پاورپوینت کامل شریح قاضی؛ زندگی نامه و عملکرد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شریح قاضی؛ زندگی نامه و عملکرد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شریح قاضی؛ زندگی نامه و عملکرد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شریح قاضی؛ زندگی نامه و عملکرد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
شریح بن حارث کندی – مشهور به شریح قاضی – از چهره های اجتماعی ـ قضایی و تا حدی سیاسی صدر اسلام می باشد. بنا به نوشته مورخان و نسب شناسان, سراسر تاریخ زندگانی این شخص پر از ابهام و تناقض بوده و همین عامل سبب گشته تا برخی از محققان وی را شخصیتی افسانه ای بپندارند.
در این مقاله ضمن رد این پندار و اثبات واقعی بودن این شخصیت, کوشش می گردد تا زوایای دیگری از زندگی او همچون: ایرانی بودن, صحابی یا تابعی بودن وی, دلایل تداوم منصب قضای او, بررسی اتهام مداخله در امضای استشهاد نامه علیه حجربن عدی و از همه مهم تر, بررسی درستی یا نادرستی صدور فتوا از جانب او علیه امام حسین(ع) روشن گردد.
مقدمه
پرداختن به شخصیت های گوناگون تاریخی, علاوه بر این که زوایای تاریک حیات تاریخی شخص مورد نظر را مشخص می سازد, تا حدی تناقضات میان روایات مختلف راویان آن را هم برطرف می نماید. بررسی حیات تاریخی شریح نیز یکی از همین مقوله هاست. از آن جا که درباره تاریخ حیات او اختلاف زیادی وجود دارد و این اختلافات سبب شده تا شخصیت او از سوی محققین غربی همچون: تیان,Tyan)) اشنایدر, شاخت و… افسانه ای و جعلی قلمداد شود, این نوشتار کوتاه تا حدی به روشن شدن این قضایا کمک خواهد کرد. به طور خلاصه می توان گفت که شریح یکی از معدود فعالان عرصه قضا و داوری می باشد که عمر طولانی یافت و مدت مدیدی از آن را در کار قضا سپری نمود. دلایل چنین دوام طولانی شغلی نیز یکی از چارچوب های مورد بحث در این مقاله خواهد بود. سعی نگارنده بر این بوده است تا با ذکر اخبار مربوط به شریح, بر اساس توالی زمانی و تحلیل بعضی از قضایا, به پرسش ها و ابهامات موجود در این رابطه پاسخ دهد.
شریح; افسانه یا واقعیت
در منابع تحقیقاتی غربی ها(۱) در کنار بررسی علم قضا در اسلام, دانش حدیث و کاوش در شناخت مکتب های نخستین اسلامی, از شریح به عنوان شخصیتی نیمه افسانه ای یا جعلی یاد شده است. دلیل این نگرش و قضاوت, به میزان تناقض در روایات راجع به حیات او بر می گردد. از دیدگاه آن ها شریح شخصیتی است که روایات مربوط به وی غیر واقعی و غیر قابل باور می باشد. مثلا امیل تیانEmile Tyan) ) مهم ترین دلیل افسانه ای بودن او را در غیر ممکن بودن مدت قضاوت طولانی او (۷۵ سال), با توجه به اتفاقات سیاسی و عزل و نصب های گوناگون زمان او دانسته است.(۲) این نکته از چند جهت قابل نقد و بررسی می باشد:
۱ـ کمبود مطالعات عمیق و موثر نویسنده در باب شخصیت و تاریخ حیات او, صرف نظر از مطالعات قضایی تیان.
۲ـ نقصان اطلاع و آگاهی او نسبت به خصوصیات اخلاقی و ویژگی های رفتاری شریح و حالت تسلیم و رضای او به حکومت وقت.(۳)
۳ـ سازش و مدارای شریح با هر حاکم و خلیفه, به گونه ای که رضایت او را در تثبیت مقامش جلب نماید.
شاختSchacht) ) دیگر نویسنده غربی که شخصیت شریح را ساختگی فرض کرده است, از شریح نه به عنوان فردی خاص, بلکه به عنوان نظریه ای از انواع نظریات مورد استناد در میان اهل عراق یاد کرده است.(۴) در عین حال, در جایی دیگر از شریح به عنوان طراح قدیمی مکتب عراق یاد می کند که اشاره به وجود فردی خاص دارد.(۵)
گرچه بعضی از روایات موجود در مورد شریح متناقض و گاه اغراقآمیز است, ولی دلیل بر غیر تاریخی بودن این چهره نمی باشد. در کتاب ((یکصد و پنجاه صحابی ساختگی)) علامه عسکری نیز اشاره ای به جعلی و ساختگی بودن شخصیت شریح نشده است. هم چنین, نامه ذکر شده در نهج البلاغه از جانب امام علی(ع) به این شخص و نمونه هایی از قضاوت های وی و راهنمایی های علی(ع) و احادیثی که به نقل از شریح در کتب معتبر حدیث آمده, در کنار اشعار به جای مانده از او, بر واقعی بودن این شخص مهر تإیید می زند.
بررسی حیات تاریخی شریح تا قبل از تصدی مقام قضاوت
در این که اصل و نسب شریح متعلق به کدام سرزمین و ملیت بوده است, میان تاریخ نویسان, عالمان انساب و تذکره نویسان اختلاف نظر کلی وجود دارد. اکثر نویسندگان با توجه به شجره نامه اجدادی او اظهار داشته اند که جد پنجم شریح ـ رائش ـ از سپاهیان انوشیروان(۶) بوده که به فرماندهی سیف بن ذی یزن, برای جنگ با حبشه به سرزمین یمن آمده و تابعیت قبیله معروف کنده را پذیرفته و در آن جا ماندگار شده بودند(۷) و به همین دلیل جزء هم پیمانان (حلفای) کنده محسوب گردیدند و خود شریح نیز بر این نکته (حلیف بودنش) تإکید کرده است.(۸)
ابن سعد در معرفی نام و نسب او نوشته است: ((وی شریح بن حارث بن قیس بن جهم معاویه بن عماربن رائش بن حارث بن معاویه بن ثورین مرتع از نسل کنده بود)).(۹) این نسب نامه از حیث قدمت سند و به لحاظ تاریخی, بر دیگر روایات ترجیح دارد, هر چند ایرانی بودن وی را زیر سوال می برد.
شریح دارای القاب و کنیه هایی همچون: ابوامیه کندی,(۱۰) ابوعبدالرحمن,(۱۱) ابوعمر,(۱۲) شریح قاضی,(۱۳) اباعبدالله,(۱۴) قاضی مصرین,(۱۵) عبدالابظر,(۱۶) کاذب(۱۷) و… بوده است.
منابع, تاریخ دقیق تولد شریح را به خاطر گمنامی و ناشناس بودن وی در آن زمان ذکر نکرده اند, ولی با توجه به این که اکثر منابع معتبر, سال وفات او را ۷۸ یا ۸۰ هجری و سن او را در هنگام مرگ ۱۰۶ تا ۱۱۰ سال دانسته اند, تاریخ ولادت او, حدودا ۳۰ سال قبل از هجرت پیامبر(ص) بوده است, اما مطابق روایت ابن حجر(۱۸) تاریخ ولادت او حدودا با زمان تولد امام علی(ع) یکسان بوده است.
از دوران کودکی و نوجوانی او جز چند خبر کوتاه, مطلبی نگاشته نشده است; یکی از این خبرها مربوط به اسارت وی و مادرش در دوران نوجوانی(۱۹) و دیگری در رابطه با خبر ازدواج وی با دختری از بنی تمیم ـ به نام زینب(۲۰) ـ می باشد. هم چنین, خبری بسیار کوتاه از تعلیم و آموزش دیدن او در نزد معاذبن جبل وجود دارد.(۲۱)
اکثر منابع, مهاجرت شریح از یمن به حجاز را تإیید کرده اند. بعضی مقصد وی را شهر مدینه ذکر کرده اند(۲۲) و برخی دیگر از ذکر مقصد وی خودداری نموده اند.(۲۳) درباره تاریخ این مهاجرت هم اختلاف می باشد; تعدادی از مورخان, زمان آن را در دوران پیامبر(ص)(۲۴) و عده ای آن را بعد از وفات پیامبر(ص), یعنی در دوران خلافت ابوبکر, ذکر کرده اند.(۲۵)
شریح; صحابی یا تابعی؟
در مورد این که شریح از صحابه بود یا تابعین, میان مورخان و عالمان رجال اختلاف نظر وجود دارد. بعضی او را در ردیف تابعین به حساب آورده اند که زمان جاهلیت را هم درک نموده است,(۲۶) اما ابن حجر گزارشی از ملاقات کوتاه او با پیامبر(ص) آورده و کوشش دارد که وی را جزء صحابه به حساب آورد.(۲۷) در حالی که ذهبی, صحابی بودن او را رد می نماید.(۲۸) ابن وکیع اسلام آوردن شریح را قبل از رحلت پیامبر(ص) تإیید کرده, ولی ملاقات او با پیامبر(ص) را مردود می داند.(۲۹) به طور خلاصه می توان گفت که شریح قاضی جزء بزرگان تابعینی بوده که با صحابه بزرگی همچون: علی(ع), عمر, زیدبن ثابت, عبدالله مسعود و غیره مصاحبت داشته و از آن ها علوم مختلف و به ویژه حدیث را فرا گرفته است.
شریح در دوره خلافت ابوبکر
در این زمان, شریح از جمله تازه مسلمانان به شمار می رفت; به همین دلیل, عنصر مهمی در شهر مدینه به حساب نمیآمد. این امر سبب ناشناخته ماندن شخصیت وی و عدم کسب مسوولیت دولتی در دوره ابوبکر گردیده و اعتراضات مردم مدینه, پس از انتخاب شریح به قضاوت در کوفه نیز این گفته را تإیید می کند.(۳۰)
شریح در زمان خلافت عمر
جهت بیان اخبار شریح در دوره عمر, ناچاریم که دوران ده ساله خلافت عمر را به دو دوره پنج ساله تقسیم کنیم. دوره پنج ساله اول, مربوط به دورانی است که شریح هم چنان در شهر مدینه ساکن بود, ولی سمت دولتی نداشت. با گسترش دامنه فتوحات مسلمین در زمان خلافت عمر, وی منصب قضا را, بر حسب ضرورت, به دیگران تفویض کرد. (۳۱) این افراد نیز ـ بر خلاف شیوه انتخاب ابوبکر(۳۲) ـ اغلب اشخاصی غیر معروف بودند که سابقه چندانی در اسلام نداشتند; زیرا عمر ترجیح می داد که صحابه و اشخاص معروف و سرشناس اسلام را به عنوان مشاور و رایزن در مدینه و نزد خود نگه دارد. (۳۳) این مرام خلیفه دوم زمینه را برای چهره شدن افرادی همچون شریح فراهم ساخت و یکی از دلایل اصلی انتخاب شریح نیز همین اصرار عمر در به کارگیری این شیوه در انتخاب این افراد بود.
وی از جمله افراد با سواد مدینه در دوران عمر محسوب می شد که در شاعری و علم انساب نیز خبره بود.(۳۴) بنا به گفته یک محقق عرب,(۳۵) شریح در زمان انتخاب شدن به سمت قضاوت در کوفه, متولی شهر مدینه بود و همین ویژگی ها نیز در انتخاب او موثر بود. عامل مهم دیگری که اکثر منابع از آن به عنوان علت انتخاب شریح به سمت قضای کوفه یاد کرده اند, چگونگی قضاوت شریح میان عمر و مردی که بر سر اسبی مرافعه کرده بودند, می باشد که طی آن عمر نحوه قضاوت شریح را پسندیده و او را به قضای کوفه برگزید.(۳۶) این اولین آشنایی عمر با شریح بود که در دوران پنچ ساله دوم خلافت عمر انجام گرفت.
شریح به هنگام تصدی قضاوت در کوفه ـ سال ۱۸ه” ـ مردی چهل ساله بود.(۳۷) وی به همراه چندتن دیگر همچون: کعب بن سوارازدی, ابوموسی اشعری و عبدالله بن مسعود از جمله قضات مستقلی بودند که به طور مستقیم از طرف خلیفه برای تصدی این مقام انتخاب شده و تحت امر خلیفه بودند, نه والی او.(۳۸)
عمربن خطاب هنگامی که شریح را به منصب قضای کوفه می فرستاد, نامه ای به او نوشت و نحوه قضاوت اسلامی را به او تعلیم داد.(۳۹) همین دستور, به علاوه راهنمایی های دیگر عمر و خلفای هم دوره او, ملاک اصلی قضاوت شریح در میان اهالی کوفه; و اصلی ترین علل تداوم منصب قضایی او بود گرچه در برخی اوقات با نقایضی از طرف او همراه بود.
در منابع آمده است که عمر ماهانه یکصد درهم بابت دستمزد به او می پرداخت.(۴۰) عمر یکی از دو تن بدریونی بود که شریح در احادیث و روایات خود به او استناد می کرد.(۴۱) و بیش تر احادیثی که وی از پیامبر(ص) نقل کرده است, از زبان و قول عمر می باشد. می توان گفت که روابط این دو در دوران پنج ساله دوم, تا حد زیادی مسالمتآمیز بوده است.
شریح در دوره خلافت عثمان
در زمان خلافت عثمان, منصب قضای شریح از طرف خلیفه تثبیت گردید و او توانست, در مدت خلافت دوازده ساله عثمان, با شگرد مخصوص به خود, سمت قضای کوفه را حفظ نماید.(۴۲) رفتار شریح و میزان تإثیرپذیری و الگو برداری وی از عثمان, نسبت به عمر, بسیار کم تر بوده است و روایاتی را که از عثمان نقل می کند, بسیار کم تر از روایات منقول از عمر می باشد. سمت قضای کوفه در این زمان نیز ظاهرا از لحاظ عملکرد و نحوه قضاوت, با مشکلی برخورد نکرد و شریح بدون هیچ گونه دردسر و مشکل خاصی به کار خود مشغول بود. اخبار و اطلاعات راجع به شریح در دوره عثمان, همانند دوره ابوبکر, بسیار کم و محدود می باشد. ظاهرا رابطه او با عثمان خوب بوده ولی این رابطه به گرمی رابطه با خلیفه دوم نبوده است.
شریح در دوران حکومت علی(ع)
به گفته ابن عساکر, در ابتدای خلافت علی(ع), سه نفر به نام های مره, میسره و شریح قاضی مورد اتهام قرار نگرفته بودند.(۴۳) بنابراین, با آغاز خلافت علی(ع) شریح از مقام خود عزل نگردید و حضرت وی را به همراه برخی قضات دیگر که مورد تإیید او بودند, برای قضاوت به شهرهای دور و نزدیک فرستاد.(۴۴) به تصریح منابع, مقام شریح در این دوره با عزل و نصب هم روبرو گردید,(۴۵) اما در عین حال, به هنگام شهادت علی(ع), شریح بر مسند قضاوت کوفه قرار داشت.(۴۶)
شریح در زمان حکومت علی(ع) به خاطر بعضی از قضاوت های نادرستش, از طرف حضرت مورد مواخذه و بازخواست قرار گرفت. از جمله این قضاوت ها, طبق گفته ابونعیم اصفهانی, قضاوت نادرست او در مورد اختلاف امام با مرد یهودی بر سر یک زره بود که پس از آن وی به منطقه بانقیا (یکی از مناطق یهودی نشین نزدیک کوفه در آن زمان) تبعید شد.(۴۷) ظاهرا تنفیذ منصب قضای شریح از طرف علی(ع) مشروط به اموری بود که یکی از آن ها, نظارت حضرت بر نحوه قضاوت های او بود.(۴۸)
از مهم ترین قضایایی که در آن, رفتار و عملکرد شریح توسط امیرالمومنین(ع) نکوهش شده تا جایی که امام با نوشتن نامه ای به او از کار اشتباهش انتقاد نموده است, موضوع خرید خانه ای مجلل به قیمت ۸۰ دینار در دوران تصدی مقام قضاوت بوده است که شرح آن, همراه با نامه امام(ع) در کتاب ((نهج البلاغه)) آمده است.(۴۹) شریح بابت قضاوت در زمان علی(ع) ماهانه پانصد درهم(۵۰) دستمزد دریافت می کرده است.(۵۱)
شریح در دوران حکومت حسن بن علی(ع)
با این که این دوران کوتاه بود, اما همین دوران کوتاه نیز با جنگ و درگیری میان امام(ع) و معاویه سپری گردید; به همین دلیل امام فرصت رتق و فتق امور اجرایی و به خصوص امور قضایی را به دست نیاورد. به گفته مسعودی, شریح در این دوران نیز هم چنان به شغل قضا اشتغال داشته است.(۵۲)
شریح در زمان خلافت معاویه
پس از غصب خلافت توسط معاویه, وی با کیاست و زیرکی خود, بیش از بیست سال سمت خلاف مسلمین را در اختیار گرفت. ابن خلدون می نویسد: ((معاویه پس از به دست گرفتن خلافت, عمال خود را به شهرها فرستاد; از جمله شریح قاضی را بر مسند قضای کوفه نشاند)).(۵۳)
شریح و امارت زیاد بن ابیه بر کوفه
در زمان های بعد, وقتی معاویه امارت شهر کوفه را به زیادبن ابیه واگذار کرد; وی مانند حاکمی مستقل عمل نمود و از این رو, شریح برای اولین بار از تحت نظارت مستقیم خلیفه خارج شد. شریح در ابتدای حکومت زیاد بر کوفه, همراه وی به بصره رفت و برای مدتی در آن جا مشغول قضاوت بود و دوباره جهت قضاوت, به کوفه بازگشت. (۵۴) شریح یکی از مشاوران مخصوص زیاد بود که در امور خاص مورد مشورت او قرار می گرفت و اکثرا نظر وی را مورد پذیرش قرار می داد. از جمله این مشورت ها, نظر خواهی از شریح در مورد قطع کردن یا نکردن دست راستش به دلیل طاعون بود.(۵۵)
مهم ترین رویداد دوران حکومت زیاد و قضاوت شریح در کوفه که اعتراض بسیاری از مسلمانان را در پی داشت و حتی باعث شد که مسلمانان زیاد را مورد لعن و نفرین خود قرار داده و عمل او را اتهامی علیه شریح قلمداد کنند, تنظیم استشهاد نامه ای علیه حجر و جعل امضای شریح قاضی و شریح بن هانی بود. شریح بن هانی پس از اطلاع یافتن از این موضوع, با جسارت و بی باکی, طی نامه ای که برای معاویه فرستاد, خیانت زیاد را نسبت به خود فاش ساخت;(۵۶) اما مصلحت طلبی, سکوت بی مورد به جای حقیقت گویی, ترس از زیاد و عوامل دیگر, مانع از تلاش شریح برای رفع این اتهام از خود گردید.
در رابطه با وضعیت شریح در ابتدای خلافت یزید و قبل از نهضت کربلا, خبری در دست نیست.
شریح قبل و بعد از حادثه کربلا
اولین مداخله شریح در آغاز نهضت کربلا, مربوط به بیعت هفتاد تن از بزرگان کوفه همچون: حبیب بن مظاهر, محمدبن اشعث., مختار ثقفی, عمربن سعد و… در حضور شریح و شاهد گرفتن وی بر هواداری آل علی(ع) و دعوت از امام حسین(ع) برای سپردن حکومت کوفه به او بود.(۵۷) ولی صرف نظر از پیمان شکنی بیش تر این بزرگان, خود شریح نیز به محض ورود عبیدالله به کوفه در دارالاماره او حضور یافت و بدون در نظر گرفتن تعهد بر وفاداری با آل علی, به جرگه مخالفین آن ها پیوست و یکی از مشاورین درگاه عبیدالله گردید(۵۸) و عبیدالله نیز که جهت رسیدن به مقاصد خود به حمایت اشخاصی همچون شریح قاضی ـ که در میان مردم مقدس مآب کوفه, از شخصیت ممتازی برخوردار بود ـ نیاز داشت, از او استقبال کرد.(۵۹)
در ماجرای دیگری, از نقش شریح به عنوان پیام رسان عبیدالله به قبیله هانی, در رابطه با رساندن خبر زنده بودن هانی و پراکنده شدن آن ها از اطراف دارالاماره, یاد شده است.(۶۰) نقشی را که شریح در چنین لحظه حساسی در صحنه سیاسی ـ نظامی ایفا کرد, به اندازه ای مهم و حیاتی بود ـ به خصوص برای ابن زیاد ـ که به قیمت به دست گرفتن امارت از طرف عبیدالله, به قتل رسیدن هانی و مسلم و از همه مهم تر, اتفاق افتادن حادثه کربلا تمام شد.
هم چنین از شریح به عنوان امانتدار مسلم, در محافظت از بچه های وی نام برده شده(۶۱) و گفته شده است که شریح از ترس تهدیدهای عبیدالله, آن ها را بی سرپرست در شهر رها ساخت تا خطری در این زمینه متوجه او نگردد.()
۶۲
تحلیلی در فتوای شریح بر ضد امام حسین(ع)
یکی از مهم ترین ابهامات راجع به نقش شریح در جریان نهضت کربلا این است که آیا فتوای شریح مبنی بر وجوب جهاد با امام حسین(ع) واقعیت داشته است یا خیر. مبنای این تردید, مربوط به ضرب المثلی در زبان فارسی است که علامه دهخدا به آن اشاره دارد و در میان مردم به خصوص شیعیان شایع است.(۶۳) البته خود دهخدا نیز تإکید کرده است که این خبر سند ندارد. اگر چنین خبری صحت داشته باشد, می توان گفت که یکی از عوامل اصلی و بسیار مهم در بسیج مردم کوفه و شام علیه امام حسین(ع), صدور چنین(۶۴) فتوایی از شخصی فقیه, مجتهد, مفسر, ملا و قاضی خلفای راشدین بوده است. با این که در منابع قدیمی چنین خبری مشاهده نمی گردد اما شواهدی مبنی بر تصدیق و تإیید آن موجود است که عبارتنداز:
الف) سازگاری شریح با تمامی اندیشه های خلفای معاصر خود.
ب) تمایل و گرایش سریع به قدرت برتر (عبیدالله) و سهیم شدن در برنامه های او در مخالفت با طرفداران آل علی(ع).
ج) ضعف نفس و محتاط و ترسو بودن و حساب بردن از عبیدالله, که ابن سعد هم در کتاب خود به آن اشاره می کند.(۶۵)
د) چنین فتوایی به طور مستقیم از طرف شریح مطرح نشده است, ولی حرف و حدیثی کلی در این رابطه در میان بوده که در کنار عوامل دیگری همچون: جبن و ترس, عافیت طلبی, ریاکاری, دو پهلو سخن گفتن, دروغ گویی, و ریاکاری شریح, از یک طرف و ترفندها, سیاست بازیها, سوء استفاده از مقام مذهبی افراد, جعل امضا و نتیجه گیری غلط و قیاس به باطل توسط ابن زیاد, همراه با زودباوری و عدم آشنایی کوفیان با سیاست روز, از طرف دیگر, سخن و نظر کلی شریح را تبدیل به فتوایی برضد امام حسین(ع), برای تهییج کوفیان زودباور علیه نوه پیامبر(ص) می کند که مسبب اصلی آن نیز خود شریح و اهمال وسستی اوبوده است.
شریح در زمان شورش ابن زبیر و قیام مختار
به جز آن چه در مورد شریح, در دوران امارت عبیدالله و خلافت یزید گفته شد, اخباری در مورد استعفای وی از منصب قضاوت در زمان شورش ابن زبیر در منابع نیامده است. در این رابطه ابن سعد و ابن خلدون گفته اند که شریح در فاصله سال های بحرانی, پس از استعفای معاویه دوم ـ ۶۴ تا ۷۳ه” ـ به مدت ۹ سال در کار خود درنگ نمود(۶۶) و حتی به مدت سه سال از منصب قضاوت کناره گیری کرد.(۶۷) علت این امر طبق گفته ابن سعد,(۶۸) ترس او از عدم امنیت جانی در هنگام تصدی این منصب بوده است.
ابن خلدون آورده است: مختار پس از تسلط بر کوفه و آرام کردن اوضاع این شهر, شریح قاضی را که به دنبال بروز فتنه در جهان اسلام, از منصب قضای کوفه استعفا کرده و خانه نشین شده بود, به کار قضاوت برگرداند. سپاهیان مختار و به خصوص شیعیان او, با این کار مخالفت نموده و از مختار خواستند که وی را عزل کند. آن ها دلایل مخالفت خود را عثمانی بودن شریح,(۶۹) مغضوب علی(ع) قرار گرفتن و تبعید او به بانقیا توسط امام,(۷۰) گواهی دادن علیه حجربن عدی و کوتاهی ورزیدن در پیام رسانی به هم قبیلگان او(۷۱) ذکر می کردند. شریح نیز پس از شنیدن این اعتراضات, خود را به بیماری زد, در نتیجه مختار نیز که تاب تحمل اعتراضات بسیار یاران خود را نداشت, شریح را از کار برکنار نمود.(۷۲)
به نظر می رسد که دلیل اصلی انصراف شریح از مسند قضاوت کوفه در زمان فتنه, غیر از آن چه که گفته شد, همان عوامل مصلحت طلبی و عافیت جویی وی, به خصوص در شرایط حاد و بحرانی, بوده است; زیرا وی می دانست که چنین قیام هایی گذرا و موقتی بوده و دوام چندانی نخواهد داشت, از این رو صلاح کار خود را در انصراف از دستگاه قضایی برای متهم نشدن و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 