پاورپوینت کامل طنز; تابستان خود را چگونه گذراندید؟ ۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طنز; تابستان خود را چگونه گذراندید؟ ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طنز; تابستان خود را چگونه گذراندید؟ ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طنز; تابستان خود را چگونه گذراندید؟ ۱۸ اسلاید در PowerPoint :
>
آقای صفدری دبیر تربیت بدنی است. نامرد دست بزن دارد. به قول بچهها باید میشد دبیر تربیت زدنی نه تربیت بدنی. سواد درست و حسابی هم ندارد.
دفتر انشا را باز کردم. همه چی در آن دیده میشد غیر انشا؛ البته آقای رحیمی با آدم راه میآمد. خیلی باهاش حال میکردم. دبیر گیری نبود. یک ربعی میشد که از وقت کلاس گذشته بود، ولی خبری نبود. مندلی مبصر کلاس رفته بود دفتر ببیند آقای رحیمی میآید یا نه. چند دقیقه بعد وقتی که مندلی خبر نیامدن آقای رحیمی را داد کلاس منفجر شد.
ناصر و صابر شروع کردند روی میز زدن. ته کلاس هادی موشک درست میکرد. رضا پریده بود لبهی پنجره بیرون را نگاه میکرد. هرچی مندلی میگفت سر و صدایتان تا دفتر میرود فایده نداشت. بزن و بکوب ادامه داشت تا این که در باز شد. آقای صفدری وارد کلاس شد. همه سر جا میخکوب شدند. عماد که وسط کلاس داشت برای خودش میپرید بالا، رنگش زرد شد. آقای صفدری آرام رفت طرفش: «چه غلطی داشتی میکردی؟ ها؟»
من که دهنم از ترس خشک شده بود. معلوم نبود عماد چه حالی داشت. یک پسگردنی زد و با اردنگی روانهی دفترش کرد. حساب کار دست همه اومده بود. هیچ کس جیک نمیزد. با همان تیپ همیشگی آمده بود. تیشرت سبزرنگ، شلوار ورزشی تیره با کفشهای اسپورت. یک سوت هم گردنش بود.
رفت پشت میز نشست. با دستش همان چند تا لاخ مویی را که روی سرش مانده بود مرتب کرد: «این زنگ انشا دارید، آره؟»
چند نفری آهسته گفتند: «بله.»
قیافهاش از قبل جدیتر شد: «کیا انشا…» اون وقت با تأکید گفت: «ننوشتن؟»
هیچ کس هیچی نگفت.
– پس یعنی همهتون نوشتید دیگه. خیلی خوب!
لیست را باز کرد. با خودکارش از بالا به پایین اسمها را یکی یکی چک میکرد. هرچی پایینتر میآمد استرس من بیشتر میشد. یکدفعه روی یک اسم متوقف شد. سرش را بالا آورد: «نوری.»
دلم ریخت. بین این همه آدم چرا من؟ از کجا باید میدونستم قرار است این بیاید سر کلاس؟ این دفعه بلندتر گفت: «نوری کیه؟»
دستم را بالا بردم: «ما آقا.»
– پاشو بیا انشاتو بخون.
– ما هفتهی پیش خوندیم آقا.
– خوندی که خوندی. ننوشتی؟ ها؟
– نه آقا نوشتیم. گفتیم بچههای دیگه هم بخونن.
– میخوام نخونن. یالا ببینم. داره با من یکی به دو میکنه. پس ننوشتی؟
– چرا نوشتیم، ولی کامل نیست. اگه بشه هفتهی دیگه بخونیم.
– میای یا با پسگردنی بیارمت؟
به منصور که کنارم بود اشاره کردم جا را باز کند. از کنارش که رد میشدم دفترش را برداشتم. خودم که چیزی ننوشته بودم، گفتم شاید منصور نوشته باشد.
همهی کلاس چهارچشمی نگاهم میکردند. جلو کلاس رو به جمعیت ایستادم. دفتر را باز کردم. صفحههای آخر را یکی – دو ورق عقب جلو کردم تا این که سر تیتر را پیدا کردم «دوست خوب چه ویژگیهایی دارد». شروع کردم به خوندن: «یک دوست خوب باید…»
– اسم این انشایی که داری میخونی چیه؟
– دوست خوب چه ویژگی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 