پاورپوینت کامل نهضت ترجمه؛ نتایج و پیآمدهای آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نهضت ترجمه؛ نتایج و پیآمدهای آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهضت ترجمه؛ نتایج و پیآمدهای آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نهضت ترجمه؛ نتایج و پیآمدهای آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

آن چه فرا رو دارید مقاله ای است با عنوان: ((بررسی تاریخ ترجمه در دوره اول خلافت عباسیان)) در این مقاله نگارنده تلاش دارد تا ضمن معرفی هرچه بهتر و دقیق تر نهضت بزرگ علمی جهان اسلام ـ نهضت ترجمه ـ تلاش های راستین محققان طراز اول و دانشوران سازنده آن دوره را بیان نماید. در این عرصه به برخی ویژگی های فرهنگی عصر زرین فرهنگ و تمدن اسلامی نیز اشاره خواهد شد.

در این مقاله به بررسی موارد ذیل خواهیم پرداخت:

۱ـ آغاز نخستین حرکت علمی مسلمانان و معرفی اولین بنیان گذاران آن در عصر اموی.

۲ـ نهضت ترجمه در عصر طلایی عباسیان.

۳ـ نهضت ترجمه در اندلس و دلایل توجه مسلمانان به ترجمه آثار پیشینیان.

۴ـ روش های مترجمان در ترجمه نصوص و متون کهن.

در پایان, نتایج و پیآمدهای نهضت ترجمه را مورد بررسی قرار می دهیم.

حرکت علمی مسلمانان در قرون نخستین اسلامی:

محیط جغرافیایی خشن, نامساعد و در عین حال متکی بر طبیعت شبه جزیره عربستان, سادگی معیشت را برای ساکنان آن به ارمغان آورده بود. بازتاب این سادگی تنها در ظاهر عرب جاهلی خلاصه نمی شد, بلکه بی نیازی آنان را به علوم مختلف نیز در بر داشت. (۱) اگرچه در برخی علوم چون طب(۲) و نجوم(۳) تجربه هایی کسب کرده بودند, لیکن هنوز معرفت علمی آنان تکوین نیافته و متکی بر علل مبهم و ناشناخته پدیده های طبیعی بود.

با ظهور اسلام, براساس توصیه های قرآن کریم(۴) و سفارش های پیامبر اکرم(ص),(۵) عرب مسلمان به خواندن و نوشتن روی آورد و نخستین گام های معرفتی خود را با فراگرفتن قرآن آغاز نمود. اما هنوز اتکای بر قوه حافظه سرشار و به تبع آن قبح نگارش, مانع از یادگیری نوشتن و ثبت آموخته ها می شد(۶) و همین عامل مانع بزرگ رسیدن جامعه اسلامی به مراحل تکمیلی بود.

فرایند عصر فتوحات اسلامی, رویارویی فرهنگ ها و تمدن های مختلف و کهنی بود که در سایه آمیختگی آن ها, فرهنگ و تمدن اسلامی با همه ویژگی های بارز خود شکل گرفت. هرچند در مراحل نخستین خلافت اسلامی و تا اواسط حکومت امویان, هنوز اعتقاد به عدم پذیرش هر چیز غیر از قرآن و تإکید برقوه حافظه و اجتناب از نگارش, بی اقبالی بسیاری از علوم را فراهم آورده بود, اما با گذشت زمان و در پی رشد معرفتی مسلمانان و نیاز مبرم تمدن نوخاسته اسلامی به آموختن و رسیدن به سرچشمه های اصلی معرفت و علم, مسلمانان ناگزیر به روی آوردن به ترجمه و نقل متون گردیدند.

با استقرار خلافت امویان در شام و نزدیکی آنان به رومیان و تسلط بر مدارس علمی رها (ادسا), نصیبین, حران و انطاکیه, رفته رفته زمینه های آغاز حرکت علمی مهیا گردید. خلفای نخستین اموی با خواندن و شنیدن سرگذشت پر عظمت پیشینیان, به تاریخ علاقمند شدند; چنان که درباره معاویه آورده اند:

… تا یک ثلث شب به اخبار و ایام عرب و عجم و ملوک آن ها و رفتار آنان با رعیت و سیرت شاهان ملل و جنگ ها و حیله ها و رعیت پروریشان می گذشت. .. هنوز سه یکی از شب مانده برمی خاست و دفترهایی را که سرگذشت اخبار و جنگ ها و خدعه های ملوک در آن ثبت بود, می خواست و غلامان مخصوص که مإمور نگهداری و قرائت دفترها بودند به خواندن آن می پرداختند و هرشب بر بخشی از اخبار و سرگذشت ها و آثار و انواع سیاست مداریها واقف می شد.(۷)

همین تمایل وافر به اطلاع از اخبار ملوک گذشته(۸) موجب شد تا خبرگانی را برای ترجمه و یا قرائت گزیده هایی از متون تاریخی و پزشکی به دربار دعوت نمایند. بنابر قول مشهور, نخستین ترجمه عهد اموی به خالدبن یزیدبن معاویه (م۸۵ه”) اختصاص دارد.(۹) خالد به دلیل علاقه بسیار به علم و دانش,(۱۰) حکیم آل مروان(۱۱) نام گرفت و با پشتکار فراوان به فراگرفتن علم کیمیا (شیمی) پرداخت و به ترجمه متون علمی از زبان یونانی و قبطی به عربی توجهی ویژه مبذول داشت.(۱۲) عمربن عبدالعزیز در مورد او می گوید: ((در میان بنی امیه مانند خالد زاده نشده است. ))(۱۳)

از دیگر خلفای برجسته اموی که نامی در ترجمه و نقل منابع و یا جمعآوری کتاب از خود برجای نهاد, عمربن عبدالعزیز است. در مورد اقدامات وی مطالب فراوانی در منابع آمده است, از جمله این که او در گنجینه کتاب های شام, اثری از علم پزشکی, نوشته قس بن هارون بن إعین,(۱۴) یافت که از بهترین کناش های(۱۵) قدیمی به شمار میآمد. این اثر ارزشمند و بی نظیر که اهرنHeron) ) نام داشت, توسط ماسرجویه(۱۶) (ماسرجیس)(۱۷) به عربی برگردان شد. عده ای از خلیفه خواستند تا از آن کتاب رونویسی کرده و آن را منتشر نمایند, اما خلیفه سخت گیر راضی نمی شد. سرانجام پافشاریهای بسیار آنان خلیفه را وادار نمود تا پس از چهل روز اندیشیدن و استخاره کردن, کتاب را عرضه نموده, اجازه طبع و نشر آن را صادر نماید.(۱۸)

این گونه تردید و تنگ نظری خلفای اموی نسبت به علوم, سالیان متمادی آثار ارزشمند و نفیسی را در گنجینه ها و کتاب های آنان متروک باقی نهاد. با این توصیف, از میان مترجمان این عصر می توان به صالح بن عبدالرحمن,(۱۹) ماسرجویه(۲۰) سرجون بن منصور(۲۱) و پسرش منصور بن سرجون,(۲۲) تیاذوق,(۲۳) اصطفن قدیم,(۲۴) قیس بن قنان بن متی,(۲۵) و حسان نبطی(۲۶) اشاره کرد.

نهضت ترجمه در عصر طلایی عباسیان

سقوط خاندان بنی امیه و طلوع اقبال آل عباس دوره جدیدی از تحولات تاریخی, فرهنگی و علمی را در تمامی ممالک تابعه خلافت اسلامی به دنبال داشت. دوره ای که اربابان قلم آن را عصر طلایی اسلام (عصر الاسلام الذهبی), دوره مدنیت اسلامی, و عصر زرین فرهنگ و تمدن اسلامی نام نهاده اند.(۲۷) انتقال مرکز خلافت از دمشق به مدینه الاسلام بغداد و نزدیکی آن به کانون علمی جندی شاپور و حضور بی شائبه وزیران کاردان و مستشاران با کفایت ایرانی در دربار خلافت اسلامی و علاقه وافر خلفای نخستین بنی عباس به علم, ادب و فرهنگ پروری, نهضت بزرگ علمی و فرهنگی جهان اسلام را به بار نشاند.

اگرچه بنیان گذار خلافت عباسیان, ابوالعباس سفاح (۱۳۲ـ۱۳۶ه” ) به دلایل متعدد هم چون دشواریهای عصر استقرار, مقابله با مخالفان و معارضان حکومت نوخاسته, و کوتاهی عمر خلافتش, هرگز نتوانست به علوم توجهی شایسته مبذول دارد, اما برادر او منصور (۱۳۶ـ۱۵۸ه”) به رغم همه مشکلات عصر تثبیت, به خوبی بر اریکه قدرت سامان گرفت(۲۸) و با بنای شهر بغداد(۲۹) و انتقال مرکز خلافت به آن جا, دولتی قدرتمند و کارآمد تشکیل داد. علاقه و اعتقاد بیش از حد منصور به تنجیم و احکام ستارگان و طالع بینی موجب شده بود تا بدون اجازه منجمان به کاری دست نیازد. از این رو با فراخوان سرآمدان نجوم از ایران و هند نام خود را به عنوان نخستین خلیفه ای که منجمان و ستاره شناسان را به دربار فراخواند,(۳۰) رقم زد.

به دنبال این نیاز و توجه خلیفه منجمان و آگاهان به علم ستاره شناسی از ایران و هند به دربار خلافت راه یافتند. در رإس این جماعت, ((نوبخت منجم)), از اعاظم و بزرگان خاندان مشهور نوبختی(۳۱) قرار داشت که از سرآمدان ستاره شناسی عصر خود محسوب می شد و دارای زیج ها و جداول فلکی مشهوری بود.(۳۲) منصور در ساختن شهر بغداد و انتخاب محل آن, بارها از نظرات نوبخت استفاده نمود.(۳۳) فعالیت با نشاط و مهارت وی در کار تنجیم, به استمرار حضور خاندان نوبختیان در دربار خلفای بعدی انجامید.(۳۴)

علاوه براین, ستاره شناسان هندی نیز در دربار منصور آمد و شد داشتند; در حدود سال ۱۵۶ ه” که هیإتی از آنان به حضور منصور رسیده بودند, یکی از آن ها کتابی به نام ((سندهند))(**)با خود داشت که دارای اطلاعات جامعی در مورد نجوم و حساب هندی بود(۳۵) و خلیفه یکی از مترجمان طراز اول دربار به نام ابراهیم فزاری را مإمور ترجمه آن نمود. حاصل تلاش ابراهیم کتابی شد با عنوان ((سند هند کبیر))(۳۶) که بعدها در عصر مإمون, توسط محمدبن موسی خوارزمی خلاصه گردید و تا مدت ها اساس زیج منجمان اسلامی بود.(۳۷) به استناد منابع, در همین دوره است که کتاب های بسیاری از علم نجوم و احکام مربوط به آن ها برای عباسیان ترجمه شد. از میان مترجمان آثار ستاره شناسی دربار منصور می توان به ابراهیم فزاری(۳۸) و فرزندش محمد(۳۹) و علی بن عیسی اسطرلابی(۴۰) که نام و آوازه ای بس بلند در این عرصه داشتند, اشاره نمود.

علاقه و اشتیاق فراوان منصور به کسب معارف جدید, او را متوجه مرزهای خارجی خلافت نمود. از این رو, با اعزام هیإت هایی بلندپایه به دربار قیصر روم, از او خواست تا کتاب ها و متون قدیمی یونانی را برای وی بفرستد.(۴۱) رومیان هم کتاب اقلیدس و برخی آثار علوم طبیعی(۴۲) و شاید کتاب مجسطی بطلمیوس(۴۳) را به دربار خلافت اسلامی ارسال نمودند. در پی این اقدام, خلیفه عده ای از دانشمندان و سرآمدان فن ترجمه را مإمور کرد تا به برگردان این کتاب ها به زبان عربی مبادرت نمایند. مسعودی معتقد است که منصور اولین خلیفه ای بود که از زبان های بیگانه برای او آثاری به عربی ترجمه کردند;(۴۴) درحالی که ابن ندیم بر این باور است که نخستین ترجمه ها به امویان اختصاص دارد.(۴۵)

در هر صورت, از نخستین آثاری که از زبان پهلوی به عربی ترجمه گردید, می توان از کتاب ((کلیله و دمنه)) نام برد. این کتاب ارزشمند از مشهورترین آثار ادبی هندی است که در عهد ساسانیان توسط برزویه طبیب از سانسکریت به پهلوی برگردان شد,(۴۶) و ابن مقفع در این دوره, یعنی آغاز عصر ترجمه, آن را از پهلوی به عربی ترجمه نمود.(۴۷) علاوه بر آن, کتاب سند هند هم توسط مترجمان عالی رتبه هندی به عربی ترجمه شد.(۴۸) در کنار ترجمه برخی آثار یونانی چون مجسطی بطمیوس(۴۹) و کتاب اقلیدس, تعدادی از کتاب های ارسطو و هم چنین کتاب ارثماطیقی(۵۰) Arithmeetic)) و دیگر آثار کهن یونانی نیز به عربی ترجمه شد.

بدین سان, خلافت منصور عباسی فرصتی مناسب برای مولفان و اربابان قلم بود تا آن چه را که پیشتر اجازه نگارش و نشر آن را نداشتند, اکنون به رشته تحریر درآورند. از جمله آنان, مورخ نامی ((محمدبن اسحاق)) صاحب کتاب ((المغازی و السیر و اخبار المبتدإ)) است. بنابر اظهار مسعودی, این کتاب پیش از آن, مدون و معروف نشده بود.(۵۱)

در کنار تلاش های بی وقفه محققان علم نجوم و سایر علوم, پزشکان کارآمد نیز در اعتلای علم پزشکی تلاشی در خور اعتنا نمودند. در میان پزشکان پرکار دربار منصور, جورجیس بن بختیشوع از جایگاه والایی برخوردار بود. او که رئیس دارالعلم و بیمارستان جندیشاپور بود, به دنبال بیماری صعب العلاج منصور که پیشتر ـ در در سال ۱۴۸ه” ـ بر او عارض شده و اشتهای او را به شدت کاهش داده و درد شکم امان او را بریده بود, به دربار خلیفه راه یافت. در اندک زمانی وقار, عفت,(۵۲) زبان آوری, کمال ادب و مهارت در طبابت بر هیبت پزشکی نصرانی نزد خلیفه افزود و چیزی نگذشت که از ملازمان نزدیک خلیفه گردید.(۵۳) او در مدت اقامتش در دربار بغداد کتاب های پزشکی بسیاری را به رشته تحریر درآورد و از آن جا که به زبان های سریانی, یونانی, فارسی و عربی به خوبی آشنا بود توانست کتاب های طبی یونان باستان را برای خلیفه ترجمه نماید.(۵۴) مهارت, حسن سیرت و کاردانی او, حضور فرزندان و نوادگانش را در دربار شش خلیفه عباسی (منصور, هارون, مإمون, معتصم, واثق و متوکل) تضمین نمود. (۵۵)

با این توصیف شاید بتوان این ادعا را پذیرفت که منصور نخستین خلیفه ای بود که به طور رسمی به نقل و ترجمه متون کهن علمی توجه کرد, اگر چه این امر غالبا در دو زمینه طب و نجوم خلاصه می شد. ادامه روند نهضت علمی که منصور آغاز کرده بود هم چنان با فرازونشیب هایی جدی در عصر مهدی (۱۵۸ـ۱۶۹ه”) دنبال شد. اختلافات مذهبی به همراه درگیریهای دینی و گفت وگوهای جدلی متکلمان(۵۶) در این عصر که بی تردید در نتیجه نفوذ و رواج اندیشه های مذهبی سرزمین های تابعه خلافت عباسی بروز کرده بود, نشاطی تازه به این نهضت بخشید.

با ترجمه بسیاری از آثار فکری و فلسفی این سرزمین ها, بویژه ایران و روم, بازار نشر آرا و عقاید کلامی, مجادلات و مناظرات فرقه ای گرم تر گردید و همین امر موجب شد تا خلیفه, متکلمان و محققان را از اقصی نقاط به دربار دعوت نموده و آنان را به تإلیف کتاب های ضد زندیق تشویق نماید.(۵۷) بدین ترتیب نام او به عنوان نخستین خلیفه اهل تحقیق که متکلمین را برای تصنیف آثار کلامی ترغیب می نمود, رقم خورد.(۵۸) اما از آن جا که بخش عمده حکومت مهدی به تنعم و خوش گذرانی, بذل و بخشش و افزودن به تجملات گذشت, هرگز فرصتی نیافت تا بتواند طرحی را که پدرش در انداخته بود, به غایت رساند. با مرگ او, موسی الهادی به خلافت رسید, اما دوره یک ساله (۱۶۹ـ۱۷۰ه”) حکومت او نیز همه در آشوب و التهاب سپری شد; از این رو, وی نتوانست کمک مفیدی به جریان نهضت ترجمه نماید. لیکن حکومت طولانی هارون الرشید (۱۷۰ـ۱۹۳ه”) فرصتی مناسب برای انجام فعالیت های فرهنگی ایجاد نمود, هرچند او میراث دار خلافتی از هم گسیخته بود. چنان که ممالک تابعه یکی پس از دیگری دچار بحران شده و این بحران ها در برخی نواحی, حاکمیت خلافت اسلامی را به مخاطره انداخته بود; برای نمونه, ایران به عنوان وسیع ترین سرزمین تابعه خلافت اسلامی, شرایط دشوار و آشفته ای را می گذراند و مغرب نشینان خلافت اسلامی هم پیوسته در تزلزل بودند و بیزانسیان فرصت طلب نیز مرزهای شمالی حکومت اسلامی را تهدید می کردند.

به رغم همه این مشکلات, خلیفه مقتدر که تربیت شده شایستگان و خبرگانی چون خاندان محتشم برمکیان بود,(۵۹) خیلی زود بر مشکلات فائق آمد و به مدد خوش فکری خود همه آشوب ها و هیجان های سرزمین های تابعه را خاتمه داد و بار دیگر آرامش و صلح را به همه مرزهای داخلی و خارجی باز گرداند. حضور فعال و همه جانبه مستشاران با کفایت و رایزنان با درایت ایرانی یکی از درخشان ترین ادوار تاریخی خلافت اسلامی را به وجود آورد. دوره ای که نزد محققان به عصر طلایی (عصر الاسلام الذهبی), عصر زرین فرهنگ و تمدن اسلامی,(۶۰) و روزگار پرنعمت مملکت اسلامی موسوم است.(۶۱) خزانه آکنده از ثروت,(۶۲) صلح و آرامش ناشی از تمرکز قدرت که لازمه انجام امور فرهنگی و علمی است, وجود برمکیان باذوق و صاحب درایت که خود آمیزه ای از فرهنگ و ادب بودند,(۶۳) در اندک زمانی پایتخت خلافت بغداد را به شهر افسانه های هزار و یک شب(۶۴) مبدل نمود. تا جایی که مردم به دلیل رونق و رفاه عمومی, این عصر را ((ایام عروس)) نامیده اند.(۶۵)

او از سویی درهای گشوده دارالعلم بغداد, محفل ها و انجمن های پررونق علم و ادب, مجالس وعظ و مجادلات علمی, فرهیختگان بی شماری را به سوی مرکز خلافت جلب و جذب نمود. به دنبال حضور بی شائبه این دانشمندان که بی شک از حمایت های همه جانبه خلیفه علم دوست(۶۶) بهره مند بودند, به همراه تلاش های بی وقفه برمکیان که خود از طرفداران سرسخت نهضت علمی به شمار میآمدند,(۶۷) جریان ترجمه شتابی تازه گرفت.

با شکوفایی اذهان عمومی و توجه مردم به علوم و فنون, علاقه مندی ایشان به کتاب های علمی پیشینیان افزایش یافت و البته خلیفه هارون الرشید نیز خود از شیفتگان تاریخ ملوک و اکاسره و اخبار گذشتگان بود. همو بعدها متإثر از افکار پزشکان و دانشمندان مقرب دربار خلافت که عمده از دوست داران منطق و فلسفه محسوب می شدند و از حکمت هم بهره ای داشتند, به منطق و فلسفه علاقه مند شد. از این رو خلیفه در پی کسب آثار علمی, فرمان داد تا در سرزمین های فتح شده و یا ممالک تابعه, هر کتابی یافت می شد, به بغداد منتقل نمایند; برای نمونه, پس از فتح عموریه و آنقره (آنکارا) در آسیای صغیر, کتاب های بی شماری به دست آمد که همگی را به بغداد منتقل کردند(۶۸) و هارون, یوحنابن ماسویه, پزشک و مترجم دربار را برای ترجمه آن ها مإمور نمود.(۶۹) سیوطی در مورد علاقه هارون به کسب معارف جدید می نویسد: ((نمی شناسم ملکی را که فقط در کسب علم سفر کند بجز رشید.))(۷۰)

این سیاست خلیفه مبنی بر جمعآوری کتاب از زبان های مختلف, حضور مترجمان خبره و کارآمد را در دربار ضروری می نمود. در پی احساس این نیاز اساسی, مقدمات مهاجرت پزشکان, متکلمان و ادیبان ایرانی, هندی و سریانی به مرکز خلافت فراهم شد. آشنایان و دانایان به فن ترجمه به نقل و ترجمه این آثار مبادرت نمودند. در میان این خیل بی شمار, نخبگانی چون یوحنان ماسویه(۷۱) و حنین ابن اسحاق حضور داشتند. در بسیاری از موارد, این خبرگان از جانب خلیفه با میل باطنی به سفرهای دور و دراز رفته, کتاب ها و آثار کهن مورد نیاز جامعه علمی آن روز را یافته و برای ترجمه به دربار میآوردند.(۷۲) نتیجه قطعی این سیاست خلیفه, رونق علمی مرکز خلافت اسلامی بود. همین عامل اساسی می توانست از جاذبه هایی باشد که جمع زیادی از دانشمندان خواهان علم و حکمت را به دربار بغداد رهنمون سازد. اما بی شک آن چه در ماندگاری و ترغیب و تشویق خبرگان ترجمه برای ممارست بیشتر و مستمر موثر افتاد, گشاده دستی خلیفه در پرداخت عطایا و هدایای گران قیمت به مترجمان بود و شاید همین موضوع, در کنار علاقه محققان و مترجمان به کسب علم, از عوامل مهم و تعیین کننده جلب و جذب و ماندگاری دانشمندان ـ حتی به صورت خاندانی ـ در دربار خلافت اسلامی باشد. برای نمونه, خاندان بختیشوع و یا خاندان نوبخت, خاندان حنین و خاندان شاکر از خدمتگزاران دربار عباسیان بودند که بطور مستمر چند نسل در کنار خلفای بنی عباس ماندند و نقش مهمی را در نهضت ترجمه و اعتلای علمی این عصر ایفا نمودند.

بنابر آن چه گذشت, پس از زمانی کوتاه وجود انبوه کتاب های گسیل شده به مرکز خلافت, به همراه رواج کاغذ(۷۳) که از مهم ترین پدیده های این عصر به شمار میآید و به دنبال آن, ترجمه ها و نسخه های متعددی که رونویسان (نساخان و وراقان) از آن ها تهیه می کردند, تإسیس مکانی برای حفظ و نگهداری آن ها را ضروری نمود. از این رو کتابخانه ای عمومی در مکانی فراخ با درهای گشوده و اتاق هایی مملو از کتاب به نام ((بیت الحکمه)) بنیان نهاده شد(۷۴) تا علاوه بر حفظ آثار مکتوب, جایگاه مناسبی برای مطالعه محققان و طالبان علم باشد. اگرچه هنوز میان محققان برای معرفی نخستین موسس آن اختلاف نظر وجود دارد, اما بنابر شواهد و قراین موجود, نخستین گام های بنیان این موسسه بزرگ علمی در عهد هارون برداشته شد(۷۵) و بعدها در عصر مإمون با بذل عنایت وی و تلاش صاحبان اندیشه به عنوان نخستین فرهنگستان بزرگ علمی طراز اول جهان اسلام مشهور گشت.

مرگ ناگهانی هارون در توس (۱۹۳ه”) نه تنها خلافت اسلامی را به لحاظ سیاسی دچار بحران نمود, بلکه وضعیت اقتصادی, فرهنگی و اجتماعی ممالک تابعه را نیز مختل کرد. بخشی از این نابسامانی و آشفتگی ها محصول تردید خلیفه در واپسین سال های خلافت وی برای تعیین جانشین بود. نتیجه این تردید به نزاع خاندانی برای کسب قدرت میان وارثان خلافت انجامید. فاتح این رقابت کسی جز مإمون, خلیفه مقتدر عباسی, نبود; شخصیتی که با پشتیبانی و رایزنی های وزیر ایرانی خود, فضل بن سهل ذوالریاستین(۷۶) ـ ریاست بر دیوان قلم و شمشیر(۷۷) ـ توانست رقیبان را کنار زده, چون فاتحی بی رقیب بر مسند خلافت تکیه زند.

سیاست های خاص مإمون به همراه ویژگی های بارزی چون خوش فکری, گشاده دستی, دور اندیشی, علم دوستی,(۷۸) فرهنگ پروری, تحملآرای مخالف و تسامح در پذیرش افکار دیگران, دوره ای درخشان و کم نظیر را در تاریخ اسلام در سده های نخستین به وجود آورد. نکته قابل توجه حکومت چندین ساله وی در خطه دانش پرور مرو(۷۹) و در دامان دانشمندان و فضلای این سامان و دست یابی به کتابخانه ساسانیان, که یزدگرد سوم(۸۰) از مداین به مرو برده بود,(۸۱) توجه کامل او به علوم مختلف بود و البته هرگز نبایستی آموزه های او از محضر علی بن موسی الرضا را نادیده گرفت, چه این خود یکی از مهم ترین موضوعاتی بود که می توانست در بینش باز خلیفه موثر باشد.

بازگشت مإمون به بغداد فصلی نوین در تاریخ عباسیان گشود. حضور وی در دارالخلافه بغداد هم زمان با تکوین مذهب اجتهادی شیعه و رواج مکتب فکری و کلامی معتزله, رونقی تازه به جریان علمی بخشید. شرایط موجود حاکم بر مرکز خلافت اسلامی, مإمون را به سوی گرایش های معتزلی رهنمون ساخت و چیزی نگذشت که به مدد مطالعات پیشین او در مرو پیرامون موضوع رإی و قیاس, علاقه مندی وی به مباحث علمی, فلسفی و کلامی دوچندان شد و در نتیجه, از طرفداران سرسخت مکتب اعتزال گردید.(۸۲) در پرتو این تمایل ها به گردآوری علما و متکلمان و فراخوان آگاهان به زبان عربی, دانایان به فلسفه و علوم اوائل از اقصی نقاط مبادرت نمود(۸۳) و بدین وسیله روح تازه ای از کمال طلبی و علم جویی را در کالبد جامعه اسلامی دمید. مسعودی در این باره آورده است:

[مإمون] در آغاز کار به علت نفوذی که فضل بن سهل و دیگران در او داشتند در احکام و قضایای نجوم می نگریست و تسلیم مقتضیات آن بود و روش شاهان قدیم ساسانی چون اردشیر و دیگران را گرفت و به خواندن کتاب های گذشته کوشید و مطالعه بسیار کرد و مطالب آن را دانست و وقتی کار فضل بن سهل چنان شد که معروف است و مإمون به عراق آمد, از این همه روی گرداند و به توحید و وعد و وعید اعتقاد پیدا کرد و با متکلمان نشست و بسیار کس از جدلیان معروف چون ابوهذیل محمدبن هذیل علاف(۸۴) و ابواسحاق ابراهیم بن سیار نظام(۸۵) و دیگران که موافق یا مخالف آن ها بودند به وی تقرب یافتند و فقیهان و ادیبان به مجلس او نشستند و آن ها را از ولایات بیاورد و مقرری داد و مردم به تحقیق و نظر راغب شدند و بحث و جدل آموختند و هرگروه کتاب ها در تإیید مذهب و گفتار خویش تإلیف کردند.(۸۶)

با توسعه فضای باز فرهنگی آمیخته با تسامح مذهبی, فراهم آمدن زمینه های ابراز عقاید و اظهار نظرهای فرهنگی و مذهبی به همراه رواج روحیه خردگرایی و آزاد اندیشی و شکوفایی شخصیت انسانی در محیطی مناسب و پرجنب وجوش علمی و فرهنگی که البته رونق اقتصادی نیز بدان دامن می زد, بغداد به دارالعلمی افسانه ای و مدینه ای فاضله با همه ویژگی های خاص خود مبدل شد, تا آن جا که شافعی در اواخر قرن دوم درباره آن می نویسد: ((هرکس بغداد را ندیده نه جهان را دیده است و نه مردم جهان را)).(۸۷)

گرایش های اعتزالی خلیفه و رونق مجالس علمی و فلسفی, ترجمه و تإلیف کتاب های بی شماری را در رد یا اثبات نظریه ها و آرای طرفین مخالف یا موافق در پی داشت. خلیفه نیز برای تثبیت آرای معتزله و شاید هجوم شبهات وارد شده به عقاید اسلامی, فرمان داد تا بسیاری از تإلیفات فلسفی بویژه آثار ارسطو, جمع آوری شده و به عربی ترجمه شوند.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.