پاورپوینت کامل ابوطالب (علیه السلام) شخصیت مظلوم تاریخ ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابوطالب (علیه السلام) شخصیت مظلوم تاریخ ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابوطالب (علیه السلام) شخصیت مظلوم تاریخ ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابوطالب (علیه السلام) شخصیت مظلوم تاریخ ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۳
مقدمه
ابوطالب (علیه السلام) عموی بزرگوار رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)، پدر امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) بود. وی وصی «عبدالمطلب» و بزرگترین
حامی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) بود. تاریخ زندگی او سراسر، پر از افتخارات بی نظیر است. مردی که به حق، پناهگاه دردمندان و محرومان
بود. ایثار و اخلاص در وجود او تجسم پیدا کرده بود. ابرمردی که «تاریخ»، فداکاری و استقامت های وی را در کسی جز در فرزندش
«امیرالمؤمنین» سراغ ندارد! چنان که دانشمند «اهل سنت»، ابن ابی الحدید، می گوید:۱ «ابوطالب» و پدرش «عبدالمطلب»، بزرگ «قریش» و
امیر و سرور «مکه معظمه» بودند و مردم آن سامان و مهاجرین و مسافرین این شهر تاریخی و زائران بیت خدا را پذیرایی و رهبری می کردند.
او یک لحظه از خدا غافل نبود؛ بلکه از جانشینان حضرت ابراهیم (علیه السلام)، قهرمان توحید بود، و طبق پیشگویی های انبیای الهی، منتظر
نبوت خاتم پیامبران (صلی الله علیه وآله) بود. از این جهت، پیش از آن که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از مادرش متولد گردد، حضرت ابوطالب
(علیه السلام) به رسالت وی ایمان داشت و هنگامی که «فاطمه بنت اسد»، تولد پیامبر اسلام را به اطلاع وی رسانید، و از غرایب امرش در هنگام
زایمان او سخن گفت، «ابوطالب» فرمود: از این کارها و چنین نوزادی تعجب می کنی؟ صبر کن، سی سال دیگر، تو نیز همانند وی را که وزیر و
وصیش خواهد بود، به دنیا می آوری!۲
ابوطالب، فردی با ایمان و مقتدر بود که پیامبر اسلام را از شر کفار قریش تا واپسین لحظات عمر حفظ کرد و از این رهگذر، سهم بسزایی
در پیشرفت اسلام داشت؛ اما علی رغم آن همه فداکاری ها و ایثارگری هایش، بعضی از مبغضین و متعصبین، نسبت به آن حضرت اسائه ادب
نموده و در ایمان و اعتقادش دچار شک و تردید گردیدند. در این نوشتار، برآنیم به گوشه هایی از فضایل، ایثار و فداکاری، و دلایل ایمان آن
بزرگ مرد اسلام، که به حق مظلوم تاریخ است، اشاره نماییم.
تولد ابوطالب
سی و پنج سال قبل از تولد پیامبر (صلی الله علیه وآله)، ابوطالب در خانه عبدالمطلب (شیبه الحمد)۳ به دنیا آمد؛ مادر او «فاطمه» دختر عمروبن
عائذبن مخزوم بود.
نام ابوطالب
ابوطالب، (چنان که رسم عرب است که هر فردی دارای کنیه ای، مأخوذ از نام فرزند بزرگ می باشد، با قرار دادن کلمه «اب» در مرد، و «ام»
در زن) از لحاظ فرزند بزرگش طالب، مکنی به ابوطالب شد؛ اما نام آن حضرت «عبدمناف» بود. برخی خیال کرده اند که معنی این نام، «بنده
بت» است ؛ چنان که صاحب قاموس گفته است: گویا مناف نام بتی از قریشیان بوده است. اما با اعتقاد به طهارت پدران اوصیا و پیشوایان، هرگز
پذیرفته نمی شود که نام بنده بت، بر حضرت ابوطالب گذاشته باشند؛ به ویژه آن که بر حسب گفته صحاح اللغه و لغویین دیگر، کلمه «نوف» بر
علو و فضیلت دلالت دارد. بنابراین عبد مناف، یعنی عبدالعالی و بنده بلند مرتبه؛ نه بنده بت.
جلوه هایی از ایثار و فداکاری ابوطالب
هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به دنیا آمد، پدرش، از دنیا رفته بود؛ از این رو، کفالت او را جدش «عبدالمطلب» به عهده گرفت، و
هنوز بیش از هفت سال از عمر وی نگذشته بود که جدش نیز از دنیا رفت. عبدالمطلب در هنگام احتضار در جمع فرزندانش، ابوطالب را به
عنوان کفیل پیامبر (صلی الله علیه وآله) معرفی کرد. چنان که در منابع دست اول اسلامی آمده است: «رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هشت ساله بود که جد
بزرگوارش وفات یافت ؛ عبدالمطلب در هنگام وفات، کفالت و نگهداری پیامبر (صلی الله علیه وآله) را به ابوطالب سفارش و توصیه کرد. ۴ چنان که
این وصیت به زبان شعر نیز بیان شده است:
بموعد بعد ابیه فرد
| اوصیک یا عبد مناف بعدی |
ای عبد مناف (ابوطالب)! نگهداری و حفاظتِ شخصی را که مانند پدرش یکتاپرست است، بر دوش تو می گذارم. ابوطالب در پاسخ گفت:
پدرجان! محمد (صلی الله علیه وآله) هیچ احتیاجی به سفارش ندارد؛ زیرا او فرزند من است و فرزند برادرم. (ابوطالب با عبدالله از یک مادر
بودند).۵
وقتی که عبدالمطلب درگذشت، ابوطالب پیامبر (صلی الله علیه وآله) را پیش خود برد، و با این که ثروتی نداشت، اما بهترین سرپرست برای آن
حضرت بود؛ علی (علیه السلام) می فرماید: «پدرم در عین ناداری، سروری کرد و پیش از او هیچ فقیری سروری نیافت.» ۶
ابوطالب نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله) چنان دوستی و محبت شدیدی ابراز می داشت که هیچ یک از فرزندان خود را تا آن اندازه دوست
نمی داشت. در کنار پیامبر (صلی الله علیه وآله) می خوابید و هر گاه بیرون می رفت، او را نیز همراه خود می برد و چنان دلبستگی شدیدی به پیامبر
(صلی الله علیه وآله) داشت که نسبت به هیچ کس چنان نبود و خوراک خوب را مخصوص آن حضرت قرار می داد. ۷
«ابن عباس» و سایر صحابه می گویند: «حضرت ابوطالب رسول خدا را بسیار دوست می داشت ؛ به طوری که او را از فرزندانش بیشتر
دوست داشته، و بر آنان مقدم می نمود! بنابراین هرگز از وی دورتر نمی خوابید و خود هر جا می رفت، او را نیز با خود می برد.»۸
علامه مجلسی (ره) نقل می کند: «هرگاه رسول خدا در رختخوابش می خوابید، حضرت ابوطالب پس از آن که همه می خوابیدند، به آرامی
او را بیدار می کرد، و رختخواب علی را با وی جابه جا می نمود، و فرزند خود و برادرانش را جهت حفاظت وی مأمور می ساخت.»۹
یعقوبی می نویسد: از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) روایت شده است که پس از وفات «فاطمه بنت اسد»، که زنی مسلمان و بزرگوار بود،
فرمود: «الیوم ماتت امی» ؛ امروز مادرم وفات کرد. و چون از ایشان پرسیدند: چرا برای فاطمه بنت اسد چنین بی تاب شده ای؟ فرمود: «او به
راستی مادرم بود؛ زیرا کودکان خود را گرسنه می گذاشت و مرا سیر می کرد. آنان را گردآلود می گذاشت و مرا تمیز و آراسته می نمود، و راستی
که مادرم بود.»۱۰
حضرت ابوطالب رسول خدا را از سن هشت سالگی به خانه خویش منتقل ساخت، و تا سن پنجاه سالگی رسول خدا (صلی الله علیه وآله)،
لحظه ای از یاری و حمایت او دست برنداشت و او را بر خود و فرزندانش مقدم می داشت! و خطرهای احتمالی را که متوجه رسول خدا
می گردید، خود و فرزندانش با جان و دل می خریدند، و آن چنان فداکاری و ایثاری می نمودند که ملائکه و جبرئیل به آن ها مباهات می کردند!
در تاریخ آمده است که کفار قریش بارها به حضرت ابوطالب مراجعه نموده و از او خواستند که جلوی تبلیغات پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)
را که به نظر آنان اهانت به آیین و مقدسات بت پرستی بود، بگیرد. پس از چندین بار تذکر، سرانجام با اخطار و هشدار شدیدتر پیش آمدند؛ به
گونه ای که جان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و حضرت ابوطالب مورد تهدید جدی قرار گرفت. در چنین موقعیتی ابوطالب با تمام قوا از
رسول خدا حمایت کرد و گفت: «اذهب یا بن اخی فقل ما احببت فوالله لا اسلمک لشی ابدا»؛ ۱۱تو نگران نباش و به دنبال مأموریت الهی ات
انجام وظیفه کن. به خدا سوگند! به هر قیمتی (ولو جان من در خطر باشد) دست از حمایت تو برنمی دارم!
ابن ابی الحدید می نویسد: «ابوطالب، کسی است که پیامبر خدا را در دوران کودکی اش کفالت نمود و در بزرگی اش او را مورد حمایت قرار
داد، و از شرارت کفار قریش جلوگیری کرد. وی در این راه انواع سختی ها و گرفتاری ها را تحمل نمود، و بلاها را با جان و دل خرید، و در یاری
و نصرت پیامبر و تبلیغ آیینش با تمام وجود قیام کرد! آن چنان ایثار نمود که «جبرئیل» در هنگام وفات او بر پیامبر نازل شد و خطاب کرد: دیگر
از مکه خارج شو؛ زیرا یاور و کمک تو از دنیا رفته است!»۱۲
شایان توجه است که محدثین و مورخین «شیعه و سنی» فداکاری های این رادمرد اسلام را ثبت کرده اند، و احادیث و روایاتی را در این باره
نقل نموده اند، از آن جمله آورده اند که: قریش از ابوطالب می ترسیدند و احترامش را نگه می داشتند. تا او زنده بود، خطر جدی رسول خدا را
تهدید نمی کرد، اما پس از وفات او جسارت و خلافکاری ها به حدی رسید که خاک و شکمبه حیوانات را بر سر و شانه های مبارک رسول خدا
(صلی الله علیه وآله) می ریختند! و در حال نماز و عبادت، به اذیت و آزار او و یارانش می پرداختند؛ تا جایی که رسول خدا فرمود: «ما نالت قریش منی
شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب» ؛ کفار قریش نتوانستند با وجود عمویم «ابوطالب» کارهای ناپسند به من انجام دهند، تا این که او وفات کرد.
پس از وفات ابوطالب آن چنان عرصه را بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) تنگ کردند که رسول خدا سال وفات «ابوطالب» و حضرت خدیجه
(علیهاالسلام) را که مدتی بعد از رهایی از شعب ابی طالب رخ داد، «عام الحزن»، سال غم ها و اندوه، نامید….۱۳
بحث و تحلیلی در ایمان ابوطالب
در فرهنگ قرآن، ایمان و عمل صالح توأمان مطرح است. هر جا سخن از عمل صالح در میان است، ایمان نیز در کنارش طرح می شود و در
واقع، عمل صالح، آیینه ایمان و باورهای درونی انسان می باشد: «وَ مَن یَأتِهِ مُؤمِناً قَد عَمِلَ الصّالِحاتِ»؛۱۴ هر کس نزد او با ایمان بیاید، در حالی
که کارهای شایسته کرده باشد.
ایمان، طرح درونی است و اعمال مؤمن، بر مبنای این طرح بنا می شود و شکل شایسته و مطلوب به خود می گیرد: «کُلٌ یَعمَلُ عَلی
شاکِلَتِهِ».۱۵ پس از دیدگاه قرآن، چهره واقعی اشخاص را باید در سیمای اعمال و آیینه ایمان آن ها جستجو کرد و بر این اساس، درباره آن ها به
داوری نشست.
یکی از چهره های نامداری که داوری های متفاوتی را متوجه خود ساخته است، حضرت ابوطالب، پدر بزرگوار حضرت علی (علیه السلام)
می باشد. پیچیدگی شخصیت و سیاست پیشگی پر رمز و راز او، باعث شده که عده ای به انحراف شناخت و لغزش داوری در مورد ایشان دچار
گردیده و شبهه و خدشه ای در ایمان ابوطالب ایجاد نمایند و وی را متهم به شرک کنند. این گروه متعصب و مبغض نه تنها ابوطالب را بی ایمان
می دانند، حتی می گویند که پدر و مادر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نیز بی ایمان از دنیا رفته و (نعوذ بالله) در دوزخ «جمره» آتشند!۱۶ و حال آن که
به کرّات در منابع اصیل اسلامی وارد شده است که هیچ یک از پدران و مادران معصومین (علیه السلام) مشرک نبودند؛ چنان که علی (علیه السلام)
می فرمایند: «سوگند به خدا! که نه پدر و نه اجدادم «عبدالمطلب و هشام و عبدمناف» هرگز بت را نپرستیدند؛ بلکه آنان به سوی «کعبه» نماز
خواندند، و به آیین حضرت ابراهیم (علیه السلام)، قبل از اسلام، عمل می کردند.»۱۷
درباره ایمان آن حضرت کتاب های مستقلی نوشته شده و علمای بزرگ عامه و خاصه نیز این موضوع را مورد توجه قرار داده، و به طور
مبسوط از آن بحث نموده اند و بدون اغراق صدها حدیث و نظر مثبت در ایمان آن حضرت در منابع اسلامی ثبت و ضبط است؛ چنان که علامه
مجلسی (ره) بیش از یکصد و پانزده صفحه، و با بیان هشتاد و پنج حدیث در این مورد، این مسأله مسلّم تاریخی را مورد امعان نظر قرار داده، و
دیدگاه ها و منابع بزرگ اهل سنت را نیز نقل نموده است .۱۸همچنین صاحب الغدیر در جلد هفتم و هشتم کتابش، صدها حدیث را از منابع
معتبر (شیعه و سنی)، همراه با اعترافات محققین و مورخین آنان نقل نموده، و در بیش یکصد و ده صفحه، به تحقیق این مطالب پرداخته است
و با آن آگاهی و اشراف محققانه خود، از شخصیت مظلوم تاریخ، ابوطالب، دفاع نموده است. ۱۹
علما و اندیشمندان و محققان اهل «سنت» نیز کم و بیش و به طور پراکنده، در کتاب های خود به ایمان حضرت «ابوطالب» اشاره نموده و
معمولا نتیجه مثبت گرفته اند. هر چند بعضی ها نتوانسته اند بغض و دشمنی خود را نسبت به ولایت علی (علیه السلام) و پدر بزرگوارش نادیده
بگیرند.
در این میان، به نظر می رسد که ابن ابی الحدید، بیش از دیگران به این موضوع پرداخته و احادیث و قضایای بسیار جالبی را نقل نموده، که
برای افراد حق جو سودمند است ؛ اگر چه او نیز جزء افراد «متوقف» و سرگردان می باشد!۲۰ گویا بیش از سه هزار شعر ابوطاب، در مدح رسول
خدا و رسالتش، این افراد متعصب و یا گروه مبغض را در مورد ایمان آن حضرت قانع نساخته است! و صدها حدیث از رسول خدا و ائمه
اطهار(علیه السلام) در این مورد کافی نبوده است! و فقط به یک حدیث ضعیف ۲۱ که به اعتراف خود آنان، راوی اش «مغیره بن شعبه»، مردی فاسق
و مبغض اهل بیت و به ویژه علی (علیه السلام) است، تمسک نمودند و ابوطالب را (نعوذبالله) اهل آتش می دانند!
آیا منصفانه است که کسی درباره ایمان ابوطالب شک و تردید کند؟ و یا بالاتر از آن، او را مشرک معرفی نماید؟ ابوطالب کسی است که
حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) را در خانه خود پرورش داد و در زمان رسالت او، از مال و حیثیت و موقعیت اجتماعی و سیاسی خود، در راه
یاری او کوتاهی نکرد. ابن ابی الحدید، مورخ و دانشمند معروف اهل سنت، در ضمن شرح فداکاری های حضرت ابوطالب، می گوید: «یک
نفر از علمای شیعه درباره ایمان ابوطالب کتابی نوشت و نزد من آورد که من بر آن تقریظ بنویسم. من
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 