پاورپوینت کامل تشیع بصره در قرون نخستین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تشیع بصره در قرون نخستین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تشیع بصره در قرون نخستین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تشیع بصره در قرون نخستین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
منابع تاریخی بصره را شهری سنی و طرفدار عثمان معرفی کرده اند, در حالی که بصره قدیم فی الجمله شیعه عثمان بوده نه بالجمله. استعمال واژه شیعه علی(ع) در مقابل شیعه عثمان در محاورات مردم بصره و… گویای این مدعا است که شیعیان از آغاز در حیات سیاسی ـ مذهبی شهر تإثیر گذار بوده اند; از این رو باید پیشینه تشیع بصره را همگام با تولد شهر دانست, هر چند این گروه از جمله اقلیت های مذهبی شهر به شمار میآمدند. در قرن پنجم, تفکر شیعی در این شهر بسط و گسترش یافت و مذهب غالب شهر شد. مقاله حاضر به ارائه شواهدی در اثبات وجود تشیع در بصره در قرون نخستین می پردازد.
مقدمه
شیعه به معنای پیرو است که در ادبیات اسلامی بر پیروان علی(ع) و محبان آن حضرت اطلاق می شود, البته این واژه در قرون نخستین بر کسانی که به تقدم علی بن ابی طالب(ع) بر عثمان باور داشتند یا قائل به افضلیت علی(ع) بر خلفا بودند یا اطاعت و پیروی تام از ائمه می کردند نیز اطلاق می شد و گاه افرادی را شیعه می خواندند که جنبه لاهوتی به ائمه می دادند. مقاله حاضر در جستجوی شواهد و قرائنی است که نشان از وجود تشیع در بصره در قرن های اولیه اسلام (تا سال ۴۰۰ ق) دارد. مورخین عموما این شهر را عثمانی می دانند اما شواهد و قرائن فراوانی نشان می دهد که در سده های نخست قمری شیعیانی در این شهر سکونت داشته اند. به نظر نگارنده, حکم به عثمانی مذهب بودن عموم ساکنان بصره می تواند ناشی از تإثیر عثمانی ها بر تاریخ نگاری باشد(۲) چون می توان گفت آغاز و رشد شیعه امامی در بین قبائل عراق از نواحی بصره و کوفه و حله بوده است. در هر حال در بین قبایل مختلف گرایش به شیعه وجود داشته و عده زیادی از اهالی شهر دوستدار اهل بیت بوده اند. بصره امروز هم از جمله شهرهای شیعه نشین عراق می باشد, هر چند اقلیت های مذهبی دیگری نیز در این شهر زندگی می کنند; به هر حال درباره مذهب این شهر دو فرضیه قابل طرح و بررسی است:
- در قرون نخستین این شهر عثمانی مذهب بوده و با امامت علی بن ابی طالب(ع) مخالفت می کرد.(۳) اصمعی معتقد است ((البصره کلها عثمانیه)).(۴) حماد بن ابی سلیمان نیز معتقد است این شهر عثمانی بوده است, او می گوید ((بصره قطعه ای از شام است که در میان ما فرود آمده است)).(۵) ماسینیون می گوید ((بصره موطن اهل جماعت بود)).(۶) حسین جعفری می گوید ((در بصره به طور کلی جو ضد تشیع حاکم بود)).(۷) شارل پلا معتقد است تا زمان مرگ عثمان در بصره شیعه ای وجود نداشت.
- با وجود حاکمیت حاکمان عثمانی این شهر نیز چون شهرهای دیگر شیعه داشته است.
مقاله حاضر قصد ندارد وجود عثمانی مذهبان را در بصره نفی کند, بلکه همگام با مورخین معتقد است مذهب غالب در بصره عثمانی گری بوده است, اما در پی آن است با غبار روبی از فرضیه دوم بدون نظر به گونه های مختلف تشیع شواهد و قرائنی را ارائه نماید که از وجود تشیع در این شهر حکایت دارد. پیشینه تحقیق
درباره این موضوع (تشیع بصره) کمتر کند و کاو شده و مطالبی هم که در منابع تاریخی آمده پراکنده و گاه مختصر است, البته کتاب هایی مستقل به این بحث پرداخته اند که شمارشان از انگشتان دست تجاوز نمی کند, از جمله:
شارل پلا صفحاتی از کتاب الجاحظ فی البصره و بغداد و سامرإ را به این مهم اختصاص داده است; کتاب پلا را دکتر ابراهیم الکیلانی به عربی ترجمه کرده و در سال ۱۴۰۶ق در بصره به زیور چاپ آراست. نوشتار دوم کتاب مختصر البصره فی نصره الامام الحسین(ع) است که نزار منصوری تإلیف کرده است. منصوری در کتاب خود, نیم نگاهی به تشیع بصره و نقش آن ها در قیام عاشورا و خونخواهی سالار شهیدان دارد. این کتاب نیز در سال ۱۴۲۱ق در قم به چاپ رسید. گفتنی است در بعضی منابع سخن از کتبی به میان آمده که از تشیع بصره بحث کرده اند که متإسفانه به دلایل مختلفی در دسترس ما نیستند. سابقه تاریخی شهر بصره قبل از اسلام
قبل از اسلام به آن منطقه الیصیر می گفتند. در زمان کلدانیان این شهر دارای نام هایی چون; تدمر و تروم و ترون بود. این نام ها برگرفته از زبان آرامی هاست که کلدانیان بر این شهر نهادند.(۸) در عهد کورش, عجم به قصد نابودی دولت کلدانی به عراق حمله برد و با تصرف شهرهای عراق دولت کلدانی حاکم بر عراق فرو پاشید. عجم بعد از تسلط بر عراق نام جدید ((هستاباد اردشیر)) را بر این شهر نهاد. بعد از حمله عجم به عراق به دلیل نبود دولتی مستقل و تاخت و تاز فارس ها و دولت روم, خرابی کامل بر شهر استیلا یافت; از این رو نام این شهر را الموتکفه نهادند.
بصره بعد از اسلام
تاریخ تإسیس
در تاریخ تإسیس این شهر اختلاف نظر وجود دارد. عده ای بر این باورند بصره در سال چهاردهم قمری به دستور عمر و به وسیله عتبه بن غزوان ساخته شد.(۹) گروه دیگری قائلند بصره در سال پانزدهم هجری قمری ساخته شد. در نظر عده ای از مورخان, این شهر در سال شانزدهم هجری قمری تإسیس شد.(۱۰) برخی منابع گزارش از احداث بصره در سال هفدهم هجری قمری می دهند.(۱۱) گروهی معتقدند بصره شش ماه قبل از کوفه تإسیس شد,(۱۲) نیز گفته اند کوفه در سال هفدهم یا هجدهم هجری قمری تإسیس شد.
نتیجه این که در بین منابع تاریخی, اجماع و اتفاقی درباره تإسیس این شهر وجود ندارد, اما می توان گفت این شهر بین سال های چهاردهم تا هجدهم بنا شده است. بصره قدیم (تا قرن چهارم قمری)
این عنوان در جغرافیای عراق بر بصره از زمان تإسیس تا اواخر قرن چهارم اطلاق می شود. مراد از آن شهری است که در سال شانزدهم هجری قمری به دستور عمر و به وسیله عتبه بن غزوان ساخته شد که بر اساس آمار ارائه شده از سوی امویان حدود سی و پنج هزار نفر در آن زندگی می کردند. بر پایه همین گزارش بافت جمعیتی شهر قدیم بصره عبارت بود از مسیحیانی که حدود شش هزار نفر بودند و فارس ها که آن ها نیز حدود شش هزار نفر از جمعیت شهر را تشکیل می دادند, بقیه جمعیت بصره قدیم متشکل از اعرابی بود که عده کثیری از آن ها عثمانی مذهب بودند, هر چند عده قلیلی از شیعه مذهبان و نژاد ترک نیز در بافت جمعیتی بصره وجود داشته اند.
بصره شناسان معتقدند روستای الزبیر کنونی نشانه ای از بصره قدیم است. این شهر به دلایل مختلفی چون حمله تاتار و مغول. .. و اعراب بادیه نشین و آتش سوزیها(۱۳) و امراض و بیماریهایی چون طاعون و… کاملا از بین رفته است. از شهر قدیم بصره آثاری چون مسجد علی(ع) و قبر طلحه و زبیر و ابن سیرین و حسن بصری باقی مانده است.(۱۴) بصره جدید (از قرن چهارم به بعد)
از قرن چهار قمری به بعد مراد از شهر بصره در جغرافیای عراق شهری است که در دوره ((شیخ عبدالسلام عباسی)) که به ((آل باش اعیان العباسی))مشهور بوده است تإسیس شد. این شهر در هفت مایلی شرق بصره قدیم در حوالی ابله باستانی بنیاد نهاده شد. مورخین بنای بصره امروزی را در سال ۳۷۵ق می دانند که در آغاز بصیره (بصره کوچک) نامیده می شد. این شهر کم کم توسعه یافت و به شهر بزرگی تبدیل شد که امروزه به بصره مشهور شده است.(۱۵) بافت جمعیتی شهر (بصره قدیم)
جمعیت بصره از پنج قبیله مهم تشکیل می شد که عبارتند از:
- بکر بن وائل که در مرکز و بخش شرقی بصره و در دو محل البطنیه و الزابوقه زندگی می کردند.
- قبیله عبدالقیس, که در شرق و شمال در محلی در نزدیکی البورت سکونت داشتند وعده کثیری از آن ها شیعه بودند.
- بنی تمیم, که در غرب و جنوب غربی این شهر و در منطقه ای از مربد تا جامع زندگی می کردند.
- قبیله ازد, که در شمال غربی و در منطقه حدان و هداد زندگی می کردند.
- اهل العالیه, که افراد آن متشکل از قبائل بنی قیس و قریش و کنانه و بجیله و خثعم و مزینه و اسد بودند که در بخش مرکزی شهر و در بین الجامع و البطنیه زندگی می کردند.(۱۶)
ماسینیون معتقد است تمام افراد قبیله بکر و عبدالقیس شیعه بودند, اما اکثر طوائف تمیم ضد تشیع بودند به جز طائفه ای از بنی سعد که متمایل به تشیع بودند; در دیدگاه وی به جز موالی از طائفه بنی اسد همه آن ها ضد تشیع بودند.
شواهد تاریخی وجود تشیع در بصره
نشانه های وجود تشیع در نیمه اول قرن نخست
ادله قاطعی در نیمه اول قرن اول قمری بر تشیع بصره وجود ندارد, ولی بعضی از شواهد نشان از ظهور و بروز گرایش به تشیع است. زمان عثمان در وقت جمعآوری قرآن و یکی کردن نسخ آن بعضی از شیعیان کوفه و بصره بر عثمان خرده گرفتند که چرا نسخه قرآن عثمانی با نسخه ای که به خط علی است تفاوت دارد.(۱۷) این اعتراض و توجه به قرآن امیرمومنان(ع) می تواند علامتی بر وجود علویان (در مقابل عثمانیان) در بصره باشد.
مورخان نقل می کنند در سال ۳۵ق مالک بن حارث نخعی و مالک اشتر با دویست نفر از اهالی کوفه و حکیم بن جبله عبدی با صد نفر از اهل بصره و عبدالرحمن بن عدیس بلوی با سیصد نفر از مصر برای اعتراض به عملکرد عثمان و حکام او به طرف مدینه حرکت کردند و در محلی به نام ذی خشب مستقر شدند;(۱۸) در نهایت این حرکت به قتل عثمان انجامید. نتیجه این که شرکت صد نفر از اهالی بصره در این اعتراض و محاصره خانه عثمان و قتل وی می تواند نشانه ای از وجود تشیع در این شهر باشد.
وقتی عثمان از ورود شورشیان به ذی خشب آگاه می شود علی(ع) را به نزد آن ها می فرستد و شورشیان با وساطت حضرت منصرف می شوند و به بلاد خویش برمی گردند. پذیرش وساطت علی(ع) از سوی شورشیان موید تمایل آن ها به علی و تشیع است.(۱۹)
مورخان می نویسند زمانی که عایشه آهنگ بصره نمود دعوتنامه ای برای قبیله بنی سعد فرستاد و آن ها را به همکاری و شرکت در جنگ جمل دعوت نمود, اما قبیله بنی سعد از یاری عایشه خودداری کردند و به منطقه الحلجا که در دو فرسخی بصره بود کوچیدند. مهم تر این که احنف بن قیس نامه ای به این مضمون برای علی(ع) نوشت: یا امیرالمومنین قبیله ما آماده یاری رساندن به شما هستند, اگر اجازه دهی با صد سوار به سوی شما آییم و اگر اجازه ندهی ما (بنی سعد) وارد معرکه جمل نمی شویم. در نهایت آن ها به دستور علی(ع) در جنگ شرکت نکردند, زیرا علی(ع) به آن ها گفت: مصلحت در این است که شما در جنگ شرکت نکنید.(۲۰) برخورد بنی سعد با عایشه و ارسال نامه به علی(ع) نشان از وجود شیعه در این شهر دارد, در حالی که خیلی از قبایل بصره به عایشه پیوستند و خلیفه زمان خویش را تنها گذاشتند. این عکس العمل بنی سعد را اگر به حب تعبیر نکنیم نشان از این واقعیت است که از علی(ع) بغض نداشته اند.
از جمله شواهد تشیع بصره تا واقعه جمل (۳۶یا ۳۵ق) گزارش ابوعمر است, مبنی بر این که وقتی طلحه و زبیر به بصره نزدیک شدند عثمان بن حنیف با استعداد هفتصد نفر که عمدتا از قبیله ربیعه بودند سپاهی تشکیل داد و حکیم بن جبله العبدی و بکر بن وائل را به فرماندهی انتخاب کرد و به سوی آن ها گسیل داشت. این لشکر در الزابوقه با سپاه عایشه برخورد کردند. بین دو جبهه جنگی سخت شعله ور شد. معروف است در آن معرکه حکیم بن جبله می گفت: اللهم اشهد, اللهم اشهد. او می گفت در جنگ با طلحه و زبیر هیچ شک و تردیدی ندارم, هر کس در ستیز با این دو مردد است برگردد.(۲۱) بر اساس این گزارش شیعیانی قبل از جنگ جمل در بصره زندگی می کردند و از نماینده علی(ع) نیز اطاعت می کردند.
نشانه دیگر پیروی بصریها از علی(ع) روایاتی می باشد که حاکی از وجود تصوری کلی از واژه دین علی در مقابل واژه دین عثمان است, از جمله این روایات داستان اسارت عمرو بن یثربی ضبی است. گفته شده که در جنگ جمل یکی از یاران عایشه به نام عمرو بن یثربی ضبی اسیر سپاهیان علی(ع) شد. او سه نفر از مردان جنگجوی علی(ع) را به شهادت رسانده بود. وی هنگام اسارت شعری به این مضمون سرود که من بر دین عثمانی هستم. علی(ع) دستور قتل او را صادر نمود. وقتی از علت حکم پرسیدند. حضرت علی(ع) فرمود: او می گوید سه نفر از پیروان دین علی را کشته است.
عبدالوهاب الخیرو در این زمینه می گوید: بعد از سقیفه علی(ع) یاران و پیروانی در بصره داشت که بعد از قتل عثمان و بیعت مهاجر و انصار با علی(ع) به شیعه علی(ع) مشهور شدند.(۲۲) شارل پلا هم می گوید: قبل از مرگ عثمان عده ای از قبیله بکر بن وائل و الزط وسیابجه و بنی عبدالقیس در صف یاران و انصار علی(ع) بودند که بعد از جنگ جمل با علی(ع) بیعت کردند.(۲۳)
گفته می شود بعد از شکست مصر, عمرو بن حمق , حجر بن عدی, حبه بن جوین عرنی بجلی, حارث بن اعور همدانی و عبدالله بن سبإ همدانی نزد علی(ع) آمدند و نظرش را درباره ابوبکر و عمر و… پرسیدند. علی(ع) جوابیه ای برای آن ها نوشت. در بخشی از جوابیه آمده است… شنیدم آن ها به مکه رفتند و با سپاهی که یک یک آن ها با من بیعت کرده بودند آهنگ بصره کردند, این دو بر نماینده من و نگهبانان بیت المال تعرض کردند و بر مردم شهری که همه در بیعت من بوده اند تاختند… آن ها به شیعیان من هجوم آوردند و شیعیان مرا زیر شکنجه و حبس و تبعید قرار دادند و عده ای از آن ها را به شهادت رساندند… ;(۲۴) لفظ شیعه در کلام حضرت می تواند نشانی از تشیع در بصره باشد.
در جنگ جمل عده ای مإمور پی کردن شتر عایشه شدند, از جمله عدی بن حاتم الطائی, ابوظریف, مالک اشتر, عمار بن یاسر, المثنی بن مخرمه العبدی. به نظر بلاذری مثنی ابن مخرمه از شیعیان بصره بوده است.(۲۵) همچنین گفته می شود رزمنده ای که به دستور علی(ع) با شمشیرش پای شتر عایشه را قطع کرد اعین بن ناحیه تمیمی دارمی بود, وی از شیعیان بصره و از طایفه شاعر مشهور بصری فرزدق بوده است و هم اکنون قبر وی در بصره زیارتگاه شیعیان است.(۲۶) شیعیان بصره و جنگ صفین
شرکت شیعیان بصره در پیکار صفین خود نشانی از وجود تشیع در این شهر است.(۲۷) بنابه نقل مجلسی(ره) وقتی علی(ع) از بصره به سوی کوفه حرکت کرد عده ای از بزرگان بصره, چون احنف بن قیس و جاریه بن قدامه و حارث بن زید و زید بن جبله و اعین بن ضبیعه با عده زیادی از اشراف بنی تمیم همراه علی(ع) بودند; به گزارش وی احنف بن قیس خطاب به علی(ع) گفت: ای امیرالمومنین اگر بنی سعد در جنگ جمل شما را یاری نکردند با دشمن شما نیز همراه نبودند… ای امیرالمومنین بستگان ما در بصره زندگی می کنند, اگر ما را به سوی آن ها بفرستی عده زیادی از آن ها همگام با ما به یاری تو خواهند پرداخت و کوتاهی گذشته را جبران خواهند کرد. همو می افزاید وقتی سخن احنف به پایان رسید علی(ع) به احنف بن قیس فرمود: نامه ای برای قوم خود بنویس و آن ها را به قیام علیه معاویه دعوت کن. او نیز به دستور امیرالمومنین(ع) عمل نمود و فردی به نام حارث نامه احنف را به بستگان بصری وی رساند. گفته می شود وقتی نامه احنف به بستگانش رسید اکثر اهالی بصره به قصد یاری علی(ع) به کوفه آمدند.(۲۸) علاوه بر نامه احنف بن قیس, نامه علی(ع) به ابن عباس (فرماندار بصره) شاهد گویایی بر وجود تشیع در بصره قبل از جریان صفین است; بنا به گزارش اسکافی وقتی علی(ع) مصمم بر جنگ با ناکثین شد نامه ای به فرماندار شیعی بصره (عبدالله بن عباس) نوشت واز او خواست فردی را جانشین خود نماید و به حضرت ملحق شود تا با هم به جنگ معاویه بروند. این نامه بیانگر وجود حکومت شیعی در بصره است و نشان از وجود شیعیان در این شهر دارد, چون فرد شیعی باید به جای ابن عباس معرفی شود تا نماینده علی(ع) در بصره شود. همچنین گزارش می شود در صفین مضریان از کوفه و بصره در میانه و قلب لشکر علی(ع) می جنگیدند و احنف بن قیس فرماندهی تمیمیان بصره را به عهده داشت. حضین بن منذر فرمانده بکریان و جاریه بن قدامه سعدی فرمانده بنی رباب و اعین بن ضبیعه فرماندهی بنی حنظله بصره را به عهده داشتند. اسکافی در ادامه گزارش می گوید خالد بن معمر فرماندهی زهل بصره و حریث بن جابر حنفی فرماندهی لهازم بصره و عمروبن حنظله فرمانده عبد قیس بصره و حارث بن نوفل هاشمی فرماندهی قریش بصره و قبیصه بن شداد هلالی فرماندهی بنی قیس بصره را به عهده داشتند. علامه مجلسی هم از شرکت قبیله ربیعه در جنگ صفین خبر می دهد. وی از بسیاری بزرگان چون خالد بن العمر الذهلی, علی بن بکر بن وائل, عمرو بن مرجوم العبدی از عبدالقیس, صبره بن شیبان الازدی(۲۹) و شریک بن الاعور الحارثی از اهل العالیه وا حنف بن قیس و…(۳۰) نام می برد.
هاشم عثمان از ((الهدایه الکبری)) نوشته ابن حمدان خصیبی نقل می کند: وقتی جنگ بین علی(ع) و معاویه به پایان رسید علی(ع) دستور داد تا اهالی عراقین (کوفه و بصره) دست از جنگ بردارند, علی(ع) به رزمندگان خطاب کرد ((…انکم معاشر شیعتنا طالبتمونا بالمراجعه عن قتال معاویه والهدنه)). گفته شده وقتی پیام علی(ع) به رزمندگان رسید حدود سه هزار نفر رزمنده شیعی ـ که همه آن ها اهل کوفه و بصره بودند ـ دست از جنگ کشیدند و در نزد امیرالمومنین اجتماع کردند.(۳۱)
شیعیان بصره و امام حسن(ع)
صلح امام حسن(ع) و بازتاب آن نیز از وجود شیعیان در بصره خبر می دهد. سلیمان بن صرد بعد از صلح امام حسن(ع), خدمت امام رسید و گفت: صلح شما باعث تعجب ما شد, چرا که چهل هزار جنگجو از اهل کوفه و جمعی از شیعیان بصره با تو بودند.(۳۲) استعمال لفظ شیعه در این گفتگو دال بر وجود شیعیانی در بصره است.
گفتگوی عمرو بن عاص با معاویه بن ابوسفیان شاهد دیگری بر وجود تشیع در بصره است; علامه مجلسی نقل می کند در زمان امام حسن(ع) احنف بن قیس و صعصعه بن صوحان به نمایندگی از مردم بصره نزد معاویه رفتند, عمروعاص به معاویه گفت: این دو نفر از شیعیان علی(ع) هستند و علی را در جنگ جمل و صفین یاری کردند.(۳۳)
در نقل دیگری آمده است مغیره تصمیم داشت با لشکری بر خوارج بتازد, فردی از یاران وی گفت: افراد این لشکر را از شیعیان انتخاب کن. او با استعداد حدود سه هزار نفر که همه از شیعیان بصره بودند به جنگ خوارج رفت.(۳۴) به بیان ((مادلونگ)) وقتی بصریان ماجرای صلح امام حسن(ع) را شنیدند و از رفتار معاویه در کوفه آگاه شدند خلافت معاویه را نپذیرفتند و دست به قیام و انقلاب زدند.
از سوی دیگر ابن قتیبه گزارش می دهد بعد از صلح امام حسن(ع) عده قلیلی از شیعیان شهرهای مدینه و مکه و یمن و بصره صلح را نپذیرفتند و نزد محمدبن حنفیه رفتند و با او دست بیعت دادند و زکات مال خود را به او می پرداختند, وی نیز برای شهرهای مختلف نماینده تعیین کرد; از این رو شیعیان شهرهای مذکور نظام اموی را تحمل نکردند و علیه آنان دست به قیام زدند.(۳۵) شیعیان بصره مرتبا از اطاعت امویان سرباز زدند تا این که در سال ۴۵ق زیاد بن ابیه والی بصره شد و کشتار فجیعی بین شیعیان به راه انداخت و مجددا بصره را به حکومت امویان برگردانید. (۳۶) آنچه ذکر شد اگرچه ادله قاطعی بر وجود تشیع در بصره نیست, اما می تواند نشانه ای از آن باشد.
شیعیان بصره و امام حسین(ع)
هر چند در زمان قیام سالار شهیدان حاکمان بصره راه های خروجی شهر را به شدت تحت کنترل قرار دادند و از خروج بصریان ممانعت می کردند,(۳۷) اما منابع تاریخی بیان از آن دارند که هوشیاری و بیداری تشیع از دوره امامت امام حسن(ع) تا دوره ولایت و امامت امام حسین(ع) همچنان ادامه یافت و عده کثیری از شیعیان بصره در واقعه طف به یاری سالار شهیدان شتافتند. گفته شد وقتی کوفیان سالار شهیدان را به کوفه دعوت کردند حضرت در روز ترویه سال ۶۰ق رهسپار عراق شد, در حالی که عده ای از اهالی مکه و حجاز و جمعی از اهالی بصره سالار شهیدان را همراهی می کردند.(۳۸) بصریهایی که حضرت را همراهی می کردند در مکه به او ملحق شدند که یزید بن بثیط و فرزندان عبدالله و… از آن جمله اند.
در تاریخ آمده, سالار شهیدان نامه ای خطاب به بزرگان شیعه بصره نوشت و آن ها را به اطاعت و یاری خود دعوت کرد, رجال و بزرگانی چون مالک بن مسمع البکری, احنف بن قیس, منذر بن الجارود و… مخاطب نامه بوده اند. وقتی نامه امام حسین(ع) به اهالی بصره رسید یزید بن مسعود عده ای از قبایل مختلف را ـ که از بنی تمیم و بنی حنظله و بنی سعد… و بنی عامر بودند ـ جمع نمود و نامه سالار شهیدان را برای آن ها قرائت کرد و سپس برای آن ها سخن گفت.
وی ضمن سخنانی معاویه و حسین(ع) را معرفی کرد و مردم را به یاری حسین(ع) تشویق نمود. بنابر نقل مورخان, اهالی بصره دعوت سالار شهیدان را پذیرفتند و یزید بن مسعود طی نامه ای ـ که حجاج بن بدر السعدی آن را خدمت امام برد ـ خبر قبول ولایت سالار شهیدان از جانب بصریها را به امام رساند.(۳۹) ما برای جلوه بهتر بحث به مطالبی چند اشاره می نمائیم: شهدای شیعی بصره در واقعه کربلا
- ادهم بن امیه العبدی البصری, او از جمله صحابیانی بود که در مکه به سالار شهیدان پیوست.(۴۰)
- حجاج بن بدر التمیمی السعدی البصری.(۴۱)
- سیف بن مالک العبدی البصری.(۴۲)
- سالم مولی عامربن مسلم البصری العبدی.(۴۳)
- عامربن مسلم بن حسان بن شریح العبدی البصری.(۴۴)
- عبدالله بن یزید بن ثبیط العبدی البصری.(۴۵)
- الهفهاف بن المهند الراسبی البصری.(۴۶)
- یزیدبن ثبیط العبدی بن عبدالقیس البصری.(۴۷) راویان شیعی بصره و امام حسین(ع)
بصره از جمله شهرهای مهم عراق و عدل کوفه بود. در این شهر راویان شیعی فراوانی به سماع و نقل حدیث مشغول بودند; در این قسمت به نام چند راوی شیعی که از امام حسین(ع) نقل حدیث
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 