پاورپوینت کامل داستان; بیتفاوت ۲۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل داستان; بیتفاوت ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان; بیتفاوت ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان; بیتفاوت ۲۶ اسلاید در PowerPoint :
>
کلید انداخت. نگاهش تاریکی را شکافت. کورمال، دست به دیوار کشید و کلید پشت در را زد. موج نور ضعیف به زوایای کور خانه سرکشید. خانه سردِ سرد بود. تنش بدجوری یخ زده بود. کیف مدرسهاش را پرت کرد گوشهای و پیچید به سالن. زانو شکاند و بخاری را روشن کرد. شعلههای آبی جان گرفتند و رقصیدند. دستهایش را گرفت بالای بخاری و نگه داشت. گرسنگی در وجودش بیشتر تنوره کشید. کار گرم کردن را نصف و نیمه رها کرد و تقریباً دوید. درِ یخچال را باز کرد و بست: «آه! باز هم ماکارونی!»
بیطاقت درِ ماکروفر را کشید و داخل را نگاه کرد: «اَه! باز هم ماکارونی!»
درِ هر دو ظرف مشابه را برداشت، بو کشید و مقایسه کرد. بیشتری را برای خودش برداشت. کارش بود. ماکروفر را گذاشت روی سه دقیقه و دکمهاش را زد. صدای غومب یکنواخت و گوشخراش ماکروفر که بلند شد سریع برگشت و از جیب کیف مشکی مدرسهاش سیدی را برداشت. بیاختیار لبخند محوی به لبهایش نشست. شتابزده رفت توی اتاق و کامپیوتر را روشن کرد. سیدی را در سیدیخوان گذاشت و منتظر نماند سیدی خوانده شود، برگشت آشپزخانه. هنوز یک دقیقه مانده بود، یک دقیقهی لجباز! از آن دقیقههای بیخیال بود که خیال تمام شدن نداشت. حرکت معکوس و لاکپشتی ۶۰ ثانیهی ماکروفر به نظرش یک ساعت آمد!
ماکروفر که از صدا افتاد بیملاحظه درش را باز کرد. بیهوا بخار گرم و بوی ماکارونی در دماغ و سرش پیچید. ظرف خودش را در سینی گذاشت و ظرف شیشهای پیرکس کیوان را برگرداند توی یخچال. با پیالهای ماست و چند تکه نان خشک فریزری تقریباً دوید به اتاق. هنوز فیلم روی صفحه نبود. نشست و با ولع شروع کرد به خوردن غذایی که دوست نداشت. هرچند ماکارونی تکراری حالش را بد میکرد، اما لقمههای کلهگربهای میگرفت. فیلم که آمد غذاخوردنش آرامتر شد، چون حواسش رفت به فیلم. انگار یکمرتبه گرسنگیاش سرکوب شد. قورت قورت، با سر و صدا آبی خورد و سینی را کناری گذاشت. پشت دستش را به لبهایش کشید. سپس، مثل فنر پرید و روبهروی کامپیوتر، روی صندلی جا خوش کرد. به او گفته بود فیلمش آخرِ ترس است. خودش عشق فیلم وحشت بود. از آن فیلمهایی که آدم را میخ میکند و همهی فکرهای دیگر را از سر میاندازد! اما هنوز اولهای فیلم بود و کاملاً گرم نشده بود که با صدایی آه از نهادش برخاست. کیوان بود.
نگاهش هراسان و سرگردان شد. تا آبی به سر و صورتش بزند و غذایش را گرم کند، هنوز چند دقیقهای فرصت داشت.
چهقدر دلش میخواست کارش حالاحالاها طول بکشد یا حداقل بعد از قسمتهای هیجانی فیلم مثل بختک بالا سرش ظاهر شود و داد بکشد: «پاشو برو دنبال درس و مشقت، ولش کنی پسرهی زباننفهم، همهی وقتش را پای کامپیوتر میگذراند!»
گوش به زنگ ایستاد. آخرین صحنهی فیلم را قورت داد و مثل آدم تشنهای که با چند قطره آب فقط لبهایش را خیس داده باشند، با بیمیلی سیدی را بیرون کشید و خواست قایمش کند، اما دیگر دیر شده بود. کیوان سینی به دست بالا سرش ایستاده بود. با اخم و تخم و اشارهی چشم و ابرو همان سؤالهای مزخرف همیشگی را که با «پای کامپیوتر چه میکنی؟» شروع میشد پرسید و همان حرفهای تلخ و تند و شماتتبار همیشگی را تکرار کرد.
بخار گرمی از ماکارونی و خلالهای سیبزمینی به هوا بلند میشد. قبل از اینکه صندلیاش را عقب بکشد، مثل گربهای خطاکار سرش را پایین بیندازد و دور شود، به فکرش رسید احتمالاً کیوان باید دو دقیقه بیشتر غذایش را گرم کرده باشد و پیشبینی کرد: «با یک دو دقیقهی اضافه رشتههای ماکارونی حسابی له میشوند!»
***
کاوه تلویزیون را روشن کرد، اما نگاه نکرد، چون هنوز تمام حواسش به سیدی بود. کیوان را تصور کرد؛ خوش و سرحال با فیلمش حال میکند. ماکارونی هم بهش میچسبد! و دستش را آرامآرام روی دیوارههای بخش نقرهای سیدی لغزاند.
به صفحهی تلویزیون خیره شد. کانالها را عوض کرد. هیچکدام چشمش را نمیگرفت. نه، واقعاً حوصلهاش را نداشت. مدام ذهنش به موقعیت کیوان میپرید. بدجوری حوصلهاش سررفت. بدجوری حرصش گرفت. ناگهان- بدون درنظر گرفتن عواقب کارش- از جا پرید و همانطو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 