پاورپوینت کامل دیوان در صدر اسلام۱ ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیوان در صدر اسلام۱ ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیوان در صدر اسلام۱ ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیوان در صدر اسلام۱ ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

>

ترجمه: عباس احمدوند و منصوره مومنی

شناخت دیوان و دیوان سالاری, در شناخت تشکیلات اداری مسلمانان بسیار راه گشاست, به ویژه آن که تا پیش از تإسیس سلسله صفویه در ایران, و احتمالا دولت های معاصر با آن در دیگر کشورها, تنها دیوان دستگاه مهم اداری مسلمانان بوده است. دیوان به مجموعه ای از شعر یا نثر دفتر ثبت یا یک اداره اطلاق می شود.

دیوان انواع و اقسامی داشته که هر یک در حکم وزارت خانه های عصر حاضر به شمار می رفته اند. در این مقاله چگونگی پیدایش دیوان, سیر تاریخی آن, انواع دیوان ها و ارتباط و تإثیر آن ها بر یکدیگر مورد توجه قرار گرفته است.

منابع در باب ریشه لغوی دیوان اختلاف دارند; برخی آن را از ریشه فارسی دو به معنی دیوانه یا دیو می دانند. برخی دیگر دیوان را از ((دون)) عربی, به معنای جمع و ثبت کردن دانسته اند. از این رو دیوان می تواند به مجموعه ای از اسناد و مدارک اطلاق شود.(نک, قلقشندی, صبح ۱ / ۹۰, لسان العرب, ۱۷ / ۲۳ ـ ;۲۴ صولی, ادب الکتاب, ;۱۸۷ ماوردی, الاحکام السلطانیه, ;۱۷۵ جهشیاری, وزرإ, ۱۶ ـ ;۱۷ قس, بلاذری, فتوح, ۴۴۹). با وجود این, در تشکیلات اداری, این اصطلاح در آغاز به معنی ثبت نام سپاهیان بود. (قس, صولی, ;۱۹۰ کندی, ولاه, ;۸۶ بلاذری, فتوح, ۴۵۴). و بعدها به معنی هر نوع ثبت نامی به کار رفت, و فقط در این زمان ها بود که در معنای اداری نیز متداول گردید. به نظر می رسد کاربرد اداری این کلمه غیر عربی باشد, ولی خود این اصطلاح در صدر اسلام هم به کار می رفته است.

عمر بن خطاب نخستین دیوان (که معمولا آن را الدیوان خوانند) را در اسلام تإسیس کرد. (جهشیاری, ۱۶). منابع این اقدام را به منظور رفع نیاز سیستم پرداخت, ثبت نام نیروهای رزمنده و تنظیم بیت المال می دانند. (قس, جهشیاری, ۱۶ ـ ;۱۷ بلاذری, فتوح, ۴۴۹ ـ ۴۵۱, مقریزی, خطط, ۱, ۱۴۸, یعقوبی, تاریخ, ۲ / ;۱۳۰ ابویوسف, خراج, ;۲۵ صولی, ادب, ۱۹۰ ـ ;۱۹۱ ابوسالم, العقد,. .. ۱۵۴ ـ ۱۵۵). برخی روایات تإسیس دیوان را در سال ۱۵ ه”. ذکر می کنند, اما منابع موثق تر سال ۲۰ ه”. را ترجیح می دهند. (نک, طبری, ۴ / ;۱۶۲ یعقوبی, ۲ / ;۱۷۰ مقریزی, خطط, ۱ / ۱۴۸ ـ ;۱۴۹ بلاذری, فتوح, ;۴۵۰ ابویوسف, ۲۴).

این دیوان, دیوان ((الجند)) نام داشت. دیوان جند مشتمل بر تمامی اهالی مدینه, یعنی نیروهای شرکت کننده در فتوحات و مهاجرانی که به همراه خانواده هایشان به پادگان های ولایات پیوسته بودند, می شد. نام برخی موالی نیز در این دیوان ثبت شده بود, ولی این کار دوام نیافت. همراه اسامی افراد, پرداخت ها و میزان آن هم ذکر می گردید. (ابوعبید, الاموال, شماره های ۵۶۲, ۵۶۷, ;۵۶۸ طبری, ۴ / ۱۶۳). هیإتی مرکب از سه نسابه کار ثبت و ضبط اسامی را قبیله به قبیله انجام می داد و ملاک پرداخت مستمری, خدمات افراد به اسلام در گذشته و ارتباط با شخص پیامبر(ص) بود. ثبت نام قبیله ها تا پایان عصر اموی ادامه یافت. (ابویوسف, ۲۴, ۲۶ ـ ;۲۷ طبری. ۴۲ / ۱۶۲ ـ ;۱۶۳ یعقوبی, تاریخ, ۲ / ;۱۳۲ ابوعبید, اموال, شماره های ۵۶۹, ۵۲۰, ;۵۷۷ بلاذری, فتوح, ۴۵ به بعد; ۴۵۷ ـ ;۴۵۹ مقریزی, خطط ۱ / ۱۴۹ ـ ۱۵۰). مسلمانان دیوان هایی نظیر دیوان جند را در مراکز ولایات مثل بصره, کوفه و فسطاط نیز تإسیس کردند. (قس, جهشیاری, ۲۱, ;۲۳ ثعالبی, لطائف, ۵۹). علاوه بر این, دیوان های خراج بیزانسی و ساسانی هم مثل گذشته به فعالیت خود در این ولایات ادامه دادند. (جهشیاری, ;۳۸ قس ۳۰).

در این دوران, دیوان الخراج دمشق, دیوان مرکزی حکومت گردید و ((الدیوان)) نام گرفت تا نشان گر اهمیت آن موسسه باشد. کار این موسسه, ارزیابی و تعیین مالیات و خراج بود. در دوره حکومت معاویه (م ۶۰ ه” / ۶۸۰ م) دیوان ((الرسائل))(۳) نیز شکل یافت. خلیفه همه مکاتبات را می خواند و اوامر خویش را صادر می کرد. آن گاه کاتب,(۴) نامه ها و اسناد لازم را تنظیم می نمود. (جهشیاری, ۲۴, ;۳۴ قلقشندی, ۱ / ۹۲). معاویه دیوان ((الخاتم)) یا دیوان ((مهر)) را هم تإسیس کرد; در آن جا نسخه ای از هر نامه یا سندی تهیه و نگه داری می شد و در عین حال, اصل آن بازبینی شده, مهر می گردید و ارسال می شد. این دیوان برای نظارت بر اسناد و جلوگیری از جعل آن ها تإسیس گردید. (جهشیاری, ;۲۵ ثعالبی, لطائف, ;۱۶ نبیه آبوت(۵), پاپیروسهای قره(۶), ;۱۴ نک, همچنین گروهمان(۷),cpr , 3, سری اول / ۱ / ۱۷ به بعد). بلاذری می گوید: زیاد بن ابیه, والی عراق برای نخستین بار و تحت تإثیر ایرانیان این دیوان را تإسیس نموده است. (فتوح, ۴۶۴). معاویه هم چنین, دیوان ((البرید))(۸) را که بعدا عبدالملک بن مروان (م ۱۶ / ه” / ۷۰۵ م) آن را تجدید سازمان نمود, تإسیس کرد (نک, همچنین ((برید))).

دیوان الجند گاه گاهی سرشماری قبیله به قبیله اعراب را نیز انجام می داد تا ثبت و ضبط اسامی را به روز نماید.

دیوان الجند مصر در طی قرن اول ه” / هفتم م. سه بار سرشماری کرد که سومین آن را قره بن شریک در سال ۹۵ ه” انجام داد. (کندی, ولاه, ۸۶, مقریزی, خطط ۱ / ۱۵۱). دیوان ((النفقات))(۹) که به احتمال فراوان ادامه کار یک دستگاه بیزانسی بود, صورت همه هزینه ها را نگاه می داشت. (قس, جهشیاری, ۳). به نظر می رسد که این دیوان متصل به بیت المال(۱۰) بوده است. (جهشیاری, ۴۹). دیوان ((الصدقه)) هم برای ارزیابی زکات و عشر به وجود آمد. حکومت هم چنین, یک دیوان به نام ((المستغلات)) برای اداره زمین های دولتی واقع در شهرها, ساختمان ها و به ویژه بازارهای اجاره داده شده به مردم, تإسیس کرد. دیوان ((الطراز)) نیز عهده دار تهیه پرچم ها, لباس های رسمی و بخشی از اثاثیه منزل بود. نام مسوول این دیوان بر پارچه های آن اجناس نقش زده می شد. (قس, جهشیاری, ;۶۰ صابی; رسائل, ۱۴۱).

هر ولایت یک دیوان خراج ـ که همه درآمدها بدان جا منتقل می شد ـ یک دیوان جند و یک دیوان رسایل داشت. (جهشیاری, ۲۱, ۲۳, ۲۴, ۲۷, ۳۶, ۴۴, ۴۵, ۶۰, ۶۱, ۶۳, ۶۴). کاتب الکتاب هر دیوان در زمان حجاج ماهیانه سیصد درهم حقوق می گرفت. (جهشیاری, ۶۱).

عبدالملک بن مروان پایه گذار سیاست عربی کردن دیوان ها, طراز و سکه بود. تا زمان او دیوان های خراج از زبان های محلی فارسی در عراق و ایران, یونانی در شامات و قبطی و یونانی در مصر استفاده می کردند و شیوه های دیرین دفترداری و ثبت اسناد را ادامه می دادند; حتی مهرها و تاریخ های محلی, فراوان مورد استفاده قرار می گرفت. اما در زمان او شیوه ها و قواعد عربی رواج یافت و تقویم های گذشته با سال قمری مسلمانان تطبیق داده شد. (نک,PERF. شماره های ۵۶۶, ۵۵۹, ۵۶۶, ۵۸۶, ۵۸۷, ۵۷۲, ۵۸۹, ۶۰۱,CPR , 3, سری ا , ذیل ;۸۷/۱ ذیل c / 2 ـci ). زبان عربی نیز پیش از آن که زبان رسمی گردد, گاهی مورد استفاده قرار می گرفت; (نخستین پاپیروس های موجود, تاریخ ۲۲ ه” را دارندPERF). (, شماره ۵۵۸). اما زمان های محلی هم تا قرن دوم ه” / هشتم م. گاه گاهی به کار می رفت. (قس, گروهمان, تحقیق در پاپیروس شناسی(۱۱), ۷۷/۱ ـ ;۷۹ ب لاند(۱۲), ۴ / ;۴۱۷ نبیه آبوت, ۱۳ ـ ۱۴).

عربی سازی دیوان ها در جهان اسلام, مرحله به مرحله انجام پذیرفت; در سال ۷۸ ه” / ۶۹۷ م. حجاج بن یوسف ثقفی دیوان های عراق را عربی نمود; (جهشیاری, ;۳۹ بلاذری, فتوح, ۳۰۰ ـ ;۳۰۱ صولی, ادب, ۱۹۲). سپس در سال ۸۱ ه” / ۷۰۰ م. عبدالملک مروان دیوان های شام را عربی کرد. (بلاذری, فتوح, ;۱۹۳ جهشیاری, ;۴۰ صولی, ادب, ;۱۹۲ ۱۹۳). در ادامه این کار, در سال ۸۷ ه” / ۷۰۵ م. دیوان های مصر هم عربی گردید. (کندی, ولاه, ;۸۰ ابن عبدالحکم, فتوح, ۱۲۲, مقریزی, خطط, ۱, ۱۵۰). سرانجام و در زمان حکومت هشام بن عبدالملک در سال ۱۲۴ ه” / ۷۴۲ م. دیوان های خراسان عربی گردید. (جهشیاری, ۶۳, ۶۴). و ذمیانی که اکثریت دبیران این دیوان ها را تشکیل می دادند از کار برکنار شدند, ولی برخی آنان به کار خویش ادامه دادند; با این وجود, حکومت همیشه از موالی استفاده می کرد. (قس, جهشیاری, ۶۱, ۶۷, ۳۸ ـ ۴۰, ;۱۵۱ ترایتون(۱۳), خلفا و اتباع غیرمسلمانشان(۱۴), فصل ;۱۱ کندی, ولاه, ;۸۰ بلاذری, فتوح, ;۱۹۳ فان کریمر(۱۵), خاور زمین(۱۶), ۱۹۶ ـ ۱۹۷). عصر عباسی

عباسیان نظام دیوان سالاری امویان را گسترش داده و از طریق منصب وزیر[ مدخل] یک مدیریت اداری مرکزی به وجود آوردند.

سفاح دیوانی را برای رسیدگی به زمین های مصادره شده خانواده مروان اموی تإسیس کرد. (جهشیاری, ۹۰). احتمالا این دیوان به شکل دیوان الضیاع تکامل یافت که به املاک خلیفه رسیدگی می کرد. (همان, ۲۷۷).

منصور عباسی دیوانی موقت ایجاد کرد تا به اموال مصادره شده دشمنان سیاسی خلیفه نظارت نماید. (یعقوبی, ۳ / ;۱۲۷ الفخری, ۱۱۵). مورخان از یک دیوان به نام دیوان ((الاحشام)) هم یاد کرده اند که احتمالا به امر نظارت بر خادمین قصر خلافت می پرداخته است. (وییت(۱۷), یعقوبی, پرداختها(۱۸), ۱۵) دیوان الرقاع(۱۹) نیز جمعآوری عرض حال های خطاب به خلیفه را برعهده داشت. (ابن طیفور, تاریخ بغداد, ۴).

در سال ۱۶۲ ه” / ۷۷۸ م. و در ایام حکومت مهدی, برای هر یک از دیوان های موجود, یک دیوان زمام(۲۰) به وجود آمد. در سال ۱۶۸ ه” / ۷۸۴ م. دیوان مرکزی زمام الازمه نیز تإسیس شد تا بر همه دیوان های زمام نظارت کند. این دیوان صورت وضعیت دیوان ها را بازرسی می کرد و بر کار آنان نظارت داشت و واسطه میان هر دیوان با وزیر یا دیگر دیوان ها بود. (جهشیاری, ۱۴۶, ۱۶۶, ;۱۶۸ طبری, ۱۰ / ;۲ بلاذری, فتوح, ۴۶۴) خلفا دیوان مظالم را هم به وجود آوردند تا به شکایات مردم از عمال حکومت رسیدگی کند; در این دیوان قضات می نشستند. (فخری, ۱۳۱).

به نظر می رسد که دیوان الخراج بر تمامی مالیات های ارضی نظارت داشته است, در حالی که کار دیوان الصدقه محدود به زکات احشام بود. (قس, یعقوبی, عبدان, ;۲ ابویوسف, خراج, ۸۰ ـ ۸۱). این دیوان بخش های گوناگونی داشت و یکی از مهبذان که صورت وضعیت هر دیوان را بازرسی می کرد, کیفیت اقلام درآمد را میآزمود. (جهشیاری, ۲۲۰ ـ ;۲۲۱ تنوخی, الفرج, ۱ / ۳۹ ـ [ ۴۰نک, همچنین مهبذ]). از بخش های این دیوان, مجلس الاسکودار بود که در آن جا نامه ها و اسناد رسیده و فرستاده شده, همراه نام افراد مربوط, ثبت می گردید. این مجلس در دیوان البرید و دیوان الرسایل هم وجود داشت. (جهشیاری, ;۱۹۹ خوارزمی, مفاتیح العلوم, ۴۲, ۵۰) نامه های دیوان الخراج در دیوان الخاتم بررسی می شد, اما تإخیر در ارسال پاسخ نامه ها, هارون الرشید را واداشت تا به وزیر خود اجازه دهد نامه ها را خودش ارسال نماید. (جهشیاری, ۱۷۸).

در زمان متوکل, به دیوان الموالی والغلمان برمی خوریم که می تواند تعبیری دیگر از دیوان الاحشام باشد. این دیوان مسوول اداره امور بردگان و موالی بی شمار درگاه بود. (یعقوبی, بلدان, ۲۳).

دیوان الخاتم که دیوان السر(۲۱) نیز نامیده می شد, به خاطر ارتباط نزدیک رئیس آن با خلیفه, اهمیت ویژه ای داشت. (قس, جهشیاری, ۱۴۱, ۱۴۲, ۱۷۷, ۲۲۰ ـ ۲۲۱).

در ولایات, دیوان های محلی خراج, جند و رسایل که نمونه های کوچک تر دیوان های مرکزی بودند, نیز وجود داشت. (قس, جهشیاری, ۱۴۱, ۱۴۲, ۱۷۷, ۲۲۰ ـ ۲۲۱).

گاه یک کاتب برجسته بر بیش از یک دیوان ریاست می یافت. (همان, ;۲۶۶ قس, ۱۷۹).

تا زمان مإمون حقوق کتاب حدود سیصد و ده درهم در ماه بود. (جهشیاری, ۲۳, ۱۲۶, ۱۳۱ ـ ۱۳۲). جاحظ می گوید که پس از مإمون, کاتب الخراج بیش ترین دریافتی را داشته است. (قس, سه ساله, طبع فینکل(۲۲), [ ۴۹نک, همچنین, کاتب]). دیوان های حکومت در فاصله قرن سوم تا چهارم هجری (نهم تا دهم میلادی) به رشد کامل رسیدند. دیوان الخراج معمولا نسخه ای از اسناد دیوان های محلی را نگاه می داشت; اما در نیمه قرن سوم هجری, هر ولایت یک دیوان مخصوص (خراج) در پایتخت داشت. معتضد این دیوان ها را ادغام کرده, آن ها را در یک دیوان موسوم به دیوان الدار (یا دیوان الدار الکبیر) سامان داد. جانشین او, مکتفی, این دیوان را در قالب سه دیوان مشرق برای ولایات شرقی, مغرب برای ولایات غربی و دیوان السواد برای عراق تجدید سازمان نمود. علی بن عیسی دیوان السواد را مهم ترین این دیوان ها می دانست. (مسکویه, تجارب الامم, ۱ / ۱۵۲). در زمان حکومت مقتدر هنوز یک دیوان مرکزی (دیوان الدار) وجود داشت. این سه دیوان تحت نظارت وزیر یا یک کاتب نزدیک به وی قرار داشتند و هم چنان از بخش های دیوان الدار به حساب میآمدند. (صابی, وزرإ, ۱۲۳ ـ ۱۲۴, ۱۳۱ ـ ۱۳۲, ;۲۶۲ یاقوت, ارشاد, ۱ / ;۲۲۶ عریب, ;۴۲ مسکویه, ۱ / ۱۵۱ ـ ;۱۵۲ باون, علی بن عیسی, ۳۱ ـ ۳۲). به نظر میآید که لفظ ((دار)) یا ((درگاه)) به دارالوزاره یا اقامت گاه وزیر اطلاق می شده است. (قس, صابی, وزرإ, ۱۳۱). کاتب دیوان الدار اجازه داشت تا مستقلا با عمال ارتباط برقرار کند. (صابی, وزرإ, ۱۷۷). پس از تصرف بغداد به دست آل بویه (۳۳۴ ه” / ۹۴۵ م) و در اثر تجزیه خلافت, ما فقط نام دیوان السواد را می شنویم. (قس, صابی, تاریخ, ۴۶۷ ـ ۴۶۸).

دیوان های خراج نسخه ای از اسناد حدود اراضی, نرخ مالیات نقدی یا جنسی و اقدامات به کار رفته مالیاتی را نگاه می داشتند. (ماوردی, همان قبلی, ۱۸۲ ـ ;۱۸۳ خوارزمی, مفاتیح, ۳۷). درآمد خراج, جزیه و زکات به این دیوان ها می رسید. (الحسن بن عبدالله, آثار الاول, بولاق ۱۲۹۵ / ۷۲). اشاره ماوردی به دیوان العشر فقط می تواند به این معنا باشد که دیوان العشر بخشی از دیوان الخراج بوده است. (ماوردی, ۱۸۲). وقتی دیوان الدار تإسیس شد, دیوان های زمام مربوط به آن با یکدیگر ادغام شدند. (صابی, وزرإ, ۷۳, ;۸۴ هم او, تاریخ, ۴۶۸). زمام, حافظ حقوق بیت المال و مردم بود. (ماوردی, ۱۸۹). این دیوان نسخه دیگری از اسناد مربوط به اراضی را در دیوان خراج نگاه می داشت و محاسبات را بازبینی می کرد. (ماوردی, ۱۹۰ ـ ۱۹۱). اعتبار کاتب دیوان الزمام به اندازه ای بود که حتی اقطاعی را که معتضد بخشیده بود و وزیر و کاتب دیوان دار هم انتقال آن را تإیید کرده بودند, می بایست جهت انتقال, توسط او مورد بررسی قرار می گرفت. (صابی, وزرإ, ۶۸۳).

دیوان النفقات به کار همه دیوان ها می پرداخت. این دیوان گزارش هزینه های آنان را بررسی کرده و خود نیز گزارشی تهیه می کرد. (الحسن بن عبدالله, همان قبلی, ۷۱). در اواخر قرن سوم ه” / نهم م. این دیوان عمده به رفع نیازهای دارالخلافه می پرداخت. (قس, متن عربی, ۱ / ;۱۲۵ قس, صابی, وزرإ, ۲ به بعد). و اسناد هزینه های تکراری و جاری را نگاه می داشت. (صابی, وزرإ, ۱۶) و زیر مجموعه هایی نیز داشت که عنوان های گوناگون هزینه ها را بررسی می کرد. (قس, متن (متن عربی), ۱ / ۱۲۵ ـ ۱۲۶). در سال ۳۱۵ ه” / ۹۲۷ م. یک زمام نفقات هم وجود داشت که کاتب آن خزائن بیت المال را به بهترین شکل اداره می کرد. (صولی, اخبار الراضی والمتقی, ;۶۱ مسکویه, ۱ / ۱۵۲).

دیوان بیت المال که دیوان السامی نیز نام داشت, اسناد طبقه بندی شده منابع مالی و جنسی را که به بیت المال میآمد, نگاه می داشت و خزانه هاییStores) ) را برای مقوله های مختلف درآمد, ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.