پاورپوینت کامل «میراث نور» به مناسبت ولادت امام جواد (علیه السلام) ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «میراث نور» به مناسبت ولادت امام جواد (علیه السلام) ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «میراث نور» به مناسبت ولادت امام جواد (علیه السلام) ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «میراث نور» به مناسبت ولادت امام جواد (علیه السلام) ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۵

پیغام که به او رسید، به سرعت چادر را سرش کرد و به سوی
منزل امام به راه افتاد. به خانه برادر که رسید در زد و داخل شد اما نمی توانست
سکوت کند، دلشوره عجیبی داشت. با صدای لرزانی گفت: – سلام بر ولیّ خدا، علی بن
موسی الرضا (علیه السلام)

– سلام علیکم، حکیمه خاتون خوش آمدی!

– اتّفاقی افتاده که مرا طلبیدید؟

– ای حکیمه! امشب فرزند مبارک خیزران متولد می شود.
باید که در وقت ولادت او حاضر باشی.

حکیمه خاتون که برق شادی را در چشمهای برادر می دید نفس راحتی کشید و با لبخندی
از سر رضایت و شادمانی گفت:

– اطاعت ای ولیّ خدا.

شب شد، آسمان ستاره باران بود و ستاره ها همه چشمک
می زدند. انگار آن بالا خبری بود. آن بالا ستاره ها به دور ماه حلقه زده بودند
و این پایین خیزران درد شیرین مادری می کشید. امام چراغی روشن می کند. خیزران،
حکیمه خاتون و چند زن قابله به داخل اتاق می روند، امام بیرون می آید و در را
می بندد. اما دلش… دل امام که می تپید انگار زمین تکان می خورد، انگار زمان
از حرکت ایستاده بود. او می دانست که در شبی این چنین چراغ خانه اش روشن
می شود، خدا به او این مژده را داده بود، اما دلش لک زده بود،… برای آن
چشمهای سیاه… دلش تنگ شده بود.

باد می وزید، شب سردی بود اما آسمان همچنان ستاره داشت، باد
می وزید، شب سردی بود، خیزران درد می کشید… ناگهان همه جا تاریک شد تنها
چراغی که در اتاق بود خاموش شد. همه جا تاریک بود… تاریکِ تاریک. زن قابله با
دستپاچگی می گوید:

– حکیمه خاتون چراغ بیاور.

– الآن می آورم.

حکیمه خاتون زیر لب ذکر می گفت و به طرف در می رفت.
دستش را روی دستگیره که گذاشت همه جا روشن شده بود، نور بود و نور و صدای
نوزادی که اتاق را پر کرده بود: «اشهد انّ لا اله الا اللّه و اشهد انّ محمدا
رسول اللّه».

حکیمه خاتون کودک نورانی را درون پارچه ای پیچید و نزد
امام برد. امام کودک را در آغوش گرفت و گفت:

– محمد، نامش محمد است، محمد بن علی بن موسی الرضاء
(علیه السلام).

نگاه پدر و فرزند درهم گره خورد.

پسرک سنگ را به گوشه ایی می اندازد و فرار می کند. آثار
ترس در چهره اش نمایان است. بچه های دیگر هم به دنبال او فرار می کنند. اتفاقا
محمد بن علی (علیه الس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.