پاورپوینت کامل سبک زندگی با نامسلمانان در آینه کتاب و سنت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سبک زندگی با نامسلمانان در آینه کتاب و سنت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سبک زندگی با نامسلمانان در آینه کتاب و سنت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سبک زندگی با نامسلمانان در آینه کتاب و سنت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

چکیده

پر واضح است که در جهان، ادیانِ بسیاری با باورها و خاستگاه های گوناگون وجود دارد. برای پیروان هر دینی نسبت به ادیان دیگر پرسش هایی بنیادین مطرح است که از جمله آن پرسش ها، پرسش از حقانیت آن ادیان، نجات اخروی و چگونگی تعامل با پیروان آن است.

در این باره چهار رویکرد مشهور وجود دارد: ابطال گرایی[۱]، انحصارگرایی[۲]، شمول گرایی[۳] و کثرت گرایی[۴]. کثرت گرایی از موضوع های مهم فلسفی دوران معاصر است که به حوزه های متعددی همچون دین، سیاست، فرهنگ، جامعه شناسی، اخلاق و.. . تسری یافته است.

در این میان کثرت گرایی دینی که نخستین بار در آرای «جان هیک»، فیلسوف معاصر مطرح گردید اهمیتی ویژه دارد. کثرت گرایی دینی هنجاری، پاسخی است برای پرسش از چگونگی همزیستی با پیروان ادیان دیگر. بر پایه این نظریه باید با آنان رفتاری با احترام و مدارا داشت. اسلام کسی را به پذیرفتن دین مجبور نمی داند و نیک زیستی را با ناهمکیشان، چه دیندار باشند و چه بی دین، به گونه واقعی و گسترده آن پذیرفته و بر آن فراوان سفارش کرده است.

اگر کافران و مشرکان با مؤمنان سر جنگ نداشته باشند و حقوق آنان را نادیده نگیرند، مؤمنان نیز حق هیچ گونه برخورد ناخوشایند را با آنان ندارند. حتی اگر آنان با مؤمنان وارد جنگ شوند نیز، قرآن کریم مؤمنان را به از اندازه نگذشتن، فرمان داده است.

مقدمه

هر آیینی که تا کنون در گیتی بالیده است پیروان و پشتیبانانی داشته یا دارد که به آموزه های آن پایبندند و برخی از آنان حاضرند تا پای جان در جانب داری از آن بایستند؛ نیز از نگاه آنان پیروان ادیان دیگر نیز جایگاهی دارند و سرنوشتی. این جایگاه و سرنوشت، تعیین کننده گونه رابطه آنان با ناهمکیشان خود است.

همچنین پیروان هر آیینی در پی آن اند تا نظر ناهمکیشان را پیرامون خود بدانند؛ از این رو می شاید و می باید تا نگرگاه اسلام را پیرامون همزیستی با نامسلمانان روشن سازیم تا هم خود بدانیم با آنان چگونه باشیم و هم آنان بدانند که نگاه اسلام پیرامون آنان چگونه است؛ در واقع می بایست بدانیم کثرت گرایی دینیِ هنجاری از نگرگاه اسلام پذیرفته است یا خیر؟

کثرت گرایی دینی هنجاری

این صورت از کثرت گرایی پاسخی است برای پرسش از چگونگی همزیستی با پیروان ادیان دیگر. بر مبنای این نظریه باید با آنان رفتاری با احترام و مدارا داشت و به قول مولوی:

سخت گیری و تعصب خامی است تا جنینی کار خون آشامی است

(مولوی، ۱۳۸۳ ش، دفتر سوم، ص ۳۶۶، بیت ۱۲۹۷)

این نظریه را کثرت گرایی دینی هنجاری یا اخلاقی[۵] می نامند؛ البته برخی چون فرامرز قراملکی، (فرامرز قراملکی، ۱۳۸۴: ص ۳۱۹-۳۱۸) بر خلاف لگنهاوزن، (لگنهاوزن، ۱۳۸۴: ص ۳۴) کثرت گرایی دینی اخلاقی را صورتی دیگر از کثرت گرایی دینی می دانند و تقریر آن چنین است که اصول اخلاقی جملگی ادیان یکسان است؛ به هر روی کثرت گرایی دینی هنجاری همان است که با لفظ« تلرانس»[۶] شناخته می شود.

کثرت گرایی دینی هنجاری از نگرگاه قرآن کریم

اسلام؛ مدارا و نیک زیستی با ناهمکیشان را به معنای درست و گسترده کلمه پذیرفته است؛ افزون بر اینکه این مدارا تنها ویژه پیروان ادیان آسمانی نیست، بلکه کافران و مشرکان را نیز در بر دارد. سوره کافرون خود منشور چگونگی تعامل با کافران است: «بگو: ای کافران، آنچه می پرستید نمی پرستم و آنچه می پرستم شما نمی پرستید و نه آنچه پرستیدید من می پرستم و نه آنچه می پرستم شما می پرستید دین شما برای خودتان و دین من برای خودم» (کافرون/۱۶). [۷]

باری ممکن است گفته شود: آیه های سوره کافرون در مقام ثبوت است نه اثبات. پاسخ آن است که با این حال، چه بسا، با گونه همزیستی با ناهمکیشان، بی ربط نیست.

قرآن کریم کسی را به پذیرش دین مجبور نمی داند و کافران را به راه هدایت که از بیراه به خوبی آشکار است، دعوت می کند و به آنان می گوید که هر کس از طاغوت روی گرداند و به خدای تعالی ایمان آورد به دستاویزی استوار چنگ زده (بقره/۲۵۶) [۸] و هدایت و نجات، در گرو همین است. با آنکه رستگاری در رستاخیز با ایمان و عمل صالح در دنیا به دست می آید، اما کسی را در دنیا نباید به ایمان مجبور کرد.

قرآن کریم ظلم را به هیچ کس، حتی به کافران، روا نمی داند و بلکه مؤمنان را به عدالت پیشگی و حتی مهرورزی با آنان فرمان داده است: «[اما] خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده اند باز نمی دارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید؛ زیرا خدا دادگران را دوست می دارد.

فقط خدا شما را از دوستی با کسانی باز می دارد که در [کار] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانه هایتان بیرون رانده و در بیرون راندنتان با یکدیگر همپشتی کرده اند و هر کس آنان را به دوستی گیرد، آنان همان ستمگران اند». (ممتحنه/۸۹) به سخن طبرسی، خداوند مؤمنان را از آمیختن با آنان که با مؤمنان بر ترک جنگ پیمان بسته اند و نیز از نیکی کردن و عادلانه رفتار کردن با آنان باز نداشته است. (طبرسی، ۱۳۷۲: ۹/۴۰۸)

مراد از کافرانی که با مؤمنان بر سر دین نجنگیدند و مؤمنان را از دیارشان بیرون نراندند، کفار جاهای دیگر و جز مکه است که با مسلمانان پیمان داشتند. «بِرّ»، مصدر فعل «تَبَرّوهُم»، به معنای نیکی کردن و «إقساط»، مصدر فعل «تُقسِطوا» و به معنای به عدل رفتار کردن است. خداوند با این فرمان که «دشمن مرا و دشمن خود را دوست نگیرید» نخواسته است شما را از نیکی و رفتار عادلانه با آن ها که با شما در دین نجنگیدند و از دیارتان بیرون نکردند باز دارد؛ چه نیکی به چنین کافرانی خود عدالتی است از شما و خداوند عادلان را دوست می دارد.

باری این آیه با آیه «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ» (توبه/۵)؛ مشرکان را هر کجا یافتید بکشید؛ نسخ نشده است؛ چه آیه سوره ممتحنه جز اهل ذمّه و هم پیمانان با مسلمانان را فرا نمی گیرد و کافرانی را که با اسلام سر جنگ دارند در بر نمی گیرد تا اینکه آیه سوره توبه ناسخ آن باشد. مراد از «آنان که با شما جنگیدند»، مشرکان مکه اند (طباطبایی،۱۴۱۷: ۱۹/۲۳۴).

اگر کافران و مشرکان با مؤمنان سر جنگ نداشته باشند و حقوق آنان را نادیده نگیرند، مؤمنان نیز حق هیچ گونه برخورد ناخوشایند را با آنان ندارند. حتی اگر آنان با مؤمنان وارد جنگ شوند نیز، قرآن کریم مؤمنان را به از اندازه نگذشتن فرمان داده است: «و در راه خدا، با کسانی که با شما می جنگند، بجنگید و [لی] از اندازه درنگذرید؛ زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمی دارد.» (بقره/۱۹۰)؛ «قتال» به معنای آن است که کسی کشتن کسی دیگر را قصد کند که قصد کشتن او را دارد. (طوسی، بی تا: ۲/۱۴۳؛ طباطبایی، ۱۴۱۷: ۲/۶۱) خطاب در «بجنگید» به مؤمنان است (طوسی، بی تا: ۲/۱۴۳).

شیخ طوسی، ابن کثیر و علامه طباطبایی گفته اند: برخی این آیه را نسخ شده به وسیله آیه هایی چون: «وَ اقْتُلوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُموهُمْ» (بقره/۱۹۱)؛ و هر کجا بر ایشان دست یافتید آنان را بکشید و «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَهٌ» (بقره/۱۹۳)؛ با آنان بجنگید تا دیگر فتنه ای نباشد و «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ»؛ (توبه/۵) دانسته اند و این سخن درستی نیست (طوسی، بی تا: ۲/۱۴۳؛ ابن کثیر دمشقی، ۱۴۱۹: ۱/۳۸۷؛ طباطبایی، ۱۴۱۷: ۲/۶۱).

معنای «از اندازه درنگذرید» این است که با آن کس که به جنگیدن با او فرمان داده نشده اید، زنان، کودکان، کسانی که به آنان امان داده اید، کسی که توان اندیشیدن ندارد، پیران، راهبان و صومعه نشینان نجنگید و آنان را نکشید و از جنگیدن بر غیر دین و از مُثله کردن، سوزاندن یا بریدن درختان، سوزاندن کشتزارها و باغ های میوه، بی دلیل کشتن حیوان و ویرانگری بپرهیزید (طوسی، بی تا: ۲/۱۴۳؛ ابن کثیر دمشقی، ۱۴۱۹: ۱/۳۸۷؛ زحیلی، ۱۴۱۸: ۲/۱۷۹).

علامه طباطبایی معنایی گسترده تر را بیان کرده است: «تعتدوا» از مصدر «اعتداء» و« اعتداء» به معنای بیرون شدن از اندازه است. نهی از«اعتداء»، در اینجا، به گونه مطلق است و از این رو هر از اندازه گذشتنی را در بر می گیرد (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۲/۶۱).

مراد از «سبیل الله»، در این آیه، دین خدا است (طوسی، بی تا: ۲/۱۴۳) و در راه خدا بودن این کار به این است که هدف تصمیم گیرنده، برپا داشتن دین و فراز کردن کلمه توحید باشد. چنین قتالی عبادت است و می باید با نیت انجام شود و آن نیت، رضای خداوند و نزدیک شدن به او است، نه چیره شدن بر دارایی ها و ناموس مردمان؛ پس قتال، در اسلام، دفاع است. اسلام بر آن است تا با جنگیدن با کافران از حق قانونی انسان ها دفاع کند، حقی که فطرت سلیم آن را برای آدمی خواستار است (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۲/۶۱).

اگر کافران صلح را خواهان شدند، مؤمنان نیز از در صلح درآیند (انفال/ ۶۱). خدای تعالی به پیامبر خویش فرمان داده است: اگر دشمن به صلح و روش مسالمت آمیز روی آورد، تو نیز به آن گرای؛ (طوسی، بی تا: ۵/ ۱۴۹؛ شبر، ۱۴۰۷ ق: ۳/ ۳۸ و طباطبایی، ۱۴۱۷: ۹/۱۱۷) باری، این به شرطی است که قصد فریفتن مسلمانان را نداشته باشند (طوسی، بی تا: ۵/۱۴۹).

و مؤمنان کسانی از آنان را که با گروهی که با مؤمنان هم پیمان اند، پیوند دارند و نیز کسانی از آنان را که نزد مؤمنان بیایند و از جنگیدن با مؤمنان یا با قوم خود به تنگ آمده باشند، نکشند و اگر از مؤمنان کناره گیری کردند و با آنان نجنگیدند و طرح صلح افکندند، مؤمنان نیز باید از جنگ دست بشویند (نساء/۹۰).

این آیه از حکمی که در فراز «پس اگر روی برتافتند، هر کجا آنان را یافتید به اسارت بگیرید و بکشیدشان» (نساء/۸۹) آمده است، دو گروه از مشرکان را از دستگیر کردن و کشتن استثنا کرده است: نخست، مشرکانی که میان آنان و برخی از قوم ها که با مسلمانان پیمان صلح دارند، رابطه ای باشد که آن دو را به هم وصل کرده باشد؛ مانند آنکه میان آن مشرکان و آن اقوام سوگند یا چیزی مانند آن برقرار باشد که چنانچه به هر یک از دو گروه حمله شد، دیگری یاریش کند. دو دیگر مشرکانی هستند که از جنگیدن با مسلمانان و نیز مشرکان قوم خود روی گردان اند و به مسلمانان می گویند: ما نه بر شماییم و نه با شما (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۵/۳۱).

قرآن کریم مؤمنان را از ناسزاگویی به کافران یا معبودان آنان بازداشته است(انعام/۱۰۸). این آیه نشانگر یکی از ادب های دینی است که با رعایت آن، احترام مقدسات جامعه دینی نگاه داشته می شود و دستخوش اهانت و ناسزا و یا سخریه نمی شود. انسان، به لحاظ غریزی، از حریم مقدسات خود دفاع و با کسانی که به آن حریم دست بیالایند رویارویی می کند. از آن رو که ممکن بود مسلمانان، برای دفاع از حریم پروردگار، به بت های مشرکان دشنام دهند و از دیگرسو عصبیت جاهلیت، مشرکان را نیز وادارد که حریم مقدس خدای متعال را بشکنند، به آنان دستور می دهد که به خدایانِ مشرکان ناسزا نگویند؛ چه اگر چنین کنند و مشرکان نیز در جایگاه رویارویی برآیند، در حقیقت، مؤمنان خود، بی حرمتی و جسارت به مقام کبریایی خداوند را سبب شده اند (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۷/۳۱۴؛ برای دانستن بیشتر بنگرید به: قمی، ۱۴۰۴: ۱/۲۱۳).

از عمومِ تعلیلی که فراز «این گونه برای هر امتی کردارشان را آراستیم» بیانگر آن است، باز داشتن از هر سخن زشتی نسبت به مقدسات دینی به دست می آید (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۷/۳۱۴). در روایتی، عمر طیالسی از امام صادق(ع) پیرامون این آیه پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود: «ای عمر، آیا کسی را دیده ای که خداوند را دشنام دهد؟»

گفت: «خداوند مرا فدای تو گرداند، چگونه می شود؟» فرمود: «هرکه ولی خدا را دشنام گوید، چنان است که خدای را دشنام گفته باشد». (عیاشی، بی تا: ۱/۳۷۴-۳۷۳) پس مؤمنان نباید، با کردار خویش، حتی سبب آن شوند که کسی به ولی خدا دشنام گوید.

حضرت حق جلت عظمته به پیامبر خویش فرموده است که در جایگاه تبلیغ: «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه ای] که نیکوتر است مجادله نمای. در حقیقت پروردگار تو به [حال] کسی که از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راه یافتگان [نیز] داناتر است» (نحل/۱۲۵). «حکمت» به معنای با دانش و خرد، به حق رسیدن (اصفهانی، بی تا: ۲۴۸) و دریافتن معانی است و از آن رو حکمت نامیده شده است که بازدارنده از نادانی است (طریحی، ۱۳۷۵: ۶/۴۵).

«موعظه» یعنی بیم دادن از بدفرجامی (همان: ۴/۲۹۲) و نیز یاد آوردن کارهای نیک به گونه ای که زلال شدن دل را در پی داشته باشد (فراهیدی، ۱۴۱۰: ۲/ ۲۲۸). «جدال» نیز به معنای سخن گفتن به شیوه نزاع و برتری جویی است (اصفهانی، بی تا: ص ۱۸۹).

«حکمت»، «موعظه» و «مجادله»، هر سه به گونه سخن گفتن مربوط است. پیامبر گرامی مأمور شده است به این سه شیوه به آیین خداوندی فرابخواند. مراد از حکمت حجتی است که ره آورد آن حق باشد؛ آن هم به گونه ای که هیچ شک و ابهامی در آن نماند. موعظه بیانی است که نفس و قلب شنونده را نرم گرداند و آنچه مایه صلاح حال شنونده است را از سخنان عبرت آور و.. . دارا باشد.

جدال دلیلی است که تنها برای روگردانی خصم از آنچه بر سر آن نزاع می کند به کار رود؛ بی آنکه ویژگی آشکار کردن حق را داشته باشد و آن عبارت است از اینکه آنچه را خصم خودش به تنهایی و یا او و همه مردم پذیرفته اند بگیریم و با همان، ادعایش را رد کنیم.

بنا بر آنچه گفته شد این سه روشی که خدای تعالی برای دعوت بیان کرده است همان سه شیوه منطقی، یعنی برهان، خطابه و جدل است؛ باری خدای تعالی موعظه را به «حسنه» و جدال را به «أحسن» بودن وابسته گردانده است و این خود بیانگر آن است که پاره ای از موعظه ها حسنه نیستند و جدال ها پاره ای حَسَن (نیکو)، پاره ای احسن (نیکوتر) و پاره ای دیگر بی حُسن هستند و اگر نه خداوند موعظه را به حَسَن و جدال را به احسن وابسته نمی کرد (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۱۲/ ۳۷۲-۳۷۱).

و اگر کافران را به راه هدایت خواندی و آنان سرباز زدند، «گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب»، (اعراف/۱۹۹ـ ۱۹۸) نه اینکه با آنان بپیچ و برزم. خداوند پیامبرش را فرمان داده است تا با مردم با گذشت و آسان گیری برخورد کند. (طوسی، بی تا: ۵/۶۲؛ طبرسی، بی تا: ۴/۷۸۷؛ شبر،۱۴۰۷: ۲/ ۴۴۸؛ ابن ابراهیم شاذلی، ۱۴۱۲: ۳/ ۱۴۱۸) زمخشری از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «خداوند پیامبرش را که بر او درود و سلام باد به مکارم اخلاق فرمان داد و در قرآن، پیرامون مکارم اخلاق، آیه ای جامع تر از این آیه نیست» (زمخشری، ۱۴۰۷: ۲/۱۹۰).

امام رضا (ع) فرمود: «مؤمن، مؤمن نیست؛ مگر آنکه سه ویژگی را در خود داشته باشد: سنتی از پروردگارش، سنتی از پیامبرش و سنتی از ولیش، اما سنتی که از پیامبرش می باید داشته باشد مدارا با مردم است که خداوند پیامبرش را به آن فرمان داده» و فرموده است: «گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب» (صدوق، ۱۳۷۸: ۱/۲۵۶). البته گذشت و آسان گیری در پاره ای چیزها روا نیست؛ همچون امر به معروف و نهی از منکر؛ چه اگر ترک شود، دین کاستی می گیرد (فخر رازی، ۱۴۲۰: ۱۵/۴۳۴).

در معنای «و از نادانان رخ برتاب» نیز گفته شده است: «و آن گاه که بر نادانان، حجت تمام شد و از اینکه آنان سخن تو را بپذیرند ناامید شدی با آنان رویارویی نکن؛ چه این کار از قدر تو می کاهد» (طبرسی، بی تا: ۴/۷۸۸؛ شبر، ۱۴۰۷: ۲/ ۴۴۸).

و در آیتی دیگر: «بگو»: ای اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد «پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما]». (آل عمران/۶۴) خطاب در این آیه به عموم اهل کتاب و فراخوان به گرد آمدن بر یک کلمه است.

به این معنا که بر مبنای آن کلمه واحد عمل کنیم و اگر نسبت را به خود کلمه داده است، از آن رو است که برساند کلمه یادشده چیزی است که همه از آن دم می زنند و بر سر همه زبان ها است. آیه بیانگر آن است که بیایید همگی به این کلمه چنگ درزنیم و در گسترش و به کار بستن بایسته های آن دست به دست هم دهیم؛ چه این کار میان ما و شما مساوی است و همه باید چنین کنیم (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۳/۲۵۰-۲۴۶).

اگر آنان از پذیرش این دعوت سر باز زدند، حکم قرآن کریم نبرد با آنان نیست، بلکه باید به آنان گوشزد کنند که ما مسلمان و بر راه مستقیم هستیم و اگر روی بگردانید، با شما سر جنگ نداریم، بلکه ما شما را به نیکی دعوت کننده ایم و از بدی بازدارنده.

از نظرگاه قرآن کریم عبادتگاه های ادیان آسمانی محترم و مقدس است و کسی حق جسارت و بی حرمتی به آن را ندارد. (حج/۴۰) «صوامع»، جمع «صومعه» است و «صومعه» نام معبدهایی است که برای عبادت عابدان و زاهدان، در بالای کوه ها و در بیابان های دوردست، ساخته می شد و بیشتر، عمارتی نوک تیز و مخروطی بود. «بِیَع»، جمع «بِیعه» و نام معبد یهود و نصارا است.

«صلوات»، جمع «صلاه» و به معنای نمازگاه یهود است و «مساجد»، جمع «مسجد»، نام معبد مسلمانان است. خداوند برای آنکه آیین خود را از خطر نابودی نگاه دارد، پاره ای از مردم را به دست پاره ای دیگر می راند و اگر تنها عبادتگاه ها را نام برده، با این که اگر این دفاع نباشد اصل دین باقی نمی ماند تا چه رسد به معابد آن، از این رو است که معابد، شعائر و نشانه های دین است، صورت دین را در یاد مردم نگاه می دارد. مردم به وسیله آن به یاد دین می افتند و در آن احکام دین را می آموزند(طباطبایی، ۱۴۱۷ ق: ۱۴/ ۳۸۶ ۳۸۴).

کثرت گرایی دینی هنجاری از نگرگاه معصومان (ع)

اسلام دین رحمت و رأفت است و در هیچ دینی به اندازه آن زیبایی و مهربانی یافت نمی شود. به درازنای تاریخ اسلام بسیاری کوشیده اند تا آن را به عنوان دین خشونت، بی مدارایی، تحمل ناپذیری جنگ افروزی و در یک کلمه «دین شمشیر» معرفی کنند. از ناهمکیشان، مسیحیان و از همکیشان، جاهلان مقدس مآب در این زمینه سهم بسزایی دارند؛ حال آنکه رحمت عالمیان، محمد مصطفی (ص) مهربان تر از جملگی پیامبران و دین او مهرآفرین تر از جملگی ادیان است.

خویشتن فرموده است: «امرنی ربّی بمداراه الناس کما امرنی باداء الفرائض»؛ (کلینی، ۱۳۶۷: ۲/۱۱۷) پروردگارم مرا به مدارا با مردم فرمان داد؛ همان گونه که به انجام واجب ها فرمانم داده است. در حدیثی دیگر فرموده است: «آگاه باشید! کسی که به نامسلمان هم پیمان با مسلمانان ستم کند و از حق او فرو گذارد و او را به بیش از توان اش تکلیف کند یا بدون رضایت او چیزی را از او بستاند در روز رستاخیز من به نفع آن غیر مسلمان و بر ضد آن مسلمان دادخواهی خواهم کرد.

سپس آن حضرت با انگشت خود به سینه اش اشاره کرد و ادامه داد: آگاه باشید! کسی که نامسلمانی را به ناحق بکشد، خدا و رسول او خونخواه او هستند و خداوند بوی بهشت را بر او حر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.