پاورپوینت کامل «بسم الله»؛ بهتــرین سرآغاز تا انجام ۷۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «بسم الله»؛ بهتــرین سرآغاز تا انجام ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «بسم الله»؛ بهتــرین سرآغاز تا انجام ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «بسم الله»؛ بهتــرین سرآغاز تا انجام ۷۵ اسلاید در PowerPoint :
>
بسیار می شود که مردم، عملی را که انجام می دهند، و یا می خواهند آغاز نمایند، سرفصل و سرآغاز عمل خود را مزین به نام عزیزی و یا بزرگی می نمایند، تا به این وسیله مبارک و پر اثر شود، و نیز آبروئی و احترامی به خود بگیرد، و یا حداقل باعث شود که هر وقت نام آن عمل و یا یاد آن به میان می آید، به یاد آن عزیز نیز بیفتند.
عین این منظور را در نامگذاری مولودی که برایشان متولد می شود، و یا خانه، مغازه و کارخانه و موسسه تازه بنا شده رعایت می کنند.
آغاز با نام خدا، عمل را خدائی و نیک سرانجام می کند. این معنا در کلام خدای تعالی نیز جریان یافته است و حضرت حق، کلام خود را به نام خود آغاز کرده، تا آنچه در کلامش هست نشانه او را داشته باشد، و این ادب را به بندگان نیز بیاموزد تا در کردار و گفتار این کار را رعایت نموده، آن را با نام وی آغاز نموده، نشانه الهی را به آن بزند، تا عملش خدائی شده، صفات اعمال خدا را داشته باشد، و در نتیجه باطل و ناقص نماند، چون به نام خدائی آغاز شده که هلاک و بطلان در او راه ندارد.
دلیل قرآنی این معنا آن است که خدای تعالی در چند جا از کلام خود بیان فرموده: که آنچه برای رضای او و به خاطر او و به احترام او انجام نشود باطل و بیاثر خواهد بود، و نیز فرموده: بزودی به یک یک اعمالی که بندگانش انجام داده می پردازد، و آنچه به احترام او و به خاطر او انجام نداده اند نابود و هباء منثورا می کند، و آنچه به غیر این منظور انجام داده اند، حبط و بی اثر و باطل می کند، و نیز فرموده: هیچ چیزی جز وجه کریم او بقاء ندارد، در نتیجه هر چه به احترام او و وجه کریمش و به خاطر رضای او انجام شود، و به نام او درست شود باقی می ماند، چون خود او باقی و فنا ناپذیر است، و هر امری از امور از بقاء، آن مقدار نصیب دارد، که خدا از آن امر نصیب داشته باشد.
و نیز این معنا همان است که حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی آن را افاده می کند، و آن این است که رسول خدا(ص) فرمود: «هر امری از امور که اهمیتی داشته باشد، اگر به نام خدا آغاز نشود، ناقص و ابتر می ماند، و به نتیجه نمی رسد»؛ و کلمه «ابتر» بمعنای چیزی است که آخرش بریده باشد.
روایات و آغاز عمل به «بسم الله»
در روایات اسلامی به قدری به این آیه از قرآن مجید اهمیت داده شده است که آن را هم ردیف «اسم اعظم الهی» معرفی کرده اند. امام رضا(ع) می فرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم أقرب إلی اسم الله الْأَعْظَمِ مِنْ نَاظِرِ الْعَیْنِ إِلَی بَیَاضِهَا؛ بسم الله الرحمن الرحیم، به اسم اعظم خدا نزدیکتر از سیاهی چشم است، به سفیدی آن»[۱].
آنچه از میان روایات امامان معصوم: درباره اهمّیت «بسم الله الرحمن الرحیم» به دست می آید عبارت است از:
۱- امامان معصوم هیچ کاری را بدون گفتن این جمله آغاز نمی کردند.
۲- سفارش می کردند غذا را با این جمله آغاز و اگر چند غذا تناول می کنید برای هر کدام جداگانه «بسم الله» بگویید و چنانچه فراموش کردید، جمله «بسم الله عَلی اَوَّلِهِ وَ آخِرِهِ» را بر زبان جاری کنید. این مطلب، به اهمیت فوق العاده شروع غذا با نام خداوند اشاره می کند. [۲]
۳- بلند گفتن و آشکار کردن «بسم الله الرحمن الرحیم»، بسیار سفارش شده است. امام صادق(ع) می فرماید: «پدرم از پدرانش روایت کرده است که علی بن ابی طالب فرمود: تقیه در هر چیز، دین من و دین پدران من است؛ جز در تحریم مست کننده و در کندن کفش، [برای مسح] هنگام وضو و در بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم»[۳].
۴- امام زین العابدین(ع) در فضیلت«بسم الله الرحمن الرحیم» می فرمایند «خداوند با سوره فاتحه الکتاب، پیامبر اکرم را بر تمام پیامبران برتری بخشید، به گونه ای که به احدی قبل از ایشان، این سوره را عطا نکرده بود؛ مگر آنچه که به سلیمان بن داود عطا کرد که همان بسم الله الرحمن الرحیم است.
وی این جمله را بالاتراز تمام سرزمین هایی که به او ارزانی شده بود، می دانست پس گفت: پروردگارا! چه کلمات عالی و شریفی است. این جمله از تمام سرزمین هایم که به من بخشیدی گرامی تر است. خداوند متعال فرمود: ای سلیمان! چگونه چنین نباشد در حالی که هیچ مرد و زنی نیست که مرا با این جمله بخواند مگر آنکه هزار برابر ثوابی برای او مقرر می کنم که برای کسی که هزار برابر سرزمین های تو را صدقه می دهد، مقرر می نمایم. ای سلیمان! این جمله یک هفتم آن چیزی است که به محمد سید پیامبران بخشیدم که همانا تمام فاتحه الکتاب است».[۴]
۵- در اهمیت «بسم الله»، همین بس که اگر حیوان حلال گوشتی بدون «بسم الله» ذبح شود، خوردن گوشت آن، حرام است. این حکم شرعی اسلام، حکایت از تأثیر فراوان «بسم الله» در امور دنیوی نیز دارد.
«بسم الله» و تفسیر ادبی
در مورد بسم الله مباحث متعدد ادبی، از قبیل تعیین نوع باء، بیان «متعلّق به» جارّ و مجرور، تحقیق در زمینه «اسم» از جهت لغت و صرف و کتابت، بررسی واژه «الله» از منظر علوم مختلف ادبی؛ وارسی و فحص از اضافه «اسم» به «الله» و… وجود دارد. که به جهت جلوگیری از اطاله کلام تنها دو مطلب اول اشاره می شود.
در مورد نوع «باء» اقوال و احتمالاتی از سوی عالمان ادب و تفسیر مطرح گردیده است. بیان الصاق، سببیت، مصاحبت و استعانت از جمله این وجوه است. برخی از این وجوه، در روایات هم مورد اشاره قرار گرفته اند در روایتی از امام حسن عسکری(ع) می خوانیم: «تقول: بسم الله، أی: أستعین علی أموری کلّها بالله…». [۵]
در مورد «متعلّق به» جارّ و مجرور هم گفته ها و احتمالات متعددی وجود دارد؛ تعلّق به مقدّری از قبیل «أستعین»، «ابتدأت»، «أبدأ»، «ابتدائی»، «ظَهَرَ» و «أتبرّک» از جمله این وجوه است. البته به نظر می رسد راه یافتن به واقع و وجه صحیح، متوقف بر ملاحظه دو امر است: امر اول: عبارت «بسم الله» گاه از خداوند است و دیگران به عنوان کلام الهی بازگو می کنند؛ و گاه سخنی از دیگران است، مانند کسی که کاری را با گفتن «بسم الله» آغاز می کند.
امر دوم: در اینکه «بسم الله» در قرآن جزئی از قرآن است یا خیر، اختلاف است؛ شیعه آن را جزو قرآن می داند. [۶]
از اهل سنّت نیز تفتازانی، قرّاء مکه و کوفه، فقهای مکه و کوفه، و شافعی و اصحابش بر این باورند. [۷] در متون روایی شیعه این حدیث را از امام باقر(ع) می بینیم: «سَرَقوا أکرمَ آیهٍ من کتاب الله: بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ».[۸] اهل سنت نیز این روایت را از رسول اکرم(ص) نقل کرده اند: «إذا قَرأتم الحمد، فاقرؤوا: بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ». و نیز از آن حضرت نقل شده است: «بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إحدی آیاتها».[۹]
در مقابل این گروه، قرّای مدینه، بصره و شام، و فقهای این سه ناحیه معتقدند که «بسم الله الرحمن الرحیم» از قرآن نیست؛ نه در سوره فاتحه و نه در غیر آن، و امری تبرکی و تیمنی است. [۱۰]
با توجه به این دو امر، به تعیین نوع «باء» و «متعلّق به» جارّ و مجرور می پردازدیم.
الف- به نظر می رسد اگر «بسم الله» را از غیر خداوند بدانیم همه آن وجوهی که اشاره شد قابل پذیرش است؛ البته با توجه به قصد متکلم؛ زیرا اگر انگیزه گوینده استعانت به اسم «الله» باشد، باء را برای بیان استعانت و جار و مجرور را متعلّق به «أستعین» باید گرفت.
اگر قصد متکلم تبرّک جستن به این نام مقدس باشد، باء بیان کننده مصاحبت «مصاحبت آغاز کار با تبرّک ویژه» و جار و مجرور متعلّق به «أتبرّک» است. و اگر داعی او بیان شروع کار به اسم الهی باشد، باء برای اِلصاق و جار و مجرور متعلّق به «ابتدائی» و «أبدأ» و مانند آن می باشد.
ب- اما اگر «بسم الله» را از خداوند بدانیم، هیچ یک از وجوه ذکر شده تصویر معقولی ندارد؛ به راستی آیا می توان «بسم الله» را ـ بر مبنایی که قول خداوند و جزو قرآن باشد ـ بر استعانت و تبرّک و مانند آن حمل کرد؟!
واضح است که چنین امری صحیح نیست و اگر روایتی هم بر یکی از این وجوه دلالت کند، باید توجیه گردد. مثلا روایتی از امام حسن عسگری(ع) که امام خمینی در آداب الصلوه خویش برای آن توجیهی ارائه نموده اند. [۱۱]
از سوی دیگر می توان اندیشه دیگری را در بیان باء «بسم الله» ارائه داد؛ و آن اینکه باء برای بیان سببیت است و «متعلّق به» جار و مجرور، فعل یا شبه فعلی است که در هر سوره وجود دارد و مناسب با «بسم الله» است.
امام خمینی(ره) در این زمینه می فرماید: «بدان که علما را اختلاف است در متعلّق باء در بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و هر کس به حسب مشرب خود از علم و عرفان، برای آن متعلّقی ذکر نموده؛ چنانچه علمای ادب از ماده «ابتداء» یا «استعانت» مثلاً اشتقاقی نموده و تقدیر گرفته اند… و بعض اهل معرفت آن را متعلّق به «ظَهَرَ» گرفته و گفته اند: «أی: ظهر الوجود ببسم الله» و این به حسب مسلک اهل معرفت و اصحاب سلوک و عرفان است که همه موجودات و ذرّات کائنات و عوالم غیب و شهادت را به تجلّی اسم جامع الهی، یعنی اسم اعظم، ظاهر دانند».[۱۲]
امام خمینی در سخنی دیگر می فرماید: «محتمل است که در تمام سوره های قرآن این «بسم الله»ها متعلّق باشد به آیاتی که بعد می آید؛ چون گفته شده است که این «بسم الله» به یک معنای مقدری متعلّق است. لکن بیشتر به نظر انسان می آید که این «بسم الله»ها متعلّق باشد به خود سوره؛ مثلاً در سوره حمد: بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * الْحَمْدُ لِلّهِ» به اسم خدای تبارک و تعالی حمد برای او است[۱۳]… روی این زمینه که احتمال [دارد] هر «بسم الله» در هر سوره ای معنایش غیر «بسم الله» سوره دیگر [باشد]، هر سوره ای که «بسم الله» دارد و متعلّق به آن چیز مناسب در آن سوره است، این با «بسم الله» دیگری که در سوره دیگر است فرق می کند».[۱۴]
ثمره فقهی نظریه تعلق «بسم الله» هر سوره به همان سوره مبارکه از نظر ایشان: «در فقه هم این مسأله هست که اگر چنانچه یک «بسم الله» را برای یک سوره ای گفتند، بخواهند یک سوره دیگر بخوانند، کافی نیست؛ باید «بسم الله» را دوباره بگویند».[۱۵]
امام(ره) در این زمینه می فرماید: «این بای (بسم الله) بای سببیت، آن طور که اهل ادب می گویند، نیست؛ اصلاً فاعلیت حق از باب سببیت و مسبّبیت نیست؛ علّیت و معلولیت هم نیست. … از این جهت یا باید سببیت را یک معنای توسعه داری حساب بکنیم که تجلّی و ظهور را هم شامل بشود، یا در این جا بگوییم که باء، باء سببیت نیست».[۱۶]
خلاصه نظریه امام خمینی(ره) اینست که باء در «بسم الله» برای بیان سببیت است و جار و مجرور، متعلّق به عاملی مناسب در همان سوره می باشد. امام بر اساس این امر فتوا می دهد. «اگر برای یک سوره «بسم الله» گفته شد، سوره دیگر را با آن نتوان ابتدا کرد. و آن مطابق مسلک فقهی نیز خالی از وجه نیست و مطابق این تحقیق وجیه است».[۱۷]
«بسم الله» و تفسیر روایی – عرفانی
۱- مراد از باء و بیان رابطه حق، اسم «الله» و خلق: با پذیرش نظام سبب و مسبّب، مراد از باء را می توان بیان سببیت دانست؛ چنانکه با انکار این نظام و قبول نظام تجلّی، بیان مصاحبت، مناسب ترین وجه برای باء است.
بحثی که اکنون باید به آن پرداخت، بیان ایننظام و رابطه است؛ رابطه بین حق و خلق، و اسم «الله» و مخلوقات را چگونه باید تبیین کرد؟ و به چه چیزی می توان تشبیه نمود؟
امام خمینی(ره) بیان نسبتاً مفصّلی ارائه داده می فرماید: ««بسم الله» متعلّق به چیست؟ چند احتمال بود که عرض کردیم. و اساس فهم بعضی از این مسائل این است که انسان رابطه مابین حق و خلق را بداند… این ربط موجودات به حق تعالی این طور نیست که موجودی به یک موجود دیگری ربط داشته باشد، مثل ربط پدر به پسر، پسر به پدر؛ این یک ربطی است که موجودی مستقل به موجودی مستقل [دارد]… ربط شعاع شمس به شمس هم ـ با اینکه یک مرتبه بالاتری است ـ باز هم شعاع شمس با شمس یک غیریتی دارد… ربط قوای نفس مجرد به نفس هم یک مرتبه بالاتر از ربط شعاع شمس به شمس است. لکن در ربط قوّه باصره به نفس، قوّه سامعه به نفس هم یک نحو تغایری، کثرتی هست».[۱۸]
ایشان با انکار هر گونه تمثیلی که بتواند واقع را توضیح دهد، می فرماید: «نمی توانیم یک مثال منطبق پیدا بکنیم؛ «ظلّ» و «ذی ظلّ» ناقص است. شاید نزدیک تر از همه مثالها، (موج دریا) باشد، موج نسبت به دریا. این موجهایی که حاصل می شود دریا است که متموّج می شود، اما وقتی ما به حسب ادراکمان تصور بکنیم، کأنّه به نظر ما می آید که دریا و موج [دو چیزند در حالی که] موج یک معنای عارضی است برای آن».[۱۹]
امام(ره) نظام علّی و معلولی را به واسطه دوگانگی و تعددی که این تعبیر دالّ بر آن است ـ با اینکه گاه، خود تعبیر کرده است ـ[۲۰] نپذیرفته می فرماید: «علّت و معلول؛ یک موجود «علّت» ایجاد کرده یک موجود دیگر را (معلول). در نظر علّیت و معلولیت این است که م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 