پاورپوینت کامل زمزم نیاز (شرحی بر دعای عارفان) ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زمزم نیاز (شرحی بر دعای عارفان) ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زمزم نیاز (شرحی بر دعای عارفان) ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زمزم نیاز (شرحی بر دعای عارفان) ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۵

محبت به خدا

هر تلاشی بر اساس جذبه و عشق درونی شکل می گیرد؛ زیرا تا
محبت و میل قلبی به کاری نباشد، حرکتی انجام نمی شود. بزرگان عرفان، محبت را
مرکب سالک می دانند و این همه برگرفته از سنت رسول خدا «صلی الله علیه و آله»
است که در جواب حضرت علی «علیه السلام» فرمود: مرکب، همان شوق دیدار یار و لقای
محبوب است.

پس مؤمن باید پیش از هر چیز، دل را از محبت خدا لبریز کند و انسانی که از حُبّ
خدا بهره ای نداشته باشد، در خسران است. امام حسین «علیه السلام» در این باره
می فرماید: «و خَسِرَتْ صَفْقَهٌ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَل لَهُ مِنْ حُبِّکَ
نَصیبا»؛ «تجارت بنده ای که از محبت خود برایش نصیبی قرار نداده ای، خسران
است».

شهید چمران، بنده عاشق و شیدای خداوند هم در این زمینه سخنی
دارد:

خدایا! تو می دانی که تار و پود وجودم با مهر تو سرشته شده
است و از لحظه ای که به دنیا آمده ام، نام تو [را] در گوشم خوانده اند و یاد تو
[را] بر قلبم گره زده اند.

چنان پر شد فضای سینه از دوست

که فکر خویش گم شد از ضمیرم

قدح پر کن که من در دولت عشق

جوان بخت جهانم، گر چه پیرم.

حافظ

امام سجاد «علیه السلام»، شیرینی محبت به خدا را در مناجات
«خمسه عشر» بسیار زیبا به تصویر کشیده است:

«ای خدا! کیست که مزه شیرینی دوستی ات را چشیده باشد و غیر
تو را به جای تو اختیار کند و آن کیست که به مقام قرب تو انس یافته لحظه ای از
تو روی گردانیده باشد؟! خدایا! ما را از کسانی مقرر دار که برای قرب و ولایت
خود برگزیده ای و برای مهر و دوستی خود خالص کرده ای و برای ملاقات خود تشویق
کرده ای و به قضای خود راضی ساخته ای.»

آدمی اگر در کانون محبت خدای قرار گیرد، هیچ حادثه ای او را مضطرب و متزلزل
نمی کند، بر خلاف انسان های غیر عاشق و غیر مُحب که مصداق کریمه زیرند:

«و بعضی از مردم کسانی هستند که خدا را به زبان و ظاهر
می پرستند. پس هرگاه به خیر و نعمتی می رسند، اطمینان خاطر پیدا می کنند و اگر
به شر و آفتی برخورند، از دین خدا رو برگردانند. [چنین کسی] در دنیا و آخرت
زیان دیده است و این است همان زیان آشکار» (حج: ۱۱).

خانه دل، حرم پروردگار است و جایگاه غیر خدا در آن نارواست.
سالک باید پیش از هر چیز، خانه دل را از عشق و محبت خدا پر کند، آن چنان حبی که
او را از غیر محبوبش کور و کر سازد.

من مات قد و قامت موزون توأم

مفتون جمال روی بی چون توأم

حاشا که بگویمت تو لیلای منی

اما من دل باخته مجنون توأم.

یکی از نشانه های عاشق خدا این است که همواره در فکر و ذکر خداست و تمام وجودش
را در محضر خدا می بیند. در این زمینه پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله»
می فرماید: «مَنْ اَحَبَّ شیئا اَکْثَرَ ذِکْرَهُ»؛ «کسی که چیزی را دوست
بدارد، زیاد او را یاد می کند.»

اشک و تیغ، سند عاشقی

خوشا آن قلبی که لبریز محبت خداست و غریبه ها در آن جایی
ندارند. در لسان عرفا بسیار به چشم می خورد که قلب سوخته، سند بندگی و عاشقی
است. شهید چمران در این باره می گوید:

اگر خدای بزرگ از من سندی بطلبد، قلبم را ارائه خواهم کرد.
اگر محصول عمرم را بطلبد، اشک را تقدیم خواهم کرد. خدایا! تو مرا اشک کرده ای
که همچون باران بر نمک زار انسان ببارم. تو مرا فریاد کرده ای که همچون رعد در
میان طوفان حوادث بغرّم.

به فرموده امام صادق «علیه السلام»: «القَلْبُ حَرَمُ
اللّه»؛ «قلب، حریم خداست.» اگر ما این کشتزار دل را به شایستگی نگاهبانی کنیم
و نگذاریم علف های هرز در آن بروید، تلاش ما ارزش می یابد و ما را به اوج
آسمان ها می برد، انوار غیب در دل هامان می جوشد و به ثمر می نشیند.

امام صادق، آن بحر حقایق

چنین در وصف دل بوده است ناطق:

که دل تنها حرم باشد خدا را

پس اندر وی مده جا ما سوا را

بُوَد این نقطه تخم رستگاری

که باید در ضمیر جان بکاری

سپس در حفظ وی کن دیده بانی

که تا گردد زمینت آسمانی.

علامه حسن حسن زاده آملی

خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به رسول اکرم «صلی الله
علیه و آله» می فرماید:

«اِنَّ فِی ذلک لَذِکریْ لِمَن کانَ لَهُ قَلْبُ اَوْ
اَلْقی السَّمْعَ وَ هُوَ شهیدٌ»

« همانا در این [عقوبت ها] عبرتی است برای آن کس که اهل اندیشه است، یا گوش دل
فرا دهد، در حالی که [قلبش [حاضر باشد»؛ همان قلبی که شهید چمران در وصفش
می گوید:

ای اشک مقدس! ای عصاره حیات! ای ندای قلب های شکسته! ای
سرور فرشتگان! ای سکونت طوفان ها! ای آرامش قلب! ای نسیم عشق! ای پیام هستی! ای
زیبایی! ای عظمت! ای خلود! من حیات خود را مدیون توأم، من وجود خود را از تو
یافته ام و اکنون سرنوشت خود را به دست تو سپردم. ای اشک! رحمت خدا بر تو باد
که رحمت خدا را بر من نازل کردی. تو ای اشک مرا به ابدیت پیوند دادی.

این همه سخن، در قدرشناسی از اشک نابی است که امام باقر
«علیه السلام» درباره آن فرمود:

«ما مِنْ قطرهٍ اَحَبُّ اِلَی اللّهِ مِن قَطْرَهِ الدُموعِ
فی سَوادِ اللَّیلِ».

«هیچ قطره ای نزد خدا محبوب تر نیست از قطره اشکی که از خوف خدا در تاریکی های
دل شب از چشم بنده سالکی جاری شود.»

الهی، سینه ای درد آشنا ده

غم از هر دل که بستانی، به ما ده

خداوند لطیف، آن گاه که ما را اشک آلود و شکسته دل بیند، به
اسم «یا لطیف» در ما تجلی می کند، پس:

ببار از دیدگانم نم نم ای اشک!

نشین بر شورزارم کم کم ای اشک!

چو اسماعیل زن پایی که جوشد

ز خاکستان قلبم زمزم ای اشک!

و آن گاه که به عشق الهی دلگرم شدیم «کَزُبُر الحدیدِ»، در
میدان نبرد با دشمنان بیرونی هم برنده خواهیم شد تا بدانجا که «تَزوُلُ
الجِبالُ و لا تَزُلْ! عَضَّ عَلی ناجِذِکَ اَعِرِ اللّهَ جُمْجُمَتَکَ»

«و اگر کاسه سرت را به دست خدا دادی و دندان هایت را به هم فشردی، از او نیز
نیرو تزریق می شود. در نتیجه، در میدان مبارزه خواهی درخشید.»

شب و شب زنده داری

عظمت قلب شکسته بسیار است؛ قلبی که در آن شعله هایی از آه و
اشک وجود دارد که بهترین بستر ایجادش، شب است. فضای شب، حقایق و اسرار مرموزی
دارد. شب در سیره پیامبران، امامان و عارفان، جایگاهی ارزنده و لطیف دارد که آن
را با هیچ چیز عوض نمی کنند:

ای شب، ای همراز بی همتای دل!

پا نهی هر جا به جای پای دل!

ای شب ای میعاد جمله عاشقان!

لیله القدری تو و قَدرَت نهان!

شب، نماز مصطفی را دیده است

شب، مناجات علی بشنیده است

هست با گوش دل شب آشنا

صوت زهرا و حسین و مجتبی.

حسان

در سنن النبی آمده است:

«بیداری آخر شب و به عبادت پرداختن، موجب تندرستی جسم و جان
و خشنودی پروردگار و در معرض رحمت پروردگار قرار گرفتن و علامت تمسک به اخلاق و
شیوه پیامبران است.»

بنابراین، از نشانه های محبت خدا، مناجات و خلوت گزینی و شب زنده داری است؛
زیرا هر بنده ای، خلوت با حبیبش را دوست دارد، چنان که خداوند متعال هم به این
مهم اشاره می کند.

«دروغ می گوید کسی که گمان می کند حبیب من است، ولی شب که
فرا می رسد، او را خواب می برد. مگر نه این است که هر عاشقی، خلوت با حبیب و
معشوقش را دوست دارد.»

شهید چمران، آن عاشق صادق خداوند می گوید:

خوش دارم که در نیمه های شب، در سکوت مرموز آسمان و زمین به
مناجات برخیزم؛ با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان
بگشایم. آرام آرام، به عمق کهکشان ها صعود نمایم؛ محو عالم بی نهایت شوم؛ از
مرزهای عالم وجود درگذرم و در وادی فنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس
نکنم.

انسان عارف با اشک و ناله و شب زنده داری، حضور را می طلبد،
با حضور قلب آرام می گیرد و آرامش عاشق در این است.

بیا ای دل، شبی با ما صفا کن!

ز روی عشق، یادی از خدا کن!

اگر بیمار خواب و غفلت استی

به ذکر شب بیا دردت دوا کن

اگر خوابت به سختی غالب آید

زمین را فرش و دستت متکا کن

بشو مست می و چنگ و چغانه

سبو را بشکن و غوغا به پا کن

برای شستن گرد گناهان

میان اشک شب هایت شنا کن

نمازی را که بی عشق رخ یار

به جای آورده ای، از نو، قضا کن.

یکی از ظرایف کشف رموز غیبی، بیداری در دل شب است. آدمی با
شنیدن این پیغام و رمزها در دل شب، به سوی خدا ره می برد. از این رو، شرط است
که برای لقای محبوب، اسرار این راه را فرا گرفت و در کلاس همیشه سحرگاهان حاضر
شد که:

مرا سرمایه دنیا سحر شد

خیال این و آن از دل به در شد

چنان تیر عنایت خورده بر دل

که از اسرار غیبی باخبر شد

با شب زنده داری و سحرخیزی، انسان مشمول این کریمه قرآنی
می شود:

«آنان (متقین) مقداری از شب را استراحت می کردند و در
سحرگاهان به استغفار می پرداختند و در اموال آنها حقی برای نیازمند و محروم
وجود داشت.»

درد و غم، درد بی درمان انسان

الهی! هرگاه دلم خواست تا محبت کسی را پذیرا شود، تو او را
خراب کردی و نگذاشتی که کسی غیر از تو در آن بنشیند. خدایا! به هر که و به هر
چه دل بستم، دلم را شکستی و عشق هر کسی را به دل گرفتم، قرار از من گرفتی تا
هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیر و امیدی نداشته باشم. تو چنین کردی تا غیر
تو محبوبی نگیرم و جز تو آرزویی نداشته باشم و جز به تو، به چیزی یا به کسی
امید نبندم.

خدایا! تو را بر همه این نعمت ها شکر می کنم.

خدایا! تو را شکر می کنم که غم را آفریدی و بندگان مخلص خود
را به آتش آن گداختی و مرا هم از این نعمت بزرگ توانگر ساختی.

خدایا! تو را شکر می کنم که به من درد دادی و نعمت درک درد
عطا فرمودی.

خدایا، همه چیز را به من ارزانی داشتی و بر همه شکر کردم.
جسم سالم و زیبا دادی، پای قوی و تند و چالاک عطا کردی، بازوان توانا و پنجه
هنرمند بخشیدی و فکر عمیق و ذهن شدید دادی. موفقیت های فراوان نصیبم کردی و از
همه زیبایی ها و از همه کمالات به حد نهایت به من عطاکردی. بر همه اش شکر
می گزارم. با این حال، ای خدای بزرگ! چیزی را بیش از همه بر من بخشیدی که از
شکرگزاری آن ناتوان هستم و آن، درد و غم است.

درد و غم، از وجودم اکسیری ساخت که جز حقیقت چیزی نجوید! جز
فداکاری راهی برنگزیند و جز عشق چیزی از آن پدید نیاید.

درد و غم، وجود انسان ها را از ناخالصی ها می زداید. علامه
مجلسی «ره» در این باره روایتی زیبا از امام صادق «علیه السلام» نقل می کند:
«الحُزْنُ مِنْ شعار العارفین لِکَثْرَهِ وارِ داهِ الْغَیبِ عَلی
سَرائِرهِمْ».

«حزن، شعار عارفان است، به دلیل کثرت و فزونی واردات غیب در بواطن آن ها.»

کسی که صاحب درد و غم است، عاشقی از خود گذشته در راه خداست
و حاضر است در راه او جان و هستی خویش را فدا کند. اشکِ ریزانِ این افراد، نشان
از عاشقی است که در راه او به وجد آمده و پروانه وار در پی وصال است. این طبیعت
انسان عاشق است، چنان که مولوی نیز می گوید: «وقتی من دنبال حقیقت عشق می گشتم،
به صحرای کربلا که رسیدم، دیدم عجب رقص مستانه ای برپاست».

امام خمینی «ره» در وصف شهیدان فرموده است: «شهدا در قهقهه
مستانه شان و شادی وصولشان، عند ربهم یرزقونند».

آری، انسان وقتی رخسار نگار را دید، دیگر به هیچ چیز دل
نمی بندد و همه را هیچ می انگارد و تنها به دنبال او می رود. از پوستین تن رها
می شود و خود را در محضر دوست می بیند و به فرموده امام صادق «علیه السلام»: «و
لَو حَجُبَ الحُزْنُ عَنْ قُلُوبِ العارفین ساعَهً لاسْتَغاثُوا».

«اگر یک لحظه حزن را از قلب عارفان بگیری، فریادشان بلند می شود.»

مرا دردی است اندر دل که درمانش نمی خواهم

گرفتار همین باشم که پایانش نمی خواهم

بلا، وسیله خودیابی

د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.