پاورپوینت کامل دستورالعملی از میرمحمد صالح خاتون آبادی (م ۱۱۲۶ ق) ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دستورالعملی از میرمحمد صالح خاتون آبادی (م ۱۱۲۶ ق) ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دستورالعملی از میرمحمد صالح خاتون آبادی (م ۱۱۲۶ ق) ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دستورالعملی از میرمحمد صالح خاتون آبادی (م ۱۱۲۶ ق) ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲۴

مقدمه

میرمحمد صالح خاتون آبادی، از فقیهان بزرگ سده ی دوازدهم هجری و از خاندان معروف سادات خاتون آبادی اصفهان
است. نخست، در درس ملامیرزا شیروانی حاضر می شدو پس از وفات او، به درس دایی و پدر زن اش علامه
محمدباقرمجلسی رفت. پس از وفات مجلسی، امامت جمعه و مرجعیت در اصفهان به او منتقل شد.

خاتون آبادی، آثار علمی فراوان و متنوعی از خود برجا گذاشت. صاحب ریحانه الادب ۲۶ اثر او را برشمرده است. (۱)
مشهورترین اثر او حدائق المقربین است.

حدائق المقربین در پنج حدیقه در احوال ملائکه و انبیا و ائمه ی اطهار(علیهم السلام ) و دانشمندان تالیف شده است.

مولف، در حدیقه ی پنجم، به شرح حال گروهی از صحابی پیامبراکرم و ائمه اطهار(علیهم السلام ) و سی نفر از عالمان
نامدار شیعه، از کلینی تا مجلسی،پرداخته است.

این کتاب، تاکنون چاپ نشده است. جناب حجه الاسلام سید جعفر نبوی آن را در دست تصحیح دارد که امید است هر
چه زودتر این کار به انجام رسد.

دستوالعملی که ملاحظه می کنید، در خاتمه ی حدائق المقربین قرار دارد که حضرت آقای نبوی، نسخه ی عکسی آن را،
کریمانه در اختیار بنده گذاشتند.

برای اطلاع بیش تر از احوال و آثار خاتون آبادی، منابع زیر را ببینید:

الکواکب المنتشره آقا بزرگ تهرانی، ص ۳۶۸ -۳۶۹; وقائع السنین والاعوام سیدعبدالحسین خاتون آبادی، ص ۵۵۶ و
۵۶۵; فهرست کتب خطی کتابخانه های اصفهان، سیدمحمدعلی روضاتی ۷۲-۷۷ و ۸۱-۸۹ ، علامه روضاتی، سه نسخه ی
خطی از کتاب تالیفات خاتون آبادی را به تفصیل معرفی کرده است; تلامذه العلامه المجلسی، ص ۱۱۰-۱۱۱.

در بیان گروهی از مقربان از اهل این اعصار و ازمان

بدان! ای طالب طریق قویم- هداک الله الصراط المستقیم- که فیوضات ربانی وهدایات سبحانی، پیوسته در میان اهل
ایمان جاری و مستمر است و الطاف صمدانی واسبابت کرامت و بزرگواری، همواره برای اهل ایقان حاصل است. و مرتبه ی
قرب وکرامت و منزلت و جلالت و فضیلت، مخصوص گذشتگان و پیشینیان نیست و در هر عصری وزمانی، گروهی در
بارگاه الهی گرامی و مشمول عواطف و الطاف نامتناهی هستند وبه مساعدت تاییدات ربانی، مراتب قرب الهی را
پیموده اند; و لیکن ما را، معرفت به حال اشخاص ایشان نیست، بلکه این معرفت، خداوندی را است که مطلع است براعمال
و افعال و ضمایر و اسرار و نیات و مراتب قربات ایشان. و غایت معرفت ما،آن است که گرامی و مقرب درگاه الهی، کسی
است که صاحب فلان صفات و محلا به فلان فضایل باشد.

چون این معنا معلوم شد، اکنون گوییم که: ای عزیز! تتبع کن و تفحص نما و هر که را محلا به این فضایل بینی، او را
مقرب درگاه الهی و گرامی شناس.

و آن فضایل چند امر است:

فضیلت اول

آن که عالم باشد; چه، مکرر در حدایق سابقه، مذکور ساختیم که هیچ سببی ازاسباب قرب الهی اقوا از علم نیست و اکثر
مراتب آن، علم است. و هر چند علم عالم زیاده می شود و یقین او کامل تر می گردد، درجات قرب رفیع تر و منازل عالی تر
می گردد.

و لیکن علمی که موجب قرب است، آن علمی است که به وسیله ی آن علم، معرفت الهی شود و به وسیله ی آن، معرفت
کامل به احوال و مراتب جلیله ی رسول خدا و ائمه ی هدا، علیهم التحیه والثناء، حاصل شود وبه وسیله ی آن علم، عالم،
عارف به احکام دین گردد و احکام دینی را از آیات و روایات استنباط نماید و به وسیله ی آن علم،مطلع گردد بر عیوب نفس
خود و صفات ذمیمه ای که در نفس او راسخ شده است، آن ها رابشناسد تا در مقام معالجه ی نفس خود درآید و آن صفات
ذمیمه را به معالجه ی تدبرو تفکر در زوال دنیا و فنای لذات دنیا، از خود رفع نماید و نفس خود را به اضداد آن صفات
-یعنی صفات حسنه- محلا و مزین گرداند.

و علامت این، خوف و خشیت است. نمی بینی که حق تعالی می فرماید که:

(انما یخشی الله من عباده العلماء). (۲) یعنی: خشیت و خوف ندارند از عذاب وعقاب خدا، مگر علما.

پس عالمی را که بینی که آثار خوف در او نیست و در معیت خدا و خالفت شرع،بی پروا است، بدان که او عالم نیست، بلکه
جاهل عالم نما است; هر چند که در میان علما درآمده باشد و خود را به مزید علم و فضل، ستایش نماید.

و شهید ثانی شیخ زین الدین(ره) در بعضی از مولفات خود در شرح حدیث معتبری که از حضرت صادق علیه السلام وارد
شده که: «نماز، پشت سر عالم، حساب می شود به هزار نماز»، گفته که:

مراد از «عالم » کسی است ک عالم باشد به علوم دینی و احکام شرعی; مانند علم به خدا و کتاب خدا و سنت پیغمبر
خدا(ص) و مقدماتی که موقوف علیه آن علوم باشد.

و هم چنین علم به کیفیت طهارت قلبی و تزکیه ی نفس از رذایل و تخلیه ی آن به فضایل، نه آن که مراد، مطلق علم باشد;
چنان چه تنبیه براین نموده رسول خدا(ص)آن جا که فرموده که: «علمای امت من، مانند پیغمبران بنی اسراییل اند، (۳)
زیراکه از گروه علما شباهت ندارند به پیغمبران، مگر آن علمایی که وصف نمودیم.

و هم چنین آن جا که فرموده که: «علما، وارثان پیغمبران اند»; زیرا که پیغمبران به میراث نگذاشتند، مگر آن علومی که
وصف نمودیم. و علمای دیگر، که غیر این علما باشند، بلکه ایشان به وارث بودن اضداد پیغمبران، اشبه و به سوی ایشان،
امیل اند. تا اینجا بود کلام او. و از آن چه گفتیم، مفهوم می گردد که گروهی که …

به معتقدات متصوفه اعتقاد داشته باشند و به حلول و اتحاد و وحدت وجود و امثال این عقاید قابل باشند… از گمراهان اند،
نه مقربان.

و بالجمله، عالم حقیقی، آن است که مبتلا به مرض…و تصوف نباشد و از جمله فقهاو محدثان و خادمان احادیث اهل
بیت(علیهم السلام ) باشد و تاسی بر زراره ومحمدبن مسلم و امثال آن بزرگواران، که از روات اخبار بوده اند، نموده باشد.
ولهذا در اخبار و احادیث، تعبیر از «علما» فرموده اند و مدح ایشان نموده اند.

فضیلت دوم

آن که عامل باشد; یعنی، به مقتضای علم خود، عمل نماید و محرمات الهی راترک کند و در مراعات اوامر و نواهی،
مسامحه و مساهله ننماید و معصیت را سهل نشمارد و اعتماد بر علم نموده، ترک عمل ننماید; زیرا که عالمی که
عمل ننماید، در حقیقت، عالم نیست.

و در حدی صحیح وارد شده که:

از حضرت صادق (ع) پرسیدند از تفسیر این آیه که (انما یخشی الله من عباده العلماء)، فرمود که: «مراد از علما، آن گروهی
است که فعل ایشان، مصدق قول ایشان باشد و آن کسی که کردار او مصدق گفتار او نیست، او عالم نیست ». (۴) و ایضا از
احادیث بسیار ظاهر می شود که عمل در حق عالم، آکد است و عالمی که به علم خود عمل ننماید، حال او بدتر است از
جاهلی که علم نداشته باشد.

چنان چه از حضرت امیرالمؤمنین (ع) منقول است که:

رسول خدا(ص) می فرمود که: «علما، دو مردند: یکی، مرد عالمی که به علم خود عمل می نماید و او ناجی است. و دیگری،
عالمی که به علم خود عمل نمی نماید و هالک است. و به درستی که اهل جهنم، متاءذی می شوند از بوی عالمی که به علم
خود عمل نکرده است. و سخت ترین اهل جهنم از جهت ندامت و حسرت، مردی است که دعوت کرده باشد دیگری را به
سوی خدا، و آن دعوت کرده شده، قبول کرده و اطاعت خدا نموده باشد و داخل بهشت شود و دعوت کننده داخل جهنم
شود، به سبب ترک علم خود ومتابعت هوا و طول امل. (۵)

و در حدیث دیگر از حضرت امیرالمؤمنین(ع) مروی است که فرمود که: ایهاالناس! هرگاه عالم شوید، عمل کنید به علم
خود، شاید که هدایت یابید; زیرا که عالمی که عمل می نماید به غیر علم خود، مانند جاهل حیرانی است که از جهل خود
به هوش نیامده باشد; بلکه حجت بر او عظیم تر و حسرت بر او شدیدتراست. (۶)

و از حضرت امام زین العابدین(ع) منقول است که:

در انجیل نوشته است که «طلب مکنید علم آن ها را که نمی دانید; تا عمل نکنند،زیاد نمی کند صاحب اش را مگر کفر، و
زیاده نمی کند او را مگر به عدد دوری ازخدا! (۷) .

و در حدیث دیگر وارد شده که:

می آمرزند از جاهل، هفتاد گناه را، پیش از آن که بیامرزند از عالم، یک گناه را.

و بدان! که این عمل -که دانستی که یکی از شروط است- مراتب مختلفه دارد و هرچند اکثار در آن نمایند، قرب کامل تر
می شود.

و علما، اولایند به کثرت عبادت از جهال، و پیوسته، علمای دین، مبالغه و افراطمی نموده اند در عبادت; چنان که گذشت
که سبیعی ۲ که راس علما و از خواص اصحاب ائمه(علیهم السلام ) بود، چهل سال، از وضوی نماز خفتن نماز صبح را
می گزارد وهرشب قرآن را ختم می نمود. و حماد ،رضوان الله علیه، پنجاه حج کرد و باز اراده ی حج نمود تا در حین غسل
احرام در میان آب غرق شد.

و کثرت ایشان بعد از تعقیب نماز صبح، چون سجده ی شکر می کردند، سر از سجودبرنمی داشتند تا اذان ظهر را
می شنیدند.

فضیلت سیم

آن که احتیاط تمام داشته باشد و مداهنه در دین الهی ننماید و هرگاه مسایل دینی از او سؤال کنند، اگر اجتهاد در آن
مسئله نکرده باشد، جواب نگوید،و اگر اجتهاد کرده باشد، تقیه و رعایت، نکند، خواه، سائل را خوش آید یا بد آیدو موافق
غرض او جواب را باشد یا مخالف غرض او، [بلکه] مطابق شرع و موافق حق گوید و تدلیس و تلبیس ننماید; زیرا که در
حدیث وارد شده که:

المفتی علی شفیر جهنم;

یعنی، فتوا دهنده، برکنار جهنم ایستاده است و به ادنا زلت و لغزش به جهنم می افتد.

و از حضرت امام جعفر صادق(ع) منقول است که به مفضل بن یزید فرمود که:

نهی می کنم تو را از دو خصلت که در این دو خصلت، هلاک می شوند مردان بسیار: نهی می کنم تو را که عبادت کنی خدا
را به باطل، و فتوا دهی مردم را به آن چه ندانی. (۸)

و در حدیث صحیح دیگر، حضرت امام محمدباقر(ع) فرمود که:

هر که فتوا دهد مردم را به غیر علم و نه هدایت، لعنت کنند او را ملائکه ی رحمت و ملائکه ی عذاب، و لا حق شود به او،
وزر و وبال هر که عمل کند به فتوای او. (۹)

و بالجمله، امر فتوا، بسی خطیر است و در این زمان، در باب فتوا، اکثر اهل علم،مسامحه می نمایند و مکرر فتاوی غیر
صحیحه دیده می شود.

و کسی که فتوای غیر صحیح دهد، یا از روی جهل است یا تجاهل، و در هر دو صورت،این مفتی، قابلیت ندارد; زیرا که
مفتی باید که مجتهد باشد و اجتهاد، مرتبه ای سهل نیست و شرایط بسیار دارد و همه کس را آن مرتبه ی جلیله حاصل
نمی شود. و لهذاشیخ زین الدین، علیه الرحمه، می فرماید که:

اجتهاد، فضل الهی است که حق تعالی، عطا می فرماید به هر که می خواهد (۱۰) .

و ایضا باید که مفتی از مرتبه ی اجتهاد، دقت بسیار به کار برد در اصل مسئله وهم چنین در تطبیق مسئله بر مواردی که
استفتا می نمایند. و در هر یک از این دومقام، خطا واقع می شود… .

فضیلت چهارم

آن که تهذیب اخلاق کرده باشد; یعنی، اخلاق رذیله و صفات ذمیمه که در نفس آدمی کامن و پنهان می باشد و محرک
آدمی بر معاصی و گناهان می شود و مانع از رسیدن به مراتب قرب و رضوان می گردد، آن ها را از نفس خود سلب می نماید;
زیراکه این ها، امراض نفسانی و موجب حرمان از سعادات ابدی اند و ازاله ی آن ها، درحصول قرب و سعادت، دخل تمام
دارد.

و این اخلاق رذیله، بسیار است و هریک از آن ها شعب بسیار نیز دارد و این حقیردر کتاب روادع النفوس (۱۱) به مجملی از
آن ها و مفاسد آن ها اشاره نموده ام و درکتاب تهذیب الاخلاق مفصل و مشروح ایراد کرده ام و در این جا به ذکر مختصری از
اخلاق ذمیمه و مفاسد آن ها اقتصار می نماییم.

اول، «تکبر» که در حدیث وارد شده که:

عزت، ردای خدا است و کبر، از خدا است. هرکه، چیزی از این دو صفت را برخودببندد، حق تعالی او را سرنگون در جهنم
افکند. (۱۲)

دویم «حسد» که در حدیث واقع شده که: «حسد، ایمان را می خورد، چنان که آتش، هیزم را می خورد». (۱۳)

سیم «بخل »

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.