پاورپوینت کامل آثار برگزیده مقاله، نقد مبنای اعتبار اشتراک افق در اثبات آغاز ماه قمری ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آثار برگزیده مقاله، نقد مبنای اعتبار اشتراک افق در اثبات آغاز ماه قمری ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آثار برگزیده مقاله، نقد مبنای اعتبار اشتراک افق در اثبات آغاز ماه قمری ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آثار برگزیده مقاله، نقد مبنای اعتبار اشتراک افق در اثبات آغاز ماه قمری ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
>
چکیده
یکی از راه های اثبات آغاز ماه قمری بر طبق روایات اسلامی، بیّنه بر رؤیت هلال است. در این باره بحث می شود که اگر شاهد یا شاهدانی عادل در منطقه ای، هلال را رؤیت نمودند، شهادت ایشان بر رؤیت، برای سایر مکلّفین، آیا در همه جای زمین قابل تمسّک است یا در بخشی از آن؟
منطوق روایات باب صوم، فاقد هرگونه قید مکانی برای حجّیت بیّنه بر رؤیت هلال بوده و اطلاق لفظی آن ها ثابت است؛ هرچند که به دلیل کرویت زمین، اطلاق مقامی این روایات منعقد نیست و نمی توان پذیرفت که ماه قمری، به صورت هم زمان در کلّ زمین آغاز شود.
به همین دلیل باید ملاکی برای تقسیم بلاد در اثبات حلول ماه نو، از میان روایات استخراج نمود. مشهور فقهای ما معتقدند که اگر بین محلّ رؤیت و محل شهادت، اشتراک یا تقارب افق وجود داشته باشد، می توان به متعلّق بیّنه اخذ کرد و در غیر این صورت، رؤیت شاهدان کفایت نمی کند.
عمده دلیلی هم که بر اثبات این ادعا می آورند، انصراف روایات است. اما حق، این است که این انصراف، ثابت نیست و این مدّعا، به دلیل عدم داشتن پشتوانه روایی و هم چنین عدم دقت و ضابطه مندی تعریف قرب و بُعد در فتاوای ایشان، قابل قبول نمی باشد. بر این اساس باید به دنبال ملاک و ضابطه دیگری برای این تقسیم بود.
مقدمه
درباره بیّنه و این که حجّیت آن در اثبات آغاز ماه قمری، تا چه محدوده مکانی قابل تعمیم است، تعابیر گوناگونی در لسان روایات وجود دارد و همین مطلب باعث شده که فقهای شیعه؛ اعم از متقدّمین، متأخّرین و معاصرین، مواضع متفاوتی در قبال آن اتخاذ کنند.
عده ای با تمسّک به اطلاق لفظی روایات می گویند رؤیت هلال در یک نقطه از کره زمین، برای اثبات حلول ماه نو در سایر نقاط آن کافی است. لکن غالب فقها معتقدند اطلاق لفظی روایات، قابل تمسّک نیست و نمی توان پذیرفت که رؤیت در یک نقطه از زمین، برای کلّیه بقاع زمین کافی است و در نتیجه، ماه قمری در سراسر دنیا به صورت هم زمان آغاز می شود.
بدین لحاظ باید در اثبات آغاز ماه، قائل به یک اختلاف زمانی میان بلاد باشیم؛ زیرا کُرویت زمین مانع تساوی تقویمی در کلّ دنیا می شود و این مطلب در همه گاه شماری ها (قمری، شمسی و میلادی) ثابت است. اما صحبت اینجاست که تقسیم بلاد باید بر اساس چه ملاک و مناطی صورت پذیرد تا هیچ محذور عقلی یا شرعی نداشته باشد.
در این مسئله، اختلاف نظر بسیاری میان فقها وجود دارد و سرّ این اختلاف هم فقدان یک ضابطه و ملاک مشخص در نصّ روایات است که بتوان با اطمینان به آن تمسک نمود و راه اشکال را بست. مشهور فقهای ما برای اعمال تقسیم میان بقاع زمین، اشتراک در افق را ملاک قرار می دهند و معتقدند که اگر هلال در شهری رؤیت شد، فقط برای شهرهایی که با محلّ رؤیت، اشتراک افق دارند، کفایت می کند و برای شهرهای مختلف الأفق با منطقه رؤیت، کافی نیست.
در این پژوهش برآنیم تا به کمک ادلّه، میزان اعتبار این مدّعا را بررسی کنیم و ببینیم که آیا می توان این ملاک را به عنوان ملاکی صحیح و قابل اطمینان، اخذ و بر اساس آن عمل نمود یا خیر.
تفاسیر مختلف وحدت افق در کلام فقها
در اصطلاح نجومی، منظور از دایره افق در هر ناحیه، بزرگ ترین دایره قابل دید در گرداگرد آن ناحیه بر سطح زمین است (دژکامه لنگرودی، ۱۳۸۴: ۱۷۸). در اصطلاح عامیانه، افق به محلّ اتصال زمین به آسمان از دید ناظر زمینی اطلاق می شود.
وحدت آفاق را برخی به وحدت نصف النهارات معنا کرده اند؛ یعنی شهرهایی را که در یک طول جغرافیایی قرار دارند، متّحدالأفق می نامند. منظور از نصف النهارات، خطوط معرّف طول جغرافیایی است که موازی با نصف النهار مبدأ می باشد و منظور از مدارات، خطوط معرّف عرض جغرافیایی است که موازی با مدار استوای زمین است (موحدنژاد، ۱۳۸۷: ۱۸).
صاحب عروه در این زمینه می گوید: «اگر رؤیت هلال در شهری دیگر ثابت شد، ولی در شهر مکلّف ثابت نشد، چنان چه این دو شهر به هم نزدیک بودند، [رؤیت در آن شهر دیگر برای این شهر] کفایت می کند وگرنه کفایت نمی کند؛ مگر آن که بداند افق این دو شهر با یکدیگر موافق است، حتی اگر از یکدیگر دور باشند (یزدی، ۱۴۰۹، ج۲: ۲۲۵).
از قید «حتی اگر از یکدیگر دور باشند» در کلام صاحب عروه پیداست که منظور وی از توافق آفاق، فقط وحدت طولی و نصف النهاری آنهاست، بدون لحاظ قرب و بُعد عرضی یا مداری. آیت الله منتظری بر عبارت «مگر آن که بداند افق این دو شهر با یکدیگر موافق است»، تعلیقی به این مضمون دارد: «توافق آفاق از نظر طول یا شرقی تر بودن شهر محل رؤیت، نسبت به شهر مکلّف است که برای بلاد غربی آن کفایت می کند؛ ولی عکس این مطلب، صحیح نیست» (منتظری، ۱۴۱۵: ۴۱۸).
ماحصل این سخن، آن است که رؤیت در یک منطقه، برای همه مناطقِ هم طول با آن کفایت می کند؛ ولی برای مناطق غیر هم طول با آن، در صورتی کفایت می کند که آن مناطق در غرب نصف النهار منطقه رؤیت واقع باشند، نه در شرق آن. صاحب مستمسک عروه نیز همین قول را پذیرفته است (حکیم، ۱۴۱۶، ج۸: ۴۷۰).
با این حال، این مطلب با توجه به نقشه های رؤیت هلال که امروزه توسط نرم افزارهای بسیار دقیق نجومی رسم می شود، مورد قبول نیست؛ زیرا مناطقی که هلال در آن ها قابل رؤیت است، بر خلاف تصوّر گذشتگان، هیچ گاه با خطوط مستقیم (افقی یا عمودی) از مناطقی که هلال در آن ها قابل رؤیت نیست، جدا نمی شوند، بلکه خطوط رؤیت پذیری هلال همواره منحنی هایی سهموی شکل هستند.
چه بسا مناطقی که هلال در آن ها رؤیت پذیر است، ولی در شمال یا جنوب یا شمال غربی یا جنوب غربی آن ها رؤیت پذیر نیست؛ از این رو رؤیت در یک محل، لزوماً با رؤیت در همه مناطق هم طول با آن ملازمه ندارد.
هم چنین لزوماً با رؤیت در همه مناطق غربی آن هم ملازمه ندارد و نادیده گرفتن عرض جغرافیایی در این مطلب، خطاست؛ چرا که طول و عرض جغرافیایی، هر دو در مطالع ماه دخیل اند. پس عبارت امثال آیت الله منتظری یا آیت الله حکیم را باید به این شکل تصحیح نمود که اگر در بلاد شرقی، هلال رؤیت شود، رؤیت آن در بلاد غربی به طریق اولی ثابت است؛ به شرطی که آن بلاد غربی با محلّ رؤیت، در یک عرض جغرافیایی باشند.
برخی دیگر از فقها؛ نظیر آیت الله سیستانی در توضیح معنای اشتراک افق چنین بیانی دارند: هنگامی که هلال در شهری رؤیت شود، ثبوت آن برای شهرهایی که با آن شهر، اشتراک افق دارند، کفایت می کند؛ به این معنا که رؤیت فعلی در شهر اول، ملازم رؤیت در شهر دوم باشد، در صورتی که [در شهر دوم]، مانعی؛ مانند ابر، غبار، کوه و امثال آن ها وجود نداشته باشد (سیستانی، ۱۴۲۶، ج۱: ۳۳۶).
این که آیت الله سیستانی، آن ملازمه را رعایت نموده، به این معناست که وحدت افق را به معنای هم طولی صِرف، بدون لحاظ عرض جغرافیایی نمی داند. ماحصل کلام وی این است که هرگاه در نقطه ای هلال رؤیت شود، برای مناطق غربی آن در صورتی که عرض جغرافیایی یکسان با محلّ رؤیت داشته باشند، کفایت می کند. ولی برای مناطق شرقی آن کافی نیست.
اما بر این قول نیز اشکال وارد است؛ زیرا اگر بنا باشد رؤیت در یک منطقه برای مناطق شرقی آن به هیچ عنوان معتبر نباشد، محذور دیگری پیش می آید و آن اختلاف تقویمی غیرمتعارف و غیرعادی است.
گفتیم که تساوی تقویمی در کلّ دنیا به دلیل کرویت زمین، محال است و حداقل باید یک خطّی بر سطح زمین در نظر گرفت که بین شرق و غرب آن، یک روز اختلاف زمانی وجود داشته باشد. وجود این خط نیز هم اکنون در همه انواع گاه شماری ها پذیرفته شده و از آن به «خط بین المللی زمان» یا «خط تغییر تاریخ» تعبیر می شود که موقعیت جغرافیایی آن در سایر گاه شماری ها برای همیشه ثابت است. ولی در گاه شماری هجری قمری بر اساس فتوای امثال آیت الله سیستانی، ماه به ماه تغییر می کند و منجر به هرج و مرج تقویمی می شود.
بنابراین از آن جا که اسلام از این جهت، موافق نظم فطری بشر است و اصلاً هدف از خلقت ماه را ایجاد چنین نظمی معرفی می نماید، به تصریح قرآن که فرموده است: «هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً و قدّره منازل لتعلّموا عدد السّنین و الحساب » (یونس:۵)؛ از این رو نمی توان قبول چنین هرج و مرج های زمانی را که مخلّ به انجام بسیاری از تکالیف موقّته شرعی نیز هست، در شأن خالق این نظام و این هستی دانست. گذشته از این ها، طبق فتوای آیت الله سیستانی، در بعضی ماه ها به جای یک روز، دو روز اختلاف تقویمی پیدا می شود و این مطلب هم به همان دلایل فوق الذکر، به طریق اولی محذور دارد.
عدم ضابطه مندی معنای قرب و بُعد در آرای مشهور فقها
تا این جا آرای آن دسته از فقهایی را ذکر نمودیم که در تعریف وحدت افق، ضوابطی نسبتاً دقیق و سنجش پذیر داشتند. با این حال، این اشکالات بر اقوال ایشان وارد بود. دسته دیگری از فقها حتی چنین قیود و ضوابطی را هم ندارند و در تبیین وحدت و اختلاف آفاق، به چند کلمه تقارب و تباعد عرفی به همراه ذکر نام چند شهر به عنوان مثال و مصداق برای این دوری و نزدیکی، اکتفاء نموده اند. اکنون چند نمونه از این اقوال:
. از متقدّمین، نخستین کسی که شرطیت تقارب بلاد را مطرح نموده، ظاهرا شیخ طوسی (م) است. وی در مبسوط می گوید: علامت ماه رمضان، رؤیت هلال و یا قیام بیّنه است… و هرگاه هلال در داخل شهر، رؤیت نشود و در خارج شهر، رؤیت شود، بر اساس آن چه گفتیم، عمل به آن واجب است؛ در صورتی که شهرهایی که در آن ها رؤیت اتفاق افتاده، به این شهر نزدیک باشند؛ به گونه ای که اگر آسمان، صاف بود و موانع نبود، در این شهر نیز به دلیل هم عرض بودن و نزدیکی، دیده می شد؛ مانند بغداد، واسط، کوفه، تکریت و موصل. اما اگر شهرها از یکدیگر دور باشند؛ مثل بغداد و خراسان و یا بغداد و مصر، هر شهری حکم خود را دارد (طوسی، ۱۳۸۷، ج۱: ۲۶۸).
قول شیخ طوسی از این جهت که به اتفاق عرض های جغرافیایی اشاره کرده، شبیه به قول آیت الله سیستانی است. ولی تقارب عروض، مورد قبول نیست؛ به همان دلیلی که قبلاً گفتیم؛ یعنی سهموی بودن خطوط رؤیت. مثال هایی هم که زده است، هیچ کدام در یک خطّ عرضی قرار ندارند و مصادیق تقارب عروض اند، نه اتفاق عروض. بنابراین رؤیت در یکی با رؤیت در دیگری ملازمه ای ندارد. اگر این مثال ها را نزده بود و بین اتفاق و تقارب عروض هم به همان اتفاق عروض اکتفاء می نموده و تقارب را ذکر نمی کرد، قول او نیز به قول آیت الله سیستانی ملحق می شد. اما با وجود این دو اشکال، دیگر معیار دقیق و قابل محاسبه ای نیست.
. ابن حمزه (م ): هرگاه هلال در شهری دیده شود و در شهری دیگر دیده نشود، اگر این دو شهر به هم نزدیک باشند، لازم است که اهل آن ها با هم [در یک زمان] روزه بگیرند و اگر از هم دور باشند؛ مثل بغداد و مصر یا شهرهای خراسان، لازم نیست اهل آن شهر دیگر با این شهر روزه بگیرند (ابن حمزه، ۱۴۰۸: ۱۴۱).
شبیه این دو قول را محقّق حلی (۱۴۰۸، ج۱: ۱۸۱)، علامه حلی (بی تا، ج۶: ۱۲۲)، شهید اول (۱۴۱۷، ج۱: ۲۸۵-۲۸۴)، شهید ثانی (۱۴۱۳، ج۲: ۵۲) و صاحب مدارک (۱۴۱۱، ج۶: ۱۷۱) نیز دارند که برای جلوگیری از اطاله کلام از نقل مستقیم اقوال آنان خودداری می شود.
در مواردی که ذکر شد، آن چه مشهود است، آن است که به جز ملاک قرب و بُعد، هیچ ملاک دیگری از آن ها به دست نمی آید؛ قرب و بُعد هم که مفاهیمی نسبی و مبهم هستند و با هیچ خط کشی نمی توان آن ها را از یکدیگر جدا نمود.
محدّث کاشانی در مجموعه شریف الوافی، ذیل قول معصوم(ع) که می فرماید «فإن شهد أهل بلد آخر فاقضه»، به این گروه از فقها که تقارب و تباعد بلاد را ملاک حکم قرار داده اند، پاسخ قابل توجّهی داده است: «این که معصوم(ع) فرموده اگر اهل شهری دیگر شهادت دادند [به رؤیت]، روزه را قضا کن، دلیل اش این است که وقتی یک نفر در شهر دیده باشد، هزار نفر دیده اند؛ همان گونه که [در روایت مربوطه] گذشت و ظاهر، این است که فرقی نیست بین این که آن شهر، محلّ رؤیت از شهرهای نزدیک به این شهر باشد یا دور؛ به دلیل این که بنای تکلیف، بر رؤیت است، نه بر جواز رؤیت و به دلیل عدم انضباط قرب و بُعد برای جمهور مردم و به دلیل اطلاق لفظ. پس آن چه بین متأخّرین از فقهای ما در باب فرق [بین قریب و بعید] و اختلاف ایشان در تفسیر قرب و بُعد مشهور شده، با اجتهاد، به دست آمده و وجهی بر آن نیست» (فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج۱۱: ۱۲۱-۱۲۰)
این سخن، حق است؛ زیرا ملاک قرب و بُعد، حقیقتاً هیچ پشتوانه روایی ندارد و اجتهاد محض است و نگارنده هرچه در روایات این باب، ولو ضعیف السند که روی هم رفته تعدادشان خیلی بیشتر از روایاتی است که در این پژوهش آورده شده، تتبّع نمود، حتی یک لفظ که بر قرب و بُعد دلالت کرده باشد، اگرچه غیرمستقیم و تلویحی، نیافت. هم چنین آیت الله خویی (حسینی طهرانی، بی تا: ۱۱) و سیدعبدالأعلی سبزواری (سبزواری، ۱۴۱۳، ج۱۰: ۲۷۳) نیز بر این مطلب اذعان دارند.
به آن چه گفته شد، سکوت جمیع روایات از اعتبار اتحاد افق در این مسئله نیز اضافه می شود و چنین مطلبی حتی در روایتی ضعیف هم وارد نشده است. لکن برخی از اهل فن که خود طرفدار این مبنا بوده اند، سعی بر آن داشته اند تا با محاسبات خاص، نظم و انضباطی به آن ببخشند؛ گرچه موفقیت قابل قبولی حاصل ننموده اند.
ادلّه قائلین به اعتبار اشتراک افق در اثبات حلول ماه نو و نقد روایی آن ها
طرفداران مبنای اعتبار وحدت آفاق، برای مدّعای خود دلایلی دارند که مهم ترین آن ها، انصراف روایات است. پیش از پرداختن به بیان اشکال این گروه و پاسخ به آن، جا دارد نگاهی گذرا بیندازیم به چند نمونه از مهم ترین روایات این باب که سبب ایجاد اختلاف نظرها شده است؛ یعنی روایات مربوط به حجّیت بیّنه بر رؤیت هلال. ذیل هر مورد، لفظِ دارای اطلاق را هم ذکر می کنیم تا محلّ بحث مدّعیان انصراف در اطلاق لفظی، به خوبی روشن گردد.
. صحیحه منصور بن حازم: از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که فرمود: با رؤیت هلال، روزه بگیر و با رؤیت هلال، افطار کن و اگر دو شاهد مورد اطمینان نزد تو شهادت دادند که آن را رؤیت نموده اند، قضایش را به جا بیاور (حرّ عاملی، ۱۴۰۹، ج۱۰: ۲۵۴).
عبارت «شاهدان مرضیان» که در روایت آمده، هیچ قید و شرطی برای مکان حجّیت بیّنه به همراه ندارد که مثلاً در بلاد دور و غیر هم افق با محل رؤیت واقع شود یا در بلاد نزدیک و قریب الأفق؛ از این حیث، اطلاق لفظی آن نسبت به همه نقاط و آفاق کره زمین برای حجّیت شهادت عدلین بر رؤیت، کاملاً مشهود است.
. موثقه عبدالرحمن بصری: از امام جعفر صادق(ع) درباره هل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 