پاورپوینت کامل پژوهشی پیرامون اختلاف قرائتها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پژوهشی پیرامون اختلاف قرائتها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پژوهشی پیرامون اختلاف قرائتها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پژوهشی پیرامون اختلاف قرائتها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

زهرا شبیری[۱]

چکیده:

قرآن کلام وحی و معجزه جاوید پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله است که خداوند بشارت حفظ آن را از پیش داده است؛ «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»[۲] و این حفظ قرآن و عدم تحریف آن از اعتقادات مسلّم ما مسلمین می باشد.

از این رو، اختلاف قرائتها و روشن شدن حقایق آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ چرا که دیدگاه ما را نسبت به اصل اعتبار و سندیت قرآن روشن می کند و با پاسخگویی به سؤالهایی که در این زمینه مطرح است، به شبهاتی درباره عدم تحریف قرآن پاسخ داده می شود. سؤالهایی از این قبیل که آیا اختلاف قرائتها در قرآن تأثیر داشته یا خیر؟ و اگر مؤثر بوده این تأثیر در چه حدی است؟ و آیا این اختلافات به اعتقاد مسلّم ما که همان عدم تحریف قرآن است خللی وارد می سازد؟

اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا پیرامون اختلاف قرائتها تحقیقی نماییم که شامل: منشأ پیدایش این اختلاف، قرّاء و راویان آنها، شرایط حاکم بر زمان آنها، بررسی روایت آنها از جهت متواتر بودن و عدم آن، بررسی آثار فقهی اختلاف قرائتها و… نظریه های فقها در مقام قرائت در نماز و در غیر نماز و بررسی تاریخی پیدایش اختلاف قرائتها و نظریه های مختلف در این زمینه می باشد.

قرّاء سعبه و شرایط حاکم بر زمان آنها

عده قراء بسیار است و مشهورترین آنها هفت نفرند که به قُرّاء سبعه معروفند و راویان آنها بی واسطه یا باواسطه از قرّاء نامبرده، نقل قرائت نموده اند. اسامی قرّاء هفتگانه بر حسب تقدّم زمان و راویان آنها عبارتند از:

۱- عبدالله بن عامر دمشقی (ابو عمران عبدالله بن عامر دمشقی یحصبی)[۳] در سال نهم هجرت متولد و در سال ۱۱۸ در دمشق فوت کرد. این شخص سنّی و از تابعین بوده و در زمان خلافت ولید بن عبدالملک، قاضی و امام جماعت شهر دمشق بود. ایشان شاگرد مغیره بن ابی شهاب مخزومی می باشد و او از عثمان بن عفان تعلیم یافته است.

۲- عبدالله ابن کثیر مکی مشهور به ابو معبد که ایرانی الاصل بود و از تابعین می باشد و در سال ۴۵ هجری در مکه متولد و در سال ۱۲۰ در همان جا وفات نمود. وی سنّی بوده و قرائت قرآن را از عبدالله مخزومی صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مجاهد بن جبیر مخزومی و علی بن عباس و ابن عباس هم از امیرمؤمنان علی علیه السلام آموخته بود.

۳- ابو عمرو زبّان بن علاء بن عمارّ بن عبدالله بن حسن بن حارث بن جَهْم بن مازن ابن مالک بن عمرو مازانی تمیمی بصری.[۴] صاحب کتاب سرّ البیان[۵] او را سنی می داند؛ اما سید حسن صدر ابوعمرو را شیعی دانسته و با استناد به روایتی از امام صادق علیه السلام چنین استفاده می شود که ابو عمرو تقیه می نموده است.[۶]

۴- نافع بن عبدالرحمن مدنی مشهور به ابارویم که ایرانی بوده و در سال ۷۰ هجری در اصفهان متولد شد و در سال ۱۶۹ در مدینه وفات نموده است. وی سنی بوده و علم قرائت را از امام محمدباقر علیه السلام، ابو جعفر یزید بن قعقاع مخزومی مدنی، ابن کثیر و چندی دیگر فرا گرفته است.[۷]

۵- عاصم بن ابی النجود بهدله در سال ۷۶ قمری در کوفه متولد شد و در سال ۱۲۷ یا ۱۲۸ در کوفه یا سماوه از دنیا رفت.[۸] او قرآن را بر ابو عبدالرحمن سلمی که شیعه و از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود، قرائت نمود و همچنین بر رز بن جیش و ابو عمر شیبانی قرائت کرد.[۹] رز بن جیش هم از ابن مسعود فرا گرفته بود.[۱۰]

۶- حمزه بن حبیب بن عمّاره بن اسماعیل کوفی، در سال ۸۰ به دنیا آمد و در سال ۱۵۴ یا ۱۵۶[۱۱] جهان را بدرود گفت. جمعی او را شیعی می دانند و قرآن را بر امام صادق علیه السلام خوانده است.

۷- ابوالحسن علی بن حمزه بن عبدالله بن بهمن بن فیروز (فزار) کسائی اسدی کوفی در سال ۱۱۹ در کوفه پا به عرصه وجود گذاشت و در سال ۱۸۹ یا ۱۷۹[۱۲] در رنبویه از روستاهای شهر ری در گذشت.[۱۳] وی شاگرد حمزه کوفی بوده است و جمعی او را شیعه دانسته اند.

با توجه به زمان تولد و وفات قرّاء که بیان شد و مکان زندگی هر قاری از جهت تأثیر فرهنگ شیعه و امامان علیهم السلام بر قرّاء و یا تأثیر حکومت وقت بر برخی قاریان می گوییم: ائمه علیهم السلام عمدتا در مدینه بوده و عدّه ای از قراء از شاگردانِ ایشان بوده اند. کوفه محل حکومت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، دارای سه قاری است و عاصم که روایتش عمدتا مورد قبول است و شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند از این شهر می باشد و قرائت ابن عامر دمشقی ظاهرا اختلافات فاحشی با قرائت عاصم دارد و دمشق، زیستگاه ابن عامر، در آن زمان، محل حکومت معاویه بوده است.

تواتر و عدم تواتر قرائتهای هفتگانه

آیه الله خویی در کتاب البیان،[۱۴] آرا و نظریه های دانشمندان اسلامی را در مورد تواتر و عدم تواتر قرائات سبع چنین بیان فرموده اند: بعضی از دانشمندان اهل سنت قائل به این هستند که قرائتهای هفتگانه به طور تواتر به خود پیامبر صلی الله علیه و آله می رسد و خود پیامبر صلی الله علیه و آله با همین قرائات می خوانده اند. برخی دیگر، این عقیده را معروف و مشهور دانسته اند و از نحوه بیان ایشان به نظر می رسد که قرائتهای هفتگانه را متواتر می دانند. بعضی دیگر این چنین می گویند که هر کس این قرائتها را متواتر نداند، کفر ورزیده و عقیده اش مخالف اسلام است.

اما نظریه معروف در میان شیعه که عده ای از محققین و دانشمندان اهل سنت نیز آن را پذیرفته اند، این است که این قرائتها متواتر نیست و به طور یقین آور به رسول خدا صلی الله علیه و آله منتهی نمی شود. عده ای از این قرائتها نوعی اجتهاد از طرف قاریان بوده و برخی دیگر نیز به صورت خبر واحد به پیامبر صلی الله علیه و آلهمی رسد. به عقیده صاحب البیان این نظریه در میان اهل سنت از بقیه نظرات مشهورتر است.

حضرت آیه الله خویی در تفسیر البیان،[۱۵] تواتر را در مورد قرائتها لازم می داند و چنین بیان می نماید که تمام مسلمانان با اختلاف نظری که دارند، تنها راه ثابت شدن قرآن را تواتر می دانند. عده ای از دانشمندان شیعه و سنی چنین استدلال نموده اند که چون قرآن کلام خدا و معجزه الهی بود، انگیزه برای نقل آن بسیار بوده است. پس هر چه که دارای اهمیت بسیار بوده باشد و علل و انگیزه برای نقل آن زیاد باشد، طبعا فراوان نقل شده و به حد تواتر رسیده است.

پس با توجه به این مسأله، اگر خبر واحد در مورد قرآن بودن چیزی بیان شد صحیح و قابل تعبّد نیست و عمل کردن به حکم آن نیز وجوب شرعی ندارد. روشن است که میان تواتر قرآن و تواتر قراء، کوچکترین ملازمه ای نیست. پس می تواند قرآن متواتر باشد و قسمتی، یا تمام قرائتهای هفتگانه متواتر نباشد.

به نظر قاری محترم استاد جعفری تبار اختلاف قرائات به هیچ وجه من عندالله نبوده و آنچه که اکنون به نام اختلاف قرائتها در میان مسلمین امروز و دیروز رایج و معمول بوده و غالبا نیز مورد قبول می باشد در اکثر موارد اختلافی، تغییری در معنای اراده شده ایجاد نمی کند؛ ولی با در نظر گرفتن وحی بودن قرآن تمام جزء جزء آن حتی ترتیب سور و آیه ها نیز باید از منبع وحی آمده باشد و وجدان و عقل ما نمی پذیرد که این تغییرات چیز مهمی نباشد.

در اینجاست که نمی توان موارد و کلمات مختلف را عین یکدیگر و همه را وحی منزل دانست. مسلم است که بین «مالک» و «ملک»، «یخدعون» و «یخادعون»، «کذِبوا» و «کذّبوا» و صدها مورد دیگر، تفاوت معنوی عمیق بوده و در برداشتها تغییرات اساسی ایجاد می کند.

کدام فقیه است که فرق میان یطهُرْنَ و یطّهّرن را نداند و در حکمی که لازمه هر یک است مردّد نشود و این دو تعبیر و حکم را یکسان بداند.ایشان با برشمردن مثالهایی از قبیل «تجری تحتها الانهار[۱۶]- تجری من تحتها الانهار» «وَ مَنْ یتولّ فانّ الله هو الغنی الحمید[۱۷] – و من یتولّ فانّ الله الغنی الحمید» که اساسا اختلاف در مورد وجود و عدم یک کلمه است وجدانها را به تفکر بیشتر دعوت می کند. در ادامه، رفتار توجیه گران که برای صحت قرائتها مثلاً به شعری از عرب یا… استناد می کنند مورد انتقاد قرار داده و می گوید که قرآن کریم ملاک صحت و سقم همه چیز می باشد و هیچ چیزی ملاک سنجش قرآن نیست.

در قسمت دیگری از نوشتار خود بیان می کند که به ظن قریب به یقین می توان تنها دلیل یا بزرگترین دلیل ایجاد اختلاف قرائتها را رسم الخط قرآن کریم در دو قرن اول ظهور اسلام دانست.

دقیق نبودن قوه حفظ برخی از حافظان و تغییرات اساسی لهجه های مختلف نیز مزید علت یا جزء علت می باشد و همچنین در زمانی که حرکت گذاری، نقطه گذاری و الفهای وسط یا کلاً نبوده یا به طور قلیل موجود و مرسوم بوده و حتی بعد از ایجاد آنها، عدم آشنایی عامّه مردم با رسم الخط و نیز تشابه و مشکل بودن آن علامتها، دلیل معتبر و مهمی در التباسها و اختلافها و تغییر قرائتهای قرآن کریم است.

فرض بفرمایید در چنین مکتوبی «و اللّه بصیر بما تعملون» هیأت «ئصر» را می توان بصیر یا نصیر خواند و هیأت «ئعملون» را تعملون یا یعملون خواند؛ اما عرب بدوی می داند که از جهت معنوی، ذات مقدّس ربوبی، بواسطه عمل من و شما قوه نصرت و ناصریت و نصیریت نیافته است. پس هیأت «ئصئر» یقینا «نصیر» نیست و بصیر است. به همین منوال هیأت «ئعملون» را در دو وجه مأنوس تر «تعملون» یا «یعملون» می توان خلاصه نمود و…

این شباهتها و التباسها، در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله نیز بوده است؛ ولی بعد از حضرت و بخصوص در زمان عثمان و قضیه مصاحف هفتگانه این التباسها و اختلافها بیشتر و بیشتر شد…

فلان شهر یا فلان روستا کلمه ای را به صورتی می خواندند و به همان صورت عادت می کردند، بیش از ۹۰ درصد اختلافات قرآنی در همین مقوله است و کمتر از ده درصد اختلافات در مقوله حذف و وجود یک کلمه می باشد.

چرا حتی یک مورد نیست که خارج از این روال باشد؟

با کمی دقت متوجه می شویم که دلیل، همان قضیه رسم الخطِ خطاطهاست و هر خطّاطی نیز سهو و خطا دارد، یک خطاط سهوا «هو» را در ضمن آیه ۲۴ سوره حدید «و من یتول فإنّ الله هو الغنی الحمید»، ننوشته است و قرآن مکتوب او به دست فرد یا افرادی رسیده و آنها نیز آیه را بدون ضمیر (هو) خوانده اند.

قاری محترم در ادامه مقاله خود، یکی از راههای تشخیص ضعف، قوت و مقایسه این قرائتها را آهنگ و علوم دیگر می داند و می نویسد: ما می توانیم با علوم ادبی و بلاغی و آشنایی با زبان شناسی، لهجه شناسی، آهنگ و وزن قرآن، ضعف ترکیبِ (و مَن یتولّ فإن الله الغنی الحمید) را در مقایسه با (و من یتولّ فإن الله هو الغنی الحمید) بفهمیم که اولی با سیاق تراکیب و وزن قرآن کریم تطابق ندارد.

ایشان مُثبت قرآنیت قرآن و قرائت کلمات قرآنی را فقط تواتر می داند و به نظرشان کلیت روایت حفص از عاصم متواتر است و در مورد روایات دیگر می گوید که نمی توان حکم به تواتر قطعی کرد و ادامه می دهد:

با وجود این دو روایت حفص، بویژه در رسم الخط عثمانی مرسوم، مواضعی که واجد اختلاف است موجود بوده و نمی توان بدون تواتر قطعی در هر مورد وجه ضعیف یا غیر مشهور آن را پذیرفت.

از آن موارد، کلمه ضعف در سوره روم آیه ۵۴ است که از حفص به ضم ضاد روایت شده و دو کلمه یبسُطُ و بَسطَهً به ترتیب در سوره بقره آیه ۲۴۵ و سوره اعراف آیه ۶۹ با صاد خوانده شده است. البته امثال این موارد که در روایت حفص به چشم می خورد، نیازمند مستند قوی روایی بوده و به صرف اتقان نظر همه قراء و روایتشان نمی توانیم چنین مواردی را نپذیریم.

از صدر اسلام تاکنون معمولترین روایت، روایت حفص از عاصم کوفی بوده است؛ در مراحل بعدی روایات ورش، قالون، قرائت ابن کثیر مکی و ابو عمر و بصری (بویژه روایت سوسی) و روایت دوری از کسائی کوفی و روایت خلف (از حمزه کوفی) قرار دارند. البته مرسومیت روایات مذکور در میان عرف عام است؛ ولی در بین قاریان قرآن، بعد از روایت حفص روایت ورش از نافع مدنی و سپس روایت خَلَف مرسومتر و معمولتر است.

و با توجه به زیبایی و مأنوس تر بودن روایت حفص، سایر روایات علاوه بر ضعف یا عدم قوت اسناد، از جهت فرش الحروف و تجوید نیز دارای ضعفهای بسیاری می باشند.

اگر به تاریخ مراجعه کنیم می بینیم که در قرون اوّلیه اسلام و بلکه در هزاره اول، حفظ و قرائت قرآن – بویژه در میان اهل سنت – بسیار رواج داشت و از تقدس برخوردار بود؛ اما به مرور زمان تبدیل به جنبه های مادی و کسب موقعیتهای اجتماعی شده است.

قاریان از جایگاه عظیمی در بین مردم برخوردار بودند و غالبا بازار گرمی می کردند و به جهت رفع یکنواختی، تنوع ایجاد نموده اند.

سیر تاریخی اختلاف قرائتها قرآن

ابن جزری در کتاب معروف خود النشر فی القراءات العشر ابتدا به این نکته اشاره می کند که خداوند فرموده ما قرآن را حافظیم. در ادامه بیان می کند که اعتماد در نقل قرآن به حفظ قلوب و صدور بوده است نه بر حفظ مصاحف و کتب.[۱۸] یکی از دلایل تکیه بر حفظ، عدم آشنایی عموم مردم یا کتابت بوده است.

با تمام این اوصاف عدّه ای[۱۹] در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به کاتبان وحی شهرت داشته اند؛ این دسته، گروه ممتازی بودند که به دستور حضرت، آیات قرآنی را می نوشتند و به ترتیبی که فرمودند به یکدیگر ملحق می کردند و هیچ آیه یا سوره ای نازل نمی شد، مگر آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: این آیه را کنار فلان آیه یا در فلان سوره قرار دهید.[۲۰] بدین صورت آیات قرآن در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آلهحتی سوره بندی آن هم تنظیم شد.

قرآن را به خط کوفی که به تازگی در بین عرب رواج یافته بود، بر روی سنگ سفید و چوب خرما و پاره دیبا و چرم می نوشتند؛ چون این عدّه همیشه ملازم رسول اکرم صلی الله علیه و آله نبودند، موفق نشدند که هریک قرآنی جداگانه جمع آوری کنند و فقط یک نسخه از تمام آیات خدمت حضرت در پاره های متفرّقه جمع شده بود که در اوایل مرض وفاتشان به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

«قرآن در عقب فراش من در صحیفه ها و حریرهاست. آن را از این حالت پراکندگی جمع آوری کرده و ضایع مگذارید؛ چنان که یهود تورات را ضایع کردند.[۲۱] »

علی بن ابیطالب علیه السلام مشغول به جمع آوری شد و چندی بعد، آن گونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده بود، استنساخ و جلد نمود. این اولین مرتبه جمع آوری و کتابت قرآن بود.

در زمان خلافت ابوبکر برای دومین بار قرآن جمع آوری شد؛ زیرا در سال دوازدهم هجرت میان مسلمین و مسیلمه که ادعای نبوت نموده بود، جنگ یمامه در گرفت و در آن هزار و دویست نفر از مسلمین که هفتصد نفر آنها حافظ قرآن یا قاری بودند کشته شدند. ابو بکر، زید بن ثابت را امر به تتبّع و جمع قرآن کرد و این مصاحف از او به عمر و از عمر به حفصه دختر عمر منتقل شد.[۲۲]

در سال ۳۰ هجری در خلافت عثمان، حذیفه بن یمان، ارمنستان و آذربایجان را فتح کرد و مشاهده کرد که مردم در قرآن اختلاف دارند. او از عثمان خواست چاره ای بیندیشد و عثمان نیز به عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام دستور داد که مصحفها را بررسی کنند و اگر در چیزی اختلاف کردند آن را به لغت قریش بنویسند؛ زیرا قرآن به لغت قریش نازل شده است.[۲۳]

تعدادی مصحف نوشته شد و عثمان دستور داد آنها را به شهرهای مختلف بفرستند، یکی به بصره، یکی به کوفه و شام و مکه و یکی را نزد خود باقی گذاشت که به آن مصحف امام می گفتند. این مصحفها از نقطه و اعراب خالی بود، تا آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده صحیح و ثابت بماند؛ چون اعتماد بر حفظ بود، نه بر خط، هر دیاری به مصحف خود قرائت می کرد. بعد از قرّاء سبعه اختلاف شده و روایات قرّاء سبعه مختلف نبوده است[۲۴]

طبق مطالب بیان شده چنین نتیجه گیری می شود که عثمان با فرستادن مصاحف و قرّاء به بلاد مختلف ظاهرا به اختلافات پایان داد؛ اما چون قرآن فرستاده شده خالی از نقطه و اعراب بود، اشتباهات دیگری نیز در اثر تشابه الفاظ مانند مالک و ملک که هر دو به صورت «ملک» نوشته می شد پیش آمد و اختلافات جدیدی بروز کرد که از اختلافات سابق خطرناکتر و شدیدتر بود و این اختلاف در بین قرّاء پیدا شد که هر یک دیگری را تخطئه می کرد و اجازه نمی داد در اخذ قرائت به دیگری مراجعه شود و علاوه بر آن، چه بسا بعضی از قرائتها، فساد معنا را نیز در برداشت. پس مشخص شد که خالی بودن قرآن از رسم الخط و نحوه قرائت قاریان و احیانا لهجه های متفاوت سبب اختلاف در قرائت شده است.

فرش الحروف و بررسی تغییرات در کلمه

در این قسمت برای بررسی بیشتر به تعدادی از موارد اختلافی که منجر به تغییر کلمه ای به کلمه دیگر شده، اشاره می کنیم:

«مَلِک، مالِک»[۲۵]: عاصم و کسائی مالِک و بقیه قرّاء مَلِک خوانده اند. آیه الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم[۲۶] مالک را بر ملک ترجیح داده اند و گفته اند که ممکن است اشکال شود که مالکیت روز چگونه ممکن است؟ در جواب چنین بیان می کنند که مالکیت موجودات و انسانهاست که به روز تعلّق نمی گیرد؛ اما خداوند مالک روز جزاست؛ یعنی، مالک آنچه در روز جزا خواهد بود.

همچنین شمولیت کلمه مالک از مَلِک بیشتر است؛ چون مالِک یعنی مالک همه چیز که از آن جمله مُلک است؛ پس خداوند مالک مُلک، یعنی مَلِک نیز هست.«الصراط و صراط – السراط و سراط»[۲۷]: ابن کثیر، به روایت قنبل در تمام قرآن به(س)و بقیه قرّاءبه(ص) خوانده اند. با مراجعه به لغت در می یابیم، «السّراط» یعنی «الطریق الواضح»،«الصراط»یعنی«الطریق».[۲۸]

«و ما یخدعون – و ما یخادعون»[۲۹]: عاصم، حمزه، کسائی و ابن عامر «و ما یخدعون» خوانده اند و نافع و ابن کثیر و ابو عمرو «و ما یخدعون»، خوانده اند. در لغت «خادَعَهُ» به همان معنی «خَدَعَه»[۳۰] آمده است.

«فَتَلَقّی آدَمُ – فَتَلَقّی آدمَ»[۳۱]: عاصم، حمزه، کسائی، ابن عامر و نانع «آدمُ»، ابن کثیر و ابو عمرو «آدمَ» خوانده اند. تلقی الشی ء منه: أخَذَهُ منه و یقال: تلقّی العلم عن فلانٍ.[۳۲]

«مِنْ رَبِّه کلماتٍ – مِنْ رَبِّه کلماتٌ»[۳۳]: عاصم، حمزه، کسائی، ابن عامر و نافع «من ربّه کلماتٍ» خوانده اند، ابن کثیر و ابو عمرو «من ربّه کلماتٌ».

«و لایقْبَلُ – و لاتُقْبَلُ»: عاصم، حمزه، کسائی، ابن عامر و نافع (لا یقبَلُ) و ابن کثیر و ابو عمرو «لا تُقبَلُ» خوانده اند و در آیه «شفاعهٌ» فاعل است؛ چون مؤنث مجازی بوده (بین فعل و فاعل هم فاصله شده) فعل مذکر و مؤنث هر دو جائز است؛ اما با دقت در آیه شاید بتوان ترجیحی برای یقبَلُ یافت:

«وَ لا یقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لا یوخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ»[۳۴]

زیبایی کلام و تناسب وزن یقبل، یؤخذ و تناسب ابتدای ینصرون (ینْ).

در بررسی بیشتر با مقایسه این اختلاف قرائتها این نتایج برای ما آشکارتر شود:

۱- قرائت حفص از عاصم که قرآنهای موجود بر اساس آن است، زیباترین و دقیقترین بوده و از نظر اسناد با واسطه ابی عبدالرحمن عبدالله بن حبیب اسلمی از امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آموخته است.

۲- غالبا این اختلاف قرائتها از رسم الخط بدون نقطه و اعراب ناشی شده است؛ مثل «مالِک و ملک» که هر دو به صورت «ملک» نوشته شده بودند. «یقبل و تقبل»، «فتلقی ادم من ربه کلمات و فتلقی آدَمَ من ربه کلمات» و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.