پاورپوینت کامل پرواز با کبوتر;چیزی که عوض دارد ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پرواز با کبوتر;چیزی که عوض دارد ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرواز با کبوتر;چیزی که عوض دارد ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پرواز با کبوتر;چیزی که عوض دارد ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

زیر سایه ی درخت بید دراز کشیدم. شاخه های نازک بید داشت تکان می خورد و مردمک چشم هایم را به این طرف و آن طرف می برد. بچه ها در آن طرف اردوگاه مشغول بازی بودند. من که حوصله ی بازی نداشتم روی چمن دراز کشیدم. به یاد پدر و مادرم افتادم که دو روز بود ندیده بودم شان. شاخه ها آرام آرام تکان می خوردند. انگار کسی داشت مرا هیپنوتیزم می کرد تا بخوابم. خمیازه ای کشیدم و پلک هایم روی هم افتاد.

وای چه جنگل باصفایی بود! پر از درختان میوه، نه مثل اردوگاه که درخت هایش یک میوه هم نداشت. آخر کاج و بید و صنوبر به چه درد می خورد. از وسط جنگل، رودخانه رد می شد و صدای شرشر آب، هوش از سرم برده بود. بال در آورده بودم و از میان درختان به این طرف و آن طرف می رفتم. صدای پرندگانی را که نمی دیدم شان، سرحالم کرده بود.

آخر من چه پرنده ی بی عرضه ای بودم که آواز پرندگان را می شنیدم؛ اما یکی شان را نمی دیدم. جلوتر رفتم. وای! یکی از پرنده ها سارا بود، پرنده ی دیگر ستایش. اِ اِ… مریم با آن هیکل گنده اش چطور پرواز می کرد! دنبال شان پرواز کردم؛ اما آن قدر سریع می رفتند که بهشان نمی رسیدم. بال زدم و بال زدم تا این که خسته شدم. بال هایم یک دفعه تبدیل به دست شد و خودم را یک دفعه توی رودخانه دیدم. همه ی بدنم خیس شده بود؛ اما عجیب بود، دردم نگرفته بود. همان طور با بدن خیس از رودخانه زدم بیرون. احساس گرسنگی کردم. الآن اگر خانه بودم، تا مادرم را صدا می زدم، با یک سینی غذا به طرفم می آمد.

– مامان… مامان… گشنه ام شده.

نه، توی این جنگل از مامان خبری نبود. پشتم خیسِ خیس بود. آفتاب هم به زور از شاخه ها خودش را نشان می داد. بی خیال شدم و به طرف درخت آلبالو رفتم. چندتایی آلبالو خوردم. گیلاس های ترش مثل لواشک بود. بعد رفتم سراغ درخت سیب. یک سیب قرمز کَندم و گاز زدم؛ اما سیب سفت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.