پاورپوینت کامل مردی از بهشت ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مردی از بهشت ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مردی از بهشت ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مردی از بهشت ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۱
با چهره گشاده به سؤالات پاسخ می دادند
در کلاس های عقیدتی که قبل از انقلاب در خدمت شهید بهشتی
بودیم احساس می کردیم کلاس ایشان یک کلاس خشک و یکطرفه نیست بلکه به اعضای جلسه
فرصت و جرأت اظهارنظر داده می شد. ایشان قبل از شروع جلسه از یکی از اعضا
می خواستند بحث گذشته را توضیح مختصری بدهد. در این جلسات با چهره گشاده به
سؤالات ما پاسخ می دادند. یک شب که واژه ای از قرآن را معنا کردند من که به
لحاظ سنی از بقیه اعضای جلسه کوچک تر بودم به ایشان گفتم آقای دکتر ببخشید اگر
به جای این واژه – که در ذهنم نمانده است – فلان ترجمه را بگذاریم همه فهم تر
نیست؟ ایشان گوش کردند و بعد گفتند به سه دلیل این واژه مناسب تر نیست من هم
استدلال ایشان را پذیرفتم. در جلسه بعد ایشان قبل از شروع بحث گفت: آقای فلانی
در جلسه گذشته نکته ای گفت که من وقتی به خانه رفتم و کلاه خودم را قاضی کردم
دیدم اگر چه آن نکته من صحیح است و سه دلیل هم آوردم ولی ترجمه و واژه ای که
ایشان کرد همه فهم تر است. لذا نکته ای را که من گفتم حذف کنید و این نکته را
که ایشان گفت به جای آن بنویسید.
به رابطه انتقادی اعتقاد داشتند
پدرم با عدم رابطه انتقادی بین معلم و متعلم سخت مخالف بود
و اعتقاد داشت رابطه عالم دینی و مردم نیز مانند رابطه معلم و متعلم است. ایشان
معتقد بودند این رابطه نباید به رابطه مرید و مرادی تبدیل شود، چرا که یک متعلم
باید از معلم سؤال کند، انتقاد کند و نظر بدهد. انتقادی که شهید بهشتی داشت این
بود که نباید بر محیط های دانشجویی رخوت و رکود و بی انتقادی حاکم باشد. ایشان
چون رابطه عالم دینی و مردم را از همین منظر می نگریست، همواره و به صورت جدی
از دیگران و به اصرار می خواست از وی انتقاد کنند و در انتقاد نیز بسیار صریح و
آزاداندیش بود و کم تر ملاحظه به خرج می داد. چرا که معتقد بود و تأکید داشت
فضای مباحث علمی باید از ملاحظه کاری ها و تعارفات بی مورد تصفیه بشود.
روش جزمی نداشت
پدرم اصولاً در حرف زدن از روش جزمی و تحکمی پرهیز داشت.
اگر به نوشته هایی که از ایشان باقی مانده با این دید نگاه شود شاید حتی یک
مورد در آنها برخورد جزمی و مقطعی و «این است و جز این نیست» دیده نشود. ایشان
حتی در مسائلی که صاحب نظر بود هم این گونه نبود و اتفاقا چون صاحب نظر در
مسائل بود از روش های جزمی پرهیز می کرد.
قاطعانه ایستادگی کرد
موضع گیری شهید بهشتی در جلسات خبرگان در تدوین قانون اساسی
بسیار قاطع بود. در فصل سوم که حقوق ملت ها (ملت) مطرح می شود، این بحث وجود
دارد که «جمعیت های غیر اسلامی در بیان نظریات خود آزاد باشند» و «هیچ کس حق
ندارد، گردهمایی های آنها را مورد حمله و تجاوز قرار بدهد». ایشان و همفکرانشان
برای تصویب این بند قاطعانه ایستادگی می کردند.
با متانت دعوت را پذیرفت
شهید بهشتی توهین به هر اندیشه ای را تاب نمی آورد. ایشان
در مناظرات بین گروه های فکری مختلف پیشگام و فعّال بود. به طور مثال مناظره ای
که با دو تن از اعضای هوادار سازمان مجاهدین خلق در دانشگاه صنعتی شریف انجام
دادند، چند جلسه مناظره در تلویزیون با دو سه نفر از نظریه پردازان حزب توده و
فداییان اکثریت و… انجام دادند که بخشی از آن پخش شد و بخش دیگری از آن به
دلیل همزمانی با شهادت ایشان در آرشیو ماند و پخش نشد.
سابقه برخورد معقول و گفتگو با مخالفان فکری به زندگی قبل
از انقلاب شهید بهشتی بر می گردد. در آلمان کسانی که از ادیان و فرق دیگر
اسلامی یا افراد غیر دینی بودند با ایشان در فضایی صمیمی و دوستانه به بحث و
گفتگو می پرداختند. من به خاطر دارم طرفداران حزب توده در اتریش از ایشان برای
مناظره دعوت کردند که ایشان با آرامش و متانت پذیرفت و به آن محل رفت و تا پاسی
از نیمه شب با آنها به گفتگو پرداخت.
تعصب حزبی نداشت
گاهی که در جلسات شورای انقلاب دعوت داشتم شاهد بودم آقای
بهشتی با تواضع و فروتنی و خوشرویی خاص با افرادی که از سطوح مختلف بودند رفتار
می کردند و با سعه صدر خاصی به حرف های همه گوش می دادند و پاسخ های مناسب و
بدون پیرایه به صحبت ها می دادند بدون این که در این پاسخ ها قصد ظاهرسازی
داشته باشند. ایشان انسان آزاداندیشی بودند مثلاً با این که من عضو حزب جمهوری
اسلامی نبودم اما به جای این که بروند در اعضای حزب به دنبال فرد مناسبی برای
وزارت مسکن بگردند مرا برای این مسئولیت به شورای انقلاب پیشنهاد کردند.
اگر دیدید تعجب نکنید
از آقای عسکراولادی شنیده ام در اولین جلسه ای که مسئولان
هیئت مذهبی مؤید تهران خدمت آقای بهشتی رفته بودند تا از ایشان برای سخنرانی در
جلسه هفتگی شان دعوت کنند، ایشان در ابتدا به این دوستان گفته بود بهتر است اول
مرا بشناسید. من روحانی ای هستم که بر خلاف بقیه روحانیون نعلین نمی پوشم و کفش
پشت بسته می پوشم و آدمی هستم که تنها با گروههای مذهبی در تماس نیستم بلکه با
گروه هایی که ظاهر مذهبی هم ندارند سروکار دارم اگر فردا دیدید عده ای با ریش
تراشیده و کروات به منزل یا محل کار من می آیند تعجب نکنید.
آزاداندیش بود
آقای دکتر بهشتی دبیر کل حزب بود و حزب را مانند معبد
می دانست اما این تقید وی به حزب باعث نمی شد با دیدی کاملاً حزبی به مسائل
نگاه کند. شاهد بودم در مسئله انتخابات مجلس، به اعضای واحد دانشجویی حزب توصیه
می کردند به کسی رأی دهید که لایق و شایسته باشد هر چند از اعضای حزب نباشد.
ایشان می گفتند نباید به صرف حزبی بودن کسی، به او رأی داد. بر همین اساس وقتی
شهید رجایی نامزد نخست وزیری شد با اینکه ایشان عضو حزب جمهوری اسلامی نبود
قاطعانه از نامزدی وی حمایت کردند.
چهار ساعت خواب زیاد است
یک روز که در تهران در منزل برادرم مهمان بودم شاهد بودم
ایشان مثل ماه رمضان طبق عادتی که داشتند قبل از اذان صبح صبحانه می خوردند و
پس از نماز صبح از منزل خارج می شدند که تا نیمه شب بیرون بودند. بعد که به
منزل می آمدند می گفتند حالا وقت آن است که ببینم گوشه و کنار مملکت چه خبر است
و شروع می کردند به افرادی که در نظر داشتند از آنها خبر بگیرند تلفن بزنند. یک
شب از ایشان پرسیدم با این همه فعالیت سنگینی که شما می کنید آیا این همه تلاش
در بیرون کفایت نمی کند که در خانه هم کار می کنید؟ گفتند خواهرجان، الآن مملکت
ما در شرایطی قرار دارد که برای مسئولان انقلاب حتی چهار ساعت خواب هم زیاد
است.
دو چنگال برداشتند و خندیدند!
در اوایل خردادماه سال ۵۸ که آقای بهشتی درگیر جلسات سنگین
شورای انقلاب بودند و شب ها خیلی دیر به منزل می آمدند من برای راحتی همسر
محترمشان به ایشان می گفتم شما استراحت کنید وقتی آقای بهشتی آمدند من غذایشان
را گرم می کنم. لذا می نشستم تا ایشان بیایند که گاهی ساعت یک و یک و نیم بعد
از نیمه شب به منزل می آمدند. وقتی به چهره شان نگاه می کردم رنگشان زرد شده
بود. یک بار این فشار کار و فکر در ایشان چنان زیاد بود که دیدم سر سفره نشستند
ولی به جای آنکه قاشق و چنگال بردارند و غذا بخورند دو چنگال را برداشتند و
خالی در دهانشان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 