پاورپوینت کامل «بسترهای پذیرش قطع نامه ی ۵۹۸» (۱) ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «بسترهای پذیرش قطع نامه ی ۵۹۸» (۱) ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «بسترهای پذیرش قطع نامه ی ۵۹۸» (۱) ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «بسترهای پذیرش قطع نامه ی ۵۹۸» (۱) ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۱

مبانی کلامی – سیاسی اندیشه ی ولایت فقیه

اولین دستاورد فرهنگی دفاع مقدس، «توسعه ی اندیشه ی ولایت فقیه در جهان » و تاثیر آن در هدایت جنگ و مدیریت درگیری با
کفر است، اصل اندیشه ی ولایت فقیه را می توان از مدخل مباحث فقهی مورد گفت وگو قرار داد و به دنبال ارزیابی ادله ی نقلی برای
اثبات ولایت فقیه بود، آن هم در چارچوبه ای که در پیش فرض های مسایل فقهی، فرض بلکه تعریف شده است.

ضرورت «حکومت » و «جهت گیری » آن

اصولا اصل مدیریت و مهندسی اجتماعی در هیچ شانی از شئون حیات اجتماعی تعطیل پذیر نیست; یعنی نه این گونه است که
حیات جامعه نسبت به شانی از شئون آن قابل تعطیل شدن باشد و نه به گونه ای است که بتوان این امر را بدون یک مدیریت و
مهندسی اجتماعی سامان داد. لذا هم جامعه رو به تکامل دارد و دائما روابط آن در حال پیچیده ترشدن است و هم این تکامل بر
اساس یک هماهنگی واقع می شود که می تواند ارکان مختلف جامعه را در مسیر این تکامل با هم هماهنگ نماید.

حال با توجه به همین دو نکته کافی است که ما ضرورت مدیریت اجتماعی را در تمامی شئون حیات اجتماعی بپذیریم; یعنی
«ولایت » و سرپرستی که شئون مختلف را بر یک محور تنظیم و بین آن ها تناسب ایجاد می کند، باید به گونه ای عمل کند تا پرورش
اجتماعی در هیچ مرتبه ای تعطیل نشود و یا هم چون اشکال کاریکاتوری، صورت ناهماهنگی به خود نگیرد. این هماهنگی تکامل
اجتماعی برپایه ی یک «مدیریت تاریخی و اجتماعی » واقع می شود. بنابراین این نوع مدیریت، ضرورت بقای جوامع انسانی است.

نکته ی دوم این است که این مدیریت یا بر پایه ی عبودیت و بندگی خدای متعال است و هماهنگی شئون اجتماعی را برای توسعه ی
تقرب بندگی و پرستش حضرت حق سامان می دهد، یا این که مدیریتی است که بر مبنای عبودیت و پرستش نیست و این
هماهنگ سازی را بر پایه ی توسعه ی پرستش دنیا سازماندهی می کند. با این وصف فرض سومی وجود ندارد چون مبنای این اداره
و مهندسی اجتماعی یا عبودیت است و یا این عنصر حیات بخش در آن ملحوظ نیست. اگر این اداره بر مبنای عبودیت الهی شکل
نگرفت حتما انگیزه ی حاکم بر چنین توسعه ای، انگیزه ی میل به دنیا خواهد بود. پس مقدمه ی دوم این است که چون مدیریت
اجتماعی نمی تواند بدون یک هدف، یک انگیزه مطرح شود لاجرم یا باید آن انگیزه را به توسعه ی تعبد و بندگی تعریف نماییم یا
آن که انگیزه ی حاکم بر آن را حتما نیل به دنیا بدانیم. از همین جاست که می توان کلیه ی نظام های حکومتی و مدیریتی را که
حاکم بر تاریخ بشریت اند به دو دسته تقسیم نمود: ۱. نظام های «مدیریت الهی » که تحت مدیریت، اشراف و تعالیم انبیای الهی و
اوصیای معصوم (ع) هستند و به دنبال ایجاد یک بستر اجتماعی برای توسعه ی کلمه ی توحید و عبودیت خدای متعال می باشند. ۲.
نظام های «مدیریت مادی » و ضد دینی که تجلی مدیریت فراعنه ی تاریخ اند و قطب مخالف انبیای الهی (ع) محسوب می شوند.

تقابل تاریخی دو نوع مدیریت الهی و الحادی

اگر پذیرفتیم جوامع انسانی دارای حکومت اند و این حکومت هم یا مادی است و یا الهی و معلوم شد که هماهنگی همه ی شئون
زندگی بر عهده ی حکومت و حاکمیت است، آن گاه می توان نتیجه گیری کرد که هر زاویه از زوایای زندگی اجتماعی که تحت
مدیریت و ولایت دینی واقع می شود – یعنی مدیریتی که می خواهد این زاویه را بستر تقرب و بندگی خدای متعال و توسعه ی
کلمه ی توحید قرار بدهد – حتما مورد تاخت وتاز و هجوم قدرت های مادی و توسعه ی دنیاپرستی قرار می گیرد تا بتواند وجود
خود را بر چنین جوامعی تحمل کند. از این مدخل، حکومت و مدیریت دینی برای ایجاد هماهنگی اجتماعی در مسیر قرب الهی،
ضرورت و قطعیت می یابد، چون اصولا هدایت تکامل اجتماعی برای تکامل کلمه ی توحید و پرستش خدای متعال در زندگی
اجتماعی بشر، رسالت حکومت دینی است و تعطیل شدن آن به معنای توسعه ی حکومت مادی و پذیرش سلطه ی حکومت غیر
الهی بر روابط «سیاسی، فرهنگی و اقتصادی » جامعه است. از دیگر سو چون نمی توان مدیریت کفر را بر توسعه ی حیات انسانی
پذیرفت، ضرورتا نقطه ی مقابل آن، باید «حکومت دینی » پذیرفته شود.

«عدالت » و «فقاهت » ، دو ضابطه ی اصلی در تصدی منصب ولایت

بر این اساس می توان مدعی شد اندیشه ی «ولایت فقیه » بر پایه ی دو اندیشه استوار است: ۱. ضرورت حکومت ۲. درگیری دو نوع
حاکمیت در طول تاریخ که توسعه ی هریک موجب تضییق دیگری است. بر اساس این اندیشه، بنیان ولایت فقیه بر بنیان حکومت
دینی است که این حکومت در عصر غیبت، قهرا در شکل حکومت عالم آگاه و متعهد نسبت به دین، تفسیر می شود. به دیگر بیان اگر
ضرورت حکومت دینی در عصر غیبت پذیرفته شد آن گاه نظام قدرتی که برای حکومت دینی تعریف می شود، ساختاری خواهد
بود که بر محور «عدالت » و «فقاهت » شکل می گیرد. در این حال این دو امر جزو ضوابط مناصب اجتماعی به شمار می رود چون بنابر
این است که این حکومت، دینی باشد.

با بیان مطلب اخیر، سه اصل مورد دقت قرار گرفت: اصل اول درباره ی ضرورت حکومت اجتماعی و لزوم مهندسی و مدیریت
توسعه بود چون این توسعه تعطیل پذیر نیست و اصولا بدون هماهنگی واقع نمی شود.

اصل دوم از ضرورت حکومت دینی از زاویه ی ضرورت جهت گیری در حکومت و مدیریت سخن می گفت; این که جهت گیری یا به
سوی توسعه ی قرب است و یا در جهت توسعه ی پرستش دنیا و البته هیچ یک از این دو روند هم تعطیل پذیر نیست.

و بالاخره اصل سوم به این مطلب اشعار داشت که چون اصل توسعه ضرورت دارد و اصل جهت گیری هم بر آن حاکم است لذا
هرجا که پای مدیریت دینی در کار نباشد عملا حضور مدیریت کفر غیرقابل اجتناب می باشد. پس مدیریت دینی برای مهندسی
اجتماعی در جهت توسعه ی تقرب، یک ضرورت محسوب می شود. این مدیریت دینی در عصر غیبت رسول اکرم (ص) و اوصیای
معصومش (ع) بر مدار فقاهت و عدالت شکل می گیرد; یعنی ساختار نظام قدرت، مقید به «آگاهی » و «تعهد» دینی است.

«ولایت فقیه » ، تئوری توسعه ی قدرت جهانی اسلام

حال بر اساس این تفسیر از ولایت فقیه، اولین امری که حکومت دینی باید در سایه ی ولایت فقیه انجام دهد، «توسعه ی کلمه ی
توحید» در عالم است چون اساسا ولایت فقیه به عنوان یک تئوری قدرت در سطح جهانی مطرح است نه یک تئوری قدرت در
سطح منطقه ای یا ملی; تا آن گاه سخن از مرزهای جغرافیای سیاسی به میان آید! این چیزی نیست جز تئوری توسعه ی کلمه ی
توحید در سراسر دنیا که عهده دار گسترش بندگی خدا در تمامی کره ی خاک و منزوی کردن دولت کفر در تمامی اشکال آن است.
این تفسیر از ضرورت حکومت، در متن خود تفسیری از رسالت حکومت دینی را ارایه می دهد. تمامی این معانی به راحتی از کلمات
حضرت امام (قدس سره) نیز مشهود است.

نقش «دفاع مقدس » در توسعه ی قدرت جهانی اسلام

برپایه ی این اندیشه بود که حضرت امام (قدس سره) انقلاب اسلامی را در ایران به پیروزی رساندند و در قدم بعد و پس از تسخیر
قدرت در ایران، هجوم به کفر جهانی را آغاز کردند و شرق و غرب را مورد تاخت و تاز قرار دادند; به ویژه ایشان پس از تسخیر لانه ی
جاسوسی، درگیری با کفر بین المللی را آشکار کردند. ایشان این اندیشه را در مقام عمل یک گام فراتر از درگیری استبداد
منطقه ای به درگیری با کفر بین المللی کشاندند. این حرکت رفته رفته موجب شد تا انقلاب اسلامی به مرحله ای از توسعه ی
سیاسی در دنیا نایل شود و از مرزهای جغرافیای ایران فراتر رود. طبیعی است که دشمن نیز آرام نگیرد و راه کار جنگ تمام عیار
نظامی را از طریق یکی از کشورهای همسایه گزینش کند.

این تحلیلی از «دفاع مقدس » است. از این منظر، جنگ هشت ساله، نبرد دو کشور بر سر خاک یا مرز جغرافیایی نیست بلکه به
اعتقاد ما انقلاب اسلامی ایران توانست یک تئوری بر پایه ی ضرورت توسعه ی حکومت دینی به تمامی اقطاب عالم ارایه دهد و با
تعقیب این تئوری در عمل، گام اول را در نفی استبداد شاهنشاهی در ایران و گام دوم را در هجوم همه جانبه به قدرت های کفرآلود
در سطح بین المللی – به خصوص هجوم به «سازمان ملل » که سازمان مرکز مدیریت قدرت های استکباری در عالم پس از جنگ
دوم جهانی است – بردارد. حضرت امام (قدس سره) هجوم انقلاب را پس از تسخیر دولت و تامین قدرت در ایران، به این
کانون های قدرت بین المللی سرایت دادند که همگی برپایه ی تئوری ولایت فقیه ایشان بود، البته امام راحل (قدس سره) تمامی
این مواضع را در قدم اول بیان نکردند بلکه گام به گام پیش رفتند و تدریجا در جای خود تک تک آن ها را مطرح نمودند.

نقش «فقه حکومت » در اداره ی جامعه ی اسلامی

نکته ی مهم این است که مدیریت ولی فقیه بر پایه ی اهواء نیست; چون شرط اول اعمال ولایت از سوی فقیه عدالت و شرط دوم آن
فقاهت است، لذا این امر مقید به تعهد به دین برپایه ی «فقه حکومت » است. همین فقه است که می بایست جامعه را اداره کند.
بالطبع تصمیماتی که برای توسعه ی قدرت بر پایه ی فقه حکومت گرفته می شود معتبر خواهد بود. البته اساسی ترین اصل فقه
حکومت هم اصل توسعه ی قدرت اسلام در عالم است. یعنی اولین اصلی که در فقه حکومت مطرح است اصل توسعه ی ضرورت
است. این توسعه باید به ساختار قدرت تبدیل شود تا عملا قالب حکومتی ایجاد شود. با این وصف اصل توسعه ی قدرت اسلام،
عزت مسلمین، آبرومندی اسلام در نظر مردم، عزت روزافزون آن در دنیا همگی جلوه هایی از مهم ترین اصل فقه حکومت است.

حضرت امام (قدس سره) صاحب این اندیشه هستند; اندیشه ای که ریشه در بنیان «کلامی » دارد، اصولا از این منظر هم می توان
یک نگاه اعتقادی به مساله داشت و هم تحلیل جامعه شناسانه ی دقیق از تکامل اجتماعی و توسعه ی تحول قدرت. ایشان بر پایه ی
همین اندیشه با کفر بین المللی درگیر شدند و در عین حال قدرت را در یک محدوده خلاصه نکردند، این واقعیت به جوهره ی
تئوری مزبور بازگشت دارد که از ولایت فقیه تفسیر جدیدی در سایه ی حکومت دینی ارایه می دهد. به تعبیر بهتر تئوری حکومت
دینی، هم بر پایه ی یک جامعه شناسی و هم یک فلسفه ی تاریخ خاص استوار شده است. لذا هم مبنای کلامی دارد هم مبنای
فلسفه ی تاریخ و هم مبانی جامعه شناختی که همگی این ها در کلمات حضرت امام (قدرس سره) کاملا مشهود است. گرچه
مجموعه ی آن تاکنون به صورت یک تئوری در فلسفه ی تاریخ یا جامعه شناسی ارایه نشده است ولی به صورت یک نظام و اندیشه ی
منسجم قابل طرح بوده و هست.

ایشان همواره دو قطب قدرت را در تاریخ می دیدند که دارای دو نوع موضع گیری نسبت به ربوبیت الهی است و به دو شکل طغیان
و طاعت ظاهر می شود. طبعا امام راحل (قدس سره) به دنبال توسعه ی مدیریت طاعت در عالم بودند و می خواستند این واقعیت
را به صورت بین المللی محقق کنند و با انزوای حکومت کفر، توسعه ی کلمه ی توحید را نتیجه بگیرند. از این رو در طول مبارزه
همگان را به این نکته توجه می دادند که محدودیت حکومت دینی عین پذیرش سلطه ی کفر بر شئون حیات بشر اعم از شئون
«سیاسی، فرهنگی و اقتصادی » است.

تهاجم نظامی، جلوه ای از هجوم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی

بر اساس این بنیان درگیری با استکبار قطعی است و این درگیری هم پس از فتح منطقه ای واقع می شود. همین امر موجب
قطب بندی قدرت ها نسبت به ایران اسلامی شد و به صورت قطب بندی در تنازع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اما به شکل یک
هجوم نظامی شکل گرفت. به تعبیر بهتر یک بعد و یک جلوه از هجوم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی درگیری نظامی می باشد.
یعنی اگر تحلیل ما از جنگ چنین باشد آن گاه جنگ ما جنگ کفر و ایمان است که امام (قدس سره) مکررا به آن اشاره
می فرمودند; در حالی که ظاهر امر چنین بود که دو کشور مسلمان با هم در حال نبردند! اما دیدیم که ایشان با چه ظرافتی به
بیان این تحلیل از دفاع مقدس پرداختند و پرده از چهره ی تزویر برداشتند و با تنبه دادن دیگران به ریشه ی هجوم نظامی، افراد
جامعه را به واکنش شایسته نسبت به آن تحریک نمودند. ایشان بر همین اساس انگیزه های درگیری با کفر را مبنای جنگ قرار
دادند و با رشد دادن این انگیزه، آن را به انگیزه ی دفاع تبدیل کردند.

«مدیریت جهانی » ، موضوع تنازع اسلام والحاد

پس از آن که معلوم شد اندیشه ی امام (قدس سره) در این زمینه صحیح بوده است، عملا این اندیشه به انگیزه ی جنگ با دشمن
تبدیل شد و باعث گردید این نبرد به جنگ خاک و آب و جغرافیا و نژاد عرب و فارس تبدیل نشود بلکه در نهایت به یک جنگ تمام
عیار میان اسلام و کفر مبدل گردد که موضوع درگیری چیزی نیست جز حاکمیت اسلام یا الحاد بر عرصه ی مدیریت بین الملل.
طبعا در این گستره، پای سازمان ملل به عنوان مهم ترین مرکز تصمیم گیری جهانی نیز به میان آمد و از همین جا بود که این
سازمان در قدم اول تلاش می کرد از کنار این حادثه به راحتی عبور کند و اجازه دهد دولت عراق به پیشروی خود ادامه دهد. اما
پس از عقب راندن دشمن توسط نیروهای سپاه اسلام – خصوصا پس از پیشرفت ما در فتح خرمشهر – موضع گیری آن ها نیز تغییر
کرد. آن ها به دنبال این بودند که ما را به سازش بکشانند و به نحوی از توسعه ی جنگ به بیرون از مرزهای جغرافیایی ایران که
منشا توسعه ی درگیری اسلام با کل ابرقدرت ها در دنیا بود جلوگیری کنند.

صدور انگیزه ی دفاع از اسلام به خار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.