پاورپوینت کامل سرمقاله، تأمّلی در رهیافت کارکردگرایانه ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سرمقاله، تأمّلی در رهیافت کارکردگرایانه ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرمقاله، تأمّلی در رهیافت کارکردگرایانه ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سرمقاله، تأمّلی در رهیافت کارکردگرایانه ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
>
دین در حوزه مطالعات دینی
آنچه در جریان آفرینش بیش از هر چیز خودنمایی می کند، احساس حضور خداوند در شریان هستی است. این احساس لطیف، هر وجدان زندهای را به جنبش وامیدارد تا خود و پیرامون خود را بشناسد و به پیدا و ناپیدای خلقت، معرفت حاصل نماید. هیچ کس، منکر خدا نیست. هرکه به گونه ای و به شکلی با معبود خویش، راز و نیاز می کند؛ او را می ستاید؛ بر او نماز می گزارد؛ به شکرانه الوهیتش، قربانی نثار می کند و با اندیشه جاویدش به امید روزی نو در ادامه مسیر آفرینش، به خوابی ابدی فرو می رود تا در نهایتِ تکامل نفس در آرامشی جاویدان، از خواب سحرگاهی برخیزد. دریافت این معنا، چندان مشکل نیست که صِرف اعتقاد یا عدم اعتقاد آدمیان به چیزی، تأثیری بر بود یا نبودِ حقیقت نخواهد داشت. بی شک هرکه خدا را با زبان انکار کند، در دل به او ایمان دارد؛ هرچند خود نداند. این نیز لطفی است از جانب پروردگار یکتا. او به راستی شایسته ستودن است.
آنچه که از غور در شیار ذهن الوهی ادیان گونه گون می توان دریافت، جز این واقعیت نیست که خداوند متعال به گونه ای وصف ناپذیر، بر تمام اندیشه های دینی تاریخ جلوه کرده است. دریافت این معنا جز با فهم گزاره تجربه دین و ادراک اخلاصِ نهفته در تفکر الهی بشر امکانپذیر نیست.
تعدّد مصادیق الوهیت، جز با توحید و وحدت وجود خداوندی تفسیر نمی شود. چنین اندیشه نابی با عمق نظر در وجدانیات دینی و عرفانیِ برخاسته از روح حاکم بر جهان تکوین، به آسانی قابل حصول است. این واقعیت نهفته در ضمیر بشر را «دین» نامیده اند که رشته پیوند ناگسستنی آسمان و زمین است. دین، تجلّی باورهای الهی در نهاد خودآگاه آدمی است.
مسئله «نیاز بشر به دین» در ساختار حیات بشر، بیشک اندیشه ای فراتر از مجادلات الهیاتی و فلسفی است که هر صاحب اندیشه ای را به جنبش فکری واداشته و او را نسبت به آن، باورمند می نماید. با اندک تأملّی در چرایی دین، می توان دریافت که صِرف خرد، خود به تنهایی توانایی اعتقادمندی به حوایج دینی را دارد و استشهادات نقلی، هرچند گره از غوامض سخن می گشاید و زینت بخش کلام می گردد، اما به راستی، چیزی بر ضروری انگاری دین نمی افزاید.
آنچه در این باب، محلّ تبیین است، نحوه ورود به بحث می باشد؛ آنگونه که فطرت، خود به لزوم حضور دین در نهاد بشر گواهی دهد و حجّت بر خصم تمام شود.
ما در جریان شناسی تأمّلات دینی، معمولاً با واژه پردازی های بدیعی روبه رو هستیم که هر کدام به فراخور حال خود در روند پردازش واژگان، به نظاره و بررسی زوایایی از مجموعه اندیشه دینی می پردازد. در این فرآیند، انگاره کارکردشناسی دین با عنایت به جغرافیای وسیعی که در پهنه دین دارد، معنای خود را بازمی یابد.
در سیر چنین مطالعه ای بیش از هر چیز باید به این پرسش توجه داشت که مناسبات میان دین و مظاهر کنش مند بیرونی آن و تأثیری که بر فرد و جامعه، به عنوان نمونه های مورد مطالعه دین پژوهی می گذارد، با چه معیاری، مورد بررسی قرار میگیرد؟
ما در بدو امر، با دو عبارت «دین» و «الهیات» روبه رو می شویم که واژگان کلیدی تحقیقات دینی محسوب می شوند. دین در لغت عربی، به معنای اطاعت و انقیاد است که با نوعی خضوع و تسلیم همراه می باشد. کلمه معادل دین در زبان انگلیسی نیز دقیقاً به همین معناست که مفهوم اصلی آن را میتوان در ریشه های لاتینی آن پی گرفت. واژه «Religion» در انگلیسی، متضمّن نوعی وظیفه شناسی و تسلیم در برابر فرمان خداوند است که باید بدان گردن نهاد.
از سوی دیگر، تمام معارفی که سعی در ارائه شناختی دقیق از دین دارند، در گستره دانش «الهیات» (Theology)، فرصت عرضه می یابند. الهیات را معمولاً «دانش سخن گفتن با خدا» میدانند که بنا بر آنچه در مجموعه باورداشتهای پژوهشگران حوزه دین وجود دارد، از عمومیت مصداقی برخوردار است.
دیوید تریسی در مقاله «الهیات تطبیقی»، در «دایره المعارف دین» (Encyclopedia of Religion)، ویراسته میرچا الیاده می نویسد: «استعمال واژه «theo logia» در معنای تحتاللفظی آن؛ یعنی: «گفتگو یا اندیشیدن درباره خدا یا خدایان»، حکایت از آن دارد که سنت های غیر توحیدیِ همسان (از قبیل برخی سنن هندوئی، کنفوسیوسی، تائویی و ادیان ابتدایی) ممکن است بالمعنی الاعم، نظام الهیاتی قلمداد شوند.
بسیاری از سنتهای دینی، دارای خودآگاهی مطلقاً عقلانی هستند. اصطلاح الهیات که در اینجا به کار رفته است، لزوماً متضمّن معنای ایمان به «خداوند» نیست و حتی بالضروره، بر باور برخی ادیان ابتدایی به «خدایان بزرگ»، اعتقاد یونانی ها و رومی ها به «خدایان متعدّد» و ایمان یهود، مسیحیت و اسلام به «خدایی اصیل و یگانه» نیز دلالت ندارد. هر اصطلاح قابل عرضه ای که برای تعریف حقیقت غایی، مورد استفاده قرار گرفته است، چه بسا ممکن است صراحتاً تابع تجلّیات عقلانی باشد؛ به عنوان مثال: «Sacred» (مقدس) آنگونه که در «دیالکتیک مقدس و نامقدس» در ادیان بزرگ ابتدایی وجود داشته و میرچا الیاده نیز به تحلیل و بررسی آن پرداخته است؛ «Holy» (امر قدسی) که ناتان سودربلوم و رودلف اوتو، آن را به عنوان اصطلاحی جامع پیشنهاد کرده اند؛ «Eternal» (لایزال) که توسط آندرس نیگرن تبیین شده است؛ «Emptiness» (خلأ) که در اغلب سنتهای بودایی یافت میشود و «One» (احد) که در آثار افلوطین آمده است و اصطلاحات دیگری از این دست. چنین تجلّیاتی، آنقدر در سنتهای دینی، به نحو آشکار به کار رفته است که حتی ممکن است افرادی از وجود یک نظام الهیاتی، به معنای عام آن؛ یعنی بی آنکه مفروض دانستن باور توحیدی، ضروری انگاشته شود، سخن بگویند» (Mircea Eliade, 1987, 14: 446-447).
در فرآیند بررسی حضور دین در حیات آدمی و واکاوی نوع نگاه اندیشمندان دینی به دین، نخست باید به تحلیل و ارزیابی تعاریف ارائه شده از سوی آنها پرداخت. این کار، بیشتر از آن جهت، مطلوب است که گونه رویکرد متفکّران حوزه دین را نسبت به دین، در تمامی شاخه های آن، به بهترین وجه نشان می دهد.
حال، با توجه به آموزههای منطقی، این مطلب را باید در نظر گرفت که بهترین تعریف، تعریفی است که جامع و مانع باشد. به رغم این مسئله، حقیقت امر را باید به گونه دیگری یافت و آن، اینکه معمولاً تعبیر به «جامع و مانع بودن» در تعریف دین، از نوعی تسامح برخوردار است و عملاً نمی توان مصداقی خارجی را برای آن پیدا کرد. البته این واقعیت را نیز باید پذیرفت که چنین عجزی از تعریف دین، تا حدّی قابل درک است و به صِرف آن نمی توان دین پژوهان را مؤاخذه کرد.
بنابراین به طور معمول، فرآیند تعریف دین، همواره با نوعی صعوبت همراه است؛ اما به راستی، گریزی از آن نیست. بنده در کتابی که در سال ۱۳۸۸ تحت عنوان «گفتارهایی در مطالعه دین»منتشر کردم، در یکی از فصول آن که «معناداری در پژوهش های دینی» نام داشت، به اختصار، به برخی نکات درباره تعریف ناپذیری دین اشاره کرده ام (رک.به: زحمتکش، ۱۳۸۸: ۱۳۸-۱۲۸)؛ اما در نهایت، خود نیز مجبور به ارائه تعریفی از دین شدم. چرایی این امر را باید در ضرورت تعریف دین، جهت پیش بردن پژوهش های دینی و معنامحوری آن دانست؛ گویی که اساساً بدون تعریف دین، نمی توان به شاخصه های تحقیقات بنیادی پیرامون دین نزدیک شد.
چنین استنباطی از فرآیند مطالعه دین و تأمّل در مفاهیم و موضوعات آن؛ چنانکه به تمامی، گستره این مجموعه به ظاهر نابه هم پیوسته را دربربگیرد، بدیهی به نظر میرسد. بر این اساس، روند تعریف پردازی دین از سوی اندیشمندان دینی را می توان رویکردی اصولی به مطالعات دین دانست که اهالی تفکر را در تمام حوزه های مربوط به دین، ناخواسته به این سو می کشد. حال، با توجه به آنچه گفته شد، می توان به خوبی، صعوبت کار را دریافت که نوعی خودتکلّفیِ گریزناپذیر، در ورای آن نهفته است. من در کتاب مذکور، دین را چنین تعریف کردم:
دین، نمود یا جلوه ماورای طبیعت در وجود یا اندیشه ای تنزل یافته است که عقیده، روح و جسم انسان را به تسخیر خود درمی آورد. (زحمتکش، ۱۳۸۸: ۱۳۸)
حال آیا به واقع با چنین تعابیری می توان به غایت دین دست یافت؟ هرچند به یقین، هر کس به ارائه تعریف از دین میپردازد، تعریف خود را اگر نگوئیم کامل، دستکم دقیقتر از تعاریف دیگران می پندارد. تحقیقاً تعابیری از این دست، در سیر پرفصل مطالعات دینی پژوهشگران حوزه دین، بسیار به چشم می خورد.
سنت ها و مکاتب دینی اندیشمندانی که حیات علمی آنها به نوعی با شناخت مذهب گره خورده است، سرشار از رویکرد تعریفی به دین است که هر کدام از زاویهای خاص بدان می نگرد. نخستین کوشش را در این مسیر، مردم شناسان و جامعه شناسان انجام دادند. ادوارد تایلر به گواهی تاریخ، اولین کسی بود که دین را تعریف کرد و آن را «اعتقاد به موجودات روحانی» (the belief in spiritual beings) دانست (Tylor, 1903: 424). ساختار این تعریف سه جزئی، از اساس، مورد مناقشه جدّی است؛ بهگونهای که همه اجزای آن، در نسبتی نهچندان نزدیک با آنچه ما از دین می شناسیم، قرار دارد.
انحصار دین به باورداشت و غفلت ورزیدن از کنش های دینی، مهمترین نقدی است که میتوان بر تعریف تایلر وارد دانست. به راستی، این تعریف را چهگونه میتوان بر مفهوم «کرمه» (نظام کنش و واکنش) و چرخه «تناسخ» در ادیان هند و با روایتی دیگر، در ادیان قدیم ایران، غیر از زردشت، تطبیق داد؟
در آئین هندوان، مسئله معاد در پیوندی تنگاتنگ با گزاره تناسخ است. به موجب این فرآیند، روح همواره در دولاب «سمساره» (چرخه زادمرد) گرفتار می باشد. بر این اساس، هر نفس انسانی بنا به کردار گذشته خود که از آن به «کرمه» تعبیر میشود، حیات بعدی خود را برمی گزیند.
این حیات جدید به میزان آلودگی کرمه بستگی دارد. انسان می تواند با انجام اعمال نیک و توجه به شعائر دینی، کرمه خود را از آلودگی بیشتر محافظت نماید و بالتبع، در زندگی پسین از جایگاه بهتری برخوردار شود؛ مثلاً در قالب یک «کشتریه» (یکی از اعضای خاندان سلطنتی) یا «برهمن» (روحانی) ظاهر گردد. این چرخه باید آنقدر تکرار شود تا آنکه فرد از دولاب سمساره نجات یافته و به مرحله فنای محض؛ یعنی نیروانا برسد.
تایلر در تأمّلات دینی خود، اساساً کارکردگرا بود و به دین، با رویکردی نمادین می نگریست؛ بدان معنا که مظاهر دین را فاقد واقعیت می دانست و کارآمدی آن را تنها از این جهت می دانست که می تواند مردمان را آرام کند؛ نه آنکه واقعاً آنها به چیزی باور داشته باشند که وجود دارد. به کار رفتن مکرّر واژه «Symbol» (نماد) در سنت دینی تایلر، بر این معنا دلالت دارد که وی اثر مثبت دین را صرفاً در استفاده به موقع از نمادهای تهی از واقعیت می داند.
در پهنه چ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 