پاورپوینت کامل رابطه ی اسلام و ایران؛ رویکرد تمدنی ۷۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رابطه ی اسلام و ایران؛ رویکرد تمدنی ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رابطه ی اسلام و ایران؛ رویکرد تمدنی ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رابطه ی اسلام و ایران؛ رویکرد تمدنی ۷۴ اسلاید در PowerPoint :
>
نظریه پردازان تمدن، عوامل مختلفی را برای شکل گیری یک تمدن برشمرده اند و گاه به تأثیر باورهای دینی در فرایند توسعه و پیشرفت تمدن توجه داشته اند؛ ولی عنصر دین به عنوان جوهره ی تمدن، هنوز جایگاهی شایسته در این نظریه ها نیافته است. از سوی دیگر درباره ی نقش و رسالت دین اندیشمندان دین شناس و جامعه شناسان دین دیدگاه هایی متفاوت ارائه کرده اند. اگر تمدن سازی را نیز در حیطه ی هدایت که رسالت اصلی دین است، بدانیم؛ آن گاه می توانیم از توانمندی دین و آموزه های دینی در حوزه ی تمدن سازی و ساز و کار آن سخن به میان آوریم. آموزه های دین در حوزه ی تمدن سازی با هر قوّت و توانی که باشد، بسان بذری است که اگر در محیطی مناسب افشانده نشود عینیت و تحقق بیرونی نخواهد یافت. بررسی وضعیت ایران قبل و پس از ظهور اسلام و نیز بررسی وضعیت جامعه ی یکپارچه ی اسلامی پیش و پس از گرویدن ایرانیان به این جامعه می تواند ما را به سمت درکی کلی از تعامل آنها رهنمون باشد. مطالعات تاریخی نشان می دهد که یکی از سرزمین هایی که اسلام توانست توانمندی خود را برای تمدن سازی در آن به اثبات برساند، ایران زمین بود. در نگاهی کلی می توان گفت برترین خدمت ایران به اسلام فراهم ساختن زمینه ای برای تجلّی قدرت تمدن سازی دین بود و از جمله خدمت های اسلام به ایران نیز جهت دادن به توان تمدنی ساکنان این سرزمین کهن بود.
موضوع تمدن و عناصر سازنده ی آن و عوامل مؤثر در فراز و فرود آن، یکی از مهم ترین مباحثی است که در دهه های اخیر از سوی نظریه پردازان مورد توجه قرار گرفته است.۲ مطالعات و بررسی های تمدنی، حجمی قابل توجه یافته است با وجود این، هنوز شاخه ی علمی مستقلی تحت عنوان تمدن شناسی در دانشگاه های کشورهای اسلامی شکل نگرفته است.۳ مطالعات تمدنی در حال حاضر، بیش از همه در فضای علم تاریخ صورت می گیرد و پژوهشگران تمدن، همان تاریخ پژوهان هستند که به عنوان یک گرایش علمی بر روی تمدن متمرکز شده اند و در نتیجه بیشتر آثار مربوط به تمدن، آثار مربوط به تاریخ تمدن است. ولی در حوزه ی دیگر علوم نیز کمابیش مطالعاتی درباره ی تمدن صورت می گیرد که مهم ترین این حوزه ها را می توان علوم مرتبط با فرهنگ و توسعه دانست. فرهنگ به عنوان بخش نرم افزاری تمدن، خود به خود زمینه ساز ورود به بحث تمدن می باشد و توسعه نیز به عنوان گام های اولیه ی خلق یک تمدن، گاه پژوهشگران را به بحث درباره ی تمدن می کشاند. در همین چارچوب، منابعی که به گونه ای به موضوع ویژگی های یک جامعه ی کمال یافته و توسعه یافته اختصاص دارد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع تمدن نیز نظر دارند.۴
در نگاهی کلی مطالعات تمدنی رایج در حوزه ی علم تاریخ را می توان به دو شاخه تقسیم کرد:
- مطالعاتی که با رویکرد گزارش تمدن ها و دستاوردهای آن صورت می گیرد و به تاریخ نقلی شبیه است و هم در مرحله ی تحقیق از ساز و کار تاریخ نقلی و هم در مرحله ی ارائه گزارش تحقیق از شیوه و سبک تاریخ نقلی تبعیت می کند. نگاه به تمدن در این رویکرد، یک نگاه درونی است. این گونه مطالعات گاه خالی از تحلیل نیست، ولی به مرحله ی نظریه پردازی در زمینه ی کلّیت تمدن نمی رسد. شاید بتوان از ویل دورانت به عنوان نمونه ای برای این دسته از مطالعات تمدن نام برد.
- مطالعاتی که با رویکرد نظریه پردازی درباره ی تمدن صورت می گیرد و به آنچه تاریخ عقلی نامیده می شود، شباهت دارد و مباحث آن با پاره ای مباحث فلسفه ی تاریخ و جامعه شناسی تاریخ، پیوند می خورد. در این مطالعات نقل حوادث و ارائه ی گزارش از تمدن ها صرفاً به عنوان ذکر نمونه صورت می گیرد و دغدغه ی اصلی پژوهشگر، مباحث نظری تمدن است. به عنوان نمونه آثار توین بی، یوکیچی،۵ اشپینگلر، اتکینسون و حتّی هانتینگتون در این دسته از مطالعات تمدنی می گنجد. در این رویکرد، نگاه به تمدن لزوماً نگاهی بیرونی است. با توجه به سرشت فلسفی نگاه دوم به تمدن، در میان آثار فیلسوفان نیز می توان به اجمال یا تفصیل و به صراحت یا به اشارت به دیدگاه هایی در این زمینه دست یافت از جمله در آثار هگل، مارکس و….
درباره ی تمدن اسلامی نیز می توان این دو نوع مطالعات را از هم بازشناخت. افرادی مانند آدام متز، هامیلتون گیب، گوستاو لوبون، فیلیپ حتی، آندره میکل، جرجی زیدان و گوستاو گرونبام ۶ و در میان مسلمانان، علی الخربوطلی ۷ و دیگران بیش از آن که درباره ی تمدن اسلامی نظریه پردازی کنند با رویکردی تاریخی به گردآوری داده ها و گزارش های مربوط به این تمدن و بازگویی آنها پرداخته اند. البته نمی توان انکار کرد که هیچ گزارش تاریخی خالی از نظریه ها، مبادی و مبانی نظری نیست، ولی گاه مورخان وقت خود را صرف تبیین و بررسی این مبانی می کنند و گاه بدون صرف وقت برای اینگونه مباحث، مستقیماً به سراغ نتایج نشأت گرفته از آن مبانی می روند. آثار تاریخ نگاران تمدن اسلامی نیز خالی از مباحث نظری نیست و از تجزیه و تحلیل نوشته های آنان می توان به مبانی فکری، پیش فرض های انسان شناسی، تاریخ شناسی و تمدن شناسی آن ها پی برد، ولی آنان خود، مستقیماً به این مباحث نپرداخته اند. اگر بخواهیم از برخی اندیشمندانی که به جای تاریخ نگاری تمدن، به ارائه ی مباحث نظری پیرامون آن پرداخته اند، یاد کنیم؛ می توان به افرادی مانند: ابن خلدون، مالک بن نبی،۸ خفاجی ۹ و سید قطب،۱۰ امام خمینی،۱۱ علامه اقبال لاهوری،۱۲ انور الجندی ۱۳ و حسین مونس ۱۴ اشاره کرد. این اندیشمندان نیز – حداقل در برخی آثار خود – بیش از آن که به ارائه ی گزارش درباره ی وجوه مختلف تمدن اسلامی بپردازند، توجّه خود را به مبانی و ابعاد نظری تمدن اسلامی و کلیات آن و مسائلی مانند تعامل آن با دیگر تمدن ها و عوامل صعود و سقوط آن و راه احیای دوباره ی آن معطوف داشته اند. طبیعی است، این افراد و به تَبَع، دیدگاه آنها از نظر اتقان و ژرفا در یک سطح نیست و برخی از آنها نگاهی جامع و فراگیر به موضوع دارند و برخی دیگر تنها به یک یا چند بعد از ابعاد موضوع نگریسته اند.
البته صاحب نظرانی هستند که هم از روش تحلیلی و هم روش گزارش دهی آثاری پدید آورده اند که از هر دو جنبه حائز اهمیت است.۱۵
اگر آثار مستشرقان را درباره ی تمدن اسلامی از این منظر با یکدیگر مقایسه نماییم، می بینیم که در نگاهی نقلی و تاریخی محض به تمدن اسلامی، بحث دین و باورهای دینی به عنوان بخشی غیر قابل انکار در تمدن اسلامی خود را نشان می دهد، یعنی یک تاریخ نگار تمدن اسلامی هیچ راهی جز اختصاص دادن بخشی قابل توجه از گزارش های تاریخی خود به مظاهر رفتاری، فکری، نهادی و نمادی اسلام ندارد. به عنوان مثال در اغلب کتاب های تاریخ تمدن اسلامی چندین فصل به علوم اسلامی، مساجد، آداب و آیین های اسلامی مانند حج اختصاص یافته است. ولی در منابعی که به نظریه پردازی درباره ی تمدن اسلامی پرداخته اند، چنین نیست و نگاهی روشن پیرامون نقش و جایگاه دین در خلقِ یک تمدن و به طور مشخص، نقش آموزه های دینی اسلام در خلق تمدن اسلامی وجود ندارد. گرچه نظریه های عمومی تمدن که ویژه ی تمدن اسلامی طراحی نشده است، کمابیش به عنصر دین توجه داشته اند و افرادی مانند توین بی، نقشی محوری برای دین و معنویت قائل شده اند، اما باید به ضعف نظریه های مربوط به تمدن اسلامی اعتراف کرد. در اکثر این نوشته ها و تحلیل ها نسبت به نقش واقعی دین در خلق تمدن بی توجهی شده است، در نتیجه در فهم تمدن اسلام نیز به نوعی سطحی نگری دچار شده اند و روح تمدن اسلامی و دستاوردهای آن را به تعدادی ستون و بنای تاریخی کاهش داده اند. نویسندگان مسلمان معاصر نیز به این موضوع توجه کرده اند و کمابیش در آثار آنان نکاتی در این زمینه به چشم می خورد.
موضوع نقش دین در شکل گیری تمدن از منظری دیگر قابل بررسی است. در فضای کنونی بازنگری اندیشه های دینی موضوع نقش و توانایی دین در زندگی دنیوی انسان ها و حیطه ی دخالت دین در دنیای آنها، یکی از مباحثی است که در مطالعات فلسفه ی دین، کلام جدید و جامعه شناسی دین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و این پرسش بنیادین مطرح شده است که اصولاً دین تا کجا وارد زندگی انسان ها خواهد شد و کدام قلمرو را برای دامنه ی نفوذ خود برگزیده است. دیدگاه نظریه پردازان در این باره نیز متفاوت است. بر اساس دیدگاه کسانی که کارکرد و نقش حداقلی برای دین قائل هستند اصولاً نمی توان از نقش دین در تمدن سازی سخن گفت، زیرا به اعتقاد آنها دین از جمله دین اسلام نقش و وظیفه ای دنیایی ندارد و دین تنها متولّی تعیین اعمال عبادی انسان و تأمین و تضمین کننده ی آخرت او است. در نگاه این افراد، تمدن پدیده و محصولی بشری است و در حیطه ی مطالعات دینی قرار نمی گیرد. از سوی دیگر کسانی نیز هستند که نقش وظیفه و کارکردی حداکثری برای دین قائل هستند و درباره ی گستره ی حضور و دخالت دین تا آنجا پیش می روند که حتّی دین را متولّی تبیین و تعیین قواعد و قوانین ریاضی و طبیعی هم می دانند. اینها با این استدلال که «و لارَطْبِ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کتبٍ مُّبِین»۱۶ تمدن سازی را مانند همه ی پدیده های دیگر در زمره ی وظایف و کارکردهای دین به حساب می آورند و لذا برای شناخت قواعد تمدن سازی به سراغ آموزه های دینی می روند. این نوشته، مجالی مناسب برای تبیین این دو دیدگاه و نقد و ارزیابی مبانی و نتایج آنها نیست، ولی با توجّه به نیازی که در ادامه ی مقاله داریم، باید در اینجا موضعی مشخص اتخاذ کنیم و پاسخی روشن به این پرسش بدهیم. به نظر می رسد از این دو دیدگاه یکی به افراط و دیگری به تفریط رفته است و باید راهی دیگر برگزید. نقش دین در تمدن سازی قابل انکار نیست.۱۷ حتّی اگر رسالت اصلی دین و در نتیجه دامنه ی نفوذ آن را محدود به هدایت بشر بدانیم، باز هم می توانیم از نقش تمدن سازی دین سخن به میان آوریم. دراین باره توضیح بسیار مختصر زیر ضروری به نظر می رسد:
- رسالت اصلی دین، ساختن انسان و جامعه است. یعنی آموزه های دینی، محدود به مسائل فردی یا اجتماعی نیست و دین همزمان به هر دوی آنها نظر دارد.۱۸ و برای هر یک از این دو مقوله نیز دین(مراد از دین در این بخش از مقاله، دین اسلام است) نمونه ای کامل و آرمانی را ارائه داده است. نمونه ی آرمانی انسان کمال یافته، حضرت محمدصلی الله علیه وآله است و آحاد مسلمانان می توانند ایشان را الگوی خویش قرار دهند و نمونه ی آرمانی جامعه ی مطلوب نیز، حکومت کوتاه مدت پیامبر در مدینه از آغاز هجرت تا اوایل سال یازدهم هجری است. ولی دین، مسلمانان را به یک نمونه ی آرمانی دیگر نیز که در فرجام تاریخ بشر به دست مصلحی از خاندان پیامبر تحقق خواهد یافت، متوجه ساخته است. آیات و روایات فراوانی به بیان ویژگی های جامعه ی موعود در فرجام تاریخ پرداخته اند. در ذیل به دو آیه از قرآن کریم اشاره می شود و بحث تفصیلی را به منابع مربوط به مهدویت و جامعه ای که به دست ایشان بنا نهاده خواهد شد، واگذار می کنیم:
«وَنُرِیدُ أَنْ نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِینَ»۱۹
«و لقد کتَبْنَا فی الزَّبوُر مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الأَرضَ یرِثُها عِبَادِی الصَّالِحون».۲۰
با توجه به ویژگی هایی که در متون اسلامی برای جامعه ی موعود بیان شده است، با هر تعریفی از تمدن می توان آن را یک جامعه ی متمدن نامید. بنابراین، دین برای نشان دادن جامعه ی آرمانی مطلوب برای بشر رویکردی تمدنی بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 