پاورپوینت کامل لایه های تمدن غرب ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لایه های تمدن غرب ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لایه های تمدن غرب ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل لایه های تمدن غرب ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۵

مقدمه:

گسترش روز افزون اطلاعات و سرعت شگفت آور پیام های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و هم چنین تاثیر بسیار شگرف شگردهای
تبلیغاتی غرب در عصر اطلاع و ارتباط بر همگان عیان و آشکار است.

امروزه ارتباطات در جهان بیشترین تاثیر را بر جوامع مختلف به جا نهاده که کشور ایران از این تاثیر و تاثر مستثنی نبوده و نیست.
بر این اساس زمانی می توانیم در زمینه ی ارتباطات جاری و ساری میان فرهنگ ها و نگرش های مختلف موفق عمل کنیم که
شناختی کامل نسبت به سایر عقاید و اصول داشته باشیم. این شناخت لاجرم و لابد از طریق شناخت مبانی و اصولی است که
پایه های اصلی تمدن غرب را شکل داده اند .

در همین راستا نوشتار حاضر بر آن است که به اجمال – مختصر و کوتاه، اما مفید – نگاهی به روند شکل گیری مبانی و اصولی
داشته باشد که تمدن امروز غرب را نتیجه می دهد.

با نیم نگاهی به تاریخ فرهنگ و اندیشه ی غرب می توانیم چندین دوره ی متفاوت و مشخصی را از یکدیگر باز شناسیم.

۱. غرب باستان (از کهن ترین روزگار تاسده ی چهارم میلادی)

۲. قرون وسطی (سده ی چهارم تا سده ی چهاردهم)

۳. رنسانس (سده ی چهاردهم تا سده ی هفدهم)

۴. مدرنیسم (سده ی هفدهم تا سده ی بیستم)

۵. دوران پس از مدرن (از سده ی بیستم تا کنون)

بررسی تحلیلی هر یک از این مقاطع، بحثی مفصل و جدا گانه می طلبد که به فرصت دیگری واگذار می شود. آن چه سعی این مقال
است، بررسی و تبیین اصولی است که در عصر رنسانس ایجاد شده و پس از آن لایه های اصلی تفکر مدرن در دوران مدرنیسم را
تشکیل می دهد. اما قبل از بیان تفصیلی اصول با هم ابتدا نحوه ی گذر و گذار عصر رنسانس به مدرنیته را به اختصار مطالعه
خواهیم کرد.

آشنایی اجمالی با رنسانس

واژه ی رنسانس معمولا از نظر ریشه ی لغوی ناظر به چهار معنا یا کاربرد است:

۱. احیا، رشد و ارتقای هنر و آموزش، تحت تاثیر الگوهای کلاسیک که در اواخر قرون وسطی از ایتالیا آغاز گردید;

۲. دوره ی زمانی مربوط به فرایند فوق الذکر;

۳. فرهنگ ها و سبک های هنری، معماری، ادبیات، نقاشی، موسیقی و…که طی این دوران سر بر آوردند و رشد و تکامل یافتند;

۴. هر گونه فرآیند احیا، نوسازی، نوزایی، رشد و تکاملی از این دست. (۱)

مرحوم دهخدا رنسانس را چنین تعریف می کند:

«عصر نوزایی، تجدید حیات، احیا، تولد جدید، تجددخواهی، حیات مجدد. (۲)

به هر تقدیر و با در نظر گرفتن هر معنای لغوی برای رنسانس، می توان گفت که رنسانس به نهضتی فرهنگی اطلاق می شود که در
اروپا پس از قرون وسطی و شروع عصر مدرن (در قرون ۱۴ تا ۱۷ میلادی) رخ داد. این نهضت منجر به پیدایش تمدن سرمایه داری
بر ویرانه های تمدن فئودالی – کلیسایی قرون وسطایی شد.

به عبارت دیگر، از اواخر قرون وسطی، تحرک معنوی و مادی از خاور زمین و سواحل مدیترانه ای شمال آفریقا به سواحل مقابل
انتقال یافت و ملت هایی که قرن ها در رکود و سکون فرو رفته بودند، چشم به دنیای جدید گشودند. به همین علت، خود آن ها این
دوران را رنسانس یا نوزایش نامیدند و در آن به احیای مجدد ارزش های علمی، انسان گرایی و اصلاح دینی، یا نهضت اصلاح
کلیسای عیسوی پرداختند. می توان گفت که کشف قاره ی امریکا و دماغه ی امید در قرن پانزدهم، نظام اقتصادی جهان را متحول
ساخت که مسایلی، چون جنگ های صلیبی، عمل کرد نا مطلوب کلیسا، بی مایگی علمی و عملی آیین مسیحیت، به تحول اقتصادی،
جنبه ی کلامی و فرهنگی بخشید. در مجموع می توان مجموعه ای از عوامل اقتصادی، کلامی، علمی (تجربی) و…را عوامل
موجده ی عصر رنسانس دانست. یا فتن منابع ثروت و باز شدن راه های جدید تجاری، به سرمایه داری امکان داد تا از آن پس
گسترش یابد و بر نیروهای مخالف خود که از همه مهم تر فئودالیسم (۳) بود غلبه نماید.

نتیجه ی این تغییرات، ظهور دو جنبش رنسانس و اصلاح دینی بود که به زندگی اروپاییان جهت تازه ای داد و ذهنشان را از بند
تقلید کورکورانه ی کلیسا رها ساخت.

با ظهور رنسانس، تحولات اقتصادی و سیاسی، نتیجه ی تحول در مبانی معرفتی قرون وسطایی شدند که باعث ایجاد تغییرات
همه جانبه در زندگی انسان گشتند. این تحولات و تغییرات به طور کامل مورد پذیرش انسان غربی گشت، چون عمل کرد
نامطلوب کلیسا و اربابان کلیسا راهی را برای بازگشت باقی نگذاشته بود. (۴)

انسان رنسانسی با طرد و دورانداختن همه ی مبانی معرفتی خود در قرون وسطی، عصر جدیدی را برای خود رقم زد که تجدد
خواهی در همه ی مسایل موجود در زندگی بشری است.

این تجددطلبی با رشد و پیشرفت سریعی در نهایت، عصر «مدرنیسم » را به ارمغان آورد که در این جا با نگاهی گذرا به «مدرنیته » به
اصول و مبانی معرفتی آن خواهیم پرداخت.

شناختی به اجمال از مدرنیسم

اصطلاح «مدرن » از ریشه ی لاتین [Modo] اقتباس گردیده است. این واژه در ساختار اصلی ریشه ای خود به مفهوم «به روز
بودن » و یا «در جریان بودن » است. چنین مفاهیم و مضامینی بیان گر تمایزی است که امور و پدیده های مدرن نسبت به امور کهنه و
قدیمی، یا امور به وقوع پیوسته در دوران گذشته دارد. (۵)

– فرهنگ پیشرفته ی واژگان آکسفورد، اصطلاح مدرنیسم را به عنوان «نماد اندیشه ها و شیوه های نوینی به کار برده که جایگزین
اندیشه ها و شیوه های سنتی گردیده و همه ی جوانب و زمینه های زندگی فردی و اجتماعی انسان غربی، به ویژه جنبه های مرتبط
با دین، معرفت دینی، هنر و زیبایی او را در بر گرفته است » . (۶)

– فرهنگ علوم سیاسی در شناسایی خود از «مدرنیسم » چنین بیان می دارد که مدرنیسم، یا نوگرایی تلاش در جهت هماهنگ
ساختن نهادهای سنتی با پیشرفت علوم و تمدن است. در این فرهنگ و تحت واژه ی «مدرنیته » می یابیم که مدرنیسم نمودهای
بیرونی تمدن جدید غرب است و مدرنیته، عناصر درونی فکری، فلسفی و فرهنگی آن بوده و دارای رشته ای از مفاهیم اساسی است
که با یکدیگر در ارتباط اند. (۷)

– در مجموع مدرنیسم در اصطلاح به «شیوه هایی از زندگی، یا سازمان اجتماعی مربوط می شود که از سده ی هفدهم به بعد در
اروپا پیدا شد و به تدریج نفوذی کم و بیش جهانی پیدا کرد» . (۸)

بنابراین می توان مدرنیسم را عصری پر شتاب دانست که شتاب در دگرگونی و تحولات تکنولوژیکی، سرعت در سایر عرصه ها را
موجب شد. علاوه بر آن نهادهایی مدرن به وجود آمد که صورت های اجتماعی جدیدی را به همراه خود آورد. اما نکته ی مهم آن
است که تمام این تغییرات و تحولات در عرصه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برگرفته از مبانی معرفتی جدیدی است که مدرنیته
نام دارد. به عبارت دیگر می توان مدرنیسم را حاصل بیرونی و نمایش عینی تفکرات و مبانی مدرنی دانست که تغییرات اساسی
خود را از رنسانس به بعد آغاز کرده است .

پس می توان مدرنیسم را مجموعه ای از عناصری دانست که رگه های اص

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.