پاورپوینت کامل نقدی بر هرمنوتیک فلسفی ۸۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقدی بر هرمنوتیک فلسفی ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقدی بر هرمنوتیک فلسفی ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقدی بر هرمنوتیک فلسفی ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

>

چکیده:

مقاله پیش روی شما بر آن است تا هرمنوتیک فلسفی را مورد نقد قرار دهد. نگارنده با بررسی واژگانی و مفهومی «هرمنوتیک» و با اشاره ای گذرا به تعریف و پیشینه این دانش در میان اندیشمندان مسیحی و اسلامی به تبیین مختصر چهار مرحله طولی اساسی آن یعنی هرمنوتیک کلاسیک؛ هرمنوتیک رمانتیک؛ هرمنوتیک روشی و هرمنوتیک فلسفی پرداخته و اصولی را به عنوان پیش فرض در ارائه مباحث دین پژوهی برگزیده است. و پس از توضیح هرمنوتیک اختیار شده و تبیین و تحلیل نظریه رقیب یعنی هرمنوتیک فلسفی و با طرح نظریه ها و تفسیرهای اندیشمندان غربی و نقش هرمنوتیک فلسفی «هایدگر» و «گادامر» در ایجاد تحولاتی در نحله های جدید هرمنوتیکی، به نقد آن پرداخته است.

واژه هرمنوتیک(Hermeneutics) از فعل یونانی(Hermeneuein) به معنای تفسیر کردن، اشتقاق یافته و از نظر ریشه شناختی با کلمه هرمس(Hermes) خدای پیام آور خدایان در یونان باستان پیوند دارد؛ زیرا هرمس به عنوان مفسر و پیام رسان، پیام را به مخاطبان آن می رساند. هرمنوتیک به مثابه یک دانش که روش و هنر تفسیر متون را عهده دار است، از دوران کهن در حوزه های دینی مسیحیان و مسلمانان مطرح بوده است. اندیشمندان اسلامی در مباحث علوم قرآنی و اصول فقه جهت تفسیر آیات قرآن و استنباط احکام، روشها و مناهج تفسیری و قواعد وضع و دلالت را بیان می کردند تا به مقصود شارع مقدس دست یابند و عمل خود را با مقتضای اراده تشریعی حق تعالی مطابق سازند.

این دانش در مغرب زمین دچار تحول و تنوع گردیده است و از حیث تعریف، رویکرد، رهیافت، قلمرو و اهداف تمایز یافته اند.

مارتین کلادنیوس هرمنوتیک را هنر تفسیر و دست یابی به فهم کامل متون مقدس دانسته است و آگوست ولف، این دانش را به معنای علم به قواعد کشف اندیشه مؤلف و گوینده به کار گرفت. شلایر ماخر از آن رو که اصل در فهم متن را خطاپذیری می دانست، هرمنوتیک را به مثابه روشی جهت جلوگیری از بدفهمی یا سوء فهمی معرفی کرد.

ویلهلم دیلتای، هرمنوتیک روش شناختی را به علوم انسانی توسعه داد، و در مقابل روش شناسی علوم طبیعی آن را عرضه کرد. هایدگر و گادامر دو فیلسوف متأخر، با تبدیل هرمنوتیک روش شناختی به هرمنوتیک فلسفی، تفکر جدیدی در هستی شناسی بنیان نهاده و حوزه فعالیت فکری خود را به تبیین ماهیت فهم اختصاص می دادند تا تمام معارف بشری و پدیدارها و متون نوشتاری و گفتاری و تجسمی را در بر گیرد. البته هایدگر، ماهیت فهم را هدفی متوسطه جهت تحلیل ساختار «دازاین» و پاسخ به پرسش از معنای هستی دانست ولی برای گادامر تبیین حقیقت فهم و بنیانهای وجودی آن، هدف اصلی تلقی می شد.

بنابراین، هرمنوتیک در یک سیر طولانی، چهار مرحله طولی اساسی را پشت سر گذاشته است. نخست، هرمنوتیک کلاسیک که در صدد ارائه روش تفسیر متون مقدس و مطلق متون بوده، دوم، هرمنوتیک رمانتیک که در صدد ارائه روش جلوگیری از بدفهمی و سوء فهم بوده است و سوم، هرمنوتیک روشی که در عرصه علوم انسانی تعمیم یافت و چهارم، هرمنوتیک فلسفی که با هایدگر آغاز شد و توسط گادامر، ریکور و دریدا استمرار یافت و تبیین حقیقت فهم را دنبال کرد.

پیش فرض هرمنوتیکی ما در مباحث دین پژوهی دقیقا در مقابل پاره ای از متفکران جامعه ایران و مصر است که از اندیشه های گادامر متأثر شده اند. بنابراین، از نظر نگارنده، اصول ذیل پذیرفته است و باید در مباحث دین پژوهی با این مبانی گام برداشت.

۱- متون دینی بر اساس فرایند وضع و اقتران لفظ و معنا بر معانی عصر نزول دلالت دارند و این حکایتها و دلالتها نیز در این عصر دست یافتنی است.

۲- فهم متن مبتنی بر پیش دانسته های استخراجی و استفهامی است. دانسته های استخراجی همانند طناب و چرخ چاه که در استخراج آب چاه به انسان تشنه مدد می رسانند، فهمنده را یاری می کنند؛ مانند قواعد ادبیات عرب و قوانین زبان شناختی.

دانسته های استفهامی و پرسشی عبارتند از پرسشهای نظری و عملی جدید که فراروی مفسر ظاهر می شوند، اما مفسر تلاش می کند تا پاسخ این پرسشها را از متون دینی استخراج کند.

۳- مفسر باید تلاش کند تا از پیش دانسته های تحمیلی و تطبیقی بهره نگیرد؛ یعنی از تأثیرگذاری ذهن و ذهنیات بر فهم جلوگیری نماید و این امر نیز امکان پذیر است.

۴- فهم متن می تواند ذومراتب باشد؛ زیرا هر متنی از مدلول مطابقی و مدلولهای التزامی برخوردار است و همیشه باید مدلولهای التزامی در طول مدلول مطابقی باشد و چالش و نزاعی بین آنها تحقق نیابد.

به این معنا می توان از تکامل معرفت متنی سخن گفت؛ زیرا به تدریج می توان مدلولهای التزامی جدیدی از متن استخراج کرد.

۵- با توجه به پاره ای از قواعد عقلایی از جمله حکمت گوینده می توان به نیت و مراد او دست یافت؛ زیرا زبان به عنوان ابزار اجتماعی جهت انتقال مافی الضمیر به مخاطبان توان انتقال مراد گوینده به مخاطب را دارد. از این رو گوینده باید از قواعد زبان شناختی بهره گیرد و مخاطب نیز در فهم مراد او از این قواعد استفاده کند.

حال که دیدگاه برگزیده و پیش فرض هرمنوتیکی مختار بیان گردید، لازم است که به تبیین و تحلیل نظریه رقیب یعنی هرمنوتیک فلسفی بپردازیم. اصول تحقیق اقتضا می کند که نظریه رقیب را از سرچشمه اصلی بگیریم و از تفسیر مستغربین پرهیز کنیم.

هرمنوتیک فلسفی

هرمنوتیک فلسفی توسط هایدگر و گادامر، با هدف تبیین فلسفی واقعه فهم و شرایط وجودی حصول آن دنبال شد و نتایج آن تحقیقات را به علوم انسانی و آثار هنری تطبیق نمود.

گادامر به شدت با هرمنوتیک شلایر ماخر که متأثر از ایده آلیسم آلمانی و سنت رمانتیک بود، مخالفت ورزید. همچنان که با عقلانیت روشمند و تلقی پوزیتویستی از علوم طبیعی و انسانی به چالش پرداخت.[۱]

بینش مرکزی هرمنوتیک فلسفی گادامر، بر این نکته است که مفسران و عالمان علوم اجتماعی با زمینه هایی از سنت(Tradition) پیوند خورده و با پیش دانسته های خود به تفسیر موضوع می پردازد، در نتیجه نمی توانند با ذهنی بی طرف و خالی به تفسیر اقدام کنند.[۲]

گادامر تصریح می کند که هرمنوتیک وی یک روش شناسی در علوم انسانی یا روشی جهت هنر فهمیدن نیست بلکه نوعی فلسفیدن است.[۳]

پرسش اصلی گادامر این بود که فهم چگونه ممکن است و مراد او از فهم، مطلق فهم اعم از فهم در عرصه علوم طبیعی و انسانی یا هر حوزه معرفتی است.[۴]

بنابراین هرمنوتیک فلسفی، هستی شناسی فهم یا به عبارت دقیقتر پدیدارشناسی فهم است. و اگر هایدگر به هستی شناسی «دازاین» می پرداخت به جهت وصول به هستی شناسی بود. شایان ذکر است که هستی شناسی فهم هر دو دانش به دو حوزه مستقل، ارتباط پیدا می کنند و اگر اطلاق هستی شناسی یا فلسفی بر آن شده است از آن روست که از هرمنوتیک روش شناختی تمایز یابد؛ زیرا پرسش اصلی او این است که عوامل مؤثر در تحقق واقعه فهم چیست؟ وی برای فهم، خصلتی تاریخی، قائل بود؛ یعنی مفسر در فهم خود، از گذشته و پیش داوریها و پیش فرضها متأثر می شود.[۵]

شلایر ماخر با تأثیرپذیری از عصر روشنگری، برای هرمنوتیک روش شناختی اهمیت خاصی قائل شد؛ زیرا در عصر روشنگری، مصونیت روش معرفت از خطا نیز، مهم تلقی می شد، و همچون دکارت در صدد ارائه روش صحیح در تفکر و اندیشه بود و پیش فرض آنها این بود که بین فاعل شناسا و موضوع شناسایی، جدایی وجود دارد و این تفکیک میان ابژه و سوبژه، تحقیق در روش معرفت را ضروری جلوه می داد. البته شلایر ماخر با تأثیرپذیری از فلسفه کانت و جدا ناانگاری فاعل شناسا و موضوع شناسایی این پیش فرض عصر روشنگری را نپذیرفت بر این اساس روش فنی و روان شناختی را در هرمنوتیک روش شناختی آمیخته کرد.

گادامر نیز به پیوند وجود فی نفسه اشیا و وجود اشیا در نزد عالم اعتقاد نداشت و عینیت و واقع نمایی علوم را مخدوش ساخت. بر این مبنا برای پیش داوریها و پیش دانسته ها نقش مهمی در عمل فهم قائل بود.[۶] نکته قابل توجه این که گادامر با علوم طبیعی و انسانی مخالفت نمی ورزید ولیروش علوم تجربی را در شناخت تمام هستی کافی نمی دانست. علاوه بر این که عالمان علوم تجربی را به امتزاج افق معنایی موضوع با افق معنای مفسر آگاه می ساخت تا نگاهی پوزیتویستی به علوم نداشته باشند.

گادامر در کتاب حقیقت و روش به مباحث مربوط به روش شناسی علوم تجربی، تفسیر آثار هنری، زیبایی شناسی، تاریخ شناسی، تفسیر پدیده های تاریخی، تفسیر متون و نقش زبان در تفکر پرداخت. وی محور اساسی آن را چیستی ماهیت فهم تشکیل داد. فهم از نظر او تنها فهم و دانش تجربی نبود بلکه فهمی را که به فاعل شناسا اختصاص دارد جزء ساختاری و وجودی «دازاین» مورد نظر داشت. از نظر گادامر واقعه فهمیدن، تنها توسط فاعل شناسا صورت نمی پذیرد و یا این که تنها به موضوع شناسایی اختصاص ندارد بلکه محصول گفتگوی فاعل شناسا و موضوع شناسایی است.[۷] گادامر، کلمه بازی را در تبیین هرمنوتیک فلسفی به کار می برد تا واقعه فهم بهتر فهمیده شود. تمایز جدی میان هرمنوتیک سنتی با هرمنوتیک گادامر این است که در هرمنوتیک سنتی، تفسیر به عنوان ابزار کمکی جهت ابهام زدایی به کار می رفت ولی در هرمنوتیک فلسفی، فهم همواره تفسیر است و پیوند محکمی میان فهم و تفسیر وجود دارد. این رویکرد در هرمنوتیک، پرهیز از سوء فهم است.

گادامر بر این باور است که فهم یک اثر یا متن با موقعیت خاص مفسر و علایق و شرایط و انتظارات او صورت می پذیرد.[۸] و همچنین منطق گفتگو و پرسش و پاسخ بر آن حاکم است.[۹] اینمنطق، تنها بر پرسش از سوی فاعل شناسا و پاسخ از سوی متن نیست بلکه متن نیز از فاعل شناسا پرس وجو می کند.[۱۰]

نقشی هم که گادامر برای پیش داوری، قائل است نه همانند نیچه است که مطلقا به سوی نسبی گرایی محض سوق می یابد و نه مانند پوزیتویستهاست که هر گونه تأثیرگذاری ذهن مفسر، در فهم را منتفی می دانند. پس وی همچون نیچه فهم را مقهور افق ذهنی مفسر نمی داند، ولی به نقش عنصر سوبژکتیو و ذهنیت مفسر در پیش داوری و هم در گفتگوی دیالکتیکی با متن، به جبر قائل است. از طرف دیگر سنت گذشته نیز در فهم تأثیر می گذارد؛ یعنی امتزاج افق گذشته و حال مستلزم شکل گیری افق جدید است؛ یعنی عناصر سنت در این دیالوگ با موضوع شرکت می کنند.[۱۱]

تا این جا روشن شد که واقعه فهم، یک فرایند و پروسه است، این فرایند تابع منطق پرسش و پاسخ و گفت وگو و متأثر از پیش داوریها و زاییده امتزاج افقهاست؛ یعنی رابطه دو سویه میان ذهن مفسر و اثر، در سامان دهی فهم و تفسیر مؤثر است؛ البته سنت و پیش فرضها تنها در تحقق فهم نقش ندارد بلکه فهم، در تکامل سنت نیز مؤثر است.

نکته دیگر گادامر این است که تاریخ، اثرگذار در فهم است؛ یعنی شناخت ما نسبت به مولوی و شخصیت علمی او سبب می شود که اشعار او را با این شناخت تاریخی محک بزنیم و در انتساب اشعار به او دقیقتر عمل نماییم. پس فهم ما از آثار تاریخی و پیش داوریهای تاریخی ما اثر می پذیرد.

شایان ذکر است که مفسر حتی اگر در موقعیت مخالف سنت و تاریخ قرار گیرد در عملِ فهم، از آن متأثر خواهد شد.

گادامر در تفسیر متن بر درک دنیای ذهنی مؤلف توجه ندارد و بر بی توجه بودن مفسر نسبت به ذهنیت خاص صاحب اثر تأکید می ورزد. این رویکرد بر خلاف هرمنوتیک رمانتیک است که بر بازسازی ذهنیت مؤلف نظر دارد.[۱۲]

از نظر گادامر، هدف تفسیر، وصول به معنای مقصود مؤلف یا تفسیر مخاطبان اولیه متن نیست، مؤلف و مخاطبان اولیه نباید افق معنایی متن را محدود سازند. مؤلف و مخاطبان اولیه نیز به عنوان یکی از مفسران متن شناخته می شوند. بنابراین هدف تفسیر متن، تولید معنای جدید است نه باز تولید ذهنیت و قصد مؤلف. و دیدگاه گادامر در باب تأثیرگذاری پیش داوری، تاریخ و سنت و موقعیت مفسر، بر فهم نیز مؤید این نتیجه گیری است. پیامد دیگر این رویکرد بر خلاف هرمنوتیک سنتی این است که معنای متن متکثر است؛ یعنی معنایی نهایی و واحد با هرمنوتیک فلسفی گادامر سازگار نیست؛ زیرا فهم یک متن چیزی جز پاسخ به یک پرسش نیست.[۱۳] و تعدد پرسشها مستلزم تعددمعناهاست. بنابراین نمی توان از فهم بهتر، سخن گفت و به جای آن باید فهم متفاوت را مطرح کرد و نیز عمل فهم هیچ گاه پایان نمی پذیرد؛ زیرا هرمنوتیک فلسفی به پلورالیسم معنایی می انجامد.

خلاصه سخن آن که، اندیشه گادامر، معجونی از آرای هایدگر به ویژه کتاب هستی و زمان، تلقی هگل از تاریخ و تجربه و تفسیر دیالکتیکی بود و با این میراث گذشته به تفسیر و تحلیل ماهیت فهم پرداخت.

تاریخ مندی فهم و تأثر آن از پرسشهای مشخص فهمنده و اثرپذیری آن از تاریخ و سنت و پیش دانسته ها و پیش فرضها او را به پلورالیسم معنایی و پایان ناپذیری فهم سوق داد. و هر گونه معیار را جهت درک صحت و سقم فهم نامطلوب دانست.

نقد هرمنوتیک فلسفی

هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر منشأ تحولاتی در نحله های جدید هرمنوتیکی شد و شخصیتهایی مانند ژاک دریدا، پل ریکور، یورگن هابرماس را متأثر ساخت و کسانی چون امیلیو بتی و اریک هرش را رو در روی خود قرار داد.

هرمنوتیک فلسفی توسط پل ریکور به حوزه علوم اجتماعی وارد شد و هابرماس عمومیت و شمول آن را مورد انتقاد قرار داد و تنها آن را در مورد فهم هنری و تاریخی معتبر دانست و در علوم اجتماعی، تفکر نقدی و نقد ایدئولوژی را به جای هرمنوتیک فلسفی نشاند؛ زیرا هدف اصلی وی تأمل در جامعه شناسی و علوم سیاسی و مسایل فرهنگی انسان معاصر بود از این رو به هرمنوتیک، رویکرد نقدی داشت. وی تفکر نقدی را از میراث کانت و مارکس و مکتب فرانکفورت به ارث ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.