پاورپوینت کامل فرقه بهائیت در ترازوی نقد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرقه بهائیت در ترازوی نقد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرقه بهائیت در ترازوی نقد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرقه بهائیت در ترازوی نقد ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

چکیده

در این مقاله سعی کرده ایم مختصری از تاریخچه و جلوه ای از افکار و عقاید بهائیت را بیان نمائیم.در ابتدا از فرقه بابیه مطالب آغاز کرده ایم چرا که بهائیت از بابیت سرچشمه گرفته است.

بعد از بیان تاریخچه بهائیت به شمه ای از افکار و عقاید آنها اشاره کرده ایم. براین اساس که فرقه ضاله بهائیت موجب اضلال و از بین بردن اسلام می شود باید با بالا بردن سطح آگاهی و اطلاعات خود،دیگران را از خطرات پیرامون خود متوجه سازیم و در صدد برآئیم تا راه نفوذ آنها را سد کرده و فرصت سو استفاده به آنها ندهیم.

مقدمه

بهائیت پرورش یافته فرقه بابیت می باشد و با استفاده از جایگاه بابیت و نفوذ استعمار توانست مبانی خود را علناً منتشر سازد و آئین خود را گسترش دهد و از هیچ چیزی هراسناک و ترسان نبوده و فقط هدف این فرقه مقابله با اسلام و تفکرات اسلام و تشیع بوده است.

سید علی محمد شیرازی، ملقب به باب از آغاز جوانی به عبادت طولانی و رازونیازهای غیرعادی که با قرائت ادعیه و زیارات مذهبی همراه بود مشغول بود.

او در ابتدای نوجوانی به فراگیری علوم ابتدایی مشغول گردید، ادبیات فارسی و عربی را در سطح بسیار پایینی فرا گرفت و در سلک طلاب علوم دینی درآمد. ریاضت و گوشه گیری و چله نشینی رویه او بود. اندکی بعد درس و بحث را رها کرد و به دایی خویش در بوشهر پیوست تا به امور تجارت و منشی گری بپردازد.

بر اساس پژوهش های صورت گرفته پیوندهای اولیه علی محمد باب و پیروان او با کانون های معینی بودکه شبکه ای از خاندان قدرتمند و ثروتمند یهودی در زمره شرکای اصلی آن بودند.

پس از حضور پنج ساله علی محمد باب در تجارت خانه دایی خویش در بوشهر و ارتباط با کمپانی های یهودی و انگلیسی مستقر در این بندر و کارگزاران ایشان بود که وی در سال ۱۲۶۰ق دعوی خود را اعلام کرد و با حمایت کانون های متنفذ و مرموز به سرعت شهرت یافت. دوران اقامت باب در بوشهر مقارن است با سالهای اولیه کمپانی های ساسون (متعلق به سران یهودیان بغداد) در بوشهر و بمبئی[۱].

پس از کشف ادعای باب در بوشهر، نزدیکان او این وضعیت را ناشی از هوای گرم بوشهر دانستند که ذهن باب را پریشان ساخته است.

از این رو برای تغییر روحیه،او را به عتبات عالیات در عراق فرستادند ولی در آنجا در مسلک شاگردان سید کاظم رشتی (جانشین شیخ محمد احسایی، رئیس فرقه شیخیه) درآمد و تحت تأثیر او قرار گرفت.

البته بعدها طرفداران باب بر این اصرار می کردند که او در محضر کسی درس نیاموخته و علم او لدنی و الهامی است و خود او امی بوده و بدین وسیله سعی داشتند به لاطائلات او رنگ و حیاتی ببخشند. خود باب به شاگردی سید رشتی اعتراف کرده و در مدت اقامت نزد وی به شدت تحت تأثیر سخنان او بوده است.

لازم است نکته ای را متذکر شویم و آن دانش مذهبی بسیار سطحی و ابتدایی علی محمد باب است. این واقعیت را با مطالعه کتاب «بیان» او به درستی می توان یافت(مشکور،۱۳۷۵ش:۴۵). اقوال و آثار منتسب به علی محمد باب مونتاژی است از الفاظ و ادعیه شیعه امامیه و برخی اصطلاحات عرفانی شیخیه که بر آنها پسوند و پیشوندهای الف و لام دار افزوده شده است.

در کتاب بیان و یا دیگر ادعیه و متون منتسب به او حتی یک جمله عربی سالم و صحیح که با ادبیات کلاسیک و متون درسی یا عقیدتی حوزه های علمیه شیعه فراهم آمده باشد نمی توان یافت.

باب در حدود سن ۲۴ سالگی ادعای بابیت کرد و اندکی بعد مدعی مهدویت شد. بر اثر غائله او و فشار علما به حاکم فارس، دستگیر و به شیراز گسیل شد.

پس از مدتی وی به تهران اعزام گردید. محمدشاه قاجار که از وجود او در تهران بیم ناک بود او را از تهران به ماکو فرستاد تا در قلعه ای زندانی گردد. پس از به سلطنت رسیدن ناصر الدین شاه در سال ۱۲۶۶ق علماء تبریز باب را به حضور پذیرفتند تا بدانند این بچه طلبه کیست و چه می گوید. ابهت علمی علما و هیبت و جلالشان باب را سخت به وحشت انداخت و از پاسخ به سئوالات ابتدایی صرف و نحو آنان عاجز ماند و شروع به توبه و استغفار نمود.

پس از آن باب در قلعه چهریق زندانی بود و پیروان او در گوشه و کنار با نیروهای دولتی درگیر بودند. نهایتا تصمیم بر این شد که علی محمد باب، به دلیل ادعاهای دروغین خود و نیز آشوبهایی که پیروان او در نقاط مختلف بر پا می داشتند اعدام شود و بدین سان وی در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ قمری در میدان عمومی تبریز به فرمان امیرکبیر تیرباران شد و پرونده حیات این مدعی دروغین بسته شد.

بعضی از احکام باب از کتاب بیان

از نظر باب درس خواندن و درس دادن در هر رشته و علمی تحریم گردیده، مگر آنچه خود باب نوشته یا در ترویج امر بابیت بنویسند.«لا یجوز التدریس فی کتب غیر البیان»(باب،بیتا:۱).

باب در ردیف تحریم مسکرات و افیون، استعمال دارو را نیز حرام کرده است.

«الباب الثامن من الواحد التاسع فی حرمه التریاق والمسکرات و الدواء مطلقاً»(همان: ۱۰).

ملخص این باب آنکه کل شئون دون حب ازدون حق بوده و هست و کل شئون حب از حق بوده و هست و نهی شده از مسکرات و آنچه حکم دواء بر او ذکر شده و این حکم را در بیان عربی به این صورت آورده:«انتم الدواء ثم المسکرات و نوعها لا تملکون»(همان: ۱۰).

در احکام باب خرید و فروش صادرات خراسان حرام است.

«و نهی شده از تنباکو و اشباه آن و آنچه که از سمت خراسان حمل می شود».

باب تجویز می کند که اگر کسی نتوانست همسر خود را باردار کند اذن دهد که از دیگری باردار شود، مشروط به آنکه شخص ثالث ایمان به باب داشته باشد!.

«الباب الخامس والعشر من الواحد الثامن فی ان فرض لکل احد ان یتاهل لیبقی عنها من نفس یوحد الله ربها ولابد ان یجتهد فی ذلک و ان یظهر من احد هما ما یمنعهما عن ذلک حل علی کل واحد باذن دونه لان یظهر عند الثمره و لا یجوز الاقتران لمن لایدخل فی الدین»(همان: ۱۶).

باید به دستور باب کلیه ی کتب علمی جهان در هر رشته بکلی از بین برده شود، جز کتبی که در ترویج امر او بنویسند.

« الباب السادس من واحد السادس فی حکم محو کل الکتب الا ماانشئت او تنشی فی ذلک الامر»(همان: ۱۷).

باب دستور می دهد که هرگاه از پیروان او کسی به سلطنت رسید،احدی را غیر از مؤمنین به او را روی زمین باقی نگذارند.

«الباب السادس و العشر من الواحد السابع فی ان الله قد فرض علی کل ملک یبعث فی دین البیان ان لایجعل احد علی ارضه ممن لم یدن بذلک الدین و کذلک فرض علی الناس»(همان: ۲۰).

«سوار گاو نشوید و شیر خر نخورید».

«و انما الخامس من بعد العشر لاترکبن البقر و لاتحملن علیه من شیئی ان انتم بالله و آیاته مومنون، و لاتشربن لبن الحمیر.. . الخ »(همان: ۲۵).

«بدون رکاب و لگام بر حیوانات سوار نشوید!».

«و لا ترکبن الحیوان الا و انتم باللجام و الرکاب لترکبون»(همان: ۲۷).

«تخم مرغ را قبل از پختن به جائی نزنید می شکند و ضایع میشوید!».

«و لاتضربن البیضه علی شیئی یضیع مافیه قبل ان یطبخ»(همان: ۲۹).

«ما تخم مرغ را رزق نقطه ی اولی ( علی محمد باب ) قرار دادیم، شاید شما شکرگزاری کنید!».

« هذا ما قد جعل الله رزق نقطه الاولی فی ایام القیامه من عنده لعلکم تشکرون»(همان: ۳۴).

«استمناء در شریعت باب جایز است».

«و قد عفی عنکم ما تشهدون فی الرویا او انتم بانفسکم عن انفسکم تستمنیون»(همان: ۳۵).

«عفو شد از شما آنچه که در خواب می بینید و همچنین عفو شد که شما بوسیله خودتان از خودتان منی بگیری».

« کودکان را روی صندلی یا کرسی یا تخت بنشانید که از عمرشان حساب نشود و بهر چه خشنود شوند آزادشان گذارید و به آنها خط شکسته بیاموزید».

«و لتستقرن الصبایا علی سریر اوعرش او کرسی فان ذلک لم یحسب من عمرهم و لتاذنن لهم بما هم یفرحون و لتعلمن خط الشکسته»(همان: ۴۰).

بدستور باب هر شخص بابی حق ندارد بیش از ۱۹ جلد کتاب داشته باشد، و اگر تخلف ورزید ۱۹ مثقال طلا جریمه باید بدهد.

«نهی عنکم فی البیان ان لا تملکن فوق عدد الواحد من کتاب و ان تملکتم فلیلزمنکم تسعه عشر مثقالا من ذهب حداً فی کتاب الله لعلکم تتقون»(همان: ۴۴).

باب دستور می دهد تمام آثار او را مالک شوند ولو این که چاپی باشد.

«ثم العاشر اذا استطعتم کل آثار النقطه تملکون و لو کان چاپا»(همان: ۴۷).

به کلمه «چاپا» توجه کنید و بگویید که یک انسان باید چقدر بی سواد باشد که نداند در عربی چهار حرف (پ ـ ژ ـ گ ـ چ) نداریم و البته کم نیستند از این نوع اشتباهات فاحش در ادبیات بابی و بهائی.

باب،خرید و فروش عناصر اربعه و بتعبیر خودش « عناصر الرباع » را تحریم کرده است!.

«ثم الحادی من بعد العشر لا تبیعون عناصر الرباع و لا تشترون»(همان: ۴۸).

باب دستور می دهد اموال و هرچه را که منسوب به غیر مومنین به اوست، در هر کجا قدرت دارند مصادره کنند. «ثم الخامس فلتاخذن من لم یدخل فی البیان ما ینسب الیهم ثم ان آمنو التردون الا فی الارض التی انتم علیها لا تقدرون»(همان: ۵۱).

باب دستور میدهد که از مدفوع حیوانات پرهیز نکنید. «ثم السابع من بعد العشر ما یخرج من الحیوان فلاتحذرن»(همان: ۵۳).

باب دستور میدهد از سگ و غیر آن پرهیز نکنید. «قل الاول فلا تحترزن عن الکلب و غیره»

در شریعت باب واجب است که هر نفسی برای وارثان خود نوزده ورق کاغذ سفید لطیف ارث باقی گذارد!. «الباب الثانی من الواحد الثامن یجب علی کل نفس ان یورث لوارثه تسعه عشر اوراقا من القرطاس اللطیفه»(همان: ۶۰).

باب دستور می دهد که بندگان خدا در هر آبادی « بیت حر »[۲] بسازند.«الباب الثالث من الواحد السادس فی ان الله قد حکم بان ینبو اعباده فی کل قریه من بیت حر»(همان: ۶۶).

در آئین باب تزویج دو خواهر در یک زمان و ازدواج خواهر و برادر جایز است و در کتاب « هشت بهشت » که در آئین باب و تاریخ بابیه نوشته شده در صفحه ۱۸۹ سطر دوم و سوم می گوید:

«ششم – ( از احکام نکاح ) اینکه جمع مابین اختین در شریعت باب جائز است.

هفتم – نکاح اخت ( خواهر ) مادام که برادر او از هنگام ولادت رویت نکرده باشد جائز است»(روحی،،بیتا).

پس از باب، میرزا یحیی نوری ملقب به صبح ازل (۱۲۶۶-۱۳۳۰) جانشین وی شد. او به اتفاق برادرش میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله و عده ای از بابیان به عراق تبعید شدند. در عراق مابین آن دو برادر بر سر جانشینی اختلاف افتاد و پیروانشان نیز به نزاع پرداختند.

عراق که تحت الحمایه دولت عثمانی بود، نتوانست آن ها را نگاه دارد، از این رو خلیفه عثمانی این دو برادر را به قبرس و فلسطین تبعید کرد. صبح ازل در قبرس و بهاءالله در عکای فلسطین مستقر شدند.

بابیان به طرفداری صبح ازل پرداختند و ازلی نام یافتند. بهائیان پیرو بهاءالله گردیدند و بهائی نام گرفتند. در ابتدا بهائیان به ازلیان حمله کردند در حالی که آنان را کافر و مرتد می دانستند. این اختلافات علنی بود ولی بعدها رهبران این دو فرقه صلاح دیدند که آشکارا چیزی بر زبان نرانند.

میرزا حسینعلی نوری فرزند نوری مازندرانی در سال ۱۲۳۳ق در تهران متولد شد. او از کسانی بود که به باب پیوست و از یاران وی شد.وی که معروف به بهاءالله است مورد حمایت شدید سفارت روسیه در ایران بود.

در تاریخ بهائیت هم آمده است که سفیر روس به صدراعظم ایران هشدار داد که باید مسئول حفظ جان بهاءالله باشد. میرزا حسینعلی نوری به مراتب با سوادتر از علی محمد باب بود و انتظار داشت که جانشین باب شود، اما صبح ازل مورد توجه باب بود و به جانشینی برگزیده شد.رقابت بین دو برادر به نزاع کشیده شد.

در آغاز اکثریت را ازلیان تشکیل می دادند ولی تدابیر بهاءالله موجب شد تا ازلیان در اقلیت قرار بگیرند و به تدریج رو به انقراض نهند.در سال ۱۳۳۰ق که صبح ازل در قبرس درگذشت، ازلیان که تعداد اندکی بودند به فراموشی سپرده شدند.بهاءالله نیز در سن ۷۶ سالگی در سال ۱۳۰۹ق در عکای فلسطین اشغالی درگذشت.

پس از او فرزندش میرزاعباس نوری خود را ملقب به عبدالبهاء کرد و جانشینی پدر را به عهده گرفت.او پیروان خود را عباسیان حقیقی و موحد قلمداد کرد و با حمایت دولت انگلیس آزادی عمل فراوانی یافت.

عبدالبهاء از دولت وقت انگلستان لقب «سِر» دریافت نمود و تا آخر عمر به آن مفتخر بود. پس از مرگ عباس افندی یا همان عبدالبهاء، شوقی افندی ربانی راه باطل و گمراهی آفرین او را تداوم بخشید و در تقویت و گسترش مذهب استعمار ساخته بهائی از هیچ تلاش و فعالیتی دریغ نورزید.

از آنجاکه عباس افندی به هنگام مرگ،پسر نداشت تا او را به پیشوایی و رهبری بعد از خود بگمارد به همین دلیل برای رهبری بهائیت چاره ای دیگر اندیشید که عبارت بود از بنیان نهادن سلسله ولایت امرالله بر اساس آنچه عباس افندی تحت عنوان«الواح وصایا» از خود باقی گذاشت.

ولی امرها باید پی در پی و یکی پس از دیگری زمام رهبری و ریاست را عهده بگیرند و هر کدام از آنها باید جانشین بعد از خود را تعیین کند. شوقی افندی بهائیت را به صورت یک تشکیلات حزبی، محافل منتخب محلی و ملی و شرکتهای تجاری قوام بخشید و در گسترش آن به شدت کوشید.

بر اساس نظام کنترل اجتماعی تثبیت شده در این تشکیلات هرکس که بر خلاف نظر و تمایل شوقی افندی عمل می کرد ابتدا از تشکیلات تحت عنوان قلمرو اداری اخراج می شد و سپس از جامعه تحت عنوان قلمرو روحانی رانده و منفور می گردید و بدین وسیله مجازات می شد.

در دوران حیات شوقی افندی و پس از تشکیل اسرائیل با همراهی انگلستان فرقه بهائیت به دلیل سرسختی و عداوت علیه اسلام و قرآن مورد توجه و نظر خاص اسرائیل قرار گرفت و اموال آنان تحت حمایت در آمد و از مالیات معاف شد.

شوقی افندی هم به سرسپردگی و خدمت خالصانه برای اسرائیل همت گماشت و هم او بود که برای اولین بار نام ارض اقدس و شرق الاذکار را برای بزرگداشت اسرائیل استفاده نمود و با یهودیان و صهیونیستها در اوج احترام و بزرگداشت بود و این درحالی بود که بر اساس تعالیم ساخت استعمار، عباسیان مال و جان و ناموس مسلمانان را مباح اعلام می نمودند و به شکنجه و سپس شهادت آنان می پرداختند. سرانجام شوقی افندی در سال ۱۳۳۶ق در لندن پایتخت انگلستان درگذشت ودر همانجا مدفون شد.

پس از مرگ شوقی افندی چند دستگی و نزاع در میان عناصر اصلی بهائیت شدت گرفت و بر سر جانشینی و رهبری این مذهب به اختلاف و کشمکش روی آوردند. گروهی از عباسیان، زن آمریکایی شوقی افندی به نام «روحیه ماکسول» را به رهبری انتخاب کردند، گروه دیگر «چارلز میسن ریمی» را برگزیدند و گروه سوم به سمائی ها معروف هستند.

اما نکته اساسی این جاست که گروه های انشعابی بهائیت با وجود اختلافات فرقه ای با یکدیگر در اصول و مبانی و تعلیم بهائیت و اهداف و مأموریتهای سیاسی و استعماری و سرسپردگی برای کشورهای غربی همچون انگلیس و آمریکا و اسرائیل، مشترک و متحد عمل می کنند.

اکنون مرکز اصلی بهائیان بیت العدل است که در بندر حیفا در فلسطین اشغالی قرار دارد. این مرکز در دامنه کوه کرمل قرار دارد که متشکل از یک هیئت ۹ نفره است و هر ۵ سال یکبار انتخاب شده وتحت حمایت های گسترده مالی وسیاسی اسرائیل وانگلیس قرار دارند وبه تصمیم گیری درباره چگونگی گسترش بهائیت می پردازند.

یکی از طرق شناسایی ماهیت و مواضع سیاسی میرزا حسینعلی بهاء، مؤ سس بهائیت، بررسی روابط و مناسباتش با رجال عصر خویش است. وضعیت فکری و سیاسی رجالی که با او در «پیوند» یا «ستیز» بوده اند، نشان می دهد که بهاء، در چه خطی سیر می کرده است: خط دفاع از مصالح ایران یا خیانت به آن؟ خط ستیز با دشمنان استقلال ایران یا وابستگی به بیگانگان؟

بهائیه پس از بهاءالله

پس از مرگ میرزا حسینعلی، پسر ارشد او عباس افندی (۱۲۶۰ق-۱۳۴۰ق) ملقب به عبد البهاء جانشین وی گردید. البته میان او و برادرش محمد علی بر سر جانشینی پدر مناقشاتی رخ داد که منشاء آن صدور «لوح عهدی» از سوی میرزا حسینعلی بود که در آن جانشین خود را عباس ‍افندی و بعد از او محمد علی افندی معین کرده بود.

در ابتدای کار اکثر بهائیان از محمد علی پیروی کردند اما در نهایت عباس افندی غالب شد. عبد البهاء ادعایی جز پیروی از پدر و نشر تعالیم او نداشت و به منظور جلب رضایت مقامات عثمانی،رسما و با التزام تمام،در مراسم دینی از جمله نماز جمعه شرکت می کرد و به بهائیان نیز سفارش کرده بود که در آن دیار به کلی از سخن گفتن درباره آیین جدید بپرهیزند.

در اواخر جنگ جهانی اول، در شرایطی که عثمانی ها درگیر جنگ با انگلیسی ها بودند و آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه انگلیس در صفر ۱۳۳۶( نوامبر ۱۹۱۷) اعلامیه مشهور خود مبنی بر تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین را صادر کرده بود،

مسائلی روی داد که جمال پاشا، فرمانده کل قوای عثمانی، عزم قطعی بر اعدام عبدالبهاء و هدم مراکز بهائی در عکا و حیفا گرفت. برخی مورخان، منشاء این تصمیم را روابط پنهان عبدالبهاء با ارتش انگلیس که تازه در فلسطین مستقر شده بود، می دانند.

لرد بالفور بلافاصله به فرمانده ارتش انگلیس در فلسطین دستور داد تا با تمام قوا در حفظ عبدالبهاء و بهائیان بکوشد. پس از تسلط انگلیس بر حیفا، عبد البهاء برای امپراطور انگلیس، ژرژ پنجم، دعا کرد و از اینکه سراپرده عدل در سراسر سرزمین فلسطین گسترده شده به درگاه خدا شکر گزارد.

پس از استقرار انگلیسی ها در فلسطین، عبدالبهاء در سال ۱۳۴۰ق درگذشت و در حیفا به خاک سپرده شد. در مراسم خاکسپاری او نمایندگانی از دولت انگلیس حضور داشتند و چرچیل، وزیر مستعمرات بریتانیا، با ارسال پیامی مراتب تسلیت پادشاه انگلیس را به جامعه بهائی ابلاغ کرد.

از مهمترین رویدادهای زندگی عبدالبهاء، سفر او به اروپا و امریکا بود. این سفر نقطه عطفی در ماهیت آیین بهایی محسوب می گردد. پیش از این مرحله، آیین بهایی بیشتر به عنوان یک انشعاب از اسلام یا تشیع و یا شاخه ای از متصوفه شناخته می شد و رهبران بهائیه برای اثبات حقانیت خود از قرآن و حدیث به جستجوی دلیل می پرداختند و این دلایل را برای حقانیت خویش به مسلمانان و بویژه شیعیان ارائه می کردند.

مهمترین متن احکام آنان نیز از حیث صورت با متون فقهی اسلامی تشابه داشت. اما فاصله گرفتن رهبران بهائی از ایران و مهاجرات به استانبول و بغداد و فلسطین و در نهایت ارتباط با غرب، عملا سمت و سوی این آیین را تغییر داد و آن را از صورت آشنای دین های شناخته شده، بویژه اسلام، دور کرد.

عبد البهاء در سفرهای خود تعالیم باب و بهاء را با آنچه در قرن نوزدهم در غرب، خصوصا تحت عناوین روشنگری و مدرنیسم و اومانیسم متداول بود، آشتی داد.

البته باید توجه داشت که خود بهاء الله نیز در مدت اقامتش در بغداد با برخی از غرب زده های عصر قاجار مثل میرزا ملکم خان، که به بغداد رفته بودند آشنا شد.همچنین در مدت اقامتش در استانبول با میرزا فتحعلی آخوندزاده که سفری به آن دیار کرده بود آشنا گردید.

افکار این روشنفکران غربزده در تحولات فکری میرزا حسینعلی بی تاثیر نبود. نمونه ای از متاثر شدن عبد البهاء از فرهنگ غربی مساله وحدت زبان و خط بود که یکی از تعالیم دوازده گانه او بود. این تعلیم برگرفته از پیشنهاد زبان اختراعی اسپرانتو است که در اوایل قرن بیستم طرفدارانی یافته بود،ولی به زودی غیر عملی بودن آن آشکار شد و در بوته فراموشی افتاد.موارد دیگر،تعالیم دوازده گانه عبارت است از:

ترک تقلید (تحری حقیقت ) تطابق دین با علم و عقل، وحدت اساس ادیان، بیت العدل، وحدت عالم انسانی، ترک تعصبات، الفت و محبت میان افراد بشر، تعدیل معیشت عمومی، تساوی حقوق زنان و مردان، تعلیم و تربیت اجباری، صلح عمومی و تحریم جنگ. عبد البهاء این تعالیم را از ابتکارات پدرش قلمداد می کرد و معتقد بود پیش از او چنین تعالیمی وجود نداشت.

پس از عبد البهاء، شوقی افندی ملقب به شوقی ربانی فرزند ارشد دختر عبد البهاء، بنا به وصیت عبد البهاء جانشین وی گردید.این جانشینی نیز با منازعات همراه بود زیرا طبق وصیت بهاء الله پس از عبد البهاء باید برادرش محمد علی افندی به ریاست بهائیه می رسید. اما عبد البهاء او را کنار زد و شوقی افندی را به جانشینی او نصب کرد و مقرر نمود که ریاست بهائیان پس از شوقی در فرزندان ذکور او ادامه یابد.

«برخی از بهائیان ریاست شوقی را نپذیرفتند و شوقی به رسم معهود اسلاف خود به بدگویی و ناسزا نسبت به مخالفان پرداخت»(رائین،۱۳۸۲ش:۳۹).

شوقی بر خلاف نیای خود تحصیلات رسمی داشت و در دانشگاه امریکایی بیروت و سپس در آکسفورد تحصیل کرده بود. نقش اساسی او در تاریخ بهائیت، توسعه تشکیلات اداری و جهانی این آیین بود و این فرایند بویژه در دهه شصت میلادی در اروپا و امریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبدهای قاره ای بهائی موسوم به مشرق الاذکار به اتمام رسید.

تشکیلات بهائیان که شوقی افندی به آن «نظم اداری امر الله» نام داد، زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا (در کشور اسرائیل) که به «بیت العدل اعظم الهی »موسوم است اداره می گردد. در زمان حیات، شوقی از تاسیس این دولت حمایت کرد و مراتب دوستی بهائیان را نسبت به کشور اسرائیل به رئیس جمهور اسرائیل ابلاغ کرد.

بنابر تصریح عبدالبهاء پس از وی بیست و چهار تن از فرزندان ذکورش، نسل بعد از نسل با لقب «ولی امرالله» باید رهبری بهاییان را بر عهده می گرفتند و هر یک باید جانشین خود را تعیین می کرد.

اما شوقی افندی عقیم بود و طبعا پس از وفاتش دوران دیگری از دو دستگی و انشعاب و سرگشتگی در میان بهائیان ظاهر شد. ولی سرانجام همسر شوقی افندی« ایادیان امرالله » اکثریت بهائیان را به خود جلب و مخالفان خویش را طرد و بیت العدل را در ۱۹۶۳ تاسیس نمود.

از گروه ایادیان امرالله در زمان حاضر سه نفر یعنی روحیه ماکسول و دو تن دیگر در قید حیات اند و با کمک افراد منتخب بیت العدل که به «مشاورین قاره ای »معروف اند رهبری اکثر بهائیان را بر عهده دارند. به موازات رهبری روحیه ماکسول، چارلز میس ریمی نیز مدعی جانشینی شوقی افندی را کرد و گروه «بهائیان ارتدکس » را پدید آورد که امروزه در امریکا، هندوستان و استرالیا و چند کشور دیگر پراکنده اند.

عده ای دیگر از بهائیان به رهبری جوانی از بهائیان خراسان، به نام جمشید معانی که خود را «سماء الله»می خواند، گروه دیگری از بهائیان را تشکیل دادند که در اندونزی، هند، پاکستان و امریکا پراکنده اند. بر طبق آمارهای بهائیان جمعیت آنان در سال ۲۰۰۲، پنج میلیون نفر تخمین زده می شود که البته این آمار اغراق آمیز است.

آیین ها و باورهای بهائیان

نوشته های سید علی محمد باب، میرزا حسینعلی بهاء الله و عبد البهاء وتا حدی نیز شوقی افندی ربانی، از نظر بهائیان مقدس است.اما کتب باب عموما در دسترس بهائیان قرار نمی گیرد، و دو کتاب اقدس و ایفان میرزا حسینعلی نوری در نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز گشته به نوزده ماه،در هر ماه به نوزده روز تقسیم می شود و چهار روز (در سالهای کبیسه پنج روز) باقیمانده ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است.

بهائیان موظف به نماز روزانه و روزه به مدت نوزده روز در آخرین ماه سال و زیارت یکی از اماکن مقدسه ایشان، شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلی نوری در بغدادند.

«بهائیان همچنین به حضور در ضیافات موظف اند که هر نوزده روز یک بار تشکیل می گردد. در آیین بهایی نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مضر به سلامت منع شده و رضایت والدین عروس و داماد در ازدواج ضروری شمرده شده است»(ربانی گلپایگانی،۱۳۷۷ش:۸۴).

آیین بهایی از ابتدای پیدایش در میان مسلمانان به عنوان یک انحراف اعتقادی (فرقه ضاله ) شناخته شد. ادعای بابیت و سپس قائمیت و مهدویت توسط سید علی محمد باب با توجه به احادیث قطعی پذیرفته نبود.

ویژگی های حضرت مهدی(ع) در احادیث اسلامی به گونه ای تبیین شده که راه هر گونه ادعای بی جا را بسته است. در احادیث ادعای بابیت امام غایت به شدت محکوم شده است.

ادعای دین جدید توسط باب و بهاء الله با اعتقاد به خاتمیت پیامبر اسلام (ص) که توسط همه مسلمانان پذیرفته شده است، سازگار نبود. از این رو علی رغم تبلیغات گسترده، بهائیان در میان مسلمانان و شیعیان جایگاهی نیافتند.

نقدهای عمده

الف)انتقادهای اعتقادی و فقهی

۱. عدم توضیح در مورد مبدأ و معاد:این فرقه توضیحی در مورد مبدأ عالم و انسان نمی دهد، معلوم نیست قائل به توحید است یا ثنویت و یا هم چون بودیسم منکر مبدأ است، یا چون شمن‎پرست ها مظاهر طبیعت را پرستش می کند؟

تنها چیزی که در تاریخ این فرقه به چشم می خورد، ادعای الوهیت میرزا حسینعلی بهاء است، وی در صفحه ۱ کتاب اقدس خود خویشتن را منبع وحی و تجلّی خدا معرفی کرده، مدعی می شود که خداوند خلقت و تدبیر جهان را به او سپرده است و در کتاب ایام تسعه ص ۵۰ درباره روز تولد خود می گوید:«فیا حبّدا هذا الفجر الذی فیه ولد من لم یلد و لم یولد»(ربانی گلپایگانی،۱۳۷۷ش:۳۴۲).

در جای دیگر می گوید: «خدایی هستم که در سایه های ابر فرود آمدم تا جهانیان را زنده گردانم»(سلطان زاده،۱۳۸۸ش:۵۶).

این ها تنها مطالبی است که بهائیان در مورد خدای خود ارائه می دهند، ولی توضیحی در کمّ و کیف آن ندارد و نمی گویند که چرا خدایشان نتوانست در ایران بماند و بعد از مدتی زندانی شدن و تبعید نهایتاً در عکا مرد؟مگر خدا می میرد و بندگان خود را بی خدا می گذارد؟.

بهائیان علاوه بر مسأله مبدأ در مورد معاد هم مطلبی ارائه نکرده اند بطوری که هیچ محققی نمی تواند بگوید که آیا آنان قائل به معاد هستند یا تناسخ را می پذیرند؟.اگر معاد را قبول دارند کمّ و کیف آن چگونه است؟.

خلاصه این که یک بهایی نمی داند در مقابل این سؤال که از کجا آمده و به کجا خواهد رفت جوابی ارائه دهد.

۲.عدم توضیح در مورد نبوت و امام: بهائیان ادعا می کنند که با ظهور باب و بهاء شریعت اسلام الغاء گردیده و دوره رسالت محمدمصطفی(ص) سپری شده و این دوره،دوران زمامداری جمال اقدس الهی و آیین اوست.

حال سؤال این است که آیا آنها به نبوت و امامت اعتقاد دارند یا نه؟ و باب و بهاء نبی و مرسل هستند یا خدای متجلی در جسم انسان؟،

و نهایتاً با آمدن آنها شریعت و دین جدید آغاز شده یا آنها ادامه دهنده شریعت قبلی هستند؟.آنان گاهی میرزا حسینعلی را خداوند لم یلد و لم یولد می دانند و گاهی پیامبر مرسل و گاهی وی را مهدی موعود می شمارند و گاه جانشین باب و انتظار دارند که مسلک آنان هم شاخه ای از اسلام به شمار آید هم به دیده دین مستقل به آن نگریسته شود.

۳. التقاط در احکام عملی: بنیان گذاران مسلک بهائیت برای این که رنگ و بوی مذهب و دین به مسلک خود بدهند احکام عملی که تقلیدی صوری ازدین اسلام و مفهومی از مسیحیت پولسی است، برای آن دست و پا کرده اند که به چند مورد از این احکام اشاره می شود.

نماز: در آیین بهایی نماز ۹ رکعت است که به صورت انفرادی، صبح و ظهر و شام بر هر فرد بالغی واجب است و قبله آنها شهر عکا یعنی قبر حسینعلی بهاء می باشد، چرا که وی در کتاب خود گفته:«اذا اردتم الصلوه و لوّ وجوهکم شطری الاقدس»«وقتی نماز می خوانید به سوی قبر من نماز بخوانید»(همان:۹۱).

حج: «بهائیان برای حج به زیارت خانه ای در شیراز می روند که سیدعلی محمد باب در آن متولد شده است و هم چنین زیارت خانه ای در عراق که تبعیدگاه حسینعلی بهاء بود، حج آنان به شمار می رود»(ربانی گلپایگانی،۱۳۷۷ش:۷۲).معلوم نیست حسینعلی بهاء چرا زیارت قبر خود را حج پیروانش قرار نداده؟ گویا می خواسته سهمی هم برای سلفش علی محمد باب تعیین کرده باشد که خانه وی را کعبه بهائیان قرار داده است.

ازدواج با محارم: «از دیدگاه بهائیان ازدواج با زن پدر حرام است ولی با دختر و خواهر و سایر اقربا جایز است»(همان:۳۵).یعنی در این اباحه گری فقط زن پدر حرام شده و با بقیه نزدیکان ولو دختر و خواهر می توان ازدواج کرد.

حکم نجاسات: بهائیان تمام اشیاء را پاک می دانند، حتی امثال بول، غائط، سگ و خوک(همان:۹۴) و گویا در این مورد از مسیحیان الگو گرفته اند، هم چنان که حسینعلی بهاء در دعوی الوهیت، از آنان متأثر شده اند.

ب)انتقادهای رفتاری

پیروی از استعمار: مسترهمفر جاسوس انگلیسی که در دوران قاجار در خاورمیانه به جاسوسی برای انگلستان می پرداخته در ضمن معرفی برنامه های وزارت مستعمرات انگلیس، برای متلاشی کردن کشورهای اسلامی و از بین بردن اتحاد اسلامی، ایجاد فرقه های ساختگی را مهمترین راهکار برای رسیدن به این هدف، ارزیابی می کند( همفر،۱۳۸۷ش:۲۳).

به همین دلیل است که انگلستان در آن دوره چندین فرقه جدید به وجود آورد که مهمترین آنها قادیانیه در هند، وهابیت در عربستان و بهائیت در ایران بود.

هرچند به هنگام ظهور باب،دولت تزاری نقش حامی وی را بازی می کرد ( سلطان زاده،۱۳۸۸ش:۵۸)ولی با انتقال قدرت به حسینعلی بهاء و تبعید وی به عکا د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.