پاورپوینت کامل گزیده; پی پی جوراب بلند ۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گزیده; پی پی جوراب بلند ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزیده; پی پی جوراب بلند ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گزیده; پی پی جوراب بلند ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

>

آن روز قشنگ تابستان که پی‌پی به ویلکولا اسباب‌کشی کرد تامی و آنیکا منزل نبودند. آن‌ها برای گذراندن هفته به منزل مادربزرگ‌شان رفته بودند و از این‌که کسی در منزل پهلویی ساکن شده بود کوچک‌ترین اطلاعی نداشتند. اولین روز پس از برگشتن به منزل، دم در ایستاده بودند و جاده را تماشا می‌کردند. هنوز خبر نداشتند که یک هم‌بازی در همسایگی آن‌ها زندگی می‌کنند. همان‌طور که ایستاده بودند و در فکر بودند که چه‌کار کنند و آیا آن روز اتفاق جالبی خواهد افتاد یا این‌که باید طبق معمول به بازی‌های همیشگی‌شان ادامه بدهند، درِ کلبه‌ی «ویکلولا» باز شد و دختر کوچکی بیرون آمد. او عجیب‌ترین بچه‌ای بود که آنیکا و تامی تا آن روز دیده بودند.

آن دختر «پی‌پی جوراب‌بلند» بود که به گردش صبح‌گاهی‌اش می‌رفت. قیافه‌ی او به این شرح بود:

موهایش درست به رنگ هویج بود و به شکل دو تا دُم موش طوری بافته شده بود که از دو طرف سرش آمده بود بیرون. دماغش شکل سیب‌زمینی کوچکی را داشت که از کک‌مک پوشیده شده باشد. زیر دماغش یک دهن بزرگ… واقعاً بزرگ با یک ردیف دندان‌های سالم قرار داشت. لباسش واقعاً عجیب بود. آخر خود پی‌پی آن را دوخته بود. اول قرار بود که لباسش به رنگ آبی باشد، ولی چون پارچه‌ی آبی کم آمده بود پی‌پی تصمیم گرفته بود که تکه‌هایی از پارچه‌ی قرمز به اطراف لباس بدوزد. پاهای باریک بلندش را یک جفت جوراب ساقه‌بلند پوشانده بود که یکی به رنگ قهوه‌ای و دیگری به رنگ سیاه بود. کفش‌هایش سیاه و دوبرابر پاهایش بود. پدرش آن‌ها را از آمریکای جنوبی خریده بود که پی‌پی چیزی داشته باشد تا وقتی هم که بزرگ شد بتواند بپوشد و پی‌پی هم هرگز کفش دیگری نخواسته بود.

چیزی که باعث شد دهن تامی و آنیکا از تعجب باز بماند میمونی بود که روی شانه‌ی این دختر عجیب نشسته بود. میمون کوچکی بود. دم درازی داشت و یک شلوار آبی و کت زرد به تنش بود و کلاهی از حصیر سفید به سر داشت.

پی‌پی در امتداد خیابان می‌رفت، ولی یک پایش روی پیاده‌رو و پای دیگرش در جوی آب بود. تامی و آنیکا آن‌قدر به او نگاه کردند تا از نظر ناپدید شد. یک لحظه بعد دوباره سر و کله‌اش پیدا شد؛ اما این بار عقب عقب می‌آمد. این کار به این علت بود که برای به خانه رفتن مجبور نباشد برگردد. وقتی جلوی درِ آهنی باغ تامی و آنیکا رسیدند، ایستاد. بچه‌ها در سکوت به هم خیره شدند.

بالأخره تامی گفت: «چرا تو از عقب راه می‌ری؟»

پی‌پی جواب داد: «چرا من از عقب راه می‌رم؟ خوب این‌جا یک کشور آزادیه، مگه نه؟ و من هرجور دلم بخواد می‌تونم راه برم. تازه بگذار برات تعریف کنم که در مصر همه این‌طوری راه می‌رن و هیچ کس هم فکر نمی‌کنه که این عجیبه.»

تامی پرسید: «تو از کجا می‌دونی؟ تو که مصر نرفتی.»

– مصر نرفتم؟ ها! حاضری سر چکمه‌هات شرط ببندی، من تمام دنیا رو گشتم و چیزهای عجیب‌تر از آدم‌هایی که عقبکی راه می‌رن دیدم. اگر مثل مردم هند و چین روی دست‌هام راه می‌رفتم آن‌وقت چی می‌گفتی؟

تامی اعتراض‌کنان گفت: «این نمی‌تونه ح

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.