پاورپوینت کامل زندگی روی دور کند! ۱۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زندگی روی دور کند! ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زندگی روی دور کند! ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زندگی روی دور کند! ۱۹ اسلاید در PowerPoint :
>
نگاهم را دور میگردانم.
بابا، مثل میرغضب زل زده به دیوار روبهرویش.
مامان، عصبی، به کاسهی بشقابها اسکاچ میکشد و ترق و تروق، ترق تروق آنها را به هم و به سینک میکوبد.
کیانوش در چشمهایم بزرگ میشود. درازکش افتاده روی کتابهایش. خودش را برای کنکور آماده میکند. کاملاً مطمئنم ظاهرسازی میکند، حواسش هرجاست، جز درسهایش.
من، صدای تلویزیون را کم کردهام و نشان میدهم دارم به تلویزیون نگاه میکنم.
یکدفعه نگاه سریعی به ساعتم میاندازم و میگویم: «هماینک وارد پنجاهمین دقیقه شدیم. کتاب گینس کجایی؟ رکورد دور زدن شکسته شد!» و لبخند لوسی مینشانم روی لبهایم و منتظر عکسالعملشان میمانم.
چه انتظار عبثی! دریغ از حتی یک چشمغره!
آنقدر توی خودشاناند انگار حرفهایم را نمیشنوند.
بور شده، دوباره خیره میشوم به تلویزیون و فیلم بی سر و تهی که هیچ ازش سر در نمیآورم را تماشا میکنم.
ترق و تروق و شرشر آب، سکوت خانه را هاشور میزنند.
چند لحظه بعد دوباره صدایشان بالا میرود. ناگهان طاقت بابا طاق میشود. زمزمهکنان مینالد: «ممکن است از حرفهای هم سر در بیاورند؟… یعنی، حرفهای هم را میفهمند؟ آخه این چه حرفیه که تمومی نداره؟، حیرونم در مورد چی حرف میزنند؟»
توی دلم میگویم: «احتمالاً در مورد جزایر مالویناس!»
جانمان را به لبمان رساندهاند!
هفت- هشت زن در آپارتمان بغلی چند روزی است که دور هم جمع شدهاند. انگار دیگران نیستند؛ بلند بلند گل میگویند و گل میشنوند!
مامان جیغ میکشد: «بلند شو برو یه تذکری بهشان بده. آسایشمان را گرفتهاند. خدا آسایششان را بگیرد!»
حدسم درست است، بابا از جایش جم نمیخورد.
مامان با بیچارگی مینالد: «خدایا چه گناهی به درگاهت کردیم این آدمهای زباننفهم را به جانمان انداختی!» و با همان لحن ادامه میدهد: «دلمان خوش است ساختمانمان دو واحدی است. اگر مثل داداشاصغرم چهار واحدی بودیم و با هیولاهایی مثل بغلیها همسایه میشدیم، آن وقت باید چه خاکی توی سرمان میریختیم؟» و دست و سرش را با افسوس تکان میدهد و از لای دندانهایش با حرص آن وقت را تکرار میکند. این جوری: «آن وقت… آن وقت…»
ناگهان کیانوش از جا میپرد، میدود، در را باز میکند و خیلی محکم به هم میکوبد. کل ساختمان به خود میلرزد. سپس با چشمهای درشت شده و لحن طلبکار میگوید: «فردا توی کنکور قبول نشدم نَگین چرا قبول نشدی!» زنهای واحد بغلی از زبان میافتند و بعد از حدود دو دقیقه از نو شروع میکنند به وراجی. مثل یک منحنی صدایشان از کم شروع میشود و یکدفعه اوج میگیرد. همه با هم حرف میزنند.
بابا میگوید: «تذکر بدهیم که چی بشود، شاید یه میهمان پر سر و صدا به پستمان خورد، آن وقت دم به ساعت میآیند پشت در که چرا خودتان سر و صدا میکنید.» و بعد از مکثی انگار با خودش حرف بزند ادامه میدهد: «نخیر، این راهش نیست، رویشان زیاد میشود.»
مامان دستکشهای خیس قرمزش را از دستش درمیآ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 