پاورپوینت کامل پای صحبت سولیوان ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پای صحبت سولیوان ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پای صحبت سولیوان ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پای صحبت سولیوان ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
چرا سفیر آمریکا در ایران شدم؟
«ویلیام هیلی سولیوان» آخرین سفیر آمریکا در ایران قبل از انقلاب است. او در خرداد ۱۳۵۶ به تهران آمد و پس از سقوط رژیم پهلوی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از ایران خراج شد. سولیوان در کتاب «مأموریت در ایران» که به قلم خود وی به رشته تحریر در آمده خاطرات خود را از این مأموریت دشوار بیان کرده است. نوشته حاضر، تنها قسمت اول این خاطرات و پاسخ این سؤال است که چرا حکومت کارتر برای گزینش سفیر جهت اعزام به تهران، وی را انتخاب کرده است. او تصریح می کند که «دولت کارتر به دنبال کسی می گشت که بتواند با حکومت استبدادی و خودکامه شاه، کار کند…»
«باگیو» یک اقامتگاه کوهستانی در جزیره «لوزون» واقع در شمال مانیل پایتخت فیلیپین است. در دوران حاکمیت آمریکا بر فیلیپین و پیش از آنکه دستگاه های تهویه به وجود بیاید این نقطه برای مدت سه ماه پایتخت تابستانی فیلیپین به شمار می رفت. جاده ای که به این نقطه منتهی می شد از مسیر پیچ در پیچی در میان دره ها و تپه های پر از درختان صنوبر به مرتفع ترین نقطه جزیره می رسید و در انتهای جاده چند ساختمان دولتی با دیوارهای بلند و ضخیم در میان تعدادی بناهای کوچک و پراکنده روستائی خودنمائی می کرد. در سال ۱۹۳۵ هنگامی که فیلیپین استقلال داخلی به دست آورد عمارت اصلی این مجموعه که محل اقامت فرماندار کل فیلیپین بود به رئیس جمهوری فیلیپین واگذار شد و برای کمیسر عالی آمریکا ساختمان تازه ای بنا گردید. پس از اعلام استقلال کامل فیلیپین این ساختمان برای اقامتگاه تابستانی سفیر آمریکا در نظر گرفته شد.
در مدت چهار سال مأموریتم در فیلیپین به عنوان سفیر کبیر آمریکا من از این ساختمان خیلی کم استفاده می کردم و بیشتر ایام سال این ساختمان را برای گذراندن تعطیلات اعضای سفارت و خانواده هایشان در اختیار آنها قرار می دادم. فقط در ایام تعطیلات کریسمس و بعضی از تعطیلات آخر هفته من و همسرم به این استراحتگاه که در انتهای یک برآمدگی کوهستانی بنا شده و مشرف بر معادن طلا بود پناه می بردم.
در اوائل بهار سال ۱۹۷۷ که آغاز دوران ریاست جمهوری کارتر بود از سرعت و تحرک فعالیت های دیپلماتیک بین آمریکا و فیلیپین کاسته شد. مذاکرات مربوط به پایگاه های نظامی آمریکا در فیلیپین که بیشتر اوقات مرا در سال ۱۹۷۶ به خود اختصاص داده بود دچار وقفه گردید. فیلیپینی ها در انتظارتعیین خط مشی سیاسی حکومت جدید آمریکا بودند و من هم در انتظار تغییر مأموریت و انتصاب خود به یک پست جدید سیاسی بودم. به همین جهت فرصت را غنیمت شمرده و در اواخر ماه مارس بار و بنه خود را برای چند روز استراحت در باگیو بستیم و صبح روز جمعه ای به طرف باگیو حرکت کردیم.
تازه به مقصد رسیده و داشتیم لباسهایمان را عوض می کردیم که زنگ تلفن قرمز سفارت در اطاق خوابمان به صدا درآمد منشی من «مولی استفنس» که چندین سال در سمت منشیگری برای من کار می کرد دختر تیزهوشی بود و می دانست چه مسائلی آنقدر حائز اهمیت است که در ایام تعطیل و استراحت به من اطلاع بدهد. به همین علت وقتی که صدای او را پشت تلفن شنیدم اولین چیزی که به نظرم رسید این بود که یک مسئله حاد و بحرانی پیش آمده و بازگشت مرا به مانیل ایجاب می نماید. اما موضوع مهمی که موجب این تلفن شده بود چیز دیگری بود و مولی به من گفت آنچه در مورد تغییر محل مأموریتم در انتظارش بودیم به وقوع پیوسته و واشنگتن تصمیم خودر ا در این مورد اعلام کرده است.
حکومت کارتر کمی دیرتر از موعدی که انتظار می رفت برای تعیین مأمورین دیپلماتیک خود دست به کار شده بود. برای انتصابات جدید کمیسیونی به ریاست «روبین آسکیو» فرماندار فلوریدا و با شرکت شخصیت هائی از قبیل دین راسک و آورل هاریمن که بخوبی آنها را می شناختم تشکیل شده بود. این کمیسیون به بررسی سوابق و صلاحیت نامزدهای پست های سایسی اعم از دیپلماتهای شاغل یا افرادی در خارج از کادر ثابت وزارت امور خارجه اشتغال داشت و طبعاً می بایست نمایندگان سیاسی جدید آمریکا را با توجه به سوابق و تجارب و اطلاعات آنها در محل خدمت جدید تعیین نماید.
من باتوجه به اینکه قسمت اعظم مأموریت های سیاسی خود را در آسیای شرقی به انجام رسانده بودم حدس می زدم مجدداً در پایتخت یک کشور آسیائی مأمور خدمت خواهم شد. البته شخصاً مایل به تغییر محیط و مخصوصاً علاقه به احراز پست سفارت آمریکا در مکزیک بودم. ولی سمتی که به من پیشنهاد شد، برای من از هر حیث غافلگیر کننده یعنی پست سفارت آمریکا در تهران بود.
نزدیکترین نقطه به تهران که من در آن خدمت کرده بودم کلکته، آن هم در حدود سی سال پیش بود. من هرگز در یک کشور اسلامی نبوده و آداب و رسوم و فرهنگ این کشورها برای من به کلی ناآشنا بود. به همین دلیل با اینکه پست سفارت در ایران پست حساس و مهمی بود شور و شعفی از این انتصاب به من دست نداد و به «مولی» گفتم پس از یک دوره بازی گلف درباره پاسخی که باید به واشنگتن بفرستد به او تلفن خواهم کرد.
بازی گلف ما آن روز چندان نشاط انگیز نبود. زیرا من و زنم هیچ یک از رفتن به کشوری که در آن موقع شهرت خوبی در آمریکا نداشت و به علاوه اطلاعات و صلاحیت لازم را برای خدمت در آن نداشتیم، احساس شعف و رضایت نمی کردیم. در عین حال من از اهمیت استراتژیک ایران و حساسیت و جدی بودن مسائلی که آمریکا در رابطه با این کشور با آن روبرو است آگاه بودم و می دانستم که کمیسیون انتصاب دیپلماتها در تعیین من به این مأموریت صلاحیت و توانائی مرا در خدمت در این پست حساس مورد توجه قرار داده است. سرانجام عادت قدیمی احترام به تصمیمات مقامات مافوق و حس انجام وظیفه کار خود را کرد. بعد از ظهر همان روز به منشی خودم تلفن کردم که پاسخ قبولی مرا به واشنگتن مخابره نماید.
دو سه هفته بعد از آن بیشتر وقت ما صرف تشریفات خداحافظی از مقامات و دوستان در فیلیپین و بسته بندی و ارسال وسائل زندگی و تهیه مقدمات مراجعت به واشنگتن شد. مدت مأموریت در مانیل برای ما لذت بخش بود. هر چند من به بسیاری از هدف هائی که در آغاز مأموریت در فیلیپین در سال ۱۹۷۳ برای خود تعیین کرده بودم نرسیدم. مذاکرات مربوط به تجدید نظر درباره شرایط استفاده از پایگاه های نظامی فیلیپین ناتمام ماند. ما نتوانستیم قراداد بازرگانی جدیدی را جانشین قرارداد قدیمی و نامتناسب گذشته کنیم و به علت مسائل مربوط به حقوق بشرو استمرار حکومت نظامی در فیلیپین روابط واشنگتن و مانیل در اواخر مأموریت من رو به سردی گرائید.
اما آنچه بیشتر موجب ناراحتی و دلشکستگی من در مدت مأموریت مانیل شد مسائل مربوط به ویتنام بود. من در جریان مذاکرات مربوط به ویتنام که به خروج آمریکا از این کشور و خاتمه جنگ ویتنام منجر شد نقش مهمی ایفا کردم. یکی از مواردی که در موافقتنامه های مربوط به خاتمه جنگ ویتنام پیش بینی شده بود برقراری روابط دیپلماتیک بین آمریکا و ویتنام پس از خاتمه جنگ و مبادله سفیر بین دو کشور بود و مقامات ویتنام شمالی در جریان این مذاکرات اظهار تمایل کرده بودند که من اولین سفیر آمریکا در هانوی باشم. قرار بود که ابتدا من این سمت را به عنوان سفیر «آکردیته» و با حفظ سمت سفارت آمریکا در فیلیپین عهده دار شوم و مدت محدودی از سال را در هانوی بگذرانم. البته پیش بینی شده بود که یک هیئت سیاسی دائمی هم در هانوی باشد و امور جاری سفارت به وسیله یک کاردار اداره شود.
اما این نقشه هرگز به مرحله اجرا در نیامد زیرا مقررات قراردادهای پاریس عملاً از طرف ویتنام شمالی نقض شد و ایالات متحده آمریکا هم در این شرایط برقراری روابط دیپلماتیک با هانوی را مناسب تشخیص نداد. نقض این قراردادها از طرف هانوی چارچوب پیش بینی شده در قراردادهای پاریس را درباره آینده ویتنام به کلی فرو ریخت و با سقوط ویتنام جنوبی هانوی بر سراسر ویتنام مسلط شد. بدنبال سقوط کامل ویتنام در سال ۱۹۷۵ گروهی که موفق به فرار از این معرکه شده بودند بیشتر از طریق پایگاه دریائی «سوبیک» یا پایگاه هوائی «کلارک» خود را به فیلیپین رساندند و جمع کثیری از این فراریان با هلی کوپتر در مقابل محوطه سفارت آمریکا در مانیل فرود آمدند.
شوکی که بر اثر این شکست آسیای جنوب شرقی و سراسر جهان را فراگرفت و چگونگی روابط ما با فیلیپین در دو سال آخر مأموریت من در این کشور تأثیر عمیقی بر جای گذاشت. این ابهام و آشفتگی که با عواقب ناشی از ماجرای واترگیت بهم آمیخته و سیاست خارجی آمریکا را به نوعی فلج کشانده بود، به موقعیت و اعتبار ما در مانیل هم لطمه زد و به همین جهت با اینکه از محیط و زیبائی های فیلیپین لذت می بردم، از اینکه در این موقعیت نامطلوب به مأموریت من در این کشور خاتمه داده شد احساس آرامش کردم و امیدوار بودم که در کار با حکومت جدید آمریکا و در پست جدید خود در فضائی تازه منشاء اثر بیشتری باشم.
ما روز ۲۵ آوریل ۱۹۷۷ مانیل را ترک گفتیم و از طریق توکیو عازم هونولولو شدیم. در هونولولو من آخرین مأموریت رسمی خود بعنوان سفیر آمریکا در فیلیپین و آخرین وظیفه رسمی از قریب سی سال خدمت در آسیای شرقی و اقیانوس آرام را به انجام رساندم. مشورت و مذاکرات من در هونولولو با مسئولین ستاد فرماندهی نظامی آمریکا در اقیانوس آرام با مأموریت جدید من هم بی ارتباط نبود، زیرا فرماندهی اقیانوس آرام در امور مربوط به اقیانوس هند و خلیج فارس هم مسئولیت هایی داشت. در جریان مباحثات و مذاکرات خود در هونولولو درباره پایگاه نظامی آمریکا در «دیگو ـ گارسیا» و همچنین میزان قدرت و کارآئی ناوگان آمریکا در اقیانوس هند و حضور نظامی شوروی در این منطقه از جهان اطلاعات بیشتری کسب کردم.
در راه واشنگتن خانواده من برای چند روز استراحت و گردش به مکزیکو رفتند ولی من خود از طریق سانفرانسیسکو عازم واشنگتن شدم تا ملاقاتها و مشاورتهای لازم را قبل از عزیمت به محل مأموریت جدید بعمل آورم. پست سفارت آمریکا در تهران از دسامبر سال ۱۹۷۶ که ریچارد هلمز از سمت سفارت آمریکا در ایران استعفا کرده بود خالی مانده بود و به همین جهت حکومت کارتر در اشغال این پست از طرف یک سفیر تازه عجله داشت و برای من فرصت استفاده از تعطیلی و استراحت قبل از عزیمت به این مأموریت وجود نداشت.
از آنجا که من اطلاعات دقیقی درباره محل مأموریت جدید خود نداشتم وزارت خارجه آمریکا ابتدا نیم دو جین کتاب درباره ایران در اختیار من گذاشت تا قبل از ملاقات و مذاکره با مقامات وزارت خارجه در رابطه با مأموریت جدید خود آنها را مطالعه نمایم. این کتابها هر چند از نظر شناسائی کشوری که عازم انجام مأموریت در آن بودم مفید بود، برای کسی که می خواهد در پست سفارت آمریکا در این کشور انجام وظیفه کند کافی نبود و من بیشتر اطلاعات مورد نظر خود را در ملاقاتهائی که با شخصیت ها و مقامات مسئول وزارت خارجه در واشنگتن داشتم تحصیل کردم.
شرح ملاقات ها و مذاکرات خود را در واشنگتن با دیداری که با سایروس ونس وزیر امور خارجه داشتم آغاز می کنم. من ونس را از ده سال قبل می شناختم و نسبت به او احترام عمیقی داشتم و از اینکه او را در مقام وزارت امور خارجه آمریکا ملاقات می کردم خیلی خوشحال بودم.
در نخستین ملاقات با ونس از وی پرسیدم که دلیل انتخاب من برای پست سفارت در کشوری که هیچ گونه تجربه و سابقه ای درباره آن ندارم چه بوده است. وزیر خارجه در پاسخ گفت: علت انتخاب من به این سمت این بوده است که برای پست سفارت در ایران در جستجوی دیپلماتی بوده اند که در کشورهائی که با حکومت های متمرکز و استبدادی اداره می شوند تجربه کافی داشته و بتواند با یک زمامدار مقتدر و خودکامه کار کند. داشتن اطلاعات و تجربه لازم در مورد کشور و منطقه برای احرازاین پست در درجه دوم اهمیت قرار داشته و به نظر وزیر خارجه کسب اطلاعات ضروری و آشنائی با محیط در مدت کوتاهی امکان پذیر بود. با وجود این توضیح و توجیه انتخاب من برای احراز پست سفارت آمریکا در ایران من به خوبی از نقاط ضعف خود در زمینه ناآگاهی از اوضاع ایران و عدم تجربه کافی برای تصدی این پست مطلع بودم و از این موضوع رنج می بردم.
به همین دلیل، تصمیم گرفتم در مدت اقامت در واشنگتن و قبل از عزیمت به ایران با کسانی که سابقه خدمتی در ایران داشته یا به اوضاع این کشور و منطقه اشنا بودند ملاقات و از تجارب و راهنمائی های آنها استفاده کنم. اولین کسی که به سراغش رفتم «روی ـ آترتون» سرپرست امور خاورنزدیک در وزارت خارجه بود که از دوستان قدیم من بود و همزمان با انتصاب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 