پاورپوینت کامل در زیر زمین قصر رضاخان ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در زیر زمین قصر رضاخان ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در زیر زمین قصر رضاخان ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در زیر زمین قصر رضاخان ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :

کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، که با حمایت دولت بریتانیا عملی شد، نهایتاً زوال سلسله قاجا رها را در ایران رقم زد. این معنی در تحولات سیاسی پس از کودتا و رخدادهایی که قدرت یابی تدریجی ولی مداوم رضاخان را در پی آورد، بیشتر آشکار گردید.گفته می شد که از هنگام عقد قرارداد ۱۹۱۹ و پس از آن دیگر انگلیسیان از تداوم سلسله قاجاریه قطع امید کرده به ویژه احمد شاه قاجار روابط خوبی با دولت بریتانیا نداشت.

در آ ن زمان انگلیسی ها به قاجارها بدبین شده بودند و آنان را به روسیه متمایل می دانستند. احمد شاه از همان ماههای متعاقب کودتا نسبت به سردارسپه و خیالاتی که وی در سر می پرورانید به دیده سوءظن می نگریست و مهمتر از آن صریحاً بر زبان می آورد که از سردارسپه می ترسد. با این احوال و برغم سوءظن انگلیسی ها پیرامون ارتباط نزدیک قاجارها و شخص احمد شاه با دولت جدید روسیه شوروی، شاه ایران هیچ گاه درصدد برنیامد به طور جدی از آن کشور کمک بخواهد.

در این میان شخص رضاخان هم مکرراً با اقدامات خلاف قاعده و ناهنجارش نشان داده بود که نسبت به قاجارها کینه ای جدی در دل دارد و البته در شرایطی که به حمایت دولت بریتانیا دلگرم بود، در راه تضعیف موقعیت قاجارها و احمدشاه و از میان برداشتن آخرین موانع جهت کسب قدرت وحکومت از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد. آگاهان به امور مکرراً از سوء رفتار و بدگویی های او نسبت به احمد شاه در هنگام حضور در ایران و سپس مسافرتش به اروپا سخن به میان آورده اند و البته خود او نیز چند بار طی جلسات و گفت و گوهای خصوصی از حمایت بریتانیایی ها از خود تا به سقوط کشاندن نهایی قاجارها سخن به میان آورده بود.

بدین ترتیب و در شرایط غیبت تقریباً فرارگونه احمد شاه از ایران و توقف طولانی اش در خارج از کشور رضاخان فرصت بیشتر و تعیین کننده تری برای تداوم طرح های جاه طلبانه خود به دست آورد و برغم مخالفت های گسترده داخلی، عمدتاً با توسل به حربه تزویر و بهره گیری از نیروهای نظامی و ایجاد رعب و وحشت و تحت تعقیب قرار دادن مخالفان که در موارد متعدد با ترور و قتل آنان نیز همراه بود، توانست موقعیت خود را در مجموعه دولت و حکومت تثبیت و تحکیم کند. عقیم ماندن طرح هایی نظیر غائله جمهوری خواهی هم به تلاش های رضاخان برای از میان برداشتن قطعی سلطنت قاجارها پایان نداد.

به ویژه این که در این میان حامی او دولت بریتانیا هم سخت از طرح به سقوط کشانیدن قاجارها پشتیبانی کرده و در این راستا وعده و وعیدهای بسیاری به سردارسپه داده بود. انگلیسیان امیدوار بودند با سقوط قاجارها و صعود رضاخان به سریر قدرت و سلطنت موقعیت سیاسی، اقتصادی و ژئوپولیتیکی او در ایران بیش از پیش تحکیم و تثبیت یافته و نیز رقیب دیرینه اش روسیه شوروی دیگر امکانی برای حضور در عرصه ایران پیدا نکند و نیز مؤسسات قدرتمند اقتصادی و مالی بریتانیا در ایران (به ویژه شرکت نفت انگلیس و ایران و نیز بانک شاهنشاهی) قدرتمند تر از گذشته به فعالیت خود در ایران ادامه دهند و البته رضاخان جهت تحقق تمام این خواست ها و آرزوهای بریتانیایی ها در ایران قول مساعد داده بود.

به همین دلیل رضاخان جری تر از سابق و پس از پایان غائله جمهوری خواهی به تداوم مخالفتهای عمومی چندان وقعی ننهاده و با در پیش گرفتن سیاست تطمیع و تزویر و ریاکاری درصدد برآمد نظر مساعد مردم و رجال و نمایندگان مجلس را به سوی خود جلب کند و با دادن وعده های دروغین کماکان در تداوم به کرسی نشاندن توطئه های خود می کوشید. چنانکه به دنبال واقعه جمهوری خواهی و برغم فرمان احمد شاه مبنی بر عزل او از نخست وزیری با لطایف الحیل توانست مخالفانش در مجلس را به ضرورت دادن رأی اعتماد به دولت او متقاعد کرده و البته به دروغ وعده دهد که از هیچ تلاشی جهت مراجعت احمد شاه به کشور فروگذارنخواهد کرد. این در حالی بود که او هیچ گاه به این وعده وفاداری نشان نداده و کماکان درصدد بود موجبات توقف شاه را در اروپا فراهم آورد.

در این راستا رضاخان با کمک عوامل خود و نیز صرف پول به حملات خود بر ضد احمد شاه شدت بخشید و جهت بدنام ساختن او سفارش چاپ و انتشار مقالاتی بر ضد او در نشریات و روزنامه های خارجی داد و افرادی از عوامل او جهت از اعتبار انداختن احمد شاه راهی اروپا شدند. ضمن این که نشریات و روزنامه های ایران هم که عمدتاً تحت کنترل و فشار سردار سپه بودند، بر دامنه حملات و انتقادات خود بر ضد قاجارها وشخص احمد شاه افزودند. در این میان احمد شاه هم که کماکان از رضاخان خوف در دل داشته و در همان حال از سوء سیاست بریتانیایی ها نسبت به خود آگاهی داشت جرأت بازگشت دوباره به کشور را در خود نمی دید.

در این هنگام مسافرت رضاخان به عتبات عالیات و تبلیغات گسترده ای که متعاقب آن به نفع او در نشریات و محافل سیاسی ـ اجتماعی کشور به راه افتاد و نیز پایان کار شیخ خزعل در خوزستان که با همراهی و همکاری رضاخان با انگلیسی ها صورت گرفته بود، سردارسپه را یک گام دیگر به سوی تحقق آرزوهایش نزدیک تر ساخت. ضمن این که قشون و شهربانی ستمکار رضاخان جهت تحکیم موقعیت او در مجموعه حاکمیت از هیچ جنایتی فروگذار نمی کردند. در همان حال مخالفان سردارسپه در مجلس بشدت تحت فشار بوده و جراید و نشریات وابسته، مخالفان در جامعه و همچنین اقلیت مخالف رضاخان در مجلس توقیف شده و با قتل برخی مخالفان سرسخت تر رضاخان نظیر میرزاده عشقی و تهدید و ترور نمایندگان و رجال مخالف، فضای رعب آلود و نظم قبرستانی و خفقان آلودی در عرصه سیاسی ـ اجتماعی کشور حاکم شده و بدین ترتیب رضاخان امیدوار بود در آینده ای نه چندان دور بر مقاصدش دست یابد.

سانسور با شدت و حدت تمام ادامه داشت و صدای مخالفان البته به ندرت شنیده می شد و سردارسپه امیدوار بود طرفداران او در مجلس و نیز بیرون از مجلس چنانکه مطلوب او بود باتغییر دادن موادی از قانون اساسی به حیات سیاسی قاجار پایان داده او را به تخت سلطنت و حکومت نزدیکتر سازند. اقلیت کوچک مجلس تحت رهبری سید حسن مدرس هم سخت از سوی طرفداران رضاخان تحت فشار قرار داشته و به ویژه نصرت الدوله فیروز، علی اکبر داور و عبدالحسین تیمورتاش با همکاری دیگر نمایندگان ذی نفوذ و طرفدار سردارسپه در مجلس با شتاب در حال عملی ساختن برنامه های او بوده تلاش می کردند نطق ها، سخنرانی ها و موضع گیری های افرادی نظیر مدرس را بی اثر سازند و چنان وانمود سازند که عمر حکومت قاجارها در ایران پایان پذیرفته و جهت رهایی کشور از بحران سیاسی چاره ای جز تغییر موادی از قانون اساسی و نهایتاً به سلطنت رسانیدن رضاخان وجود ندارد.

در این زمان واقعه قتل ماژور ایمبری در تهران دستاویزی برای برقراری حکومت نظامی از سوی رضاخان شد تا باز هم بیشتر مخالفانش را از سر راه بردارد و با اعمال فشار سیاسی و نظامی و توقیف آخرین نشریات منتقد و اعمال سانسور شدید فضای سیاسی اجتماعی کشور را با اطمینان بیشتری به سوی اهداف و طرح های خود سوق دهد.

رضاخان جهت پیشبرد مطلوب ترطرح های خود تا پایان سال ۱۳۰۳ش. دکتر میلسپو مستشار امریکایی مالیه را نیز تحت کنترل دولت خود قرار داد تا جهت هزینه های جاری و اجرای طرح های خود در شئون مختلف کمتر با مشکلات مالی مواجه شود. ضمن این که بانک شاهنشاهی مهمترین مؤسسه مالی انگلیسی ها در ایران نیز آماده بود تقاضاهای مالی سردارسپه را در چارچوب طرح های انگلیسی ها برآورده سازد. در این میان تلاش های پایان ناپذیر اقلیت مجلس و مخالفان رضاخان جهت بازگشت احمد شاه به کشور هم با شکست روبرو شد.

قانون ۲۵ بهمن ۱۳۰۳ مجلس پیرامون اعطای فرماندهی کل قوا به رضاخان هم گام دیگری بود که قاجارها و احمد شاه را از نقشی که در ریاست و فرماندهی قشون اعمال می کردند، دور ساخت و در همان حال موقعیت رضاخان را تقویت کرد. ضمن این که تلاش مدرس و اقلیت کوچک طرفدار او جهت جلوگیری از تصویب این قانون هم البته به جایی نرسید. پیش از آن رضاخان به مجلس رفته و با تقاضای دریافت فرماندهی کل قوا اضافه کرده بود که: «شاه و ولیعهد نمی گذارند من کار کنم و من اطمینان به حضرات ندارم و می ترسم که خدمات و اصلاحاتی که کرده ام به باد رود. مجلس باید به این کار رسیدگی کند و تکلیف مرا با این دو برادر معین کند.»[۱]

بدین ترتیب قدرت و موقعیت رضاخان از آغاز سال ۱۳۰۴ در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی افزایش چشمگیری پیدا کرد و طرفداران او در مجلس، مجموعه حکومت، و به ویژه قشون و شهربانی تحرکات خود را برای تحقق آخرین آرزوی سردارسپه که همانا فتح قله سلطنت و حکومت بود، شدت بخشیدند.

شواهد و قراین موجود هم نشان می داد که در شرایط فقدان رقیب خارجی قابل اعتنایی در عرصه ایران، انگلیسی ها هم بلامنازع تر از هر وقت دیگر به مقصود مشترک خود با سردارسپه یاری می رسانند. همزمان با بدگویی و تبلیغات سوء رضاخان و عوامل او در گوشه و کنار کشور بر ضد قاجارها و احمد شاه، سردارسپه به تلاش خود جهت مقهور ساختن متنفذان، خوانین و حکمرانان محلی و نظایر آن ادامه داد و برخی از مهمترین این افراد نظیر سردار معزز بجنوردی به امر رضاخان اعدام شدند تا در آینده مخالفت های احتمالی با جاه طلبی های رضاخان به حداقل برسد.

رضاخان در داخل و خارج از کشور شبکه ای اطلاعاتی و جاسوسی ایجاد کرده بودکه تحرکات، ارتباطات، رفت و آمدها و اقدامات احتمالی مخالفان و منتقدان او و نیز روابطشان با قاجارها و شخص احمد شاه را تحت کنترل داشتند تادر اسرع وقت نسبت به جلوگیری از شکل گیری هرگونه تلاش مخالفت آمیزی اقدامات لازم را به عمل آورند. ملک الشعرای بهار از رجال منتقد رضاخان در آن روزگار که در اقلیت مجلس هم عضویت داشت، در خاطرات خود می نویسد:

«تابستان ۱۳۰۴ در حال گذشتن است، سردارسپه در این سال کاملاً در ایران جابجا می شود و جا گرم می کند. فرماندهان لشکرها در ایالات دست به فعالیت و پرکردن جیب ها گذاشته اند، برق چشم از همه مردم گرفته و می گیرند به اصطلاح تسمه از گرده همه کشیده اند و دمار از روزگار همه برآورده اند… مرکزیت [طرفدار رضاخان] شروع شد.

فعالیت و هوش و عقل و دسیسه با همه اسباب و ابزاری که در سیاست ضروری است در شخص رئیس دولت [رضاخان] جمع شد. جمعی معتقد، برخی مرعوب و لرزان، گروهی طامع و امیدوار به جاه و منصب، عده ای درصدد انتقام از حریف به وسیله این دولت و عده ای دیگر آرزومند عالم جدید…. و از بین بردن طبقات روحانی و آیین قدیم. باری هر کس به عنوانی خود را وابسته و مربوط به رئیس دولت می دانست… مرکزیت شروع شد. تیمور [تاش] و فیروز در هیأت دولت و رفقای آنها در مجلس کار را به دست گرفتند. درگاهی [محمد درگاهی رئیس کل وقت شهربانی] هم به هر سو تاخت و تاز می کرد. مخالفان و منتقدان سردارسپه هم از هر سو تحت فشار قرار گرفته از شما چه پنهان دیگر نه اعصاب سالم در ما [منتقدان] مانده و نه قوه و بنیه کار. استخوان های ما را درگاهی [رئیس شهربانی] و پلیس خرد کرده بودند. بدتر از همه والاحضرت ولیعهد نیز ظاهراً از شاه نا امید شده و فریب خورده بود شاه درآمدن خیلی تردید داشت و می ترسید، ولیعهد هم این معنی را حس کرده بود… [۲]»

در حالی که گمان می رفت احمد شاه قصد دارد به کشور بازگردد رضاخان و عوامل او و مهمتر از آنان انگلیسیان به انحاء گوناگون او را تحت فشار قرار می دادند از بازگشت به ایران اجتناب کند و در همان حال مخالفت های مردم تهران با رضاخان در اواخر شهریور و مهر ۱۳۰۴ که با موضوع کمبود و بحران نان توأم شده بود، توسط شهربانی و قشون تحت امر رضاشاه سرکوب شده تعداد قابل توجهی مقتول و مجروح شدند.

انتقاد شدیداللحن و شجاعانه مدرس از این اقدام شنیع دولت سردارسپه در مجلس هم نادیده گرفته شد و به علت رعب و وحشت موجود، نشریات کشور هم تقریباً این واقعه را منعکس نکردند. در چنین شرایطی بود که ماشین تبلیغات ضد قاجاری رضاخان در تهران و سایر شهرهای کشور با حمایت و مداخلات قشون و شهربانی و استاندارها به راه افتاد و جمعیت ها و افراد مشخصی این بار صریح تر از گذشته موضوع ضرورت پایان دادن به حکومت قاجارها در ایران و نقشی که مجلس شورای ملی می توانست در این باره انجام دهد، مطرح کردند.

ضمن این که اعلامیه ها و شبنامه های حساب شده و تحت کنترلی از سوی عوامل رضاخان در گوشه و کنار کشور پخش شد که علناً بر ضرورت خلع قاجاریه از سلطنت تأکید می کرد و به طور پیدا و پنهان به تقویت موضع و موقعیت رضاخان می پرداخت. دستجاتی از طرفداران و عوامل رضاخان در گوشه و کنار کشور و به ویژه نقاط حساس تهران با برپایی مجالس و گردهمایی از ضرورت انقراض قاجارها و تغییر موادی از قانون اساسی توسط مجلس سخن به میان می آوردند و طومارها، نامه ها و اخبار و گزارشات عمدتاً بدون اسامی چاپ و منتشر می شد که گویی اکثری از مردم ایران در اقصی نقاط کشور سقوط قاجارها را طلب کرده، و رضاخان را می ستایند.

با این احوال «با اجتماع مشتی رند و عده ای منفعت طلب و مردم کشانی چند در باغ مدرسه نظام و سر و صدای دروغین محمد حسین آیرم [رئیس جدید شهربانی] که مردم را به زور وادار به تلگرافات [بر ضد قاجارها و به نفع سردارسپه] کرده بودند، در مردم و ساکنان مرکز اثری نبخشید تا عاقبت حضرات مجبور به ترور و قتل نفس شدند.»

در چنین موقعیتی بود که فشارها بر مردم مخالف در گوشه و کنار کشور شدت گرفت و با سکوت و محافظه کاری رجال و شخصیت های تأثیرگذار کشور و ناتوانی احمد شاه و بسیاری علل ودلایل دیگر که با اعمال فشار بر نمایندگان و اقلیت مجلس همراه بود، به تدریج مقدمات لازم برای مطرح شدن ماده واحده انقراض قاجاریه در صحن علنی مجلس فراهم آمد.

چنین به نظر می رسید که یأس و نومیدی بسیاری از مخالفان و منتقدان رضاخان را فراگرفته و طرفداران و عوامل او در مجلس در نهم آبان ۱۳۰۴ فرصت و امکان لازم را برای عملی ساختن آرزوی دیرین وی بدست آورده اند. ماده واحده مذکور مقرر می داشت: «مجلس شورای ملی بنام سعادت ملت، انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار می کند. تعیین تکلیف قطعی حکومت موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر مواد ۳۶ـ ۳۷ـ ۳۸ـ ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می شود.»

جالب توجه تر خواهد بود بدانیم که «این ماده واحده از طرف همان آقایان [عمدتاً تیمورتاش، تدین و دیگران] و [علی اکبر] داور تهیه و در زیرزمین قصر رئیس الوزرا [رضاخان] روی میز گسترده شد و بنای آوردن وکیل و تقاضای امضاء به میل و خواهش و عنف و تهدید آغاز گردید و تا روز ششم و هفتم آبان [دو روز قبل از مطرح شدن آن در صحن علنی مجلس] موفق شدند که هشتاد و چهار نفر از اعضای فراکسیون ها را که زورشان رسیده بود به پای آن میز تاریخی بکشانند!

…. عصر روز پنجشنبه هفتم آبان به میل خود [راوی و نویسنده مطلب ملک الشعرای بهار و نماینده وقت مجلس پنجم از فراکسیون اقلیت] به قصر رئیس الوزرا، شتافتم صحن قصر پر بود از افرادی که طبعاً در این قبیل موارد پی طعمه و شکار می گردند و آن روزها ابواب قصر دیکتاتور بر روی آن بیچارگان باز می شد. و آن دیکتاتور [رضاخان] به چهره بی نور اینها تبسم می زد و به هر یک لطف خاصی ابراز می داشت! عده ای از رجال سیاسی نیز اینجا و آنجا در تکاپو بودند، مدخل زیر زمین طرف راست مثل راه مورچه از آینده و رونده مملو بود.

متولیان اکثریت [مجلس شورای ملی] با ماشین ها در رفت و آمد بودند و هر کس که بیرون می رفت پس از چندی با شکاری تازه بر می گشت و او را یک راست به کنار میز برده، قلم تاریخی را به دستش می دادند!. .. تا آن ساعت از قضیه ماده واحده و میز و زیرزمین اطلاعی کامل نداشتم. دیدن آن منظره پشتم را به لرزه درآورد، خاصه که دو نفر از بهترین دوستانم را ـ از اعضای اقلیت ـ دیدم که یکی از ایشان که از میز گردان ها شده، دیگری را داور شکار کرده داخل زیرزمین کرده، و رفقای دیگر هم به نوبت آمدند و امضاء کردند…» [۳]

همزمان با این اقدامات و در حالی که طرفداران رضاخان آماده می شدند تا در بعد از ظهر روز هشتم و صبح روز نهم آبان ماده واحده مذکور را مطرح و بدون برخورد با اشکالی جدی به تصویب برسانند، با این احوال هنوز خطر مخالفت اقلیت با این لایحه غیر قانونی از میان نرفته بود و سید حسن مدرس، ملک الشعرای بهار، دکتر محمد مصدق و چند تن دیگر هنوز می توانستند با سخنرانی در مجلس مشکلاتی پیش روی توطئه کنندگان قرار دهند. به همین دلیل در آستانه تشکیل جلسه موعود قرار شد که مخالفین با این لایحه در مجلس ترور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.