پاورپوینت کامل این یک نفر; عمار دست راست حضرت علی(ع) ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل این یک نفر; عمار دست راست حضرت علی(ع) ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل این یک نفر; عمار دست راست حضرت علی(ع) ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل این یک نفر; عمار دست راست حضرت علی(ع) ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

>

شمشیرش را غلاف کرد. احساس تشنگی امانش را برید. لبان به‌هم‌چسبیده‌اش را باز کرد و به جمعیت گفت: «جرعه‌ای آب دارید تا بنوشم؟»

صدای مردانه‌ای فوری جواب داد: «آب نداریم!»

چند لحظه نگذشته بود که دستان کوچکی مقابل صورتش قرار گرفت. پسرک خوش‌رو و گندمگونی روبه‌رویش ایستاده بود و کاسه‌ی سفالینی را به او تعارف می‌کرد. چشمان عمار برق زد. با لبخند کاسه را از او گرفت و سر کشید. قطرات ریز شیر روی ریش‌های سفیدش ریخت.

دهانش را نزدیک گوش پسرک برد و آرام گفت: «از دوستم رسول خدا شنیده بودم که آخرین توشه‌ی من از دنیا، یک جام شربت شیر است.»

پسرک دوید و در میان جمعیتی که در صفین جمع شده بودند، گم شد.

عمار ایستاد محکم و استوار! گویی برایش خاطرات جنگ‌ها و غزوه‌هایی که کنار رسول خدا شمشیر می‌زد زنده شده بود. از طرفی همراهی با امیرالمؤمنین و مبارزه با معاویه، و از طرفی دیگر اشتیاق شهادت و زیارت دوست قدیمی‌اش رسول خدا او را از خود بی‌خود کرده بود. دوباره شمشیر کشید و صدای فریادش بلند شد. بدون هیچ ترسی حمله کرد …

سپاه دشمن تا شیرمرد میدان را می‌دیدند خودشان را پنهان می‌کردند یا به طرفی فرار می‌کردند.

وقتی که ضربه‌های شمشیر بالا گرفت، گرد و غبار زیادی بلند شد. آن‌قدر که چشم، چشم را نمی‌دید. گرد و غبار که کم شد یکی از سپاهیان معاویه به نام ابوالعاریه به سوی عمار حمله کرد و با شمشیر ضربه‌ای محکم به او زد. عمار بی‌حال و بی‌رمق روی زمین افتاد. بعد از چند دقیقه «ابن‌جون سکونی» به سمت عمار حمله کرد و ناجوانمردانه سر از بدنش جدا کرد. آن لحظه برای عمار شیرین بود و برای امام علی سخت. سخت و طاقت‌فرسا. علی چه تنها شده بود…

***

بعضی وقت‌ها برای معرفی بعضی آدم‌ها واژه کم می‌آید و آدم حیران می‌ماند که چگونه باید بگوید یا بنویسد تا آن شخص را همان‌گونه که بوده بیان کند. برای معرفی او نیز فقط بیان اسم و مشخصاتش خیلی کم است؛ چرا که اسم معرف آدم‌های عادی است و او، نه فقط یکی از یاران وفادار رسول‌الله بوده، بلکه شهید بزرگواری‌ست که پدر و مادرش نیز در راه اسلام شهید شده‌اند.

حتماً می‌شناسیدش. نامش «عمار» است. پدرش یاسر و مادرش سمیه که از اولین مسلمانان در زمان جاهلیت بودند و بهای اسلام آوردن‌شان را با شکنجه‌های زیاد و شهادت پرداختند. آن‌ها جان تازه مسلمان‌شده‌ی‌شان را آسمانی کردند تا اسلام زنده بماند.

پدر عمار اهل یمن بود و همراه دو برادرش به مکه آمده بود تا در آن شهر بمان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.