پاورپوینت کامل قطعه ادبی به بهانه هشتم ربیع الثانی، خجسته زاد روز امام حسن عسگری (علیه السلام) ۲۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قطعه ادبی به بهانه هشتم ربیع الثانی، خجسته زاد روز امام حسن عسگری (علیه السلام) ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قطعه ادبی به بهانه هشتم ربیع الثانی، خجسته زاد روز امام حسن عسگری (علیه السلام) ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل قطعه ادبی به بهانه هشتم ربیع الثانی، خجسته زاد روز امام حسن عسگری (علیه السلام) ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۷

تاریخ ورق می خورَد، قلم شادمانه می نویسد و یازدهمین همای اخلاص
بر دوش شیعه می نشیند. بوی اقاقی ها آسمان را بغل می کند. بت شکن
دیگری می آید تا بت های شک و کفر را براندازد.

از راه می رسد و غبار راه از تن می شوید و ابراهیم وار پا بر آتش الحاد
می گذارد و جهانی را بر معرفتی ناب می نشاند. بی جهت نیست که او را
«سراج» خوانده اند که او روشنایی زمین و آسمانی است که با آمدنش
ظلمت در دامن نقره گون مهتاب گم شد. ای آفتاب پرفروغ پاکی! تو از
قبیله عرشیان هستی. فرشتگان از قدوم مطهرت به خاک نشینان
مژدگانی می دهند و در هفت آسمان به سپاس موعودی چون تو ضیافتی
پرشکوه گرفته اند. حَسَن دیگری آمد و نامش را در صفحه ای تابناک و
درخشان در لوح کهن تاریخ حک کرد و زمین را مست طلعت حضور خود
نمود. در نگاهش هزاران حرف نهفته موج می زد. سکوتش خود آورد
گاهی دیگر در جنگ و جهاد بود و خاموشی اش ویرانگر بنیان عربده های
گردنکشی بود. او نیز چون جدش امام حسن مجتبی زمینه ساز انقلابی
سترگ است. آن سان که جدش سنگ بنای قیام امام پس از خویش را
گذاشت او نیز طلیعه دار انقلاب امام پس از خود شد و تاریخ نام دو حسن
را پیش از دو انقلاب بزرگ از بر کرد؛ انقلاب عاشورا و انقلاب مهدی (عج).
گویی نام حسن زمینه ساز انقلاب است و دیر نیست آن روزی که ندایی از
مکه برخیزد و همه حنجره ها را با خود هم نوا سازد و همه پنجره ها را با
ظهور خود روشن نماید. عقربه های زمان در شتاب می افتند و در رسیدن
به نقطه ظهور فرزند او مهدی (عج) از هم پیشی می گیرند. سروهای
انتظار، شانه به شانه هم می ایستند و منتظر نسیم ظهور می شوند. تبِ
آفتاب فروکش می کند و همه جان ها در خنکای حضور او، نام منجی را
زمزمه می کنند و آرامش می یابند و به امید روزی می نشینند که چشمان
همه از سیمای دل آرای وصی واپسین تصویر دهد. خالصانه ترین
سلام ها بر امام عصر (عج) و پدرش امام حسن عسگری (علیه السلام).

به مناسبت ۲۳ ربیع الاول، سالروز ورود حضرت معصومه
(علیهاالسلام) به شهر قم

زلال ترین خاطره شهر

کاروان آشنایان مدینه النبی پای به جاده های غربت گذاشته اند، به امید
قربت؛ و خاتون عصمت فاطمی، حضرت معصومه (علیهاالسلام) سوار بر
مرکب تقدیر به دیدار تمام عاشقانه های دلش می آید. قبله گاه
آرزوهایش توس است و پنجره زلال چشمانش هر صبح به سمت
شرقی ترین افق ایران گشوده می شود. می آید تا درد فراق رضا را در بزم
وصال و با جرعه های ناب دیدار سربکشد. کوله بارش پر از انتظار رسیدن
است. تمام جاده ها به تماشایش نشسته اند. طنین گام هایش کویر را به
وجد می آورد و حس بهار را در رگ بی جان زمین می دواند.

بر هر دیاری که نزول می کند، شقایق و شب بو می خندد و شکفته می شود
و غم از آن دیار رخت برمی بندد. کوه ها و دشت ها ردپایش را نفس
می کشند و خار و خاشاک به اعجاز نگاهش تنپوش سبز چمن به تن
می کنند. ریگ زارها از شرم آب می شوند، تا نکند گل نازک وجود دردانه
موسی بن جعفر را برنجانند.

کجاوه خورشید، در دل کویر می درخشد و به سمت افق های انتظار به
پیش می رود. فاطمه کبری۹۴ بی صبرانه سراغ شهری را می گیرد که آوازه
عشق و وفاداری اش را از پدرانش شنیده است.

سراغ کویری را می گیرد که از بهار عشق محمد و خاندانش سرشار است،
تا غبار غربت سفر را در چشمه های اشک محبت شیعیان این شهر از
نگاه زهرایی اش بزداید. سرانجام قافله به شهر سرنوشت معصوم
معصومه می رسد؛ به شهری که سال هاست هر صبح پلک هایش را به
سمت آرزوی طلوع قدم های قدسی فاطمه ای به زلال کوثر می گشاید؛
به شهری که مناره های فیروزه ای مساجدش به شوق دیدار «دخت
خورشید و همشیره ماه» قد کشیده اند؛ به پناهگاه فاطمیان و به دارالامان
علویان؛ به شهر قم.

و بانوی زلال آینه ها، قدم به چشمان انتظار قم که می گذارد شوق رویش
در دل کویر جان می گیرد.

آسمان شهر آذین بسته برق نگاهش می شود. عطر ناب قدومش در دل
کوچه ها ترانه ایمان نجوا می کند و محمل بانوی آفتاب در انبوه