پاورپوینت کامل مداد زرد کوچک من و او ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مداد زرد کوچک من و او ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مداد زرد کوچک من و او ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مداد زرد کوچک من و او ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

>

سوژه‌ی داستان مرا دزدید و برد. برد تا داستانش را خودش بنویسد. سوژه‌ی من را روی یک بادبادک نوشت. بادبادک رفت توی آسمان. نخ بادبادک دست او بود. دنباله‌های بادبادک در باد تکان می‌خورد. خواهرش سارا هم کنار او ایستاده بود. می‌خواست نخ بادبادک را از دست او بگیرد. او را هل داد و گفت: «تو برو نقاشی‌ات را بکش!» سارا بوم نقاشی‌اش را که به درخت کاج تکیه داده بود، برداشت. از نخ بادبادک بالا رفت، رسید به دنباله‌هایش. نشست توی یکی از حلقه‌های دنباله‌ی بادبادک. بومش را هم گذاشت روی پایش و سوژه را از روی بادبادک خواند و نقاشی‌اش را کشید.

آن پایین او هنوز نخ بادبادک در دستش بود. داشت فکر می‌‌کرد چطور داستان را بنویسد. من از روی درخت کاج نگاه‌شان می‌کردم؛ او را و سارا را. او نخ بادبادک را زیادتر کرد تا بادبادک بالا‌تر برود. بادبادک، دنباله‌هایش را تکان داد. بوم نقاشی سارا تکان خورد. بادبادک بالاتر رفت. سارا قلم مویش را زد توی رنگ زرد. او که پایین بود، لب‌هایش را از حرص به هم فشرد. رنگ زرد، فقط مال او بود. رنگ تی‌شرت او بود. شادی‌آور بود و او دوست داشت؛ حتّی مداد زرد مرا هم که کوچک شده بود برداشت و به جعبه‌ی مداد رنگی‌هایش اضافه کرد. سارا این بار قلم مویش را زد توی رنگ آبی. دنباله‌های بادبادک یک در میان آبی شد. یک قطره رنگ آبی افتاد روی پیشانی او که آن پایین هنوز نخ بادبادک را زیاد می‌کرد. فکر کرد این اوّلین قطره‌ی باران است. سارا قلم مویش را توی همه‌ی رنگ‌ها زد و یک رنگین‌کمان کشید. او فکر کرد چه‌قدر رنگین‌ کمان زود آمده است.

مداد کوچک زردم را فرو کردم توی در یک خودکار تا قدش بلندتر شود. قدش از مداد آبی هم بلندتر شد. رنگین کمان از میان دنباله‌های بادبادک رد شد. سارا خندید. او آن پایین باز هم لب‌هایش را به هم فشار داد. چند تا کلاغ سیاه از بوم نقاشی بیرون پریدند. نوک‌های‌شان آبی و زرد بود. از روی رنگین‌کمان سر خوردند روی زمین، بال‌های‌شان هفت رنگ شد. مداد زردم را در دست‌هایم فشار دادم. کف دستم عرق کرد. جعبه‌ی مدادرنگی‌ام یازده تا رنگ داشت و به جعبه‌ی مداد رنگی او یک رنگ اضافه شده بود. جعبه‌ی مداد رنگی‌اش جا نداشت و او مداد زرد مرا گذاشت توی جیب مانتویش.

سارا دو تا کلاغ دیگر کشید. روی درخت جابه‌جا شدم. نخ بادبادک گیر کرد به یکی از شاخه‌های درخت کاج. با مداد زردم آن را بریدم. او با قرقره‌ی نخ دوید زیر درخت. بادبادک از روی رنگین‌کمان سُر خورد. بوم نقاشی از لای حلقه‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.