پاورپوینت کامل آسمانه;لطیفه ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آسمانه;لطیفه ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آسمانه;لطیفه ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آسمانه;لطیفه ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

نامه ی برگشتی

مردی نامه ای را در پاکت گذاشت و روی پاکت در جای آدرس گیرنده چنین نوشت: «برسد به احمق ترین آدم.» مدتی بعد مأمور پست آن نامه را به خود آن مرد برگرداند.

*

معلّم: «داوود، بیا درس امروز را جواب بده!»

داوود: «درس امروز را بلد نیستم، اما می توانم درس دیروز را جواب بدهم.»

معلّم: «عیبی ندارد بگو!»

داوود: «آقا اجازه! دیروز جمعه درس نداشتیم.»

*

روزی یک هندوانه فروش داد می زد: «آی مردم! هندوانه دارم. مثل قند است.»

مردی یک هندوانه خرید. وقتی آن را قاچ کرد دید که هندوانه سفید است. او به هندوانه فروش گفت: «تو که گفتی مثل قند است.» فروشنده گفت: «خب، من هم که رنگش را گفتم.»

*

گرگ و بره

گرگ مهمان نواز به بره ای مسکین گفت: «آیا مایلید برای دید و بازدید به خانه ی ما تشریف بیاورید؟» بره جواب داد: «واقعاً قبول این دعوت برای من افتخار بزرگی بود اگر خانه ی شما در معده ات قرار نداشت.»

*

شاگردی سر کلاس تقویتی مشغول خوردن بود.

معلّم: «چرا سر کلاس خوراکی می خوری؟»

شاگرد: «آقا اجازه، مگر این جا کلاس تقویتی نیست؟»

*

بیمار: «آقای دکتر منو می شناسید؟»

دکتر: «درست به جا نمی یارم.»

بیمار: «دو سال پیش برای معالجه ی روماتیسم اومدم نزد شما و دستور دادین که از نم و رطوبت پرهیز کنم.»

دکتر: «خب!…»

بیمار: «حالا اومدم ببینم اجازه می دهید برم حمام!»

*

روزی معلّم به شاگرد خود گفت: «روی تخته عدد یازده را بنویس.» شاگرد عدد یک را نوشت و کمی فکر کرد. معلّم: «چرا این قدر فکر می کنی؟»

شاگرد: «نمی دانم آن یکی را باید سمت راست بنویسم یا سمت چپ!»

*

دو نفر در مورد «پول» گفت وگو می کردند.

اوّلی: «پول بزرگ ترین دشمن بشر است.»

دومی: «پس هرچه دشمن داری، بسپار به من و خود را خلاص کن!»

دارابی مرضیه

آسمانه/کوچه آرزو

رفت و برگشت ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.