پاورپوینت کامل پارادوکس اسلامِ مدرن (۱) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پارادوکس اسلامِ مدرن (۱) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پارادوکس اسلامِ مدرن (۱) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پارادوکس اسلامِ مدرن (۱) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :

>

سید محمود نبویان[۱]

چکیده:

گستره و تسلط فرهنگ و تمدن غرب بر مشرق زمین و انفعال و تأثیرپذیری برخی از مشرق زمینیان، بحث و کاوش در این باره را ضروری می سازد. به علاوه نسبت میان فرهنگ اسلامی و فرهنگ مدرن و سازگاری یا تضاد و ناسازگاری میان آن دو، شناخت مؤلفه های جهان بینی مدرن را برای مسلمانان امری مهم و حیاتی می گرداند. این نوشتار در صدد تبیین رابطه میان اندیشه اسلامی و مدرنیسم است.

مقدمه

آشنایی با جهان بینی مدرن و تمدن و فرهنگ جدید غرب برای مشرق زمینیان از چند جهت ضروری می باشد:

۱- تحول سریع و فراگیر فرهنگ غرب، دنیای مدرن را از سده های پیشین تمدن مغرب زمین، به صورت چشمگیری ممتاز ساخته است. این تحول فراگیر که به دنبال خویش، تکنولوژی و صنایع مختلفی را پدید آورده، سبب شد که بهره وری انسان دنیای مغرب زمین از جهان مادی بسیار راحت تر و گسترده تر شود.

به سخن دیگر، قرار گرفتن دنیای مادی در مرکز توجه تمدن غربی و به دنبال آن سعی و تلاش همه جانبه برای تسلّط بر طبیعت، موجب گشت که انسان غربی، ابزار و تکنولوژی بسیار قوی و دقیقی را بوجود آورد و در این مسیر چنان قرین توفیق گشت که عصر مدرن را به صورت کاملی از اعصار سابق جدا نموده است به طوری که گویا انسان جدیدی – از نوع دیگری غیر از انسان نوع سابق – پدید آمده است.

مشاهده این پیشرفتها – اگر بتوان بهره وری هر چه بیشتر از عالم طبیعت بدون توجه به معنویت را پیشرفت، نام نهاد – از سوی مشرق زمینیان و نیز ورود تکنولوژی و صنعت غرب به کشورهای شرقی، سبب شد که بسیاری از متفکرین، کاملاً تحت تأثیر تمدن مغرب زمین قرار گیرند و با تأثیرپذیری کامل از آن و از دست دادن هویت اصلی خود، با اعتقاد به این که تنها راه صحیح ترقی بشریت، همان طریقی است که تمدن غرب و جهان مدرن پیموده است، سعی نمودند از آن دفاع کنند.

۲- از سویی دیگر، دنیای نوین غربی، با روحیه تکبر و قدرتمدارانه خود، فرهنگ و تمدن خود را از جهات مختلف بر فرهنگ و تمدن کشورهای دیگر تحمیل نموده است. به اعتقاد آنها هیچ فرهنگی ارزش بقا ندارد و از این جهت با توسّل به شعارها و ابزارهای مختلف سعی نمودند تا با رخنه در فرهنگ دیگران و استحاله آنها، همه دنیا را تابع فرهنگ خویش سازند. و در این مسیر از روشها و اهرمهای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بهره می برند.

۳- آنچه که بر ضرورت شناخت جهان مدرن و اندیشه های بنیادین آن می افزاید شرایط و وضعیت حاضر فرهنگ جهان اسلام بویژه وضعیت فرهنگی ایران اسلامی ما می باشد. حضور غیر مشروع جهان بینی نوین با لوازم گوناگون آن در عرصه های مختلف فرهنگ اسلامی ایران و نیز رشد فزاینده گرایش به آن جهان بینی، پژوهش دقیق و همه جانبه در شناخت اندیشه های مدرن و بنیادهای معرفت شناختی، انسان شناختی، هستی شناختی و اخلاقی آن را بیش از هر زمان دیگر لازم می سازد.

آنچه که بر حساسیت و اهمیت بیش از پیش آن می افزاید ویژگی اسلامی و هویت دینی فرهنگ ما می باشد. از این رو باید بررسی نمود که آیا جهان بینی مدرن، با جهان بینی اسلامی سازگار است و یا این که بنیادهای جهان بینی نوین، با جهان بینی اسلامی در تعارض است؟

آیا می توان از اسلام قرائت و تفسیر جدیدی ارائه نمود که با اندیشه مدرن در زیر یک سقف اعتقادی به حیات خویش ادامه دهند و براساس آن، قرائت ها را از دین اسلام به قرائت سنتی و قرائت مدرن تقسیم نمود؟

آیا آموزه های اخلاقی مدرن، نظامهای اخلاقی رقیب و از جمله نظام ارزشی اخلاقی اسلام را از صحنه فردی و اجتماعی انسانها بیرون می نماید و یا این که بدون تعارض با اخلاق اسلامی در کنار او در حیات فردی و اجتماعی مسلمانان حضور می یابد؟

معرفت شناسی جهان بینی نوین، انسان شناسی نوین، اقتصاد مدرن و… که بر بنیادهای خاصی استوار هستند نیز در معرض پرسش یادشده قرار دارند.

پاسخ دقیق به پرسشهای یادشده و تبیین نسبت میان جهان بینی اسلامی و جهان بینی مدرن از مباحث بسیار اساسی و برای اندیشمندان اسلامی و حقیقت جویان نیز حیاتی می باشد.

از این جهت، این نوشتار درصدد آن است تا با تبیین رابطه و نسبت میان دو جهان بینی مورد بحث، گامی در جهت روشن نمودن حقیقت مسأله – در بضاعت اندک خود – بردارد.

بدیهی است که بحث پیرامون این مسأله، بسیار گسترده است و پرداختن به آن در این مقال کوتاه میسر نخواهد بود. بدین جهت در این نوشتار سعی می نماییم تا با تبیین برخی از اعتقادات جهان بینی مدرن و نیز مقایسه کوتاه آن با اندیشه های اسلامی از مسأله مورد بحث – هر چند به صورت اجمالی – ابهام زدایی نماییم.

نگاهی گذرا به اندیشه مدرن

در عرصه اندیشه بشری، ابهام مفاهیم و الفاظ بکار رفته در بحث، از دامهای مهلک و عقل سوزی است که با توسّل به آن ظلمهای بسیاری بر انسان و افکارش رفته است. از این رو تبیین مفاهیم کلیدی بحث و ابهام زدایی از آن و نیز تعیین معنای مورد بحث از میان معانی محتمل و مختلف الفاظ، ضرورت هر بحث و کاوش صحیح و دقیق می باشد.

در این جا نیز، چهار مفهوم اصلی بحث یعنی: مدرن، مدرنیته، مدرنیسم و مدرنیزاسیون را از منظر اندیشمندان بویژه متفکرین غربی توضیح می دهیم و گمان نگارنده آن است که در پرتو این تبیین، پرسش اصلی این نوشتار – یعنی نسبت میان جهان بینی اسلامی و جهان بینی مدرن – پاسخ خویش را به راحتی پیدا خواهد نمود.

۱- مُدرن[۲]

واژه مدرن که در فارسی به معنای جدید است از جهت لغت، از ریشه لاتینی «modo» اخذ شده و به معنای «of today» یعنی امروزین یا امر بالفعل و حاضری است که به جای امر موجود در گذشته نهاده شده و مورد قبول همگان می باشد.[۳]

این واژه در استعمال عرفی خود، وصف اشیاء قرار می گیرد، در این حالت، شی ء مدرن، شی ای است که جایگزین شی ء قدیمی شده است. از این رو اولین کشتی بادبانی که جایگزین کشتی دراز و کم ارتفاعی که با پارو رانده می شد، گردید، روزی مدرن بوده است. همچنین کشتی بادبانی تندرو، قبل از کشتی بخار و کشتی بخار قبل از کشتی ای که با قدرت اتمی حرکت می کند، روزگاری مدرن بوده اند.[۴]

اما در اصطلاح، واژه مدرن به معنی شکل و صورت فرهنگی و اجتماعی خاصی می باشد که اولاً از جهت تاریخی، امر جدید و تازه ای است و ثانیاً هر آنچه را که مبتنی بر سنت و دین می باشد کنار زده و تنها عقل ابزاری جدای از وحی را پذیرفته است و بدین جهت کاملاً از آداب و سنن قدیمی، امور وحیانی و دینی، سحر و جادو و خرافه و… بریده شده است.

علیرغم اختلافاتی که در زمینه شروع دوران مدرن، در میان اندیشمندان و متفکران غربی به چشم می خورد، همگی بر این امر اتفاق نظر دارند که دوران قرون وسطا، دوران مدرن نبوده بلکه دوران مدرن پس از زوال و افول قرون وسطا آغاز شده است.

به اعتقاد نویسندگان غربی، جهان بینی قرون وسطایی، جهان بینی دینی و کاملاً تحت سیطره دین بوده است[۵]و انسان قرون وسطایی جهان مادی را همانند گهواره ای می دانسته که با دو طناب و از دو سر به امور دیگری بسته شده و به آنها متصل بوده است؛ یعنی از یک طرف جهان مادی را به خداوند مرتبط و وابسته می دانسته و از سویی دیگر آن را به معاد پیوند می داده است. از این رو، انسان قرون وسطایی، هر پدیده ای را در عالم ماده با توجه به ارتباط آن با مبدأ و معاد، تفسیر می کرده است.

براساس تفسیر دین حاکم در قرون وسطا – یعنی تفسیر مسیحیت – از انسان، آدم و حوا پس از خوردن از درخت نهی شده، دچار گناه شده و به هبوط و سقوط در زمین مجبور می شوند.[۶] آنها در زمینبه ناچار برای رهایی از گرسنگی و تشنگی تلاش کرده و در زندگی مشترک خود، فرزندان و انسانهای دیگری را پدید می آورند.

براساس گناه آدم و حوّا، فرزندان آن دو – یعنی جمیع انسانها – دارای فطرت و ذاتی تبهکار و گنهکار شده اند.[۷] این ذات بد انسان، همیشه او را به سوی شر و گناه و ظلم سوق داده است و در نتیجه خود انسان نتوانسته است خویشتن را از گناه و بدبختی رهانیده و خود را اهل نجات سازد. به همین جهت خداوند خود، دست به کار شده و در تاریخ انسان مداخله کرده است؛ یعنی شخص خداوند به صورت جسمانی و مادی در آمده و از مریم متولد شد تا این که چهره متجسّد خداوند در سی سالگی توسط یحیی معمّدان، تعمید یافته[۸] و تبلیغ دین را آغاز می کند و پس از سه سال تبلیغ، توسط کاهنان یهودی دستگیر شده و نزد پیلاطس – فرماندار اورشلیم – جهت محاکمه و سپس به سوی صلیب و مرگ، فرستاده می شود.[۹]

پیلاطس به تقاضای کاهنان اعظم یهودی و مردم حاضر او را به اعدام محکوم می کند و بدین ترتیب تراژدی مرگ عیسی در اواسط روز جمعه به وقوع می پیوندد.

چون روز شنبه تعطیل بود، بعضی از زنهایی که همراه عیسی به اورشلیم آمده بودند در روز یکشنبه به بازار رفته و برای معطر کردن قبر عیسی مادّه خوشبویی تهیه کرده و به محل قبر او می آیند ولی وقتی که به نزدیک قبر می رسند ملاحظه می کنند که پوشش قبر باز شده و جسد عیسی در داخل قبر نیست.

در حقیقت عیسی به وعده خود عمل کرد و همان طوری که خود به یاران خویش فرموده بود او در روز سوم، صعود کرده و نزد پدر خود در آسمانها رفت.[۱۰]

این واقعه غمناک و تراژدی تاریخی، یعنی کشته شدن فرزند خدا، در حقیقت فدیه ای است که خدای پدر با برنامه و طرح پیشینی و ازلی خود، جهت نجات بشریت انجام داده است. به بیان دیگر، عیسی با کشته شدن خویش، کفاره همه گناهان ذاتی بشریت را پرداخت کرده است.[۱۱]

بدین جهت، هر کس که به عیسی ایمان آورد اهل نجات خواهد بود به طوری که نجات نیز منحصر به همین طریق می باشد.

مسیحیها این اعتقاد خود را به بعضی از سخنانی که به عیسی نسبت داده می شود مستند ساخته اند. در کتاب مقدس (عصر جدید) از قول عیسی نقل شده است:

«هیچ کس نمی تواند نزد پدر رود جز از طریق من»[۱۲]

اما در حدود قرن سوم میلادی، بسیاری از مسیحیها، به جای عیسی مسیح، کلیسا را مطرح ساختند و معتقد شدند که بیرون از کلیسا، نجات معنا ندارد.[۱۳]

مطابق تفسیر فوق، سعادت و خوشبختی بشریت صرفاً با پیروی از تعالیم کلیسا و دین مسیحیت میسر است و انسان در صورت عمل به وظیفه اش می تواند به زندگی آسمانی امید بندد و در کنار خداوند و فرشتگان و قدسیان زندگی کند و الاّ عذاب ابدی و شکنجه و آتش نصیب او خواهد شد.[۱۴]

علاوه بر انسان، جهان ماده و پدیده های طبیعی نیز در قرون وسطا با رویکردی دینی تفسیر و تبیین می گشت.

بلاهای طبیعی مانند سیلها، زلزله ها، طوفانها و نیز مریضیهای عمومی به این سبب پدید می آمده که بشر، در اعمال و رفتار خودش، به وظیفه دینی خود عمل نمی کرده و مرتکب گناه می شده است. بدین جهت در نگاه قرون وسطایی، هدف و وظیفه اصلی علوم تجربی، شناخت جهان و شناخت اسراری بود که خدای متعال در خلقت جهان بکار برده بود تا از این طریق بر خدا شناسیش بیفزاید.[۱۵]

در یک سخن همه وجوه انسانی و طبیعی عالم با رویکردی دینی معنا پیدا می کرد، و همه علوم تجربی و نیز تمام علوم انسانی مانند اقتصاد، روانشناسی، فلسفه و.. . رنگ و بویی دینی داشته اند.

اما آنچه که در این مقام در خور و شایسته توجه می باشد این است که چرا نزد اندیشمندان غربی، فرهنگ قرون وسطا و اندیشه های حاکم بر آن، مدرن و نوین تلقی نمی شود؟

ممکن است در گمان عده ای پاسخ پرسش مهم فوق این باشد که چون در طول دوران قرون وسطا – که تقریباً ده قرن به طول انجامید[۱۶] – هیچ اندیشه جدیدی مطرح نگشت و همه متفکرین بعدی مقلدان اندیشمندان سابق بوده اند و بدین جهت به دوران قرون وسطا، مدرن اطلاق نمی شود.

ولی روشن است که چنین پاسخی بسیار سطحی و معلول عدم دقت کافی است؛ زیرا نمی توان باور کرد که در طول ده قرن، در اندیشه یک امت (که مشتمل بر کشورهای مختلف اروپایی بوده است) هیچ اندیشه جدیدی مطرح نشده باشد. چنانچه شواهد تاریخی مختلف نیز برخلاف ادعای فوق، گواهی می دهد.

در قرن سیزدهم، اندیشه های فلسفی و بویژه کلامی قرون وسطا شخصیت بسیار برجسته ای مانند توماس آکوئنیاس را به خود می بیند که اندیشه های کلامی جدیدی – نسبت به متفکرین قبلی – ارائه کرده است.

به علاوه در ابتدای قرن هفتم، اسلام ظهور نموده و تمدن جدیدی را به بشریت عرضه کرده است به طوری که با نفوذ به اروپا مردم آن سرزمین با تمدن اسلامی آشنا شدند و روشن است که این تمدن، کاملاً جدید و با آموزه هایی مغایر با آموزه های یهود و مسیحیت بوده است. از این رو پرسش یاد شده به صورت جدی تری اذهان متفکرین را به چالش می کشاند که چرا به اندیشه های جدید در قرون وسطا و نیز به اندیشه های اسلامی، واژه مدرن اطلاق نمی گردد؟

عنایت و دقت کافی در پرسش فوق و پاسخی که اندیشمندان غربی به آن داده اند ما را به این نکته بسیار مهم رهنمون می سازد که در دیدگاه متفکرین غربی و نیز جهان مدرن، هر امر جدید و هر اندیشه نوینی، مُدرن نمی باشد بلکه اندیشه مدرن، اندیشه ای است که دارای ویژگی خاصی و از هر گونه قیدی بویژه قیود دینی کاملاً رها و آزاد باشد و تا زمانی که آموزه های دینی و وحیانی بر اندیشه ای حکومت کند هر چند آن اندیشه نسبت به اندیشه های متفکرین سابق، اندیشه جدیدی باشد باز هم مدرن نخواهد بود. به همین جهت، تمدن جدید اسلامی که در قرن هفتم در صحنه حیات بشری ظهور کرده است، جدید و مدرن نمی باشد.

بنابراین، ماهیت اصلی یک اندیشه یا فرهنگ مدرن آن است که آن اندیشه یا فرهنگ به هیچ روی تحت تأثیر آموزه های دینی نبوده و از هر گونه قیود و اندیشه دینی رها و آزاد باشد، چنان که نویسنده مقدمه، کتاب «دین و مدرنیته» می نویسد: «جهان مدرن وقتی آغاز شده است که بشریت تلاش نموده است تا خود را از تأثیر دین رها و آزاد نماید.»[۱۷]

در واقع، انسان مدرن، انسانی است که برخلاف انسان دینی و غیر مدرن که هر امری را از یک سو به خداوند و از سوی دیگر به معاد مرتبط و متصل می ساخته است، او تیغی به دست گرفته و از یک طرف اتصال خودش را با مبدأ قطع کرده و از طرف دیگر رابطه اش را با معاد بریده است. در دیدگاه انسان مدرن آنچه که شایسته توجه و هدف تلاشهای نظری و عملی انسان می تواند واقع گردد همین دنیای مادی است و بس.

انسان باید سعی نماید تا زندگی خویش را در این دنیا سامان دهد و در این مسیر از هر امری که به نفع رفاه و خوشبختی همین دنیایی اوست بهره برد. بدین جهت باید به سراغ طبیعت و امور دیگر رفته و در صدد شناخت آن برآید ولی اولاً نباید به هیچ منبع معرفت بخش دیگر – مانند کتب مقدس – توجه کند و فقط باید به معرفتی که از حس و مشاهده و عقل محاسبه گر او حاصل است اعتماد کند.

در این رهگذر هیچ معرفتی از نقد مصون نبوده و هیچ کس نمی تواند ادعای عدم خطاپذیری کند. علاوه بر این برای معرفت به هر ادعایی باید بتوان به صورت باز و معتبر، مبانی و علل آن ادعا را مورد بررسی و تحقیق قرار داد. از این رو اگر ادعایی مبتنی بر امور غیبی و مستند به آنها باشد هیچ گونه اعتباری ندارد.[۱۸] در واقع هیچ مرجع قابل اعتمادی غیر از عقل مبتنی بر حس و تجربه وجود ندارد و در جهان خارج نیز هیچ شی ای بالاتر و ورای آنچه عقل انسان با کمک حواس ظاهری خود اثبات می کند موجود نیست.[۱۹] ثانیاً هدف معرفت، رمزگشایی از معانی موجود در بافت و ساختمان جهان نیست تا ازاین طریق بخواهیم طبق طرح و هدف خداوند عمل کنیم بلکه معرفت عبارتست از هر آنچه که در ما قدرت پیش بینی و ضبط و مهار طبیعت را ایجاد کند، تا از این رهگذر بتوانیم زندگی مطمئنتر و شاید راحت تری داشته باشیم. و بدین ترتیب، ارزش معرفت یک ارزش ابزاری است.[۲۰]

در رفتارهای عملی و تعیین خط و مشی و ارزشهای زندگی نیز انسان صرفا باید به خودش اعتماد کند و هیچ موجود دیگری و یا هیچ منبع معرفتی دینی، حق دخالت در تعیین ارزشهای زندگی را ندارد. و اگر چه ممکن است انسان در تشخیص خود اشتباه کند ولی ارتکاب اشتباه مستلزم و مجوّز آن نیست که مرجع دیگری از بیرون برای انسان جهت ها و ارزشهای زندگی را تعیین سازد.[۲۱] به دیگر سخن،انسان معیار همه چیز است. (اومانیسم)[۲۲]

انسان محور شده در دنیای مدرن با نفی هرگونه موجود مجرد و ماورایی و در نتیجه نفی وجود روح مجرد برای انسان، در صدد تعیین ملاک در همه جهات نظری و عملی است و در این جهت هیچ نیازی به منابع دیگر غیر از عقل خود ندارد. به عبارت دیگر به اعتقاد انسان مدرن، دین و آموزه های دینی حق دخالت در هیچ یک از حوزه های معرفتی بشر – اعم از نظری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.