پاورپوینت کامل جلوه ای از جمال جمیل ۸۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جلوه ای از جمال جمیل ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه ای از جمال جمیل ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه ای از جمال جمیل ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

>

بخشی از خبرهای قرآنی که هم عناصر هنری قصّه در آن ها حضور داشته باشد و هم به نحو قابل توجّهی به آن ها پرداخته شده باشد، زیر نام قصّه جای می گیرند.

نگاهی به شیوه های قصّه پردازی قرآن

الف. نصیری

قصّه و قصّه گویی از سال های غارنشینی انسان های نخستین، تا برج نشینی بشر امروزین، قدمت و با فطرت انسان سر و کار دارد. قدم به قدم همراه با انسان، فراز و نشیب های فراوانی را طی می نماید، چنان که در هیچ برهه ای از زمان، زندگی انسان را بدون حضور داستان مشاهده نمی کنیم.

بنابراین قصّه در طول تاریخ، تأثیر عمیق خود را بر حیات انسان بخشیده است. نویسندگان و داستان سرایان، بهترین فرصت را جهت القا و تفهیم مطالب خود، در داستان جستجو کرده اند و از آن جا که بیان مطالب اخلاقی، هنری و در پاره ای موارد مفاهیم پیچیده ی عقلی، در قالب داستان با طبع انسان سازگارتر است، سخنوران از آن بهره های بسیار برده اند و هر اندازه بیان شیرین تر و قلم شیواتر بوده، به همان اندازه جاذبه های داستان افزون تر و قصّه ماندگارتر شده است.

محکم ترین دلیل بر ریشه دار بودن علاقه ی انسان به قصّه، توجّه کتاب های مذهبی و به ویژه قرآن مجید به قصّه است. بسیاری از نویسندگان، شاعران و عرفا نیز افکار خود را در قالب قصّه بیان کرده اند. [۱] در میان کتب آسمانی، قرآن از این جهت ره آوردی بزرگ و بی مثال است.

اصرار قرآن بر قصّه گویی و قصّه خوانی هر خواننده ای را به وجد و شگفتی وامی دارد. انسان از خود می پرسد: مگر قصّه چیست و چه می کند که آفریدگار هستی در آخرین پیام به آفریده ی خویش این چنین قصّه می سراید و او را به تأمّل درآن فرا می خواند؟

پاسخ این پرسش را باید در مفهوم و معنای قصّه های قرآن و شیوه ی قصّه نویسی آن جستجو کرد. [۲] آن چه در بررسی قصّه های قرآنی توجّه انسان را به خود می کشاند، انسان شناسی ویژه ای است که در گفتگوها، برخوردها و واکنش های قهرمانان و برگزیدگان در مقابل حوادث، دیده می شود و می نمایاند. هدف اصلی قرآن از نقل داستان هایش، عبور دادن انسان از گذرگاه های تاریک و ترسناک و رساندن او به سرزمین روشنایی و هدایت است. چنان که حضرت ختمی مرتبت در وصف اعجاز برتر می فرمایند:

«قرآن دارای ظاهر و باطنی است، ظاهر آن حکم است و باطنش علم، ظاهر آن جلوه و زیبایی دارد و باطنش ژرف و عمیق است. در آن چراغ های هدایت و جایگاه نور است».[۳]

ملاک تشخیصِ قصّه ی قرآنی از سایر روایت گری ها

یکی از پرسش های بسیار مهم در باب قصّه های قرآن این است که اساساً کدام یک از روایت های قرآنی، قصّه ی قرآنی است؟آیا می توان به شکل کلّی هر پیگیری و روایتگری از گذشتگان را قصّه نامید یا قصّه شرایط ویژه ای دارد؟

در پاسخ به این سؤال، برخی معتقدند تنها بخشی از خبرهای قرآنی که عناصر هنری قصّه در آن ها حضور داشته باشد و به نحو قابل توجّهی به آن ها پرداخته شده باشد، زیر نام قصّه جای می گیرند. [۴] عدّه ای هم بر آنند که هر ذکر خبری از اقوام پیشین، قصّه ی قرآنی قلمداد می گردد، مانند قصّه ی اصحاب فیل و اصحاب اُخدود. [۵]

در آیات قرآن، گاه از وقایع حاضر و رویدادهای آینده، سخن رفته است؛ همانند حدیث اِفک، واقعه ی بدر و اُحد و حنین، بیعت رضوان و صلح حدیبیه، نبرد ایران و روم،[۶] خبر فتح مکه،[۷] و پیش بینی شکست مشرکان در جنگ بدر. [۸] امّا قرآن این گونه پیش بینی ها را قصّه گویی ننامیده است، زیرا در اصطلاح قرآن، قصّه گفتن به معنی پی گرفتن اخبار گذشتگان است؛ در این گونه اخبار است که می توان عبرت ها و موعظه ها را پی گرفت، در حالی که در اخبار جاری و آینده، بیش تر خودِ کشف واقعیت مطرح است. قرآن کریم به این نکته به روشنی اشاره کرده است: لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْره لاُِولِی الاَْلْبابِ. [۹]

در داستان هاشان برای خردمندان عبرتی است.

حکایت قالبی است برای بازگویی یک رویداد، بدون وارد کردن عناصر قصّه. به این ترتیب، به نظر می رسد نام حکایت برای قصّه های قرآن سازگارتر باشد. پس چرا قرآن نام قصّه، و نه حکایت، را برگزیده است؟ پاسخ این است که در حکایت، محاکات و بازتاب واقعیت و صِرفِ تجسّم اشخاص و حوادث مورد نظر است.

امّا در قصّه، جان دادن به واقعیت ها و پی گیری آثار برآمده از آن ها مُراد است. قرآن در قصّه های خویش به زمان ها و مکان های واقعی هویتی ویژه می بخشد و ما را درهمان قطعه ی زمانی قرار می دهد، به گونه ای که بتوانیم ردّ پای مضامین را پی گیریم و صرفاً بازتابی از واقعیت ها را پیش رو نداشته باشیم.

قصّه های امروزی، قصّه های قرآنی

در تعریف هنری امروز، قصّه یعنی اثری ادبی که نتیجه ی تخیل قصّه پرداز در باب اشخاص و حوادث بر پایه ی نظمی هنری و بلاغی باشد؛ خواه آن اشخاص و حوادث اساساً ساختگی باشند و خواه به وجود واقعی آن ها چیزی افزوده یا از آن ها چیزی کاسته شده باشد و یا در چینش و ترتیب طبیعی آن ها تصرّفی صورت گرفته باشد.

شاهنامه ی فردوسی نمونه ی روشن این گونه قصّه ها است؛ چنان که رستم دستان را با افسانه ها و حماسه های چشمگیرش، به شکلی اسطوره ای پرداخته است. اثر هنری اثری است که دارای این سه ویژگی باشد: نوآوری در عرضه، زیبایی ساختاری، و قدرت تعبیر؛ و بدیهی است که این سه، هیچ یک، منحصر به قصّه های خیال پردازانه و ساختگی نیست. [۱۰]

قصّه ی قرآنی نیز، در بردارنده ی خصلت هایی است که هر سه ویژگی یک اثر هنری را تأمین می کند. قصّه ی قرآنی از یک حکایتِ صرف، کاملاً متفاوت است، سراسر تصویرسازی هنری از شخصیت ها، رویدادها، و گفت و گوهاست، تصویرهایی از نبرد همیشگی خیر و شر در جان انسان و میان او با نیروهای شیطانی. [۱۱]

دکتر محمد احمدخلف الله معتقد است: ما وظیفه داریم از قصد ادبی و هنری در قصّه های قرآن بحث کنیم و بنگریم که در هر مورد این قصد یافت می شود یا خیر؛ آیا قرآن از قصّه اش همان قصدی را کرده که ادیبان می کنند؟ تأثیر روحی و انگیزش عاطفی و خیالی، یا قصدش صرفاً تأثیر عقلی و اقامه ی برهان ودلیل بوده است؟ مراد من این است که باید به قصّه های قرآن با نگاهی برابر بنگریم تا دریابیم این قصد ادبی و هنری در کدام یک از آن ها یافت می شود[۱۲]

آن چه در قرآن آمده، قَصَصْ (پی گیری) بر وزن فَعَلْ است و نه قِصَصْ بر وزن فِعَلْ (قصّه ها). واین دو با یکدیگر متفاوتند. اینک سئوال این است، در حالی که در خود قرآن هرگز به واژه قصه اشاره ای نشده است، آیا می توان وجود قصّه را در قرآن پذیرفت؟

نیز در تاج العروس چنین می بینیم:

قصّه همانند قَصَص یعنی امر و اتّفاق و خبر که جمع آن قِصَص است. قَصَص یعنی خبر حکایت شده که در موضع مصدر نشسته است. نیز قَصَص به معنای بیان است. [۱۳] گذشته از این، در برخی از تفاسیر نیز اشاراتی به این مطلب شده است. مثلاً زمخشری تصریح می کند که قَصَص گاه به معنای مفعول است، از باب تسمیه ی اسم مفعول به مصدر. وی در تفسیر آیه ی نحن نقصّ علیک أحسن القصص، می نویسد:

احسن القَصَص یعنی خوب ترین بیان از قرآن، به گونه ای بدیع و اسلوبی شگفت. این خبر در کتاب های پیشینیان و کتب تاریخ نیز آمده است، امّا هیچ یک از لحاظ نحوه ی بیان همانند آن چه در قرآن بیان شده نیست. نیز ممکن است قَصَص مصدر نباشد، بلکه مفعول باشد، یعنی خبرِ بیان شده؛ در این حال، معنا چنین است: ما خوب ترین قصّه ی حکایت شده را برای تو بیان کردیم. و این قصّه از آن رو خوب ترین است که در بردارنده ی عبرت ها و حکمت ها و نکات و عجایبی است که در غیر آن نیست. و ظاهراً مُراد، خوب ترین قصّه در همین باب و موضوع است. [۱۴]

همو در تفسیر آیه ی تلک من انباء الغیب نوحیها إلیک می نگارد: این اشاره است به قصّه ی نوح، یعنی: قصّه ی او شمّه ای است از خبرهای غیبی وحی شده به تو که پیش از این برای تو و مردمت مجهول بود. [۱۵] و این نشان می دهد که او لفظ قصّه را آگاهانه و با مِلاک در مورد خبرهای قرآنی به کار می بَرَد. پس قَصَص، هم در لغت و هم در استعمال، به جای قصّه نشسته است. به دیگر بیان، نمی توان گفت از قصّه در قرآن نشان نیست.

جلوه های هنری قصّه های قرآن[۱۶]

۱ـ تنوّع اسلوبی: عرضه قصّه در قرآن به یک روش صورت نمی گیرد. از لحاظ نقطه ی آغاز، تصاویر عرضه شده از یک رویداد، نقطه ی فرجام، و زمینه سازی برای روایت قصّه، قصص قرآن از یکدیگر ممتازند. همین تنوّع و رنگارنگی اسلوبی نشان می دهد که عرضه ی هنری قصّه، به خودی خود، مورد عنایت قرآن بوده است. [۱۷]

۲ـ تقسیم به نماهای مختلف: قصّه ی قرآنی به نماها و پلان های مختلف تقسیم می شود و میان آن ها شکاف های خالی و ناگفته باقی می ماند تا فرصت تصویرگری و قرینه سازی را به خواننده بدهد و او بتواند سیاق رویدادها را در پلان های بعدی در ذهن ترسیم کند. [۱۸] این، خود، از برترین ویژگی های یک اثر هنری است که خواننده را همواره در تکاپو با صحنه ها نگاه دارد.

۳ـ بازتابش حقایق آشکار و پنهان؛ نگاه واقع گرایانه و فرا واقع گرایانه به هنر:

میان منتقدان بحثی است که آیا اثر هنری فقط بازتاب واقعیت است یا این که به آن رنگ می بخشد و در آن تصرّف می کند و ترکیب ها و صورت های تازه پدیدمی آوَرد. البتّه پیداست که واقع گرایی در هنر، به معنای مطلق، امکان خارجی ندارد.

به هر حال، هنرمند بخشی از روح و احساس و دید خود را به واقعیت تزریق می کند و آن گاه آن را روایت می کند؛ حال سؤال این است که قرآن در نقل واقعیت ها، به کدام نگاه ملتزم است: واقع گرایی یا فرا واقع گرایی؟

باید پذیرفت که قرآن در روایتگری، شیوه ی بازتابش واقعیت ها را در پیش گرفته است، امّا نه به گونه ای جامد و بی روح، بلکه بازتابشی که در عین صفا و نابی، ساکت را گویا، جامد را پویا و عمق حقایق را روشن می سازد.

کسی که خوب در قرآن نظر کند می بیند که کلام آن دو گونه دلالت دارد: یکی بیانی آشکار که تصویر، ساکت و تنها گویای واقعیت است، و دیگری دلالتی فراتر از ظاهر که خود مراتبی دارد و افق در افق از حقایق پنهان پرده برمی دارد.

۴ـ گزینش و اجمال[۱۹]: قرآن جز در موارد ی اندک، معمولاً تنها گوشه ای از کلّ یک سرگذشت را روشن می سازد. چهل و اندی بار در قرآن نام نوح برده شده است و به طور اجمال یا تفصیل به قسمتی از زندگی او اشاره شده، امّا در هیچ یک از موارد، قصّه ی او به طور کامل به شیوه ی داستان سرایی تاریخی، نسب و خاندان و سایر چیزهایی که به زندگی شخصی او بستگی داشته، آورده نشده است؛چرا که قرآن، به عنوان یک کتاب تاریخی نازل نشده است.

۵ـ پراکندگی و تکرار: [۲۰] گاهی یک حلقه از بخش های قصّه آمده و بقیه مطرح نگردیده است به طوری که داستان کامل، از ترکیب فصل های پراکنده درسوره ها به دست می آید. در قصص قرآنی، پراکندگی و تکرار نقص نیست؛ بلکه به دلیل اصالت محتوا و فصل های عبرت آموز و تجربه دار قصّه است، نه اصالت دادن به قالب داستانی.

در مقام تربیت، گاه روی یک مسأله مهم بارها و بارها تأکید می گردد تا تأثیر عمیقی در ذهن خواننده بگذارد و او را به سوی آن عناوین بیشتر سوق دهد، به اعتقاد امام خمینی (ره)، تکرار ذکر قصص قرآن، از این روست، که این کتاب، کتاب قصّه و تاریخ نیست:

«قرآن کتاب تاریخ نیست، بلکه کتاب اخلاق است. در کتاب اخلاق باید تکرار باشد. کسانی که می خواهند اخلاق به مردم بیاموزند باید مکرّر بگویند تا در آنان اثر بگذارد، یکی از نکات ارجمندی که قرآن کریم دارد، مکرّرات است. هر صفحه ای که گشوده می شود، در آن دعوت به تقوا به چشم می خورد.

هر یک از قصّه ها مثل قصّه ی موسی و.. . قصّه ی ابراهیم، چندین مرتبه ذکر می شود؛ کسانی که قرآن را نمی شناسند، می گویند خوب بود قرآن باب باب باشد، هر بابی به گفتاری اختصاص می یافت. قرآن آمده است که آدم بسازد آدم ساختن به یک بار گفتن ممکن نمی شود. [۲۱]

مثلاً در سوره ی قمر ذکر عذابی که کافران را در بر می گیرد سه بار تکرار شده است، با این عبارت: «فکیف کان عذابی و نذر» این تکرار هشداری است به کفّار قریش و یادآوری سرنوشت کسانی که پیامبران گذشته را تکذیب کرده اند.

شدیدترین و پرتکرارترین قصّه در قرآن، موسی و سرگذشت خواندنی اوست. این قصّه نزدیک به سی مورد در قرآن آمده است. با وجود این که پرتکرارترین قصّه هاست، امّا حلقه های اساسی تقریباً یکسان بوده اند و هر وقت حلقه ای تکرار شده، با خود مطلب جدیدی آورده است.

حال این سؤال پیش می آید: چرا برخلاف سرگذشت سایر انبیاء، داستان یوسف و سرگذشت جوانی او یک جا بیان شده است؟ علّت آن این است که تفکیک فرازهای این داستان با توجّه به وضع خاصی که دارد، پیوند اساسی آن را از بین می برد و برای نتیجه گیری کامل، همه ی ماجرا باید یک جا ذکر شود.

۶- پیام آوری: در داستان های قرآنی، اصالت با پیام است. در بسیاری از آیات قرآن به این نکته اشاره شده است؛ از جمله در انتهای سوره ی یوسف آمده است: «برای خردمندان، عبرت نهفته است».

پیام داستان های قرآن لزوماً در انتهای داستان نیست و گاه در گرماگرم یک ماجرا، آن جا که قهرمان داستان تشخیص می دهد، پیام هدایتی خود را به صورت ماهرانه با طبعی بدیع و تازه به مخاطبان انتقال می دهد.

۷- شخصیت پردازی: مراد از شخصیت در درجه ی اوّل، قهرمان داستان است که نقش های دیگر به تبع او اجرا می شود و یا حتّی حوادث حول محور او به وجود می آید. هم چنین مراد از شخصیت پردازی که حسّاس ترین مسأله در فیلم یا داستان است، این است که داستان نویس به توصیف و معرّفی شخصیت داستانی خود پرداخته و شخصیت او

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.