پاورپوینت کامل علوم عقـــلانی مکتب، گمشده ای رفته از یاد! ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علوم عقـــلانی مکتب، گمشده ای رفته از یاد! ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علوم عقـــلانی مکتب، گمشده ای رفته از یاد! ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علوم عقـــلانی مکتب، گمشده ای رفته از یاد! ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

>

اشاره:

حجت السلام حسن میلانی متولد سال ۱۳۳۸، پس از طی دوره مقدمات، دوره سطح را از محضر آیات پایانی، اعتمادی، ستوده، مدرس افغانی، اشتهاردی، حجتی زاده، کافی اصفهانی، مروج الشریعه و… استفاده نمود. همچنین در درس خارج حضرات آیات وحید خراسانی، بهجت، شیخ هاشم آملی و… شرکت داشته است. وی در برخی مدارس و مؤسسات نیز تدریس داشته، و گاهی عضو هیئت علمی، و گاهی مسئول هیات علمی گروه فلسفه و کلام و عقاید و معارف آنها بوده است.

وی نظرات خاصی در مورد فلسفه و عرفان و حتی مکتب تفکیک دارد و به همین دلیل در برخی جلسات بحث و گفتگو و مناظره در این باره حاضر بوده است. نظرات او به همراه هم فکرانش مانند مهدی نصیری در فصلنامه سمات قابل دسترسی است. نوشتار پیشرو که به قلم ایشان بوده و به درخواست محفل نگاشته شده است، بدون دخل و تصرف و با همان شیوه تحریر ایشان تقدیم می گردد. نگارنده محترم و فاضل این نوشتار، بر ضرورت فراگیری فلسفه شرق و غرب در حوزه تاکید نموده اند (البته به منظور پاسخ به استدلالات و کژی های فلسفه) و یک جا هم لزوم تقویت مبانی اعتقادی، برهانی و عقلانی طلاب و دانشجویان را به درستی گوشزد کرده اند و کرسی های نقد منطقی فلسفه و عرفان را امری مطلوب بلکه ضروری شمرده اند.

مولف محترم در این نوشتار به یک بررسی تطبیقی پرداخته، برخی عقاید فلسفی و عرفانی را نمونه آورده اند که از نظر ایشان با برخی ضروریات دین همچون مخلوقیت جهان، خلق از عدم، وجود شریعت، ارسال رسل و معاد در تعارضند. ایشان در رد این عقاید فلسفی، ۷ نقد را مطرح فرموده اند که عمدتا دلایلی نقلی محسوب می شوند نه دلایل عقلی و برهانی. البته استدلال به دلیل نقلی کاملا منطقی و عقلانی است اما به شرط آنکه پیشتر، وجود خدا و لزوم نبوت و سپس صدق نبی به طور یقینی و عقلی اثبات شده باشد.

اما مشکل آنجا رخ مینماید که بخواهیم با کسی سخن بگوییم که هنوز در مرحله اثبات وجود خدا است تا چه رسد به وجود نبی و صدق او (که چنین فردی را نمیتوان به صرف دیدن امری خارق عادت از مدعی نبوت به صدق نبی قانع کرد چرا که امر خارق عادت اعم است از معجزه و اعمال جادوگرانه و. .. و تا قائل به خدایی حکیم و هادی نباشیم که ضرورتا به اقتضای حکمتش ادعای نبوت از سوی شخص کاذب را ابطال مینماید نمیتوان به معجزه بودن امر خارق عادت و صدق مدعی نبوت حکم کرد). اگر چنین کسی ادله عقلی فلاسفه بر عقاید فلسفی را مطالعه کند و بدانها اقناع شود آیا می توان با ۷ نقد این نوشتار او را به رها کردن عقاید فلسفی مزبور اقناع نمود؟!

اگر تاکید داریم بر ضرورت فراگیری فلسفه برای نقد آن، آن هم «نقدی منطقی» (نه نقد روایی یا نقد حاشیه ای از این دست که گوینده فلان استدلال عقلی، انسانی بیبند و بار و فاسد بوده است! ) باید به تعقل عمیق و تدقیقات عقلی دامن بزنیم. اما آیا تاملات انتقادی کاملا عقلی و منطقی (نه نقلی و تاریخی و حاشیه ای) روی محتوای اندیشه های فلسفی، خود نهایتا منجر به پیدایش علمی عقلی نخواهد شد؟! اگر نسبت به نام «فلسفه» حساسیت نداریم می توان نام این علم عقلی را هم فلسفه گذارد زیرا بنابه فرض کاملا منطقی و عقلانی است و مستقل از نقل است. به هر حال، ما نیازمند یک علم عقلی مستقل از نقل هستیم تا نهایتا اثبات مبدا و معاد یعنی اصول دینی ما تقلیدی و تعبدی نشوند. نکته مهم آن است که حجت الاسلام میلانی بر ضرورت علوم عقلی تاکید دارند منتها فلسفه موجود را قابل نقد می شمارند.

بدون تردید مکتب کلام و معارف عقلانی شیعی در پیوسته زمان هم چنان بر ستیغ بلند اتقان و استحکام جای داشته و در میدان مقابله و مناظره هیچ هماوردی را تاب مقاومت در مقابل کمترین استدلالات و حجت ها و براهین آن نبوده است. علم کلام ـ بر خلاف تفکر بعضی که می پندارند علم کلام یکسری مسائل تعبدی بیش نیست ـ علمی است که با برهان و استدلال عقلی به اثبات عقائد می پردازد.

هنگامی که فلسفه وارد ادیان – و از جمله اسلام- شد، در پی هدایت ها و تعالیم معصومان علیهم السلام تمامی مدافعان حقیقی عقلانیت مکتب وحی به مقابله با آن برخاستند، و بسیاری از اصحاب امامان معصوم علیهم السلام کتاب هایی بر رد فلسفه نوشتند، اما در اثر تبلیغات بیگانگان، و دور شدن بسیاری از افراد از مبانی عقلانی واقعی، اندک اندک حقیقت متحول شد تا آ ن جا که اینک بسیاری از افراد می پندارند که فلسفه و دین هیچ دوگانکی و مخالفتی ندارند! در حالی که در طول تاریخ کلام و عقلانیت شیعی و حتی در زمان حاضر هم عموم علما و فقها و پاسداران مرزهای عقلانیت دینی، صریحا تباین مطالب فلسفه های بشری با ضرورت های عقلی و برهانی و وحیانی را اعلام داشته اند.

هشام بن حکم، متکلّم بزرگ و مدافع عقاید و معارف اهل بیت عصمت علیهم السلام با فلاسفه مخالف بود و ایشان را رد می کرد. (ن. ک: بحارالانوار، ۵۷/۱۹۷ و رجال مرحوم نجاشی قدس سره، ۴۳۳/ ش. ۱۱۶۴) وی کتابی در باب توحید در رد آرای ارسطاطالیس نوشته است.

نیز فضل بن شاذان نیشابوری ثقه جلیل و فقیه و متکلم نبیل که از اصحاب چهار امام معصوم است کتاب الرد علی الفلاسفه را نوشته است. (ن. ک: بحارالأنوار، ۵۷/۱۹۷ ـ ۱۹۸ و رجال مرحوم نجاشی قدس سره، ۳۰۷/ ش. ۸۴۰)

مرحوم علامه مجلسی می فرماید: «مشهور نمودن کتب فلاسفه در میان مسلمانان از بدعت های خلفای جور دشمن ائمه دین است تا بدین وسیله مردم را از دین و امامان علیهم السلام برگردانند… صفدی در شرح لامیه العجم ذکر کرده که چون مأمون عباسی با بعضی از پادشاهان نصاری صلح کرد -گمان می برم که پادشاه جزیره قبرس باشد- از آنها طلب کرد که مخزن و کتابخانه کتب یونان را در اختیار او بگذارند…

پادشاه دوستان خصوصی خود را که صاحب رأی نیکو می دانست جمع کرد و با ایشان مشورت نمود، تمامی آنها رأی دادند که آن کتب را در اختیار مأمون نگذارد و نزد او نفرستد مگر یک نفر از آنها که گفت این کتب را نزد ایشان بفرست زیرا این علوم (یعنی فلسفه) داخل هیچ دولت دینی نشده است مگر آن که آنها را به فساد کشانیده و اختلاف در بین علمای ایشان ایجاد کرده است… مشهور این است که اول کسی که کتاب های یونانیان را به زبان عربی ترجمه کرد خالد بن یزید بن معاویه بود.» (بحار الأنوار، ۵۷/۱۹۷ – ۱۹۸)

و این مطلب که گاهی گفته می شود: فیلسوف به طور آزاد به بحث می پردازد ولی متکلم بر اساس هدف های از پیش تعیین شده به بحث می پردازد خلاف واقع بوده و در حقیقت از مطالبی است که توسط خود فلاسفه به افکار دیگران القا شده است.

و این بسیار دور از واقع است که ما مثلا شیخ مفید و طوسی و سید مرتضی و علامه حلی و… را افرادی سطحی نگر و ظاهر بین و متعبد به اهداف غیر عقلی و از پیش تعیین شده بدانیم و در مقابل ایشان کسانی را که معتقد به جبر و تشبیه و وحدت وجود و سنخیت بین خالق و مخلوق و انکار معراج و معاد جسمانی و ده ها مطلب باطل دیگرند افرادی عقلگرا و آزاد اندیش گمان کنیم. و اینکه گفته شود پذیرش مطالب انبیا و رسولان الهی قبل از اثبات خدا موجب دور و تسلسل است صحیح نیست زیرا انبیا علیهم السلام رسالت خود و وجود باری تعالی را به طور هم زمان، با ارائه معجزات خویش اثبات می نمایند و هرگز دور و تسلسل پیش نمی آید.

در حالی که فلسفه های موجود را افراد دور از هدایت های انبیا و رسولان الهی، و مشرکان و بت پرستان یونان و هند و مصر و ایران باستان و امثال ایشان بنیان نهاده اند، لذا عموم افکار ایشان مخالف با اصول مسلم عقلی و برهانی و وحیانی می باشد.

در واقع یا باید فلسفه استدلال و پیمودن راه عقلی محض باشد یا کلام یا هر دو، اگر بگوییم هر دو هستند نگاه به نتایج بحث می کنیم. تباین هایی اساس و مبنایی می بینیم، تا جایی که هم فلاسفه متکلّمین را قبول ندارند و هم متکلمین فلاسفه را.

بنابر این یا باید فلسفه را بر کلام ترجیح داد و یا کلام را بر فلسفه، و روشن است که دست برداشتن از کلام مساوی است با دست برداشتن از عقلانیت دین! و ترجیح فکر بشری بر تعلیمات برهانی مکتب وحی!

یکی از اعتقادات اصلی فلسفه این است که تناهی برای عمر عالَم قبول نداشته باشد و قائل به حدوث عالَم نباشد الاّ اینکه آن را به حدوث ذاتی که البته همان قدم عالَم است تأویل می کند، و حرکت جوهری هم همان قِدَم عالَم میباشد.

و البته این طور نیست که بعضی از فلاسفه این اشکالات و عقاید را داشته باشند و برخی دیگر از آنان معتقد به حدوث واقعی عالم، و خلق لا من شیء، و بطلان صدور عالم از ذات خدا، و بطلان عینیت اشیا با ذات خدا و امثال آن باشند، بلکه مبنای تفکر فلسفی بر صدور اشیاء از ذات خدا، و وحدت و عینیت بین وجود مخلوق و خالق، و جبر و… است و این مبانی مورد اتفاق تمامی ارکان ایشان می باشد.

واضح است که اگر موجودات مخلوقات (لا من شیء) خداوند نبوده, بلکه تجلی و ظهور خود او باشند دیگر امر و نهی و تکلیف و جزاء و پاداش و عبادت و شریعت و توحید و معاد و امامت و عدل و دعا و همچنین تمام فقه از اول کتاب طهارت تا آخر قصاص و دیات و… دنیا و آخرت باطل و پوچ و بی معنی خواهد شد!

با همه این احوال فرا گرفتن مطالب فلسفه شرق و غرب در حوزه های دینی و اسلامی، ضرورتی اجتنابناپذیر است، چرا که ـ چنان که شواهد آن را ارائه خواهیم داد ـ عقاید و مطالب ساخته ذهن و فکر بشر و فلسفه های التقاطی، غالبا در مقابل تعلیمات عقلی و برهانی انبیا است، لذا بر مجتهدان در علوم و معارف اسلامی فرض و لازم است که شبهات و استدلالات فلاسفه را به خوبی فرا گرفته و پاسخ شبهات ایشان را بیان دارند و استدلالات ایشان را ابطال نمایند، و متقابلا معارف دین و حقایق وحیانی را اثبات نمایند.

وضعیت فلسفه در نجف، سامرا، قم و مشهد، و مسأله رویگردانی حوزه مشهد از فلسفه

فلسفه در طول تاریخ، در تمامی حوزه های علمیه شیعی، در بین علما و فقهای درجه اول به عنوان علمی بیگانه و مخالف با ضرویات مبانی عقلانی وحیانی شناخته و شناسانده شده است، در مشهد مقدس نیز امر پیوسته به همین منوال بوده و هست، اما اخیرا مکتب تفکیک میرزا مهدی اصفهانی در مشهد ظهور یافته است، که مؤسس این مکتب، پس از آن که مدت های مدیدی از عمر خویش را به سیر و سلوک‎ های عرفانی وحدت وجودی سپری نمود، از نجف اشرف به مشهد مقدّس نقل مکان نمود، و با ادّعای توبه و بازگشت از مطالب فلسفی و عرفانی، به نقد فلسفه و عرفان پرداخت و شاگردانی تربیت کرد، امّا تأمل درخور نشان می دهد که مکتب ایشان گرچه تحت عنوان نقد و ابطال فلسفه و عرفان شهرت یافته است، بر خلاف این شهرت، مطالبی تحویل داده است که عینا همان مطالب فلاسفه و عرفا میباشد، و با مبانی مکتب عقل و وحی و اعتقادات فقها و علمای بزرگوار شیعه کاملا مباین است. (نگاه به: مجله سمات، شماره دوم، مقاله ملاحظاتی پیرامون مکتب تفکیک) چنان که:

الف) نظریه مکتب ایشان این است که جز وجود خداوند، هیچ وجودی در کار نیست. و خداوند نمیتواند هیچ چیزی خلق نماید، وگرنه لازم می آید وجود خودش محدود شود.

ب) در مکتب مذکور پیمودن راه استدلال عقلی و برهان و کسب یقین به عقاید و معارف الهی از طریق آن، صرفاً ضلالت و گمراهی و راه دیوانگان است، در این مکتب تمامی تصوّرات و تصدیقات، ضلالت و جهالت است. و حتی در مورد معرفت واقعی خداوند باید در حالت نفی تعقّل و تفکّر، کنه وجود خداوند را در وجود خود یافت.

فلسفه در حوزه، دانشگاه و رسانه های ملی

دیربازی است که در حوزه های علمیه و به تبع آن در دانشگاهها و رسانه های جمعی، عقایدی مخالف با ضروریات اسلام، اعتقاد گروهی شده؛ و کتابهایی با مبانی فلسفی و عرفانی به عنوان اعتقادات اسلامی مورد تدریس و تعلیم و تعلم و صدور مدرک و تدوین پایان نامه و بحث و سخن و… قرار می گیرد که در گذشته به عنوان فنی از فنون شمرده می شد نه به عنوان اعتقادات اسلامی و معارف الهی و تعالیم مکتب وحی. و امروزه بسیاری افراد پرچمدار عقایدی هستند که خلاف ضروریات اسلام و ادیان است، از جمله:

۱) در ضمن ادعای خلاف واقع کثرت معانی وحدت وجود، و نسبت دادن نفهمی به عموم اساطین مخالف آن، معنای توحید الهی به وحدت وجود خالق و مخلوق تحریف و تأویل می شود.

۲) اعتقاد به حدوث عالم انکار شده و اعتقاد به حدوث ذاتی ازلی و قدم عالم جای گزین آن می گردد.

۳) معنای واقعی خلقت، به تطور و تغیر وجود خالق متعال به صورتهای مختلف تأویل می شود.

۴) در ضمن اثبات واجب الوجودی که کل الاشیاء است، در حقیقت وجود باری تعالی انکار می شود.

۵) به توهم کلیت جبر و ضرورت علی و معلولی، اعتقاد به جبر جای گزین اثبات اختیار می گردد.

۶) تحت عنوان حرکت تمام اشیا به سوی کمال و تجرد و فنای فی الله، معاد و وجود حقیقی بهشت و دوزخ انکار می گردد و…

ضروریات و براهین قطعی مکتب وحی، ظواهر ظنی دینی! تعریف شده، و برخی اوهام دیگران علوم عقلی دانسته آمده، و بررسی نظریات علمی، اهانت به علمای بزرگوار تلقی می گردد و به توهم دفاع از خدمت گزاران مکتب، با ضروریات و اصول قطعی و برهانی مکتب مخالفت می شود.

اغلب مؤسسات کلامی که در مباحث توحیدی فعالند نیز تنها نام کلام دارند و عملا حقایق اعتقادات کلامی را انکار می کنند.

بدیهی است که اگر مبانی اعتقادی و برهانی و عقلانی طلاب و دانشجویان را چنان که باید تقویت کنیم، به خودی خود به حقایق معارف عقلانی دینی، و بی اساس بودن مبانی فلسفی و عرفانی التقاطی که در شرق و غرب و جدید و قدیم یکی می باشد پی خواهند برد و بساط انحراف برچیده خواهد شد، اما اگر پیوسته تحت عنوان بی محتوای دفاع از عقلانیت! به تبلیغات بی اساس از فلسفه و عرفان ادامه داده، با کرسی های نقد منطقی فلسفه و عرفان مخالفت کنیم، هر لحظه در گرداب عقاید صوفیانه و شیطان پرستی غرق تر خواهیم شد، و آیندهای وخیم تر خواهیم داشت.

بررسی تطبیقی عقاید فلسفی و عرفانی با معارف برهانی وحیانی

در مورد رابطه خالق و م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.