پاورپوینت کامل نگاهی کلی بر جریان های روشن فکری وعلم دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی کلی بر جریان های روشن فکری وعلم دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی کلی بر جریان های روشن فکری وعلم دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی کلی بر جریان های روشن فکری وعلم دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

محمدرضا خاکی قراملکی[۱]

چکیده:

این نوشتار در پی ارایه نگاهی کلی بر جریان های روشن فکری در ایران بوده و با تفکیک روشن فکری به دو جریان دینی و غیردینی و با بیان شاخصه ها و ویژگی های آن، این دو جریان را با توجه به دو دوره تاریخی کلاسیک و معاصر (بعد از انقلاب) بررسی نموده و با بیان اجمالی نگرش این دو جریان نسبت به مسئله مدرنیته غرب و اسلام، راهبردهای آن ها را بیان کرده و نسبت آن با مسئله علم دینی و تمدن اسلامی را روشن می نماید و در نهایت چنین نتیجه می گیرد که: روشن فکری سکولار نمی تواند همدلی و همراهی کافی و لازم را در طرح مسئله تمدن اسلام و تأسیس علوم دینی داشته باشد.

مقدمه

از جمله مباحثی که امروزه در مراکز علمی و فکری حوزه ودانشگاه مطرح است، مسئله تولید علم دینی وجنبش نرم افزاری است. روشن است که در طرح این مسئله مهم و اساسی نمی توان جریان های فکری و دارای اندیشه را که از طیف گوناگون فکری و گرایشی تشکیل یافته اند، نادیده گرفت؛ زیرا این جریان از یک سو بحران ها و خلأهای حاکم بر جامعه را مورد مطالعه و توجه قرار می دهد و از سوی دیگر، دغدغه حل مشکلات اجتماع و فرهنگ جامعه را دارد. این جریان ها با نگاه آسیب شناسانه خود، موضوعات و مسایل فکری و اجتماعی را از زوایای متفاوت طرح و کالبد شکافی کرده و درصدد گره گشایی از آن می باشند.

از این رو این جریان ها با توجه به میزان عمق و تأثیرشان، در تحوّلات و حرکت های عظیم اجتماعی و سیاسی مؤثر واقع می شوند. بنابراین، در طرح مسایل و مقولات علمی و فکری که با سرنوشت یک جامعه پیوند عمیق دارد، نمی توان از کنار این جنبش ها و جریان های فکری به راحتی گذشت. مقوله تولید علم دینی و جنبش نرم افزاری دینی یکی از این مسایل می باشد.

در این میان یکی از مهم ترین جریان های فکری جامعه ایران، جریان روشن فکری می باشد؛ جریانی که بعضی از تحوّلات و دگرگونی های اجتماعی هم چون تجددگرایی، غرب زدگی و مدرنیزاسیون جامعه ایران را می توان نتیجه آن دانست.

در طول تاریخ روشن فکری نیز همیشه دو نوع جریان دینی و سکولار وجود داشته است که در یکی دین دغدغه اصلی و مورد احترام و در دیگری غرب وتجدد غربی دغدغه اصلی و مورد اهتمام بوده است. در این نوشتار، ما در جهت تبیین ابعاد نهضت تولید علم دینی، به جریان شناسی روشن فکران سکولار خواهیم پرداخت.

به این منظور، ضمن مرور و مطالعه سیر کلی جریان های روشن فکری دینی و سکولار از عصر مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی و بیان اجمالی اندیشه و آرای روشن فکران دینی و سکولار و تفاوت رویکرد آن ها، سعی می نماییم نسبت این رویکردها را با مسئله علم دینی تحلیل و بررسی نماییم و در نهایت چنین نتیجه بگیریم که همه سطوح این جریان در همراهی و هم فکری با این مسئله دارای یک نسبت و رابطه نیستند بلکه بعضی از آن ها، نسبت معکوس و تقابلی و بعضی نسبت و ارتباط مستقیم و تعاملی با آن دارند.

ضرورت بحث

قبل از پرداختن به بحث، باید ضرورت و اهمیت این مسئله روشن شود. به طور طبیعی، سؤالی که بیش از هر چیز دیگری ذهن درگیر و فعّال افراد یک جامعه را به خود مشغول می کند، سؤال از ضرورت و چرایی چنین جریانی است. چرا بعد از گذشت بیش از دو دهه از انقلاب اسلامی، اینک سخن از نهضت نرم افزاری و تولید علم دینی به میان می آید؛ اساسا چه خلأ و نیازهایی در جامعه امروز محسوس بوده که ما را به این سمت سوق داده است.

به نظر می رسد وجود چالش ها و بحران های امروز جامعه اسلامی، از جمله مسئله خلأ و ضعف جریان اسلامیت نظام در تمام ابعاد و سطوح جامعه، موجب ایجاد بستری مناسب برای پرداختن به چنین مسایل شده است؛ زیرا با گذشت بیش از دو دهه از انقلاب اسلامی ایران، هنوز آرمان ها و استراتژی نظام اسلامی، به تمامه در عمل تحقق نیافته است.

ممکن است سؤال شود چه ارتباطی میان نهضت نرم افزاری و چالش های اجرایی نظام وجود دارد؛ مشکلات اقتصادی و بحران های سیاسی فرهنگی نظام مقوله ای جدا و طرح نهضت نرم افزاری و تولید علم دینی نیز مقوله ای دیگر می باشد. در جواب باید گفت: از منظر آسیب شناسی کارشناسان نظام اسلامی، تا مدت زمانی ضعف ها و ناکارآمدی های نظام به روبناها و ساختارهای نظام و در نهایت دین داری و تعهد افراد نسبت داده می شد.

اما با روشن شدن ضعف چنین نگاه و نظریه ای، اینک بعضی از اندیشمندان و کارشناسان دینی، از جمله رهبری نظام، ضعف و خلأ تئوری جریان اسلامیت نظام را بنیادی دانسته اند. از این رو، خلأ و ضعف تئوریک نظام اسلامی در حوزه سیاست، فرهنگ و اقتصاد، ناشی از دینی و اسلامی نبودن نظریه های مهندسی اجتماعی است و بلکه اساسا علوم و مفاهیم و نظریه هایی که در مهندسی نظام اسلامی به کار گرفته می شود بومی نیز نشده اند.

در نتیجه، نهضت نرم افزاری و تولید علم دینی، گامی اساسی و بنیادی در جبران و رفع خلأهای مورد اشاره می باشد. یعنی با به کارگیری استراتژی لازم در این مسئله، در آینده نظاره گر تولید نرم افزارهای اداره نظام اسلامی در سطح خرد و کلان خواهیم بود و با به کارگیری علوم و نظریه های مبتنی بر دین و مهندسی اجتماعی، نظام اسلامی در جهت توسعه دین و دین داری حرکت خواهد کرد. هر چند نباید از عوامل دیگری که در ضعف و عدم کارآمدی عینی نظام اسلامی نقش دارند غافل شد.

صرف نظر از خلأها، نیازهای تئوریک و نیز ضرورت های عملی و عینی، که توجه به نهضت نرم افزاری و تولید علم دینی را در چارچوب آموزه های اسلامی توجیه می کند، در سطح توسعه کلان، یعنی در حوزه تمدن سازی (با محوریت دین) و احیای تمدن عظیم اسلامی نیز، از جمله نیازها و دغدغه هایی است که ضرورت رویکرد به تولید علم دینی را بیش از پیش آشکار می سازد.

امروزه با هجمه تمدن و مدرنیته غرب، تمدن و فرهنگ اسلامی در چالش ها و بحران های متعددی گرفتار شده و انگاره های مدرن، آموزه های دین را در عرصه نظریه پردازی به مبارزه می طلبد. در این راستا با ایجاد و نفوذ نظریه های مدرن در مدیریت و مهندسی اجتماعی، جریان ارضاء و نیاز نیز با تولید و مصرف انبوه سرپرستی می شود.

ضمن این که جریان ارضاء و نیاز مادی نیز به گونه ای در تار و پود اجتماعی رسوخ کرده است که کم تر کسی می تواند از این سیر و جریان تخطّی کند. طبیعی است این مدیریت و مهندسی اجتماعی در تنظیم و اداره جامعه اسلامی به کار گرفته می شود.

این امر قدرت و توان نظام و تمدن دینی را دچار اصطکاک شکننده می نماید؛ زیرا تمدن اسلامی از آن جا که سازوکار لازم در مهندسی جریان نیاز و ارضاء را در اختیار ندارد، به ناچار در عمل و در وضعیت اضطرار، از محصولات و داده های علمی و ابزارهای تکنیکی آن بهره می برد و طبیعی است که با مشکلات فرهنگی و اخلاقی ای روبه رو خواهد شد که از اساس، با آموزه های دین سازگاری ندارد.

نتیجه این که، نیازمندی جامعه مسلمین به یک تمدن عظیم و نیز نیازها و خلأهایی که در جریان حاکمیت آموزه های اسلامی در مهندسی اجتماعی وجود دارد، ضرورت توجه به ریشه و اساس چنین مشکلاتی را روشن می کند.

از این رو، عدم تولید نرم افزار اسلامی و علم دینی مناسب برای تحقق اسلام به شکل نظام مند و در سطح معالات کاربردی (منظور الگوها و مدل های اجرایی و عملی است که باید در حوزه مدیریت و مهندسی اجتماعی تولید کرد) مهم ترین و بنیادی ترین آسیب اجتماعی نظام اسلامی است.

بی شک با توجه به ضرورت و جایگاه خطیر این مسئله، ضروری است از توان وظرفیت های بالقوه جریان های مورد بحث برای ایجاد تحرک و پویایی لازم در این امر، بهره جست. روشن است که تحقق این حرکت بزرگ با یک جریان علمی خاص میسر نمی گردد، بلکه باید از تمامی مراکز علمی و نهادهایی که عهده دار تولید فکر و اندیشه بوده و دارای ظرفیت و توان فکری قابل توجهی هستند، استفاده نمود.

در این راستا جریان روشن فکری ایران، اعم از دینی و سکولار، از جمله جریان هایی است که بخشی از بار سنگین تمدن سازی و شکوفا نمودن تمدن عظیم اسلامی و ایرانی بر دوش آن سنگینی می کند. توجه به تولید و تأسیس و یا اقتباس علوم و فنون و نرم افزارها از جمله محورهایی است که نخبگان و روشن فکران را با خود درگیر کرده است.

اما سؤال جدی این است که آیا این امر نسبت به همه اقشار و طیف های روشن فکری به یک میزان صدق می کند. آیا می توان میان جریان روشن فکری و ایجاد تمدن اسلامی و تولید علم دینی و بومی نسبت و ربط مستقیم برقرار کرد؟

با روشن شدن این مسئله می توان صف آرایی و جبهه گیری های مختلف با گرایشات و رویکردهای گوناگون را در این باره شاهد بود و روشن شدن تمایز و تفاوت میان جریان های روشن فکری به ما کمک می کند از توان و ظرفیت علمی وتولیدی نخبگان با توجه به دشواری های راه و مسیر فوق مطلع شده و بهره گیری هوشمندانه و مقتضی داشته باشیم.

این امر ضرورت تحلیل رویکرد گفتمان روشن فکری را نسبت به نکات مورد چالش و بحران زای جامعه دینی در رویارویی با گفتمان مدرنیته روشن می نماید و زمینه را برای داوری و ارزش گذاری نگرش های فوق فراهم می کند.

تبیین مفهوم علم دینی

منظور ما از تولید نرم افزار و علوم دینی، تولید و توزیع محصولات فرهنگی و فکری، در قالب کتاب، نوار، سی دی و نیز رشد انبوهی از مقالات علمی و دست آوردهای تکنیکی و افتخارات علمی در سطح ملی و جهانی نیست، بلکه تولید نرم افزارهای اسلامی به معنای تولید اندیشه و فکر جدیدی است که با اتکا بر آموزه های بنیادین اسلامی و در نهایت، با تکیه بر گزاره های پایه تحقق می یابد.

در واقع ایجاد اندیشه و علوم نو، ناشی از نیازمندی ها و ضرورتهایی است که جامعه اسلامی با آن درگیر می باشد. از این رو یک اندیشمند دینی با توجه به نیازهای جامعه دینی، اعم از نیازهای مادی ومعنوی، در درون نظام فکری و ارزشی خود به تکاپو برای یافتن راه حلّ مشکلات می افتد[۲] و چشم به داده ها و ره یافت فکری نظام های دیگر ندارد. هر چند بهره مندی از چارچوب فکری دیگران، با هوشیاری و منحل کردن آن در درون چارچوب فکری خود نیز امری مجاز و پسندیده است. [۳]

با بیان بالا روشن می گردد که در واقع نرم افزار به عنوان عنصر درونی و پویای یک حرکت و پدیده اجتماعی که آثار و محصولات آن به صورت قابل مشاهده است، با عناصر درونی انسان، یعنی تعقل و اندیشه، همراه است. از این رو نرم افزار دینی لزوما با تعقل و عقلانیت دینی توأم می باشد.

طبیعی است چنین نرم افزاری با یک حرکت انفرادی از سوی افراد جامعه به وجود نخواهد آمد. هم چنین حرکت تیمی و گروهی نیز برای تحقق این امر کافی نیست، بلکه یک حرکت سازمانی و نظام مند را می طلبد که تمام سطوح جامعه علمی را به حرکت وادارد و در قدم فراتر، با فرهنگ سازی و ایجاد میل و نیاز اجتماعی، حرکت توده های اجتماعی را در تحقق نرم افزار دینی سازمان دهی کرده و آن را نظام بخشد.

در این صورت است که می توان به این حرکت سازمانی و نظام مند، نهضت و انقلاب فرهنگی اطلاق کرد. از این رو تعبیر نهضت نرم افزار دینی، اشاره به یک جریان متداوم و پویا دارد که به مقطعی از سال و زمان معطوف نیست. با این توضیح معنا و مفهوم علم دینی نیز روشن می گردد.

کلید واژه «علم دینی»، از دو واژه «علم» و «دین» ترکیب یافته و وصف دینی آن ناظر بر محتوای آن می باشد و به این معنا نیست که چون علوم و دادهای بشری به لحاظ عدم مخالفت قطعیه شرع با آن، مورد تأکید و تأیید قرار گرفته است، پس علم دینی است،[۴] بلکه اساسا علم در این جا نه علم مدرن[۵] در نظام مدرنیته غرب است، که در واقع یک علم سکولار است[۶]

و ترکیب علم مدرن با وصف دینی نیز طبعا امر پارادکسیکال است. هم چنین علم را نمی توان به معنای آن چه در تعریف کلاسیک فیلسوفان، منطقیون و متکلمین ارایه شده است دانست؛[۷] زیرا با توجه به تعریف کلاسیک، قید تولیدی بودن و ایجادی بودن علم و نرم افزار دینی معنای روشنی نخواهد داشت، چنان چه قید دینی برای علم مدرن معنای روشنی ندارد.

در حقیقت، قید دینی در اصطلاح علم دینی، اشاره به مبانی ارزشی و گزاره های پایه دین دارد که در چارچوب آن، انسان متفکر مؤمن، در فضای فکری تحلیلی خود، مفاهیم بنیادی را در جهت تصرّف عینیت تولید می کند.

از این رو علم دینی، مجموعه تعریف های کاربردی[۸] است که با تکیه بر نظام ارزشی دین، به دنبال تحقق اهداف اجتماعی دین می باشد. [۹] در واقع، از یک سو علم دینی از چارچوب ارزشی خود برخاسته است و از سوی دیگر، کارآمدی آن در راستای تحقق هدف و غایت نزول دین می باشد. یعنی علم دینی ناظر به توسعه تعبد و پرستش اجتماعی[۱۰] می باشد.

سیری کلی بر جریان های روشن فکری در جامعه ایران

با مروری اجمالی به مبانی فکری و آرا و اندیشه های جامعه روشن فکری ایران[۱۱]، می توان دو جریان کلی و عمده را مورد توجه قرار داد، که هریک از دو جریان نیز با توجه به میزان ارتباط و نسبت آن ها با آموزه های دین و انگاره های مدرن تمدن غرب و نسبتی که میان آن دو برقرار می کنند تفکیک و از هم متمایز می شوند.

۱- شاخصه های جریان روشن فکری دینی

در یک سو، با جریان روشن فکری روبه رو هستیم که در تحلیل و نوع رویارویی خود با نظام مدرنیته غرب، سعی دارد با تطبیق و مقایسه آن با نظام ارزشی دین، مدرنیته را مورد بازبینی و مطالعه قرار دهد. داوری اش نسبت به مدرنیته نیز بر این اساس استوار است؛ یعنی به هر نسبت و میزان که مدرنیته با آموزه های دینی در گیر باشد و ارزش های دینی را مورد استحاله قرار دهد، این جریان در قبال آن واکنش نشان داده و در صدد مقابله و مخالفت با آن بر می آید.

به همین جهت، این جریان روشن فکری با شاخصه ای دینی به ارزیابی نظام مدرنیته غرب می پردازد. البته نمی توان اندیشه و افکار این جریان را به طیف و جریان واحد و یکسان خلاصه کرد، بلکه درنوع نگرش وتوجه بعضی از افراد مرتبط با این جریان، به تمدن غرب با افراد دیگر تفاوت بنیادی وجود دارد. این جریان روشن فکری، با توجه به دغدغه ای که نسبت به ارزش ها و آموزههای دین دارد، بر اساس شاخص ها و ملاک های دینی به ارزیابی و داوری نسبت مدرنیته می پردازد و می توان با تسامح و صرف نظر از مناقشاتی که در تفکیک روشن فکر به دینی و غیر دینی شده است، به این جریان، روشن فکری دینی اطلاق کرد.

در این باره بعضی از منتقدین، تقسیم روشن فکری به سکولار و دینی را مدل و الگوی درست و منطقی در تقسیم بندی روشن فکران نمی دانند و با نقد مدل تقلیل گرایانه[۱۲] و ناب گرایانه[۱۳] از روشن فکری، معتقدند روشن فکر دینی صرف وجود ندارد، بلکه هر روشن فکر دینی نیز به نسبت سکولار است. چنان چه روشن فکر سکولار ناب وجود ندارد، بلکه در او ملاحظات بومی و سنتی مؤثر است.[۱۴] از این رو می توان روشن فکر دینی را با شاخصه های ذیل معرفی کرد.

ذکر این نکته لازم است که وصف دینی در روشن فکری دینی به معنای دین داری و تدین افراد نیست. بلکه وصف دینی به لحاظ نوع تفکر و محصول فکری آن مراد است و به همین لحاظ ممکن است روشن فکری متدین باشد اما اندیشه و فکر او سکولار باشد.

۱- روشن فکر دینی، از پایگاه دین و سنت به طرح مسئله تجدد و مدرنیته می پردازد و اندیشه اش این است که با مطالعه و فهم و آگاهی ژرف از مدرنیته، دوباره به سنت و دین و فرهنگ خود باز گردد و از منظر سنت و دین به داوری در مورد مدرنیته بپردازد.

۲- روشن فکر دینی با تحلیل پدیده مدرنیته و روشن کردن ابعاد و نظام آن، در صدد عبور از مدرنیته می باشد و نسبت به دین نیز نگاه احیاگرایانه و اصلاح طلبانه دارد. اما احیا و اصلاح آن را در درون اصول و مفروضات بنیادی دین پی می گیرد؛ یعنی چارچوب نظری دین را برای احیا و تجدد دینی مورد ملاحظه قرار می دهد.

۳- روشن فکر دینی، به اندیشه سیاسی و اجتماعی دین و حضور آن در تناسبات اجتماعی و سیاسی اهتمام داشته و با سکولاریسم مخالفت جدی دارد. از این رو، نتیجه نگرش انتقادی و اندیشه روشن فکری دینی، جدایی دین از سیاست و جامعه نیست.

۴- روشن فکر دینی تلاش می کند در حل چالش سنت و تجدد از التقاط دینی پرهیز کند.

۱/۱- دوره های تاریخی روشن فکری دینی

روشن فکران دارای نمایندگان و یا شخصیت های فکری مطرح و جریان ساز می باشند که می توان به لحاظ تاریخی، آن ها را به روشن فکران کلاسیک و معاصر تقسیم بندی کرد.

الف) روشن فکران دینی کلاسیک

در میان روشن فکران کلاسیک، سید جمال الدین اسدآبادی از جمله شاخص ترین آن ها است که ندای بازگشت به اسلام راستین و احیای سنت را در فضای استعمار طنین انداز کرد.[۱۵]

رویکرد سید جمال الدین اسدآبادی، به تمدن غرب، گزینشی بوده و با وجود ضدّیت با تمدن غرب، آن را قابل تجزیه و تفکیک می دانست و معتقد بود می توان از دانش و علم غرب در جهت اعتلای آرمان های تمدن دینی استفاده نمود.

تأکید و توجه سیدجمال به عقل و علم غربی از جمله موضوعاتی است که در سیر آرا و اندیشه های وی قابل توجه و دقت بوده و نمی توان به آسانی از آن گذشت.[۱۶] چنان چه وی اساس رشد غرب را نیز به این دو رکن ارجاع می دهد.

سید جمال معتقد بود علم چیز شریفی است که به هیچ طایفه ای نسبت داده نمی شود و اصلاح وضع مسلمانان با علوم تجربی و مدرن امکان پذیر است.[۱۷] وی در رأس جنبش و جریان روشن فکران دینی، بانگرش تفکیکی به مدرنیته غرب، بازسازی و احیای تمدن اسلامی را از ره گذر آن، مورد توجه قرار داده است.[۱۸]

ب) روشن فکران دینی معاصر

۱- دوره قبل از انقلاب اسلامی

در میان روشن فکران معاصر دینی که با الگوبرداری از جریان احیاگرایی تاریخ گذشته، پرچم مبارزه با استعمار و استبداد را به دوش گرفتند، می توان از جلال آل احمد و دکتر شریعتی نام برد. جلال در کتاب «غرب زدگی» و دکتر شریعتی در سخنرانی و کتاب های متعدد، تمدن غرب و رویه استعماری آن را به تیغ نقد کشیدند و با طرح بازگشت به خویشتن، و تأکید بر حضور دین در صحنه اجتماع، و به عبارت دیگر، با طرح ایدئولوژی اسلامی، خواستار احیای تمدن اسلامی و دینی شدند.

ضمن این که نوع نگرش آن ها به غرب و تمدن آن، تفکیکی و گزینشی بود[۱۹] و در عین انتقاد داشتن به آن، معتقد به گرفتن تکنیک از آن ها و تصرف در آن بودند؛ در واقع با نگرش ابزار انگارانه، تکنولوژی را به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف خود قابل اخذ و اقتباس می دانستند.

جلال در کتاب مشهور خود می گوید: آن چه از غرب باید گرفت علوم انسانی و معارف و ادبیات و ارزش های فرهنگی نیست، بلکه می توان تکنیک و ابزارهای آن را در جهت رشد و تحقق آرمان های خود به کار گرفت و تمدن و فرهنگ خود را ساخت.[۲۰]

دکتر شریعتی با طرح بازخوانی دین و احیای آن، با نگرش ایدئولوژیکی نسبت به دین، غرب و تمدن آن را مجموعه ای از تجربیات تلخ و شیرین و ارزش های بد و خوب و نسبی می داند. از این رو، اصلی ترین ره یافت وی نسبت به مدرنیته، اعتقاد به رابطه باز و انتقادی به غرب و اقتباس و گزینش است نه تجدد و نه تقلید و به جای غرب ستیزی، غرب گزینشی را مورد توجه قرار می دهد.[۲۱]

البته شریعتی برای حل معمای سنت و تجدد، با طرح پرتستاتیسم اسلامی در صدد فهم جدیدی از دین بوده است. به عبارت دیگر، شریعتی با نقد توأمان سنت و مدرنیته، راه سومی را بر می گزیند که عبارت است از بازسازی نقادانه یا پرتستاتیسم و رنسانس اسلامی که در آن نقش ویژه ای برای روشن فکران قایل است.[۲۲]

البته روشن است که این نظریه، با تفکیک بعد نرم افزاری مدرنیته غرب از بعد سخت افزاری آن، خواه ناخواه حکم به خنثی بودن ابزارها و تکنیک ها از هویت ارزشی و فرهنگی آن می دهد. از این رو با نگاه ابزار انگارانه، بر این باور است که می توان تکنولوژی را در راه تحقق هویت ارزشی و فرهنگی خود مورد استفاده قرار داد.

۲- دوره بعد از انقلاب اسلامی

در جریان روشن فکری دینی، می توان از طیف دیگری از روشن فکران دینی نام برد که بر خلاف رویکرد بالا، در نگرش به تمدن غرب، مدرنیته غرب را یک نظام یک پارچه می داند که ابعاد و اجزای نرم افزاری وسخت افزاری آن همانند یک پیکر در هم تنیده شده است.

در این نگرش، مدرنیته ترکیبی از خوب و بد و… تلقی نمی شود که در هر زمان و شرایط قابل اخذ باشد و تکنولوژی غرب، یک ابزار خنثی و فاقد بار ارزشی قلمداد نمی شود، بلکه ابزار و تکنولوژی با ورود خود بار فرهنگی و ارزشی را نیز به همراه دارد؛ زیرا تکنولوژی و دانش غرب بر مبانی فلسفی و هستی شن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.