پاورپوینت کامل کنکاشی در شخصیت مختار ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کنکاشی در شخصیت مختار ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کنکاشی در شخصیت مختار ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کنکاشی در شخصیت مختار ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

>

مختار در تمام آثار دوست و دشمن به عنوان یکی از شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) معرفی شده است.

ادعای نبوت، اتهام یا واقعیت؟!

دکتر هادی وکیلی (عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی)

برخلاف برداشت های عامیانه و غیر علمی، حقیقت آن است که ورود به مباحث تاریخی و کشف واقعیت ها و سپس تحلیل روشمند و علمی آن ها کاری بس دشوار است. این امر برای تمام پژوهش های تاریخی صدق می کند و البته در برخی از موارد خاص تاریخی، دشواری کار عالمانه آن چنان خودنمایی می کند که بزرگان استخوان خرد کرده ی فن و علم تاریخ را هم به چالش و حتی اعتراف به ناتوانی در رسیدن به حقیقت می کشاند.

یکی از این عرصه های صعب، مطالعات مربوط به تاریخ تشیع می باشد. به روشنی معلوم است که بخشی از این صعوبت به دلیل شرایط خاص گروه اقلیت – اما مدعی، مؤثر و مقتدر – شیعه به ویژه در سده های نخست هجری است.

تاریخی که به ناچار با مفاهیمی هم چون استتار و تقیه و کتمان سِرّ و صبر و مدارا و تعامل و تحمل پیوند خورده است تا آن جا که شیعیان از امامشان آموخته اند که برای حفظ دین تقیه در برخی شرایط از نماز هم مهم تر می شود و صبوری شیعیان باید به نقطه ی نهایت آن یعنی «صُبَّر بودن» برسد.

واقعیت یاد شده هر چند تمامت تاریخ مقاومت شیعه را در بر می گیرد، اما شواهد تاریخی نشان می دهد که پس از قیام سیدالشهدا (علیه السلام) و واقعه ی عاشورا – که به ظاهر امام شیعه و پیروانش شکست خوردند و به شدت سرکوب شدند – جریان تقیه شدت بیشتری گرفت.

در واقع می توان نسبت مستقیمی بین تقیه و شرایط اختناق زمان برقرار کرد. بدین معنا که هر چه اختناق بیشتر می گردیده، تقیه هم شدیدتر می شده است. عصر امامت امام سجاد (علیه السلام) نمونه ی روشنی از این واقعیت است.

باید توجه داشت که وقتی بحث شرایط تقیه مطرح می شود، نباید آن را منحصر در موارد خاص هم چون گفتار یا رفتار سیاسی دانست. بلکه گاه تمام عرصه ها – حتی عرصه های صرفاً علمی و فکری و یا اجتماعی و اقتصادی – نیز مسدود می شده است.

هم از این روست که برای شناخت و کشف سرگذشت شیعه در این ادوار باید توجه به نقش عنصر تقیه را حتی تا درون خانه ی امام و مأموم پیش برد. در این صورت معلوم است که حرکت های سیاسی بزرگی چون قیام توّابین و نهضت مختار تا چه اندازه دچار دشواری در مطالعه و تحقیق و ارزیابی علمی می شود.

این مقدمه بدین ضرورت نوشته شد که متأسفانه گمان برخی – حتی اهل فن – بر این است که با مطالعه ی چند منبع مهم و مطرح مربوط به این قیام می توان گزارشی واقع نما یا قرین به واقع از آن به دست آورد و عرضه کرد و حال آن که ساده سازی و ساده انگاری یکی از آسیب های بزرگ روشی در حل مسأله های سخت و بزرگ است.

به راستی اگر کسی بر این گمان باشد که با خواندن تاریخ طبری و یعقوبی و مسعودی و یا منابع دیگر سنی و شیعی هم چون ابن سعد و نوبختی و شهرستانی و حتی کتاب شریف بحارالانوار می توان به کنه و عمق پدیده ی پیچیده ای هم چون مختار و قیام او رسید در دام همان خطا خواهد افتاد.

مورخ و محقق ناچار است که پیش و یا هم زمان با ورود به این منابع، دریافت کاملی از شرایط اجتماعی و فضای حاکم بر جهان اسلام و منطقه ی عراق و کوفه و جریان های سیاسی، نظامی و فکری و فرهنگی آن و به ویژه کنش ها و واکنش هایی که بخش زیادی از آن در لایه های پنهان رخ می دهد و به سختی می توان آن را در لایه های رو و آشکار یافت، داشته باشد.

بدون درک گرایش های قومی و قبیله ای، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، بدون توجیه جریان های تاریخ نگاری قرن اول تا پنجم و بدون فهم نسبت بین تاریخ نویسی حاکم و محکوم قطعاً نمی توان – حتی با خواندن منابع اصلی و فرعی – به واقعیت ناب تاریخی دست یافت.

در این مجال اندک فقط گوشه ای از این واقعیت را در مورد مختار و قیامش متذکر می شویم.

مختار (تولد۱ه-. مقتول به سال ۶۷) در تمام آثار دوست و دشمن به عنوان یکی از شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) معرفی شده است. گذشته از بحث های جزئی اختلافی تردید نیست که او در شهر کوفه از بزرگان شیعیان در جریان قیام امام حسین (علیه السلام) و نخستین میزبان مسلم بن عقیل در این شهر بوده و در روزهای منتهی به عاشورا در کوفه به زندان عبیدالله بن زیاد افتاده و مدتی بعد با وساطت همسر خواهرش – عبدالله بن عمر – آزاد شده است.

هم چنین تردید نداریم که در سال های ۶۱ تا ۶۵ در تحرکات سیاسی ضد اموی شرکت و دخالت داشته و حتی با اصول کلی توابین همراه بوده، هر چند رهبر توابین را در امر سیاست و جنگ آوری ضعیف می دانسته: ان سلیمان ابن صرد یرحمنا الله و ایاه… لیس بذی تجربه للامور و لا له علم بالحروب. (طبری، ۴۴۹/۴) و البته روزهای قیام توّابین را هم باز در زندان کوفه – این بار در زندان آل زبیر – به سر برده است.

نهایتاً قیام او در ربیع الاول سال ۶۶ قیامی است علیه چند جریان مهم: ۱- علیه حاکمیت غاصبانه و ظالمانه ی امویان؛ ۲- علیه قدرت طلبی روز افزون زبیریان؛ ۳- علیه اشرافیت مستکبر و ستمگر و نژادپرست عربی؛ ۴- علیه حاکمیت تسنن هماهنگ با خلافت که مشروعیت حاکمان ظالم و فاسد و غاصب را تأیید و همراهی می کرد.

در این اصل کلی هم اختلافی نیست که مختار آن گاه که پیروز شد و قدرت را به دست گرفت حکومتی تأسیس کرد: ضد اموی، ضد زبیری، ضد اشرافیت عرب و حامی مستضعفان و حکومتی مبتنی بر آرمان ها و باورهای شیعی.

در این صورت یک پرسش بزرگ تاریخی این است که اگر چنین نهضت و نظامی شکست بخورد و مختار کشته شود و قدرت و سیاست و قلم و درم در دست آن جریان های زخم خورده بیفتد چه تصویری از مختار و قیامش در منابع و گزارش های بعدی عرضه خواهد شد؟

پاسخ روشن است و متأسفانه این پاسخ همان چیزی است که در اکثر منابع، ضبط شده و بدان مراجعه و استناد و اعتماد می شود؛ مختار می شود چهره ای قدرت طلب، دروغگو و کذاب، حیله گر، فرصت طلب و سیاست مدار مکاری که از همه کس و همه چیز به نفع خویش و اهدافش سوء استفاده می کند.

همین چهره است که در اکثر منابع قدیم و براساس بازنویسی غیر اجتهادی آن ها در اکثر پژوهش های جدید، به نمایش در آمده است. البته معنای این سخن این نیست که مختار و قیامش کاملاً پاک و معصوم و بی خطاست – که این هم ادعایی غیر علمیست – بلکه جان این تذکر در این است که گزارش های منابع در مورد مختار را باید با توجه به این حقایق دید.

به هر حال امویان و زبیریان و سنیان و اشرافیت عربی جریان های تاریخ نگاری هم راه انداختند. (از جمله درباره ی این جریان ها رجوع کنید به: صادق آیینه وند، علم تاریخ در گستره ی تمدن اسلامی) ضمن آن که فضای تبلیغاتی و جوّ فرهنگی اقلاً تا شصت سال پس از قیام مختار هم در اختیار آنان بود، فضایی که آن چنان انباشته از توهین و هتک و تهمت به مختار شد که اگر مختار سر دشمنان اهل بیت را بریده بود و جسم آن ها را هلاک کرده بود.

آنان در انتقام کشی همه جانبه ی خود علاوه بر جسم او و یارانش شخصیت و روح و اندیشه و مکتب و آرمان های او را به مسلخ شبیخون فرهنگی بردند و از او چهره ای آن چنان کریه ساختند که کم کم حتی شماری از شیعیان هم باورشان شد که او بد مذهب و کذاب بود و زبان به سبّ و لعن او گشودند و تا آن جا پیش رفتند که امام باقر (علیه السلام) را در آن شرایط خطرناک فتنه و تقیه به موضع گیری واداشتند و از امام شنیدند که: «لا تسبّوا المختار انه قتل قتلتنا و…؛ مختار را دشنام ندهید زیرا قاتلان ما را کشت». آری مختار را در همان منابع و با این تذکر و انذار علمی روشمند باید مطالعه و تحلیل کرد.

به راستی محقق، محقق نیست اگر فضای حاکم بر طرح و نقل گزارش ها را نبیند و نفهمد؛ به نظر می رسد اگر یک یک تهمت هایی که درباره ی مختار مطرح است با این زاویه نگرش مورد بررسی قرار گیرد، حداقل در اکثر اتهام های مهم، مختار تبرئه می شود. در این جا به عنوان نمونه یکی از اتهامات بزرگ مختار را به اختصار بررسی می کنیم.

مختار در بسیاری از آثار، متهم به ادعای پیامبری و نبوت شده است. علاوه بر منابع فراوان سنی (که البته گزارش آن ها سنی اموی یا سنی زبیری است) حتی در روایتی در بحارالانوار به نقل از امام سجاد (علیه السلام) مختار مورد لعن ایشان قرار گرفته به دلیل آن که: «کذَبَ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَینَا لِأَنَّ الْمُخْتَارَ کانَ یزْعُمُ أَنَّهُ یوحَی إِلَیهِ». (مجلسی، ۳۴۶/۴۵)

در این حدیث و در دیگر احادیث متون شیعی هیچ توضیحی نیامده که مختار کی و چگونه به خود اجازه داد که گمان کند بر او وحی می شود. اما در منابع سنی – که متأسفانه نخستین بار این گزارش ها از آن طرق و به گونه های مشکوک و مختلفی (که پس از این نمونه هایی را اشاره و نقد خواهیم داشت) وارد منابع شیعی شده – شاهد و استدلال جالبی برای اثبات این اتهام آمده است.

این منابع با آوردن نمونه هایی از سخنان و نامه های مختار او را متهم می کنند که هم چون قرآن و به سبک قرآن و مسجع سخن می گوید: (رک: گزارش های بلاذری در انساب الاشراف و احمد بن حنبل در المسند و ابن عبدالبر در عقد الفرید درباره ی مختار)

عجیب است که در این گزارش ها و عباراتی که از مختار نقل شده او ادعای نبوت و یا نزول جبرئیل بر او را ندارد، حتی عجیب تر آن که در همان عبارت ها سخت بر مسلمانی خود و کسانی که او را یاری کنند، تأکید می کند و وعده ی پیروزی مسلمانان را می دهد! در این باب برای نمونه، به نقلی از تاریخ طبری توجه می کنیم.

این نقل از آن جهت جالب است که طبری هر چند در مورد مختار گزارش های متفاوت و گاه متناقض دارد، اما روایتی مبنی بر ادعای صریح نبوت توسط مختار نقل نکرده است. اما جمله ای از مختار را نقل کرده که مترجم کتاب – ابوالقاسم پاینده – چنین به فارسی در آورده: «قسم به پروردگار بحار و نخلستان ها و اشجار، و صحراهای خشک زار و فرشتگان نیکوکار و برگزیدگان اخیار که همه مردم ستمکار را با نیزه ی لرزان و تیغ بران به کمک یاران که نه بی نیزه اند و بیکاره و نه بی سلاح و بدکاره، می کشم و چون ستون دین را به پا داشتم و شکاف مسلمانان را ببستم و دل مؤمنان را خنک کردم و انتقام پیمبران را گرفتم، زوال دنیا را به چیزی نشمرم و از مرگ وقتی بیاید باک ندارم». (طبری، ۱۷-۳۲۱۶/۷)

اینک بی هیچ توضیحی، پاورقی مترجم را در همان صفحه بخوانید: «این گفتار که با زحمت، نموداری از سیاق سجع متن را در آن گنجاندم نشان می دهد که فرصت طلب ثقیف، شصت سال پس از آن که فرهنگ مسلمانی بر دفتر سجع کاهنان خط بطلان کشید، هنوز توفیق و تحمیق جماعات را با کلمات مطنطن می خواست». (همان)

به راستی باید از مورخانی که به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.