پاورپوینت کامل کجایند مردان بی ادعا ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کجایند مردان بی ادعا ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کجایند مردان بی ادعا ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کجایند مردان بی ادعا ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۵

آمده ایم تا مشکلات مردم را حل کنیم

یک بار شهید رجایی، یکی از دوستانش را از کار برکنار کرد. وقتی از او پرسیدند: چرا چنین کردی؟ گفت: این آقا
هنوز جا خوش نکرده است، می گوید: خانه سی صد متری ام برای خانواده و محافظین کوچک است؛ یکی از خانه های
مصادره شده طاغوتیان را به من واگذارید یا بفروشید.

به او گفتم: آقا جان! ما انقلاب نکردیم که خانه های مردم را مصادره و خودمان در آن ها سکونت کنیم. ما آمده ایم
مشکلات مردم را حل کنیم. اگر قرار باشد مثل آن ها (طاغوتی ها) زندگی کنیم، مشکلات مردم را فراموش خواهیم کرد.

اسیر پست و مقام

از اولین مصوبات دولت آقای رجایی، این بود که وزرا باید در بدترین اتاق های مجموعه وزارتی مستقر بشوند. خود
ایشان هم اتاق کوچک منشی ها را به عنوان اتاق کار انتخاب کرد. در اتاق او، چند صندلی و یک میز قرار دادند. اتاق من
که وزیر مشاور در امور اجرایی بودم، با کسی که قائم مقام من بود، اتاقی کوچک در طبقه چهارم نخست وزیری بود.
این ها همه برای آن بود که مثل سابق، بهترین اتاق ها را در اختیار وزرا و معاونان آن ها قرار ندهند که مبادا خلقیات آن ها
به تدریج تغییر کند و اسیر پست و مقام شوند.

مصوبه دیگر این بود که وزرا «پیش رو»، «پس رو» نداشته باشند و آخرین مصوبه این بود که حقوق هر وزیر برابر با
متوسط حقوق کارمندان دولت در آن زمان، یعنی حدود ۷ هزار تومان باشد.

متأسفانه در زمان شهید رجایی، برخی از همکاران وزرا، مصوبات مزبور را به درستی رعایت نکردند و پس از
شهادت ایشان، این مصوبات به تدریج از میان بسیاری از مسؤولان رخت بربست.

قیمت مناسب است

یکی از جمعه های آخر مهرماه سال ۱۳۵۹ بود. وقت نماز جمعه فرا رسید و آقای رجایی با لحنی ملاطفت آمیز
پرسید: به نماز جمعه نمی آیید؟ همه سوار یک اتومبیل قدیمی شدیم. راننده به انتهای خیابان اکباتان که رسید، در
میدان بهارستان خواست از مسیر خیابان جمهوری اسلامی به دانشگاه برود. اما آقای رجایی گفت: لطفاً از طرف
سرچشمه بروید. پس از آن که نزدیک کوچه زغالی ها رسیدیم، تذکر داد: اتومبیل را کمی آهسته تر براند. او با کنجکاوی
به اطراف توجه داشت.

صاحبان چرخ دستی ها مشغول فروش میوه های فصل بودند. بعضی مغازه ها نیز باز بودند. پس از عبور از
سرچشمه، گفت: خدا را شکر، قیمت میوه ها با وجود جنگ، مناسب است… .۱

سوء استفاده از موقعیت

یک افسر شهربانی، با سوءاستفاده از موقعیت، برگ مأموریتی را جعل کرده و با نشان دادن آن، پانزده لیتر بنزین
اضافی به داخل باک اتومبیل شخصی اش ریخته بود و در شرایط حساس آغاز جنگ و کمبود بنزین و صف های
طولانی، وانمود کرده بود که چون مأمور انتظامی است، حق دارد با سهمیه بیشتر و برخلاف نوبت، بنزین دریافت کند!

قضیه را به نخست وزیری اطلاع دادند. مسؤولان رسیدگی، جریان را تحت تعقیب قرار دادند و نتیجه را به
استحضار نخست وزیر رساندند. او به شدت از این نوع تخلف ناراحت بود، و اعتقاد داشت هر نوع سوءاستفاده، از
طرف هر کارگزار دولت، به معنی تضییع حقوق مردم است، لذا دستور داد قضیه را تا پایان امر تعقیب کنند و خود
چندین بار شخصاً ماجرا را دنبال کرد و با طرح آن، در جلسه مشترک وزرا و استانداران، مقرر داشت: کارگزاری که در
پوشش قانونی سوءاستفاده می کند، به اشد مجازات برسد. او پی گیری این ماجرا را تا آن جا ادامه داد که برخی از
مسؤولان اظهار می داشتند: چرا نخست وزیر تا این اندازه به این کار کوچک اهمیت می دهد! آری، او می خواست با
اعمال این سیاست، سوءاستفاده را در دستگاه دولت، از ریشه بخشکاند.۲

پول بلیط کمال

یک بار که آقای رجایی به مشهد می رفت، محافظ های ایشان که می خواستند محبتی به فرزندش کمال بکنند، به او
گفتند: شما هم در این سفر همراه ما بیا. وقتی آقای رجایی کمال را در فرودگاه دید، خیال کرد، محافظ ها او را برای تنوع
یا بدرقه به فرودگاه آورده اند. برای همین وقتی خواست از ماشین پیاده شود، به محافظ ها گفت: کمال را هم با خودتان
ببرید و به منزل برسانید.

کمال گفت: من هم می خواهم همراه شما به مشهد بیایم. محافظ ها گفتند: اجازه دهید کمال هم بیاید. آقای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.