پاورپوینت کامل نظریه های فمینیستی در جهان و ایران (۱) ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظریه های فمینیستی در جهان و ایران (۱) ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریه های فمینیستی در جهان و ایران (۱) ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریه های فمینیستی در جهان و ایران (۱) ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۹
تاریخچه فمینیسم
اساسا پس زمینه های دیدگاه های فمینیستی در غرب، به نیمه دوم قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم برمی گردد و نویسندگان
عصر روشنگری اروپا، به دلیل آن که طبع انسان را در چارچوب «خردمندی سوداگرانه بورژوایی » تحلیل می کردند و بنیان تحلیل
خود را نیز مفهوم اتمیستی «فرد» قرار داده و فرد را با هر جنسیت، نژاد یا ایدئولوژی بر اساس فرد گرایی (اومانیستی) تحلیل
نمودند، نظریه افراطی و نامناسبی را در خصوص تربیت یکسان زن و مرد و نقش های یکسان اجتماعی برای دو جنس مطرح
می کردند که با فطرت انسان و طبیعت زنان سازگار نبود.
لذا از نظر تاریخی، جنبش فمینیستی به دو مرحله تقسیم می شود: مرحله اول، از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم (۱۸۷۰-
۱۹۲۰) آغاز گردید و مرحله دوم – پس از رکودی ۴۰ ساله – در دهه های (۱۹۷۰- ۱۹۶۰) شروع شد و تا عصر حاضر ادامه دارد.
فعالیت های فمینیستی – بویژه در مرحله اول – در ایالات متحده و کشورهای پروتستان مذهب اروپا و نیز مناطق پیشرفته تر
صنعتی و اقتصادی دنیا رواج داشت و فمینیسم جدید با این که بار دیگر این مناطق را متاثر کرد، اما کشورهای دیگری; چون
کشورهای کاتولیک و برخی کشورهای جهان سوم نیز شاهد خیزش جنبش فمینیستی بودند.
فمینیست های دوره اول; یعنی فمینیست های قدیمی، اهداف مشخص و محدودی داشتند، بر عکس، فمینیست های جدید تحت
عنوان هواداران «جنبش آزادی بخش زنان » که اهداف سازمان یافته و تنظیم شده ای پیش رو ندارند و در نتیجه اهداف آنها حد و
مرزی ندارد.
بنابراین هر دو مرحله، نقطه نظرهای خود را از فلسفه سیاسی غالب جریان روشنفکری زمان خود گرفته اند; دیدگاه های فمینیست
دوره اول از لیبرالیسم و دوره دوم از اندیشه های چپ نو (نئومارکسیسم) است.
پیروان این جریان، در مرحله اول اهداف خود را در چارچوب ساختار اجتماعی – سیاسی سرمایه داری و مسیحیت دنبال
می کردند و خواستار جایگاه یکسانی از لحاظ سیاسی، حقوقی و شغلی با مردان بودند. در این دوره، فمینیسم در اعتراض به روند
مردسالاری بورژوایی پدید آمد. در مرحله دوم نیز، شرط اولیه دستیابی به برابری زن و مرد را تجدید ساختار جامعه می دانند.
آنان بر این عقیده اند که برابری جنسی فقط از طریق انقلاب تحقق می یابد; زیرا نظم کنونی جامعه، حاصل قرن ها تسلط مردانه
است و نمی تواند زمینه ساز جامعه ای مساوات طلب باشد. فمینیست های جدید خواستار نابودی گرایش ها و پندارهای سنتی
هستند و خواستار بنا نهادن جامعه ای بر اساس تقسیم برابر کار و فعالیت یکسان در جامعه می باشند.
بعضی از فمینیست ها با اولویت قرار دادن مبنای زیست شناسی (تفاوت های زن و مرد در بدو خلقت) ستمی را که بر زنان می شود
تشریح و تبیین می کنند. آنها معتقدند که تفاوت زنان و مردان در تولید هم نوع، انگیزه ای برای استمرار نابرابری های جنسی میان
آنها است و برای نابودی این تبعیض، راه چاره را در دگرگونی و هم چنین جلوگیری از باروری و تولید مثل آنان می دانند. این نقطه
نظر به طور کلی مشخصه فمینیست هایی است که اصطلاحا «رادیکال » شناخته می شوند. این گروه، عمدتا به خط مشی مربوط به
جنسیت و تولید مثل توجه دارند.
برخی نیز بر فرهنگ و منش جوامع در ارائه نقش ها و ایجاد فرصت هایی برای زنان و مردان اشاره می کنند و این دو دیدگاه مبنای
مباحث فمینیسم است. آنهایی که به دیدگاه زیست شناسی توجه دارند، معتقدند: هویت اجتماعی زن با توجه به جنیست او تعیین
می شود و بر اساس دیدگاه اجتماعی، که بر تفاوت های القایی فرهنگ و جامعه تاکید دارند، بر هویت منتج از جنس زن اصرار
می ورزند.
در هر حال آنچه در مباحث فمینیستی برجسته و شاخص می باشد، «مساله مرد» است و چه بسا فمینیست هایی هستند که مردان
را دشمن سازش ناپذیر زنان قلمداد می کنند و برای رهایی، راهی جداگانه و مستقلانه از مردان را برای برآوردن نیازهای زنان
تجویز نمایند و از این نظر مردان بطور کلی در زندگی زنان زاید هستند و حذف می شوند. البته فمینیست هایی نیز وجود دارند که
به حضور مردان و مبارزه برای نابرابری بین دو جنس معتقدند.
نظریه های فمینیستی
واقعیت این است که فمینیسم افراطی غربی هدفی جز ایجاد اختلاف و ناسازگاری ما بین دو جنس و تشدید بحران عدم تفاهم
بین آن دو ندارند. فمینیست ها با نادیده گرفتن نقش ها و ماهیت متفاوت زنان و مردان، سعی در ایجاد یک همانندی مصنوعی و
بعضا انقیاد مردان توسط زنان دارند.
بعضی از فمینست ها با تقسیم ارزش های مطلق اخلاقی به زنانه و مردانه، خواهان رد کامل تمام ارزش های مردانه هستند. عده ای
از فمینیست ها نیز با رد کامل ارزش های اعتباری و ذهنیت مردانه، دنیا و زندگی آن را بر اساس ارزش های زنانه طلب می کنند.
در واقع می توان گفت: اساسا مبنای نظری فمینیسم که مبتنی بر تقسیم ارزش ها به زنانه و مردانه است، دیدگاهی اومانیستی
است.این دیدگاه نوعی رابطه مبتنی بر تضاد خصومت و رقابت در دو جنس برقرار می کند.
بنابر آنچه گذشت، می توان گفت که در حقیقت، نظریه فمینیستی از دو منظر به مسایل زنان می نگرد:
۱. نگرش آسیب شناسانه: در طول تاریخ و در ضمن این آسیب شناسی بسیاری از نظریات فمینیستی شکل می گیرد که مهم ترین
آن، نظریات «تفاوت » ، «نابرابری » و «ستمگری » است که در روند آن فمینیست های مارکسیسم و لیبرالیسم نگرش آسیب شناسانه
خود را از زن بیان می کنند و هسته مرکزی این آسیب شناسی، نظام پدرشاهی است.
۲. نگرش راه حل طلبانه: که مبتنی بر ارایه طریق فمینیست های مارکسیسم و لیبرالیسم، رادیکالیسم و سوسیالیسم برای رهایی
زن از قیود نظام مردسالاری است. این روش ها بر محور «آزادی » ، «بی قیدی » و «لاابالی گری » زن نسبت به هر گونه توصیه ای است
که طبیعت، دین، ساختارهای جامعه، خانواده و روابط بین زن و مرد ارایه می دهد. در حقیقت، نقطه آسیب پذیر فمینیسم از همین
جا شکل می گیرد; زیرا نقش مادری، همسری، روابط طبیعی جنسی و ساختاری مذهب و خانواده را به عنوان نمودهای پدرشاهی
و بی اعتبار معرفی می کند و کلیه ارزش های جامعه و خانواده را نفی می نماید.
در میان نظریه های گوناگون فمینیستی، سه نظریه مهم و گسترده قابل توجه است که بر «تفاوت جنسی » ، «نابرابری جنسی » و
«ستمگری جنسی » تاکید دارد و هر یک با توجه به موقعیت و شرایط خاص اجتماعی صاحب نظران و پیروان آن بوجود آمده است.
۱. نظریه تفاوت جنسی: جایگاه و تجربه زنان در بیشتر موقعیت ها با جایگاه و تجربه مردان در همان موقعیت ها تفاوت دارد.
۲. نظریه نابرابری جنسی: بر اساس این نظریه، نه تنها جایگاه زنان با مردان متفاوت است که کم ارزش تر و نابرابر نیز هست و لذا
زنان در مقایسه با مردانی که از جایگاه اجتماعی برابری برخوردارند، از منابع مادی، منزلت اجتماعی، قدرت و فرصت های کمتری
برخوردار می باشند.
۳. نظریه ستمگری جنسی: در این دیدگاه، زنان علاوه بر تفاوت و نابرابری جنسی با مردان، تحت ستم نیز قرار دارند; یعنی تحت
انقیاد، تابعیت، تحمیل و بدرفتاری مردان به سر می برند.
گرایش های فمینیستی در دوران معاصر
در میان جریان های فمینیستی معاصر، شش گرایش عمده وجود دارد که عبارتند از:
۱. فمینیسم لیبرالی;
۲. فمینیسم مارکسیستی;
۳. فمینیسم اگزیستانسیالیستی; (اصالت وجود)
۴. فمینیسم روانکاوانه;
۵. فمینیسم همجنس گرایانه;
۶. فمینیسم زیست شناختانه;
اکنون به بررسی هر کدام از اینها به طور اجمال می پردازیم.
فمینیسم لیبرالی
این گرایش در میان نظریه های فمینیستی معاصر در اقلیت قرار دارد. گرایش های لیبرالی فمینیستی عمدتا مخالف رفورمیستی
با پذیرش نقش های از پیش تعیین شده برای زنان و مردان در خانواده و جامعه بوده و در تلاش و القای این باوراندکه در روابط
زناشویی، مهم نقش های مردانه و زنانه، تشکیل خانواده و تربیت فرزندان نیست، بلکه این شادکامی و رضایت خود محورانه هر فرد
است که دارای اهمیت است. فمینیسم لیبرالی بر رد ایفای نقش مادری و همسری زنان به عنوان یک تکلیف اصرار دارد و در
مجموع این دسته از
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 