پاورپوینت کامل رایه الهدی (بررسی خطبه ۸۶ نهج البلاغه) ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رایه الهدی (بررسی خطبه ۸۶ نهج البلاغه) ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رایه الهدی (بررسی خطبه ۸۶ نهج البلاغه) ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رایه الهدی (بررسی خطبه ۸۶ نهج البلاغه) ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

>

هرگاه خانواده وجامعه ای بر اساس دروغ و خیانت پایه گذاری شود، بی اعتمادی و بد بینی، خیانت و دشمنی در بین آن ها به وجود خواهد آمد. خداوند این چنین افرادی را به حال خود وا می گذارد و مورد عنایت و هدایت خود قرار نمی دهد؛ چرا که دروغ بر خلاف نظام خلقت و طبیعت است.

پرهیز از دروغ

استاد نوغانی

فراز ۱۲:«جانبُوا الْکذب فإنّهُ مُجانبٌ للاْیمان، الصّادقُ علی شفا منْجاهٍ وکرامهٍ، والْکاذبُ علی شرف مهْواهٍ ومهانهٍ»، «از دروغ بر کنار باشید که از ایمان فاصله دارد، راست گو در مسیر نجات و بزرگواری است اما دروغ گو بر لب پرتگاه هلاکت و پستی قرار گرفته است».

مولا در این فراز به یکی دیگر از صفات رذیله ای که انسان را به پرتگاه سقوط و بی اعتباری می کشاند اشاره می نمایند و افراد را از ابتلای به آن برحذر می دارند.

این صفت؛ یعنی دروغ از گناهانی است که متأسفانه براثر عادت قبح آن از بین می رود. مولا دروغ را مقابل ایمان قرار داده اند که دو صفت متباین هستند و با هم جمع نمی شوند؛ چون یکی از نشانه های ایمان در افراد صداقت و راست گویی است و دروغ از نشانه های کفر است.

در بین موجودات عالم، فقط انسان است که می تواند حقایق را وارونه کند و حق را باطل و باطل را حق جلوه دهد. آیا تا به حال دیده یا شنیده اید که یک گرگ لباس میش بر تن کند و خود را میش جا بزند؟

یا یک میش خوی درندگی داشته باشد؟ یا یک درخت به جای میوه ی شیرین، میوه ی تلخ یا شور بدهد؟ مسلماً، نه! اما انسان با قدرت انتخاب و اختیار و آزادی که به او داده شده می تواند واقعیت ها را غیر واقع و غیر واقع را واقعیت عرضه کند.

چنان چه مشاهده می کنیم جنایتکاران، خود را مدافع حقوق بشر معرفی می کنند و مفسده جویان جهان، خود را اصلاح طلب می خوانند. این همان سقوط انسانیت است که قرآن فرموده: «إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ… » (فرقان/۴۴)؛ «آن ها مثل چهار پایانند، بلکه گمراهتر از آن ها هستند».

اگر انسان باور کند که جهان بر مبنای نظامی قانون مند بنا شده که تمام اجزای آن مانند یک رشته زنجیر با حلقه های معین و شماره گذاری شده به هم متصل است به طوری که اگر یک حلقه کم یا جا به جا شود دیر یا زود آشکار می شود، هرگز به سخن دروغ متوسّل نمی شود. یک دروغ هم با تمام حوادث این جهان مرتبط است.

سخن دروغ، نظم کلام را به هم می زند و در بین تمام حوادثی که زنجیر وار به صورت علی و معلولی به هم پیوسته است، رابطه ها را درهم می ریزد. در نتیجه ی این اختلال، امر غیر واقعی که این نظام را به هم زده، آشکار می شود.

در داستان حضرت یوسف علیه السلام و برادرنش چنین آمده است: «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یبْکونَ قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکنا یوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ کنَّا صادِقینَ وَ جاؤُ عَلی قَمیصِهِ بِدَمٍ کذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنْفُسُکمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیل»(یوسف/۱۶)؛

«(برادران یوسف) شب هنگام، گریان به سراغ پدر آمدند. گفتند: «ای پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهی کرد، هر چند راست گو باشیم!

و پیراهن او را با خونی دروغین آغشته ساخته، نزد پدر آوردند؛ پدرگفت: «هوس های نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (و شکیبایی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت؛ و در برابر آن چه می گویید، از خداوند یاری می طلبم!»

حضرت یعقوبعلیه السلام با جواب خود به آن ها فهماند که دروغ می گویند چون پیراهن یوسف آغشته به خون بود اما پاره نشده بود. پس همان طور که مولا می فرمایند، دروغ گو با آشکار شدن دروغ، بر لب پرتگاه بی اعتباری، رسوایی و ذلت قرار خواهد گرفت.

«الصَّادَقُ عَلی شَفَا مَنْجَاهٍ وَکرَامَهٍ»؛«راست گو در مسیر نجات و بزرگواری است».

شخص راست گو و صادق در مسیر نجات از مهالک، دارای بزرگواری وکرامت نفس است و دروغ گو بر لب پرتگاه هلاکت و پستی قرارگرفته؛ زیرا دروغ حاکی از ذلت وخواری دروغ گو است؛ به عبارت دیگر نتیجه ی صدق و راستی، نجات و ثمره ی دروغ، هلاکت است.

علیعلیه السلام در یکی از کلمات قصار خود می فرمایند: «ثَمَرَهُ الْکذِبِ الْمَهَانَهُ فِی الدُّنْیا وَ الْعَذَابُ فِی الْآخِرَه»؛(تمیمی آمدی، ۱۳۶۶، ص۲۲۰) «میوه ی دروغ گویی، خواری در دنیا و عذاب در آخرت است».

صدق وکذب گستره ی وسیعی دارند و در بسیاری از شئون زندگی انسان اثر گذارند؛ بنابراین اگر اساس خانواده وجامعه وملتی، بر صدق بنا شود، هرگز بی اعتمادی و بی اعتباری در آن خانواده و جامعه نخواهد بود و در نتیجه به هلاکت و نابودی و از هم گسیختگی کشیده نمی شود؛ زیرا صدق مطابق با نظام خلقت است و آن چه براساس نظام خلقت و قانون طبیعت باشد، تزاحمی با سایر امور ندارد؛ لذا دارای ثبات و دوام خواهد بود.

اما کذب و دروغ بر خلاف قانون و نظام طبیعت است. قرآن، در آیات متعددی، انبیاء را با ویژگی صدق توصیف می کند و به مؤمنین هم دستور می دهد در زندگی خود با صادقین باشند: «وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ إِبْراهیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیا»(مریم/۴۱)؛ «در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راست گو، و پیامبر (خدا) بود!»

«وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ إِدْریسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیا»(مریم/۵۶)؛ «و در این کتاب، از ادریس (نیز) یاد کن، او بسیار راست گو و پیامبر (بزرگی) بود. »؛ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»(توبه/۱۱۹)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید! »

هرگاه خانواده وجامعه ای بر اساس دروغ و خیانت پایه گذاری شود، بی اعتمادی و بد بینی، خیانت و دشمنی در بین آن ها به وجود خواهد آمد. خداوند این چنین افرادی را به حال خود وا می گذارد و مورد عنایت و هدایت خود قرار نمی دهد؛ چرا که دروغ بر خلاف نظام خلقت و طبیعت است، لذا دوام و بقایی ندارد.

چنین جامعه ای به نابودی و هلاکت دچار خواهد شد. «إِنَّ اللَّهَ لا یهْدی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کفَّار» (زمر/۳)؛ «خداوند آن کس را که دروغ گو و کفران کننده است، هرگز هدایت نمی کند! »

علیعلیه السلام در یکی از کلمات قصارخود می فرمایند: «مَنْ عُرِفَ بِالْکذِبِ قَلَّتِ الثِّقَهُ به مَنْ تَجَنَّبَ الْکذِبَ صَدَقَتْ أَقْوَالُهُ»؛(تمیمی، ۱۳۶۶، ص۲۲۰) «کسی که به دروغ گویی معروف شود، اعتماد مردم به او کم می شود و کسی که از دروغ پرهیز کند،گفتارش مورد تصدیق قرار می گیرد».

*پرهیز از حسد و کینه ورزی

فراز ۱۳: «لَا تَحَاسَدُوا، فَإنّ الْحَسَد یأْکلُ الاْیمَانَ کمَا تَأْکلُ النََّارُ الْحَطَبَ، وَلا تَبَاغَضُوا فَإنَّها الْحَالِقَهُ»؛ «حسد نورزید که حسد ایمان را به باد می دهد، آن چنان که آتش، هیزم را خاکستر می کند.

کینه یکدیگر را در دل راه مدهید،که هر گونه خیر و برکت را نابود می سازد». در این فراز مولا به یکی از صفات رذیله به نام حسد اشاره می فرماید. حسد در حقیقت بیماری مهلکی است که هم ایمان فرد را از بین می برد و هم صحت و سلامتی او را به مخاطره می اندازد.

کسانی که به این بیماری مبتلا هستند، بدون این که متوجّه باشند، تمام همّتشان مصروف نابودی و زوال نعمت محسود می شود. این افراد، اگر زود در صدد معالجه ی خود بر نیایند، ریشه های حسد از باطن و قلبشان به جسم آن ها کشیده می شود و مثل خوره آن ها را می خورد. علی علیه السلام در یکی از کلمات قصار خود می فرمایند: «صِحَّهُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّهِ الْحَسَد». (نهج البلاغه، دشتی): «سلامتی تن، در دوری از حسادت است».

سلامتی جسم، بستگی به آرامش روح دارد و حسد نداشتن، موجب آرامش روان است. این جمله اشاره به یکی از مسایل مهم بهداشتی است؛ چرا که از نظر علمی ثابت شده است که بسیاری از بیماری ها منشا روانی و اضطرابی دارند. حسد هم که یک بیماری روانی است و جسم و جان را تحت فشار قرار می دهد، می تواند منشأ بسیاری از بیماری ها باشد. فرد حسود هرگاه کسی را در ناز و نعمت و یا برخوردار از محبوبیت و موقعیت اجتماعی و علمی ببیند، دچار اضطراب و ناراحتی شدید می گردد و در عین حال از این که تیشه به ریشه ی جسم و جان خود می زند، غافل است.

علی علیه السلام در یکی از سخنان خود می فرمایند: «الْعَجَبُ لِغَفْلَهِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَهِ الْأَجْسَاد». (همان، ص۶۷۶)؛ «شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند». (از غفلت حسودان نسبت به سلامتی تن خویش تعجب می کنم). امام صادق در این مورد می فرمایند: «الْحَاسِدُ مُضِرٌّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یضِرَّ بِالْمَحْسُودِ». (مجلسی، ص ۲۵۵)؛

«حسود قبل از این که به محسود زیان برساند، به خود ضرر می رساند». حسد مثل آتش ایمان را خاکستر می کند و به باد می دهد؛ چون شخص حسود، نسبت به نعمت ها و موقعیت هایی که خداوند به بعضی از بندگانش عنایت فرموده، غضبناک وناراحت است. «أَمْ یحَسُدُونَ النَّاسَ عَلی مَاءَ اتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؛(نساء/۵۴)

«یا این که نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش ]، و بر آن چه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند». حسد یک حالت روانی است. بعضی از افراد مبتلا به این بیماری، از این حالت خود متنفّرند و سعی می کنند آن را از خود دور نمایند و زیانی به محسود نزنند. شر و ضرر حسد، وقتی است که حسود، حسدش را درعمل پیاده کند که باید از آن به خدا پناه برد. «وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد»(فلق/۲)؛ «و از شرّ هر حسودی هنگامی که حسد می ورزد! »

منشأ حسد

با توجه به آیات قرآن می توان ریشه های حسد را در چند مورد خلاصه نمود:

۱. عداوت و دشمنی؛ فرد حسود نسبت به کسی که به او بغض وکینه دارد، نعمت را نمی تواند تحمّل کند؛ چرا که با این عداوت و دشمنی، اگر نتواند انتقام بگیرد و ضربه ای به محسود بزند، قطعاً زوال نعمت، او را آرزو می کند، به طوری که اگر بلا و مصیبتی به این فرد برسد، موجب خوشحالی او می گردد.

چنان چه کفار و مشرکین درباره ی پیامبر(ص) و مسلمین همین دشمنی و عداوت را داشتند: «وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکبرَ»(آل عمران/۱۱۸)؛ «آن ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانه های) دشمنی از دهان (و کلام) شان آشکار شده و آن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.