پاورپوینت کامل در دوره فتح اسلامی و حکومت والیان عرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در دوره فتح اسلامی و حکومت والیان عرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در دوره فتح اسلامی و حکومت والیان عرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در دوره فتح اسلامی و حکومت والیان عرب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
تاریخ اندلس
(۹۲ ـ ۱۳۸ه” / ۷۱۱ـ۷۵۵ م)
بعد از فتح مغرب, مسلمانان درپی فتوحات دیگری بودند تا زمینه نشر اسلام را هرچه بیشتر فراهم آورند. آمادگی مسلمانان و بروز شرایط مناسب, زمینه فتح یکی از مناطق وسیع یعنی اندلس را ممکن ساخت و با فتح آن, اسلام تمام این منطقه را فرا گرفت. ابتدا سیاست های مسالمتآمیز حکام و اتحاد مسلمانان توانست مسلمانان را به عزت و افتخار برساند, ولی دیری نپایید که بروز اختلافات قبیلگی و آشوب های سیاسی, سرزمین اندلس را در معرض تاخت وتاز اسپان, فرانک ها و. .. قرار داد. مقاله حاضر با تکیه بر منابع اصیل به بررسی حوادث تاریخی فوق از سال ۹۲ـ ۱۳۸ه” می پردازد.
مقدمه
مسلمانان, شبه جزیره ((ایبریا)) واقع در جنوب غربی اروپا را ((اندلس)) می نامیده اند و جغرافی دانان مسلمان آن سرزمین را از جنوب به مدیترانه, از شمال و مغرب به اقیانوس اطلس و از شرق به کوهسار پیرنه محدود دانسته اند.(۲) از آن جا که ریشه یابی گسترش اسلام در این منطقه از ابتدای انتشار تا رسیدن به اوج اقتدار اهمیت بسیاری دارد در این مقاله مختصر, صفحه ای چند از تاریخ اندلس (دوره ۴۶ ساله فتح اسلامی و حکومت والیان عرب) را با تکیه بر مطمئن ترین اسناد و مدارک, در سه بخش به ترتیب ذیل مورد پژوهش قرار می دهیم:
۱) از آغاز فتح تا ابتدای دوره والیان;
۲) استقرار مبانی اجتماعی و اقتصادی تازه;
۳) درگیریهای قبایل عرب و شورش بربرها.
۱) از آغاز فتح تا ابتدای دوره والیان
آندلس, هنگامی که نیروهای مسلمانان در کناره های نزدیک و جزیره های همسایه آن گسترش می یافت تحت حکومت گوت ها بود.(۳)
مسلمانان, مغرب دور را گشوده و بر شهر طنجه استیلا یافته بودند و برای سیطره کامل بر مغرب, کافی بود شهر سبته را که در مقابل طنجه و در سوی دیگر زبانه مغربی قرار داشت, به تصرف خود در آورند.
تصرف این شهر از آن جهت برای مسلمانان دشوار بود که فرمانروای شهر, کنت جولیان, با تمام توان به دفاع از آن می پرداخت و هرگونه حمله ای را که به منظور فتح آن جا رخ می داد, دفع می کرد. با این وصف, موسی, پسر نصیر,(۴) مشتاق استیلا بر این شهر مستحکم شد و سرانجام به آن چه خواسته بود, رسید.(۵)
اندیشه فتح اندلس
وقتی مسلمانان مغرب را به طور کامل فتح کردند, طبیعی بود که موج کشورگشایی ایشان آرام نگیرد. طارق(۶) با سپاهیان عرب همراه خود, در کنار طنجه اردو زد.
موسی نیز نوزده هزار سپاهی از بربرهای به اسلام گرویده را با سلاح و ذخیره کامل در اختیار طارق گذارد. با گذشت زمان و پس از انتشار اسلام در مغرب, مردم آن سرزمین همواره دلیری بیشتری می یافتند و اسلامشان حماسی تر می شد و برای پیش بردن پرچم آیین نو, آمادگی فزون تری پیدا می کردند. بدین ترتیب اندیشه فتح اندلس یا اسپانیای اسلامی به اذهان آنان خطور کرد(۷) و توجه کامل طارق بدین کار جلب شد. در این اقدام, مسلمانان نه با تحریک حاکم سبته یا شهزادگان غیطشه, بلکه از روی ایمان اسلامی خویش, به جهاد روی آوردند تا نشر اسلام را هر چه بیشتر کامل کنند. در این هنگام نامه ای از کنت جولیان به موسی رسید که در آن مسلمانان را به فتح اندلس فراخوانده و وعده داده بود که سنگرهای خود را به ایشان خواهد سپرد. و چون موسی از طریق منابع اطلاعاتی کنت جولیان و همپیمانانش با خبر شد که اوضاع داخلی اندلس سخت دچار آشفتگی و اختلاف سیاسی است, به ندای وی پاسخ مساعد داد.(۸)
در پی پیشنهاد جولیان مبنی بر این که سبته و پایگاه های دیگر خویش را در اختیار مسلمانان می گذارد و کشتی های خود را هم برای انتقال ایشان در دریا به آنان می دهد و با سپاهیان خویش ایشان را همراهی و راهنمایی می کند, موسی از خلیفه اموی, ولیدبن عبدالملک (حکومت: ۸۶ـ۹۶ه” / ۷۰۵ـ۷۱۵م) برای شروع عملیات پیشروی, نظرخواست و خلیفه موافقت خود را با این شرط علام کرد که نخست قدرت اندلس را با ((دست بردهای مرزی)) و اعزام گروه هایی برای حمله های کوچک و گذرا بیازمایند.(۹)
بدین منظور در رمضان ۹۱ / ۷۱۰م نیروی کوچکی مرکب از پانصد رزمنده مسلمان که صدتن از ایشان سواره بودند, باگذر از تنگه, از سبته به ((شبه جزیره ایبریا)) در آمدند. این عبور در حقیقت یک حمله اکتشافی بود که به فرماندهی إبوزرعه طریف بن مالک معافری انجام شد. این گروه در جنوب اسپانیا در کنار شهری کوچک که اکنون با انتساب به همین فرمانده ((طریفه / جزیره طریف)) نام دارد, پیاده شده, دست بردهای آزمایشی خود را آغاز کردند و با انبوهی از غنایم به سلامت باز گشتند. موفقیتآمیز بودن این یورش, مسلمانان را به فتح اندلس امیدوار ساخت و ایشان را تشویق کرد که به فرماندهی طارق بن زیاد به حمله ای بزرگ تر بپردازند.
حمله گسترده و فتح اندلس
طارق در ماه رجب ۹۲ / آوریل ۷۱۱ از تنگه عبور کرد و در کنار کوهی لنگر انداخت که با انتساب به وی ((جبل طارق)) نام گرفته است.(۱۰) طارق اخبار پیشرویها را به اطلاع موسی می رسانید و چون از موسی کمک خواست, او نیز در رمضان ۹۳ / ژوئن ۷۱۲ با سپاهی مجهز حمله خود را آغاز کرد و پس از گذشت یک سال از شروع حمله موسی, دو فرمانده در شهر طلبیرهTynavera) ) واقع در شمال عربی طلیطله, به هم رسیدند و پس از چهار سال اندلس به دست مسلمانان فتح شد و مسلمانان(۱۱) از دورترین نقطه جنوبی تا کهساران پیرنهPareness) ) و سواحل شمالی و از مالقه و طرکونه در شرق تا مالمریه و اشبونه در غرب را گشودند و از دشت های جنوبی تا ارتفاعات قشتاله را تصرف کردند و از هیچ شهر بزرگ یا دژ استواری نگذشتند, مگر این که بر فرازش پرچم اسلام را بر افراشتند و آن سرزمین را تحت قلمرو وسیع دولت بزرگ اسلامی درآوردند و دامنه فتوحات ایشان در سواحل شمال شرقی اندلس به شهر جیحونGijon) ) در کناره خلیج بسکایBiscay) ) رسید.(۱۲)
بالاخره در سال ۹۵ه” / ۷۱۴م موسی بن نصیر و طارق بن زیاد از سوی ولیدبن عبدالملک به دمشق فراخوانده شدند و پیشرویها متوقف شد. در گزارش ها آمده است که ولید پس از باخبر شدن از این همه فتح و پیروزی موسی بن نصیر, بدگمان شد و پنداشت که وی قصد دارد او را از خلافت خلع و خود در آن جا به استقلال حکومت کند; نامه های موسی هم به علت درگیریها مدتی به تإخیر افتاد و بر بدگمانی خلیفه اموی افزود. اما موسی هیچ گاه چنین فکری در سر نداشت, بلکه می خواست سپاه اسلام را پس از فتح کامل اروپا از طریق قسطنطنیه و آسیای صغیر به شام, پایتخت خلافت اسلامی برساند و به این ترتیب تمامی حوزه مدیترانه را تحت اختیار دولت اسلامی درآورد, ولی اصرار ولید بر آمدن وی به دمشق او را از هدفش باز داشت با وجود این, تاریخ نویسان وجوهی را برای مثبت ارزیابی کردن عمل خلیفه برشمرده و گفته اند خلیفه می خواسته است تا از نزدیک با او به گفت وگو بپردازد و از حقیقت رویدادهای اندلس و فرنگستان مطلع گردد و در عین حال درجه وفاداری موسی را با رویارویی بسنجد و یا ممکن است ولید از این امر ترسیده باشد که دور افتادگی, مسلمانان را از بین ببرد.(۱۳)
به هرحال, موسی در ۹۵ه” / ۷۱۴م اندلس را ترک کرد و هنوز در راه بازگشت به شام بود که ولیدبن عبدالملک درگذشت و برادرش, سلیمان (حکومت: ۹۶ـ۹۸ه” / ۷۱۵ـ۷۱۷م) جانشین او شد. موسی بن نصیر هم درحالی که فرزند خود, عبدالعزیز را به عنوان والی به حکومت اندلس گماشته و حبیب, پسر ابوعبده بن عقبه بن نافع را به عنوان وزیر, یا معاون وی تعیین کرده بود, خود در مدینه درگذشت.
شیوه حکومت عبدالعزیز
عبدالعزیز نقاطی از اندلس را که در زمان پدرش ناگشوده مانده بود, گشود; به خصوص در طول ساحل شرقی اندلس و تا شهر برشلونه (بارسلون) پیش رفت. در این منطقه با یکی از نجبای گوت به نام تدمیر که از یاران مسلمانان بود, پیمان بست و به مقتضای این پیمان, قلمرو او تحت نظارت مستقیم حکومت مسلمانان در آمد. متن این پیمان نامه در منابع آمده است.(۱۴)
سپس برای آرامش اوضاع, سیاست مسالمت و آشتی را در پیش گرفت. او مردی خیرخواه و با فضیلت بود. به حکومت نوپا و اداره آن سامان بخشید و برای اجرای احکام قانونی و تنظیم اصول مدنیت اسلامی, ((دیوان)) تإسیس کرد, تا احکام و اصول را به تناسب اوضاع رعایای جدید تنظیم کند و در پیرامون قانون, مدنیت اسلامی و وفاق ملی مسلمانان, هرچند از قبایل گوناگون باشند, با تکیه بر وحدت کلمه آشکار شود.(۱۵) عبدالعزیز شهر اشبیلیه را به پایتختی حکومت برگزید و با همسرش در دیر ((سانتا روینا)) مسکن گرفته و از دیر به عنوان مسجد برای برگزاری شعایر اسلامی استفاده کرد.(۱۶)
از نظر موقعیت جغرافیایی شهر اشبیلیه ویژگی خواصی داشت; این شهر بر ساحل راست نهر پرآب وادیالکبیر و در غرب مصب آن در یک خلیج عمیق, قرار گرفته بود و از بزرگ ترین و مستحکم ترین و آبادترین شهرهای جنوبی اندلس به شمار می رفت. وجود دژها, باروها و امکانات ارتباطی با شهرهای دیگر, موقعیت جغرافیایی آن را به یک بندر دریایی درجه یک تبدیل کرده بود. در اصل, موسی آن را برای عبدالعزیز در نظر گرفته بود تا با پهلو گرفتن کشتی های مسلمانان در آن, به منزله دروازه اندلس باشد.(۱۷)
ناموفق بودن سیاست عبدالعزیز
عبدالعزیز به رغم سیاست مسالمت طلبانه خود, نتوانست میان قبیله های گوناگون وفاق پدید آورد و حتی به فرو خواباندن شورش های سپاه خود موفق نشد. وی به سبب این که بیش از حد, مطیع همسرش بود و به آیین ها و تشریفات سلطنت به نوعی گرایش یافته بود, در اهداف خود ثابت قدم نبود و چنان که برخی از مورخان یاد کرده اند: ((وی به سان شاهان گوت, افسر گوهر نشانی برسر می نهاد و به یارانش در هنگام باریابی فرمان می داد که برایش به خاک بیفتند)). هم چنین گفته اند که او سلطنت می جست و در آن جهت تلاش می کرد و برای استقرار حکومتی مستقل برای خود در اندلس می کوشید. به همین دلیل گروهی از سپاه به تحریک سلیمان, خلیفه اموی او را کشتند, تا از موسی که غنیمت ها و هدیه های اندلس را برای ولید می برده است, انتقام بگیرند. (۱۸)
إیوب لخمی, نخستین والی اندلس
سپاه اندلس پس از ترور عبدالعزیز, ایوب, پسر حبیب لخمی را به حکومت اندلس برگزیدند و با حکومت یافتن او دوران والیان عرب آغاز شد. حکومت اعراب بر اندلس اسلامی تا سال ۱۳۸ه” / ۷۵۶م استمرار داشت تا این که در این سال عبدالرحمان بن معاویه, ملقب به ((الداخل)) (وارد شونده به اندلس), توانست خلافت امویان اندلس را بنیان گذاری کند.
در این فاصله زمانی, شماری چند از امیران عرب بر اندلس حکومت کردند که برخی از آن ها از جانب خلیفگان مشرق به طور مستقیم تعیین می شدند و برخی دیگر از سوی والیان افریقا و تعدادی را هم سپاه اسلامی اندلس, خود برمی گزید و سپس دستگاه خلافت, ایشان را تإیید می کرد. این دوره هرچند کوتاه بود, اما در تاریخ اندلس, بسیار مهم است, زیرا در همین دوره, بنیادها و مبناهایی نهاده شد که حکومت مسلمانان بر آن ها استوار بود. چنان که در همین دوره, انگیزه ها, عوامل و اسباب اختلاف نیز پی افکنی شد و سرانجام موجبات سقوط آن را فراهم ساخت.(۱۹)
۲) استقرار مبانی اجتماعی و اقتصادی تازه
فتح شبه جزیره ایبریا (اندلس) به دست مسلمانان, در زندگانی عمومی و در نظام های اجتماعی و اقتصادی آن سرزمین, سرآغاز یک دوران تازه و ابتدای یک تحول و تکامل بسیار مهم بود, زیرا پیش از آن اقلیتی ستمکار و فراهم آمده از شهریاران و اشراف و نجبای ممتاز بر یک ملت سروری و حکومت می کردند و ایشان را به زشت ترین وجه ممکن, مورد بهره کشی و اجحاف خود قرار می دادند و حتی آنان را در بردگی و بندگی خویش نگاه می داشتند.
اسلام در چنین وضعیتی به این سرزمین آمد تا تمامی آن وضعیت نابه هنجار را از میان بردارد و فرصت های عدالت, آزادی و برابری را در اختیار همه مردم بگذارد. با این که مدتی مسلمانان گرفتار تثبیت و گسترش فتح بودند, در طی چند سال اندک توانستند عنصرهای آشفتگی را ریشه کن کنند و اداره امور کشوری را که تازه گشوده بودند, سامان بخشند و به سوی استقرار مبانی مدنیت مترقی و اجرای آرمان های والای اسلامی و انسانی حرکت کنند, چرا که در اسلام حکومت کردن هدف نیست, بلکه وسیله ای است برای انتشار اسلام و عملی کردن آرمان های اسلامی.(۲۰)
در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی همواره میان ماندگاری اسلامی و موفقیت دعوت اسلامی, با عملکرد حکومتگران و ایجاد همخوانی ایشان میان آرمان گرایی و واقع گرایی از سویی, و فراهم آوردن موجبات رفاه, دلخوشی و خوشنودی ملت هایی که دل به حکومت اسلامی سپرده و تحت اطاعت مسلمانان در آمده اند از دیگرسو, همبستگی کاملی وجود دارد.
کیفیت رفتار مسلمانان با اهل ذمه
اهل ذمه پیروان دین های دیگری بودند که به فرمان اسلام گردن نهاده و از طریق امضای قراردادها و پیمان نامه ها با حکومت اسلامی و مسلمانان پیوند همزیستی مسالمتآمیز می بستند و با پرداخت جزیه (مالیات سرانه) ضمن حفظ فرهنگ و دین خود, در پناه مسلمانان در میآمدند و از آزادیهای مدنی و اجتماعی زیادی برخوردار می شدند. در ارتباط با مالکیت زمین ها و لزوم پرداخت خراج (مالیات اراضی), مبانی اقتصادی معینی به اجرا درمیآمد که مسلمانان خمیرمایه ها و تشکیلات اداری و دیوانی آن را از فرهنگ و تمدن ایران در دوره ساسانی اقتباس کرده و با وحی اسلامی تطبیق داده بودند. و شاید از همین روی است که طبق تصریح منابع کهن هر سه واژه کلیدی در این زمینه, یعنی جزیه, خراج و دیوان کلماتی برگرفته از زبان فارسی اند.(۲۱)
قرارداد صلح عبدالعزیز و تدمیر
مسلمانان در خلال فتح های خود با هر یک از منطقه های اندلس از طریق پیمان نامه های ویژه ای پیوند برقرار می کردند. این پیمان نامه ها هر چند با یکدیگر در بافت و در برخی جزئیات مختلف اند, اما در روح و اساس یکسان اند. در معاهده ای که میان عبدالعزیز و تدمیر منعقد گردیده نیز همان توافق کلی با روح اسلامی وجود دارد, در این معاهده آمده است:
((بسم الله الرحمن الرحیم. این نوشته ای است از عبدالعزیز, پسر موسی, برای تدمیر, فرزند غندریس, هنگامی که برای صلح آماده شد; تا این که پیمان و قرار خدا را که پیامبران و رسولان خود را بدان خاطر فرستاده است, نگهدارد و تا این که در پناه خدا و در پناه[ حضرت] محمد(ص) باشد و تا این که بدو و به هیچ کدام از یارانش بدی نرسانند و[ در حقشان] کوتاهی نشود و بدیشان دشنام ندهند و میان ایشان و همسران و فرزندانشان جدایی نیندازند و ایشان را نکشند و کلیساهایشان را آتش نزنند و ایشان را بر دینشان اجبار نکنند و این که صلح با ایشان بر هفت شهر است و البته او نگهداری پیمان را فرو نخواهد گذارد و قرارداد بسته شده را برهم نخواهد زد و هر آن چیزی را که بر او لازم گردانیده ایم و انجام دادنش را برایش بایسته شمرده ایم, درست خواهد دانست و هیچ خبری را[ از ما] پنهان نخواهد کرد و بر عهده وی و یارانش از آن جهات, پرداخت جزیه است[ به شرح ذیل:] بر هر شخص آزادی, یک دینار۲۶۵[ / ۴ گرم زر مسکوک] نقد, و چهار مد[ هر مد۴: / ۳۶ کیلوگرم] گندم, و چهار مد جو و چهار قسط[ هر قسط: ۵ / ۱ کیلوگرم] سرکه, و دو قسط عسل و یک قسط زیتون و بر هر برده, نیمی از این مقادیر است.
بر این پیمان, عثمان, فرزند عبدالله رجعی و سلیمان, فرزند قیس تجیبی و یحیی, فرزند یعمیرهمی و بشیر, فرزند قیس لخمی و یعیش, فرزند عبدالله ازدی و ابوصم هذلی گواه بودند و در ماه رجب سال ۹۴ نوشته شد)).(۲۲)
ساماندهی آشفتگی ها با تسامح دینی
مسلمانان در سال هایی اندک, توانستند عناصر آشفتگی و نابه سامانی را از میان بردارند و به سرزمینی که گشوده بودند, سازمان اداری بخشند. ایشان آیین ها, قوانین و قاضیان خود و بومیان را برای آنان به رسمیت شناختند حتی برایشان حاکمانی از میان خودشان تعیین کردند که استان ها را اداره و مالیات ها را جمعآوری و قوانین و فرمان ها را اجرا می کردند و خود مسلمانان تنها وظیفه های عالی حکومتی را بر عهده داشتند و بر حسن اجرای قوانین نظارت می نمودند. بدین ترتیب, بسیاری از اوقات والی, رئیس شهربانی, والی خراج, متصدی برید و اطلاع رسانی و قاضی از میان بومیان بودند.(۲۳) مسلمانان با اقلیت های دینی به خصوص مسیحیان, با تسامح دینی رفتار می کردند و بهره مندی از جلوه های این تسامح دینی چنان گسترده بود که کنیزان و بردگان را هم شامل می شد.(۲۴)
خطمشی سیاسی تسامحآمیز والیان و نتایج مثبت آن
والیانی که بعد از عبدالعزیز به حکومت رسیدند, از جمله سمح, فرزند مالک و عنسه, فرزند سحیم کلبی و… همه همین خطمشی سیاسی تسامحآمیز اسلامی را به کار بستند. سمح بر مسیحیان جزیه مقرر کرد و ایشان را در عمل به آیین های دینیشان آزاد گذارد. هم چنین عنبسه, فرزند سحیم کلبی و عبدالرحمان غافقی, خودشان شخصا در استان ها می گشتند و به دادخواهی های مردم رسیدگی می کردند; بی آن که میان دین های مختلف و میان پیروان آن ها تفاوتی قائل شوند و حتی غافقی کلیساهایی را که از مسیحیان گرفته شده بود, به ایشان باز پس داد.
این تسامح دینی برای آندلسیان و اسپان ها و. .. هیچ جای گلایه ای باقی نمی گذاشت و اسلام در همزیستی مسالمتآمیز با یهودیان هیچ مشکلی نمی دید و میان ایشان در همه حق ها و مسئولیت ها جانب مساوات را نگاه می داشت.(۲۵) نتیجه این سیاست والیان مسلمان, خشنودی همگان از جمله مسیحیان از نظام جدید بود. بدین لحاظ ایشان حکومت مسلمانان را بر حکومت فرانک ها و گوت ها ترجیح می دادند.
از روشن ترین دلیل های خرسندی مسیحیان از حاکمان تازه خود این است که حتی یک شورش دینی در این دوره در کشور برپا نشد. البته برخی از خلفای اموی دمشق نیز در تلاش برای گسترش روح حقیقی اسلام از هیچ کوششی دریغ نمی کردند; مثل خلیفه اموی تبار علوی رفتار, عمربن عبدالعزیز که به گفته پژوهشگران, در دوره خلافت وی حتی یک نفر بربر باقی نماند که به آیین اسلام در نیامده باشد. کافی بود شخصی ((شهادتین)) (گواهی بر یگانگی خدا و پیامبری حضرت محمد(ص)) را بر زبان راند, تا از پرداخت جزیه معاف گردد و مسلمان شمرده شود, بی آن که به رعایت دقیق واجب های دینی اش مجبور باشد.(۲۶)
عمربن عبدالعزیز خلیفه ای به حقیقت دین دار و بسیار دوراندیش بود و می دانست که نوادگان همین نومسلمانان, سپاه مخلص اسلام اند, به خصوص پس از فتح اندلس به دست مسلمانان; زیرا پیروزی سریعی که نخستین فاتحان به دست آوردند, انگیزه نیرومندی شد برای کسانی از بربران مسلمانی که عقب مانده بودند, تا از دریا عبور کنند و به رزمندگان بپیوندند. در همان زمانی که بربران شمال افریقا تحت تإثیر فاتحان مسلمان, زبان عربی و مبانی دین را میآموختند, بسیاری از مهاجران عرب, از ریشه دارترین قبیله ها و از آشناترین اشخاص با دین و زبان بودند که بر مسیحیان و یهودیان خود اندلس تإثیر زیادی داشتند و این اثرگذاری در گذر زمان همواره آشکارتر شد.
مسیحیان با نام ((معاهدان)) و ((مستعربان)) شناخته می شدند. معاهد انتساب ایشان را به پیمان هایی می رسانید که با حاکمان مسلمان بسته بودند و چون مسیحیان اندلس از مسلمانان هم زبان و فرهنگ و هم سبک زندگی را یاد می گرفتند و بسیاری از ایشان زبان عربی را به خوبی می دانستند, مستعرب نام گرفتند. مسلمانان و مسیحیان در کنار هم آزادانه و بسیار دوستانه می زیستند.(۲۷)
اصلاحات اقتصادی و تسهیلات مالی در امر جزیه, خراج و کارهای دیوانی
حکومت اسلامی در اصلاحات اقتصادی خود هم مالیات ها را پایین آورد و هم در ساده کردن آن ها کوشید; تا جایی که مقدار جزیه در اندلس از دو دینار فزون تر و از دوازده درهم (هر درهم: ۲۶۵ / ۴ گرم نقره مسکوک) کمتر نمی شد و کم و زیاد آن به توانایی مادی شخص جزیه دهنده بستگی داشت و در کنار این مبلغ نقدی, مقادیری هم جنسی دریافت می گردید.(۲۸)
زمین ها از نظر مالکیت بر دوگونه بودند: نوع نخست, زمین هایی بودند که دولت در اختیار گرفته بود, از قبیل زمین های درباریان دولت گوت یا زمین های کلیساهای دولتی یا آن هایی که صاحبانشان رها کرده و از کشور گریخته بودند. این گونه اراضی, اگر چه به طور قانونی ملک دولت بودند, اما دولت تنها ۱۵ آن ها را برای تإمین بودجه و هزینه های عمومی نگاه می داشت و بقیه را در میان سپاهیان, مهاجران عرب و بربر و دیگر مسلمانان تقسیم می کرد.
در تقسیم زمین, ولایت های شمالی, یعنی گالیکیه (جلیقیه), لیون و اشتریاس به بربرها تخصیص یافته بود و ولایت های جنوبی به قبایل عرب. کارگران تابعSiervas) ) گوت ها که به کشت و کار در اراضی می پرداختند, بایستی خراج را به ارباب خود یا به قبیله ای می پرداختند که مالک زمین ها شده بود, و مقدار آن ۲۵ محصول بود. نوع دوم, زمین هایی بود که هم چنان در دست صاحبان اصلی قرارداشت و مالکان تنها خراج آن ها را می پرداختند و در تعیین مقدار آن, توان بازدهی زمین در نظر گرفته می شد و در هر صورت از ۱۱۰ محصول تجاوز نمی کرد.(۲۹)
خراج از همه کسانی که زمین را مالک می شدند, یکسان گرفته می شد و در این امر هیچ تفاوتی میان مسلمان و ذمی وجود نداشت. از این رو مسلمانان در آزادسازی کشاورزان اندلس از چنگ فئودالیسم کهن بسیار تلاش کردند و زارعان برای نخستین بار در زندگی خود مالک زمین ها شدند و با انتقال مالکیت از راه خرید و فروش, حق تصرف یافتند; حقی که پیش از فتح اسلامی نداشتند.(۳۰)
۳) درگیریهای قبایل عرب و شورش بربرها
سیاست داخلی والیان اندلس از آغاز دوره عنبسه, فرزند سحیم کلبی در سال ۱۰۳ه” / ۷۲۱م, به سمت دسته بندیها و جنگ قبایلی و نزاع شدید میان قبیله های عرب قیسی و یمنی گرایش یافت.
هر کدام از عنبسه, فرزند سحیم و عذره, فرزند عبدالله فهری و یحیی, فرزند سلامه عاملی در خلال فرمانروایی خود که هفت سال به طول انجامید (شوال ۱۰۳ ـ ربیع اول ۱۱۰ / مارس ۷۲۲ ـ ژوئن ۷۲۷) با جانبداری از قبایل یمنی, آتش کینه را در سینه های قبایل قیسی اندلس برافروختند; آتشی که در حقیقت به خودی خود برافروخته بود; زیرا بسیاری از افراد قیسی, جنگ های میان زبیریان و مروانیان را در مشرق دیده بودند حتی کسانی از ایشان با چشم خود, کشتار و بخت برگشتگی قیسیان را به دنبال شکست زبیریان در مرج راهط شام به دست کلبیان یمنی شاهد بودند. از این رو همواره به دنبال فرصتی برای کین خواهی و انتقام گیری و تسوی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 