پاورپوینت کامل معرفی و نقد کتاب;جایی برای بی‌تربیت‌هات ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معرفی و نقد کتاب;جایی برای بی‌تربیت‌هات ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفی و نقد کتاب;جایی برای بی‌تربیت‌هات ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفی و نقد کتاب;جایی برای بی‌تربیت‌هات ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

(نگاهی به کتاب جزیره‌ی بی‌تربیت‌ها!)

«ساعت سه بعدازظهر، زن‌عموی چاق و صبور، پادشاه را فرستاد تا برایش یک کیسه‌ی آرد بخرد. جلو سوپرمارکت، آقای جوانی که کت و شلوار قهوه‌ای داشت، پادشاه را با کیسه‌ی آردش دید.

– پدرجان، شما می‌خواهید با این کیسه‌ی آرد سنگین، از خیابان رد بشوید؟

– آره… چون کیسه‌ی آرد، نمی‌تواند تنهایی از خیابان رد بشود!

– نه… اجازه بدهید کمک‌تان کنم. من با کمال میل در خدمت‌تان هستم. ده ثانیه بیش‌تر طول نمی‌کشد. بعدش ما آن طرف خیابانیم.

– ده ثانیه؟ تو واقعاً می‌خواهی ده ثانیه به یک پیرمرد خسته و مریض کمک کنی؟ مگر خیال داری فقط با دستمالت، دماغم را بگیری؟

آقای کت‌وشلوار‌قهوه‌ای، کیسه‌ی سنگین آرد را برداشت و لق‌لق‌زنان، روی دوشش گذاشت. پادشاه فوری رفت و پنج کیسه‌ی آرد دیگر خرید. بعد آن‌ها را هم یکی یکی، روی شانه‌ها و سر آقای کت‌وشلوار‌قهوه‌ای گذاشت.

– این‌ها را نسیه خریدم. پیش خودم گفتم حالا که وسیله هست، چرا خالی برویم؟

آقای جوان کمی دور و برش را نگاه کرد تا ببیند پادشاه درباره‌ی کدام وسیله حرف می‌زند. به هر حال، پادشاه، آقای جوان و شش کیسه‌ی آرد، به این طرف خیابان رسیدند. وقتی آقای جوان، کیسه‌ها را روی زمین گذاشت، پادشاه او را نشناخت. چشم‌هایش را مالید و گفت: «ببخشید قربان! شما کسی را با کت و شلوار قهوه‌ای و موهای مشکی این اطراف ندیدید؟ تقریباً هم‌قد و قواره‌ی شما بود، البته چهل سال جوان‌تر!

– نه پدرجان! چنین کسی را ندیدم. مگر شما گم شده‌اید؟ نشانی خانه‌ی‌تان یادتان نمی‌آید؟

آقای جوان بعد از این حرف‌ها، شروع کرد به تکاندن آرد سفید از روی سر و کت و شلوارش.

– هان! خودتی؟ چرا مثل روح پدربزرگم شده‌ای؟ اگر استراحت کردنت تمام شده، راه‌بیفت بریم.

آقای جوان گفت: پدرجان! من باید برگردم، جلو سوپرمارکت با همسرم قرار دارم. بنا بود من از محل کارم بیایم و او هم از خانه بیاید، بعد قدم‌زنان با هم برویم باغ‌وحش.

پادشاه دوباره گونی‌ها را روی شانه و سر آقای جوان چید. بعد کف دست‌های آردی‌اش را برای تمیزکردن، به هم کوبید.

– تو زیاد حرف می‌زنی. توی راه هم برای استراحت، زیاد نگه می‌داری. نگاه کن با این کارهایت، داری پدر پیر و مریضت را آ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.