پاورپوینت کامل حدیث فطرت و شریعت ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حدیث فطرت و شریعت ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث فطرت و شریعت ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث فطرت و شریعت ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
>
دکتر محمد جواد رودگر[۱]
چکیده:
شریعت و فطرت دو پدیده الهی اند که همگرایی و توافق وجودی و ذاتی با هم داشته و به تعبیر آموزه های اسلامی فطرت، شریعت متصل و شریعت، فطرت منفصل است که در حقیقت «انسانیت» آدمی را تشکیل داده است. دین برای هدایت و تأمین سعادت انسان و شریعت با هدف شکوفاسازی فطرت آدمی ظهور یافته است و «صراط مستقیم» تکامل و تعالی وجودی انسان را تشکیل می دهند.
به همین جهت، انسان باید فطرت شناسی و شریعت شناسی نماید و از سوی دیگر فطرتش را جلا یافته و پر فروغ نگه دارد و از حجابهای ظلمانی، نجاتش دهد تا قابلیت تامه هدایتهای شریعت را یافته و به رستگاری و فلاح نایل گردد.
انسان شریعت گرا و فطرت محور؛ انسان خداگرا، خداپرست و کمال طلبی است که در جهت فردسازی و جامعه سازی دینی تلاش می نماید و به سوی فتح قله های کمال و سعادت به پیش می رود؛ چه این که فطرت پایه و اساس همه حقایق، معارف و کمالات وجودی انسان است و شریعت نیز در خدمت فطرت است.
پس همه انسانها باید روزگار وصل به فطرت خویش را جستجو نمایند و از فصل و فراق با جوهره و انسانیت خویش رهایی یابند که هدف همه بعثت ها و امامتها بازگشت دادن انسان به فطرت خویش و تکمیل ارزشهای ذاتی و فطری اوست.
در کتاب خلقت و صحیفه آفرینش، پدیده هایی از دو عالم «امر» و «خلق» و دو نشئه «غیب و شهود»، اگر چه در اصل تلبس به لباس هستی و تبتّل از نقص نیستی به سوی کمال وجود، اشتراک و اتحاد دارند ولی کثرت حقیقی نیز به مشیت الهی بر تمام موجودات حاکم بوده و معیار غیریت، و کثرت، همانا در ذات و جوهره هر کدام از موجودات، مکنون می باشد و باید فصل ممیز یک هستی از هستی های دیگر را تحصیل نمود.
پس اگر چه همه پدیده ها در این که از عالم امر و غیبند، مبدأ واحدی داشته به سوی همان مبدأ، معادی در یک صیرورت خواهند داشت و از وحدت به سوی وحدت در سیرند اما حقیقتی جوهری و ذاتی، آنها را از هم جدا می نماید.
این فصل جوهری تمیز دهنده انسان از سایر موجودات، همانا «فطرت»[۲] اوست که او را تنها، یگانه، تافته جدا بافته، گل سر سبد آفرینش، نسخه منتخب هستی، معیار حدوث و بقای عالم، امانت پذیر، خلافت پیشه، وحی پذیر، مرید و مختار، تکامل گرا، حقیقت جو، عرفان یاب، خلاق و مبتکر، مسخِّر عالم، مسجود ملائکه، صعودیابنده، معراج اندیش، تجلی جمال و جلال الهی، جدول بحر وجود، دفتر غیب و شهود، تبلور وحدت امر و خلق و کانون ملک و ملکوت قرار داده است.
به همین جهت، نغمه فطرت، نغمه دیار قرب و لقا و ندای فطرت، ندای «ارجعی»[۳]و نوای فطرت، نوای «استجیبوا»[۴] و حدیث فطرت، حدیث «تعالوا» است که: آیا گوش جان را برای شنیدن ناله ها و نواهای فطرت گشوده اید؟ آیا چشم دل در شهود جمال فطرت باز کرده اید؟
آیا با خود، با جان، با روح و روان با فطرت خویش؛ خلوت و تنهایی، گفتگو و درد دل، مصاحبت و محاشرت، معاشرت و مؤانست داشته اید؟ آیا اخبار تعالی دهنده و احوال تکامل بخش «فطرت» را در کتاب نفس خوانده اید؟[۵] آیا اشعار اِشعار دهنده و ابیات به بیت الله رساننده فطرت را دیده اید؟
آیا آیات «وَ فِی أَنْفُسِکمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ » و کریمه «عَلَیکمْ أَنْفُسَکمْ»[۶] را در کتاب شریعت تلاوت نموده اید؟ آیا «بَلِ الإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ»[۷]و «سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الآْفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ»[۸] را قرائت کرده اید؟ آیا بانگ کوبنده «وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۹] و… را هشدار خویشتن خویش و بیداری دل خود نهاده اید؟
آری! گرچه هر چیزی در دریای وجود بهره ای از کمالات الهی داشته و نشانه ای از «وجود مطلق» است اما به قدر سعه وجودی خود و قابلیت هستی اش آن بی نشان را، نشان می دهد و چون انسان، عصاره هستی و چکیده خلقت است پس عصاره تجلی عالم از خداست و از آنجایی که سعه وجودی داشته و گام بر دو لبه مجرد و ماده نهاده و غیب و شهود را نشانه گرفته، بیشتر و کاملتر از هر موجودی آیت جمال حق سبحانه است. بر همین اساس، حدیث فطرت، حدیث «فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ»[۱۰]و کتاب فطرت، همان کتاب کامل فطرت آفرین است.
گرچه سنت هدایت «تکوینی» و «عامه» بر عالم و آدم به صورت موجبه کلیه حاکم است و کل هستی محکوم به حکم هدایت الهی می باشد ولی چون انسان از سرمایه ها و استعدادهای متنوع و سرشار در نیل به عالیترین درجات تکاملی و وصول به بلندترین قله های کمال نوعی خویش بهره مند است خداوند نیز مظهر فضل و کمال و جُود و احسان است و عدالت برای فعلیت و شکوفایی آن قوای وجودی و کشف و کاوش معادن انسانی «هدایت تشریعی» را نیز در کنار هدایت تکوینی و هدایت فطری[۱۱] نهاده تا «حجت» بر انسان تمام شده به سوی غایت خلقتش حرکت و پویایی داشته باشد و کتاب شریعت در پاسخ به سؤال فطرت از کتاب مکنون و لوح محفوظ الهی تنزیل یافت؛ چون «وَ آتاکمْ مِنْ کلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ»[۱۲]. به همین جهت، رابطه دین و دل و شریعت و فطرت؛ رابطه طالب و مطلوب، عاشق و معشوق و مکمل و مستکمل است که هدف این مقاله نیز تبیین چهره این ترابط است.
شریعت[۱۳] با همه ظاهر و باطن خویش و پیوند «امری» و «خلقی» شأن نزول یافت تا فطرت تنها نباشد و غریب نماند. شریعت به لقای فطرت در زندان طبیعت و به دیدار «یار» در ظلمتکده مادیت آمد و چه نکوست که شریعت از همان راهی تنزیل یافت که فطرت از همان جا هبوط کرد؛ آن «من امرنا» بود این «مِن رُوحی»[۱۴]، شریعت آمد تا فطرت را از اسارت «ماندن» حریت بخشد که «مسیح فطرت»، شریعت بود. اینک به متن اصلی مقاله پیرامون شریعت و فطرت و اشتراکها و افتراقهای آنها می پردازیم:
شریعت، فطرت منفصل و فطرت، شریعت متصل و هر دو از «مبدأ» واحد با معانی واحد هستند که شریعت و فطرت عین همند و حال فطرت در قال شریعت و هوای شریعت در «نی» فطرت دمیده شد و هر دو سرّ انسان و راز عالمی را به جلوه آورده اند. «من» فطری با وحی الهی مرتبط و قرآن با قلب و دین با دل متصل که «اسلام»، تفسیر انسان و انسان، تقریر اسلام[۱۵] و هر دو مظهر اراده تکوینی و تشریعی الهی که اگر دین ظهور نمی داشت دل به چه می آرمید و در پرتو چه چیزی به تعالی و کمال می رسید؟ و اگر دل نبود دین به چه می ارزید؟ که این دو، بهر هم آفریده شده که فطرت از خداست و شریعت نیز، این طلبید و آن عاشقانه به سویش دوید.
شریعت، سروش سرّ فطرت است و آهنگ دل آن، که اگر فطرت بر سنت «تقویم»[۱۶]گشته، شریعت بر قانون «اقوم»[۱۷]مَنزل می گزیده است. این کتاب تکوین به آن کتاب تدوین، عجین و این «ارشاد» خواست و آن «رشد» عطا فرمود که فطرت در رهایی خویش از ظلمت، «معتصم» به «حبل» شریعت و متمسک به «عروه وثیق» شریعت شد که این به آن محتاج است و آن به این مشتاق.
حال دَمی با قرآن، مأنوس و لحظه ای با وحی، محشور شویم. از دفتر وحی قصه های کتاب دل خویش خوانیم و با تلاوت قرآن، تعالی فطرت و با قرائت آن به قرب فطرت واصل گردیم که قرآن سخن قلب است.
تلاوتش تبتل و قرائتش قرب آور، پیامش رجعت به فطرت و آرمانش آرمیدن در شبستان فطرت است که فروغ وحی، فرقان حق و ایقان مبین و عرفان وزین و برهان شریف و دانش دین و بینش دل عطا کند که تعلیم و تزکیه؛ غایت بعثت و شریعت، و تعلم و تزکی؛ جوهره جبلت و فطرت، و شریعت؛ برهان، نور، رحمت، هدایت، بصیرت، بشارت، حکمت، موعظه، فرقان، بلاغ و بیان است. پس فطرت شناسی و فطرت یابی، شریعت شناسی و شریعت یابی است. خطوط منقش بر صحیفه مطهره شریعت همانا خطوط مصور بر کتاب زیبای فطرت است و تفکر در کتاب خدا، تفکر در کتاب خود است.
اوصاف و ویژگیهای مشترک شریعت و فطرت یا هماهنگی و وحدت این دو با هم
۱- کتاب شریعت (با ظاهر و یا باطن و غیب و شهودش) تجلی خداست:
«فتجلی لهم سبحانه فی کتابه من غیر ان یکون راه.»[۱۸] و فطرت نیز محل ظهور و تجلی خداست: «ان الله خلق آدم علی صورته.»[۱۹] و هر دو نمایش علم و قدرت و حیات الهی، که تجلی اسمای حسنای الهی اند «فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ»[۲۰] و هر دو از آیات و نشانه های عرفان و ادراک خدای سبحانند.
۲- هر دو (شریعت و فطرت) با تمام ابعاد و درجات وجودیشان از «مبدأ واحد» سرچشمه گرفته و به سوی آن «مبدأ واحد» در حرکتند که نازل کننده هر دو، خداست «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَهِ الْقَدْرِ»[۲۱] و «اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً»[۲۲] که مبدأ و معاد هر دو واحد است.
۳- هم شریعت و هم فطرت از کلمات الهی اند؛ یکی کلام تشریعی و دیگری کلام تکوینی.[۲۳]
۴- نه در شریعت الهی (مجموعه آیات قرآن) تغییر و تبدیل وجود دارد نه در فطرت، که هیچ کدام تغییر یابنده و تبدیل پذیر نیستند.[۲۴]
۵- هر دو (شریعت و فطرت) از مصادیق جهان خلقت و نیز معجزه اند و دعوت به تحدی پیرامون اسلام و انسان شده «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ»[۲۵] و «إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لَنْ یخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ»[۲۶] و انسان مرموزترین و اسرارآمیزترین مخلوق الهی است که در رابطه با آن به طریقی اولی، این حکم صادق است.
۶- هم شریعت «نور» است و هم فطرت، و ظلمت بطلان در هیچ کدام راه ندارد و «لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ.. .»[۲۷] در هر دو صدق می کند.
۷- هم شریعت و قرآن از کثرت و اختلاف و تخلف مصون است و هم فطرت و حقیقت وجودی انسان.[۲۸]
۸- هم قرآن و وحی در آنچه که می دهد و فرا می خواند «معصوم» است و هم فطرت در آنچه که می طلبد و می خواند. به همین جهت، در عصمت، هم حریم وحی از معصیت مبرّاست و هم حرم فطرت از گناه بَری است.[۲۹]
۹- هم قرآن غیب و شهود و ظاهر و باطن و ملک و ملکوت و جسم و جان دارد و هم فطرت انسان دارای مراحل و مراتب و درجات وجودی است و انسان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 