پاورپوینت کامل برّرسی ادله، آثار و ملاک دو قاعده حرمت اهانت به مقدسات و وجوب تعظیم شعائر ۹۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل برّرسی ادله، آثار و ملاک دو قاعده حرمت اهانت به مقدسات و وجوب تعظیم شعائر ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برّرسی ادله، آثار و ملاک دو قاعده حرمت اهانت به مقدسات و وجوب تعظیم شعائر ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل برّرسی ادله، آثار و ملاک دو قاعده حرمت اهانت به مقدسات و وجوب تعظیم شعائر ۹۲ اسلاید در PowerPoint :

>

مقدمه

توهین به خداوند سبحان و هرآنچه به او و امور مقدس منتسب است از جمله اموری است که عقلاء در بدایت نظر، به غیر عقلانی و غیر اخلاقی بودن آن حکم نموده اند و فاعل آن را مستحق سرزنش و ملامت می دانند. دو اصل «حرمت اهانت به مقدسات» و «وجوب تعظیم شعائر»، بر اساس مجموعه ادله متقن عقلائی، قرآنی و روایی، چنان مسلّم انگاشته شده اند که گویی همواره در ذهن فقیه به عنوان معیاری خدشه ناپذیر، در استنباط احکام شرعی، مورد توجه مدام قرار می گیرد.

در میان غالب آثار فقهی و اصولی فقها، از دو قاعده «حرمت اهانت به مقدسات» و «وجوب تعظیم شعائر» مستقلاً ذکری به میان نیامده است. آنچه مسلم است استفاده ضمنی فقها از این دو قاعده به مثابه کبرای استدلال در استنباط برخی احکام است. نویسنده در اثر حاضر کوشیده است از: ادلّه و مدارک حجیت این دو قاعده، رابطه و تقابل اهانت و تعظیم در دایره مقدسات دینی، وجوه مختلف اهانت به محترمات، ملاک تشخیص محترمات و مقدسات الهی، کیفیت برخورد با موارد مشکوک، و. . . گزارشی مختصر ارائه کند.

فصل اول: ادلّه

أ) ارتکاز ذهن و بنای عقلا

فطرت آدمی، به قبح توهین به هرآنچه مقدس شمرده شود و تعظیم و بزرگداشت هرآنچه بتوان آنرا مقدس قلمداد نمود، حکم می کند. عقلای هر دین و قومی نیز بر این دو امر مهم تأکید دارند و بر آن جدیت می ورزند. توضیح درباره این مسئله روشن، چندان لازم و ضروری نمی نماید. حضرت آیه الله العظمی بجنوردی در کتاب «قواعد فقهیه» به تفصیل، به طرح این دلیل پرداخته است(ر. ک به: موسوی بجنوردی، ۱۴۳۰: ج ۵/ ص ۲۹۵).

ب) اجماع

دو قاعده حرمت اهانت به مقدسات و وجوب تعظیم شعائر، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، از پشتوانه اجماع برخوردار است. در زیر به این دو قسم و مستندات آن، اشاره می شود:

الف) عده ای بطورمستقیم، نسبت به این دو قاعده ادعای اجماع کرده اند:

۱- آیت الله بجنوردی در قواعد فقهیه: «الإجماع علی حرمه هتک ما هو من حرمات الله و شعائر الدین» (همان، ۱۴۳۰: ج ۵/ص ۲۹۴).

۲- محقق نراقی در عوائد الأیام: «قد ثبت بالعقل و النقل حرمه الاستخفاف و الإهانه بالاعلام دین الله مطلقاً و انعقد علیه الاجماع، بل الضروره» (نراقی، ۱۲۴۵: ص ۳۱).

۳- نویسنده العناوین الفقهیه: «و قد انعقد علی ذلک الإجماع بل یمکن دعوی الضروره أیضاً علیه، فانّه شیءٌ یعرفه الصبیان و النساء فضلاً عن العوام» (مراغی، ۱۴۱۷: ج ۱ / ص ۵۵۶).

۴- مولف مبانی الفقه الفعال هم از جمله ادّله، اجماع را ذکر کرده است (سیفی مازندرانی، ۱۴۲۵ ق: ج ۱/ ص ۱۵۲).

ب) برخی دیگر، به طور غیرمستقیم، ادعای اجماع بر فرعی فقهی را مبتنی بر این دو قاعده نموده اند:

۱- آقای خوانساری در «مشارق الشموس فی شرح الدروس» آورده اند که:

«. . . المراد به ماله حرمه کورق المصحف العزیز و التفاسیر و کتب الحدیث و الفقه و تربه الحسین (ع)و نحوها، فهو المشهور بین الأصحاب، بل کاد أن یکون إجماعیاً لأنّ فیه هتکاً للشریعه و استخفافاً لحرمتها. . . »(خوانساری، ۱۰۹۸ ق: ج ۱/ ص ۳۹۱).

۲- جناب یوسف بحرانی در الحدائق الناضره در حرمت نبش قبر مومن چنین می نویسد:

«الظاهر انّه لاخلاف بین الأصحاب (رضوان الله علیهم) فی تحریم النبش و قد ادعی علی ذلک الإجماع جمعٌ منهم کالمحقق فی المعتبرو العلامه فی المنتهی و التذکره و الشهید فی الذکری. . . » (بحرانی، ۱۱۸۶ ق: ج ۴/ص ۱۴۳).

۳- آقای خوئی در موسوعه خود در ذیل بحث وجوب ازاله نجاست از مساجد می فرمایند: «لا إشکال فی وجوب إزاله النجاسه عن المساجد و حرمه تنجیسها لارتکازهما فی أذهان المتشرعه. . . و للإجماع القطعی المنعقد فی المسأله»(موسوی خویی، ۱۴۱۸: ج ۳/ص ۲۵۱).

۴- آیت الله صافی گلپایگانی هم در کتاب ذخیره العقبی فی شرح العروه الوثقی، ذیل عنوان «یجب الإزاله عن ورق المصحف الشریف» می نویسند:

«. . . لا ینبغی الاشکال فی وجوب ها و لا حاجه للتمسک به بعض الروایات الداله علیه لأنّه لا یبعد کون وجوب الازاله من المسلمات بل من الضروریات. . . » (گلپایگانی، ۱۴۲۷: ج ۳ /ص ۴۹).

ج) آیات قرآنی

شش آیه از آیات قرآن کریم در حُکم پایه های استنادی قاعده حرمت اهانت به محترمات و وجوب تعظیم شعائر است که در ذیل به آنها و برخی از تفاسیر ارائه شده اشاره می شود:

آیه اوّل: «ذَلِک وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ * لَکمْ فِیهَا مَنَافِعُ إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ * وَلِکلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنَا مَنسَکا لِیَذْکرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَی مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَهِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُکمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ» (سوره حج/ ۳۲).

ذیل این آیه شریفه و در معنای شعائر، مطالب مختلفی از مفسرین بیان شده است که به پاره ای از آن ها اشاره می شود:

الف) صاحب مجمع البیان به اقوال مختلفی اشاره دارد:

۱- شعائر فرائض خداست؛ ۲- بلادی که در حرم واقعند؛ ۳- مناسک حج را گویند؛ ۴- صفا و مروه و سوق قربانی است؛ ۵- محرّمات حال احرام را گویند؛ ۶- علائمی که برای تعیین مرز حل و حرام است؛ ۷- حیوانات علامت گذاری شده برای قربانی.

و در آخر، نظر خود را اینچنین می آورد: «قول اول بر همه اقوال ترجیح دارد زیرا همه اقوال دیگر را دربردارد، بدیهی است که اگر آیه (شعائر) حمل بر معنای عام شود، بهتر است» (طبرسی، ۱۳۵۰: ج ۶/ص ۱۸۵).

ب) علامه طباطبایی w در المیزان می نویسد:

«شعائر جمع شعیره است که به معنای علامت است و کأنّه مراد از شعائر، اعلام حج و مناسک آن باشد. . . شعائر خدا علامت هایی است که خداوند آن ها را برای اطاعتش نصب فرموده»(طباطبائی، ۱۳۷۴: ج ۵/ ص ۲۵۶).

ج) آیت الله جوادی آملی، ذیل تفسیر این آیه می فرمایند:

«شعائرالله به معنی آثار و علائم تشریعی الهی است که با لطافت و دقت قابل ادراک باشد مانند صفا و مروه. . . شعائر الهی یعنی آنچه را خداوند علامت عبادت قرارداده» (جوادی آملی، ۱۳۸۵: ج ۸/ص ۲۳ و ۳۸)؛ «هرحکم و شریعتی شعائر الهی است که نباید رها شود. هرچند هرحکمی از احکام شریعت علامتی از علائم دین خداست، لیکن معنای شعائر در آیه مورد بحث (مائده/ ۲) مطلق حدود الهی نیست» (همان، ج ۲۱/ص ۵۳۰).

د) در تفسیرنمونه نیز پیرامون این آیه چنین آمده است:

«شعائرالله به معنی (نشانه های پروردگار) است که شامل سرفصل های آیین الهی و برنامه های کلی و آنچه در نخستین برخورد با این آئین چشمگیر است و از جمله مناسک حج می باشد که انسان را به یاد خدا می اندازد. . . تمام آنچه در برنامه های دینی وارد شده و انسان را به یاد خدا و عظمت آئین او می اندازد شعائر الهی است و بزرگداشت آن نشانه تقوای دل هاست» (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ج ۱۴/ص ۹۶).

«تقوی» به معنای پرهیز و دوری از امری است که در آن خوف ضرر است، بنابراین تعظیم شعائر نوعی پرهیز است و مخالفت با آن خوف ضرر دارد پس تعظیم شعائر واجب است چرا که ترسی در مخالفت امور مستحبه وجود ندارد تا امر به پرهیز شود و همین که تعظیم شعائر از مصادیق تقوی شد خودش شاهدی بر عقاب در ترک آن است. . . تعظیم شعائر از تقوی است و تقوی به واسطه آیات و روایات صریحه واجب است پس تعظیم شعائر که از مصادیق آن است واجب است»(مراغی، ۱۴۱۷: ج ۱/ ص ۵۶۱).

آیه دوم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْیَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ. . . » (مائده/ ۲).

مفسرین ذیل تفسیر «احلال شعائر الله» تفاسیر مختلفی ذکر فرموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:

نویسنده تفسیر المیزان آورده است:

«(لا تحلوا – حلال مکنید): کلمه (احلال) که مصدر آن فعل است به معنای حلال کردن است و حلال کردن و مباح دانستن ملازم با بی مبالات بودن نسبت به حرمت و مقام و منزلت پروردگاری است که این عمل را بی احترامی به خود دانسته و این کلمه در هرجا به یکی از این معانی است یا به معنای بی مبالاتی است و یا به معنای بی احترامی نسبت به مقام و منزلت است، (احلال شعائر الله) به معنای بی احترامی به آن شعائر و یا ترک آن هاست» (طباطبائی، ۱۳۷۴: ج ۵/ ص ۲۵۶).

کیفیت استدلال از آیه برحرمت اهانت به شعائر الله این است که نهی (لا تحلّوا) ظهور در تحریم دارد- همان طور که در اصول ثابت است- لذا احلال به شعائر الهی به معنای حرمت شکنی، حرام است.

آیه سوم: «ذَلِک وَمَن یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ. . . » (سوره حج: ۳۰).

«سیاق آیات و همچنین شباهتی که با آیه ۳۲ «و من یعظم شعائر الله» وجود دارد، به علاوه درنظرگرفتن معنای لغوی – تفسیری حرمات که تعمیم داده شده به آنچه که در دین محترم است ما را به وجود نوعی از مماثلت بین شعائر و حرمات می رساند، با این تفاوت که شعائر همیشه از ممنوعات نیست ولی همیشه از محترمات است به بیان دیگر محترمات در دین اعمّ از شعائر و ممنوعات است» (سیفی مازندرانی، ۱۴۲۵ ق: ج ۱/ص ۱۵۵). لذا اگر تعمیم معنای حرمات از ممنوعات به محترمات ثابت شود می توان گفت که شعائرالله یکی از مصادیق حرمات الله است.

بنابراین، همان استدلالات مطرح شده در آیه (۳۲/ حج) در اینجا جریان می یابد و وجوب تعظیم حرمات الله ثابت می شود و اما حرمت اهانت به محترمات در دین، هنگامی از این آیه استنباط می شود که تعظیم، ضد عام اهانت باشد؛ زیرا در اصول مقرّر شده است که امر به شی نهی از ضد عامش می کند! اگرکسی بگوید: در آیه از تعظیم حرمات الله به خیر تعبیر شده است و از این بیان که فهو خیر له عند ربه، وجوب تعظیم استفاده نمی شود بلکه رجحان و استحباب برداشت می شود، باید در جواب گفت: این سخن به واسطه خود لفظ حرمات نقض می شود چرا که استحباب و حرمت در طول هم نیستند و با هم سازگاری ندارند و نمی توان بین آن ها را جمع کرد و با این بیان آیه خودش، خودش را نقض می کند؛ چرا که تعظیم حرمات الله را که به امتثال از اوامر و نواهی محقق می شود مستحب دانسته است و آنگاه است که دیگر برای اوامر و نواهی وجوب و حرمتی باقی نمی ماند و ظهور خود را در وجوب و حرمت از دست می دهند و بطلان این سخن واضح است.

آیه چهارم: «وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کذَلِک زَیَّنَّا لِکلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کانُواْ یَعْمَلُونَ» (انعام/ ۱۰۸).

سب به معنای ناسزا و دشنام و فحش است که در این آیه از آن نهی شده است و دستور به ترک آن داده شده و متعلق نهی در آیه «دون الله» است که معنای عام ماسوی الله را دربردارد؛ اگرچه مورد نزول آیه راجع به بتهای مشرکین است که یکی از مصادیق «یدعون من دون الله» می باشد؛ به هرحال، نهی صریح در آیه، ظهور در حرمت دارد و فحش و دشنام از بارزترین مصادیق اهانت لفظی اند. باید توجه داشت که آیه شریفه به طور مطلق، ظهور در حرمت اهانت به محترمات دارد؛ چرا که نهی به محترمات مشرکین تعلق گرفته است نه محترمات مسلمانان؛ بلکه آیه در مقام نهی از اهانت کردن به هر چیزی است که درنزد افراد (اعم از مسلمان و غیرمسلمان) محترم است.

«مطلبی که به عنوان اشکال مطرح می شود احتمالات موجود در قسمت دوم آیه است زیرا یا فاء در «فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ» که برای نتیجه آمده است در مقام بیان حکمت نهی از دشنام به محترمات افراد است یا علت آن را بیان می کند» (هاشمی رفسنجانی، ۱۳۷۳: ج ۵/ ص ۲۹۲).

معنایی که مناسب با این استدلال همان بیان «حکمت» است؛ زیرا دراین صورت «لا تسبّوا» ظهور در حرمت به طور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی دارد و معنای آیه به این صورت می شود: به محترمات و مقدسات دیگران ناسزا و دشنام اهانت نکنید چرا که یکی از تأثیرات آن، این است که آن ها هم به الله که منشأ تمام مقدسات است توهین نمی کنند.

آیه پنجم و ششم) این دو آیه نیز مستقیماً به وجوب تعظیم شعائر الله اشاره دارد:

«إنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ. . . » (بقره/ ۱۵۸) و «وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ. . . » (حج/ ۳۶).

د) اخبار و روایات

از ناحیه معصومین علیهم السلام، روایات فراوانی در باب حرمت اهانت و وجوب احترام به شعائر الله وارد شده است که ضمن دسته بندی، به برخی از آنها اشاره می شود:

۱- گروهی از اخبار، علت تحریم برخی گناهان را این دو قاعده بر شمرده اند:

الف) حضرت امام رضا (ع)فرمودند: «فرار از جنگ و جهاد حرام است چرا که موجب وهن در دین و استخفاف به انبیاء و رسولان و ائمه عادله می باشد» (حرعاملی، ۱۴۰۹: ج ۱۱/ص ۶۵)

ب) همچنین، فرمودند: «. . . و عله تحریم الربا بعد البینه لما فیه من الاستخفاف بالمحرم الحرام. . . و تحریم الله عزوجل لها لم یکن ذلک منه، الا استخفافاً بالمحرّم الحرام و الاستخفاف بذلک دخول فی الکفر» (حرعاملی، ۱۴۰۹: ج ۱۲/ص ۴۲۶). [۱]

۲- دسته ای دیگر از روایات به حرمت جسم آدمی، و برخی اشخاص، اشاره دارند:

الف) در صحیحه مسمع کردین آمده است که گفت: «پرسیدم از امام صادق راجع به مردی که استخوان مرده ای را شکسته بود؟ حضرت فرمودند: حرمت مرده بزرگ تر و بیشتر از حرمتش در زمان حیاتش می باشد» (همان/ج ۱۹/ص ۲۵۱ /ص ۱۵۶).

ب) «علاء بن سیّابه از امام صادق (ع)پرسید: مردی در چاه افتاده و مرده وامکان خروج آن از چاه وجود ندارد؛ آیا می توان از آب آن چاه برای گرفتن وضو استفاده کرد؟ امام فرمودند: از آن وضو نگیرید بلکه آن چاه را تعطیل کنید و قبر آن شخص قرار دهید و لی اگرامکان خروج او از چاه وجود دارد باید خارج شود و غسل وکفن شود، آنگاه دفن گردد چرا که پیامبر اسلام فرمودند: حرمت مسلمان در حال مرده و زنده مساوی است» (حرعاملی، ۱۴۰۹ ق: ج ۲/ص ۸۷۵)[۲]

ج) حضرت امیرالمومنین (ع)فرمودند: «از کنار صهّاکی! می گذشتم که به من گفت: مَثَل محمد در اهل بیتش جز مثل درخت خرمایی که درمحل زباله ای روییده باشد نیست! من نزد پیامبر رفتم و این مطلب را گفتم. حضرت غضب کرد و با همان حال غضب درمنبرآمد. انصار به خاطرغضبی که از آنحضرت دیدند دهشت زده شدند و غرق در اسلحه آمدند؛ حضرت فرمودند: چه شده است اقوامی را که مرا در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.