پاورپوینت کامل یادداشت منتشر نشده ایرج افشار درباره مجله آینده ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یادداشت منتشر نشده ایرج افشار درباره مجله آینده ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادداشت منتشر نشده ایرج افشار درباره مجله آینده ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یادداشت منتشر نشده ایرج افشار درباره مجله آینده ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
این دوره از آینده بلاوقفه تا پایان سال ۱۳۷۲ انتشار یافت، یعنی به مدت پانزده سال. هشت سال آن دور جنگ بود و ایام سخت برای تهی کاغذ و فیلم و زینک و سختیهای دیگری که بر مطبوعات عارض میشد و نوع مجل آینده به دشواری میتوانست سهمی کاغذ و فیلم و زینک بگیرد. محمدرسول دریاگشت دادش به آسمان میرسید از اینکه ناچار بود برای گرفتن حوال کاغذ به ادار مطبوعات مراجعه کند…
رفت در مجلس انسی سخن آینده
بوی گل آمد از آمدن آینده
بیست سالست که آینده به خوابست و هنوز
میدمد بوی بهار از دهن آینده …
باز «محمود» به من مژد محمودی داد
که دمد بار دگر جان به تن آینده(۱)
در مهر ماه ۱۳۲۳ پدرم انتشار مجل آینده را از سر گرفت. این مجله در دور اول و دوم خود(۲) اشتهاری بسیار یافته بود، زیرا نخستین مجل سیاسی جدّی بود که در ایران منتشر میشد. عدهای از نویسندگانش از مشاهیر رجال وقت بودند: سید حسن تقیزاده، ذکاءالملک فروغی، دکتر محمد مصدق و علیاکبر داور. جوانهایی که در آن مقاله مینوشتند همه کسانیاند که بعدها به استادی دانشگاه و شهرت در نویسندگی تحقیقی رسیدند. از جمله غلامرضا رشید یاسمی، علی دشتی، نصرالله فلسفی، مجتبی مینوی، عباس اقبال، حسن مشرفالدوله نفیسی، محمود عرفان و مصطفی فاتح (چیره).
آینده با چنین سابقهای سومین سال خود را آغاز کرد. در این دوره هم پدرم میکوشید از رجال مشهور سیاسی مقاله بگیرد. مستشارالدوله صادق، ادیبالسلطن سمیعی، علیاصغر حکمت، دکتر قاسم غنی و اللهیار صالح از این دستهاند و از جوانترها حسین مکّی، ارسلان خلعتبری، دکتر فریدون کشاورز و دکتر شمسالدین مصاحب.
پدرم وقتی به این کار آغاز کرد به کار دولتی هم اشتغال داشت. معاون وزارت فرهنگ بود. در ایامی که تشنّجات سیاسی دامنه میگرفت، چون گرفتار بود، هم امور داخلی مجله از کارهای مطبعی و غلطگیری و خرید کاغذ و مشترکین و بستهبندی و به پست دادن را به تدریج به من آموزش داد و واگذار کرد. و من در این مدت چنان شیفته به کار شده بودم که از درس خواندن غافل بودم. به کلاسهای دانشکده نمیرفتم و جزوهنویسی را طبعاً نمیتوانستم دنبال کنم. در نتیجه سال اول دانشکده را نتوانستم بگذرانم و دو ساله شدم و از رفقا عقب افتادم.
این دوره از مهر ۱۳۲۳ تا اسفند ۱۳۲۴ دوام گرفت و در این مدت توانستم با عدهای از مشاهیر علم و ادب آشنایی پیدا کنم. به طور مثال نام میبرم، جعفر سلطانالقرّایی را از آن روزگار شناختم. به دفتر آمده بود که مشترک آینده بشود. سلطانعلی سلطانی بهبهانی از کسانی است که از آن دوره شناختم. سعید نفیسی و محمود عرفان و نصرالله فلسفی را از پیش میشناختم.
در آن وقت رسم بود که مجلس شورا به مدیر و سردبیر مجله کارت ورود به تالار جلس علنی مجلس میداد. چون اسم من به عنوان مدیر داخلی روی مجله بود، مهدی اکباتانی، رئیس بازرسی، هر وقت میخواستم به جلسهای بروم یک کارت ورودی میداد. در آن ایام بعضی از جلسات مجلس چهاردهم دیدنی بود و نوعی تفریح. هنوز وجنات وکلا در روزی که مصدق فریاد زد اینجا دزدگاه است در ذهنم مصوّر است. و چند روز پس از آن با دانشجویانی که از دانشگاه حرکت کردند و به خان مصدق رفتند و با دستههایی که از بازار آمده بودند در بازگردانیدن مصدق به مجلس همراه بودم و آن تظاهرات برایم دیدنی و هیجانانگیز بود.
بامدادان روزها، بهجز مواقعی که به مطبعه یا پستخانه میرفتم، وقتم به رفتن به ادارات و جمعآوری حق اشتراک میگذشت. بسیاری از مشترکان مجله کارمند دولت بودند و در بعضی از ادارات اشخاصی بودند که از راه لطف برای مجله مشترک جستوجو میکردند. از لذتهای آن روزگار برای من مراجعه به افرادی بود که محفلی در اداره داشتند. در آن وقت مرسوم ادارات بود که مواقع بیکاری دور هم جمع میشدند. مثلاً در وزارت پیشه و هنر اتاق مهندس فزونی (مهندسالشعرای روزنام باباشمل) محل تجمع بود. رهی معیری را که کارمند آن وزارتخانه بود غالباً در اتاق فزونی میدیدم. مهندس رضا گنجهای (مدیر باباشمل) هم به آنجا سر میزد. چون رهی برای آینده مشترک میجست ماهی دو سه بار به ملاقاتش میرفتم. در ادار ثبت احوال احمد گلچین معانی به ما کمک میکرد. در مجلس مهدی اکباتانی رئیس بازرسی مجله را به نمایندگان میشناساند و در بانک کشاورزی غلامرضا شهنواز چنین همّتی داشت. حسن ارسنجانی و محمدحسین شهریار در آن زمان از همکاران شهنواز بودند.
اصول غلطگیری را مقداری از پدرم آموختم و پیش از آن از محمد مطیر (پدر محمود مطیر، صاحب کارآمد چاپخان بهمن) که رئیس بخش حروفچینی و صفحهبندی چاپخان مجلس بود. شمار اول مجله در چاپخان کشاورزی که مدیرش پرویز خوانساری بود چاپ شد. حروفش کهنه بود و مرغوب خوانندگان نبود. پس از آن قسمتی در چاپخان مجلس و قسمتی در چاپخان تابان به مدیریت احمد صمیمی که از کارکشتگان و مدیران قابل صنعت چاپ بود به چاپ رسید.
فهرست پایان سال مجله را هم من بر اساس روشی که در مجلّدات اول و دوم انجام شده بود استخراج و تهیه کردم. در مجله یک مقاله هم که ترجمهای بود از چند صفحه دربار نفت (از کتاب سیاست اروپا در ایران) به امضای حروفی من (ا. ا.) چاپ شده است.
دور سوم مجله جمعاً شانزده شماره بود. آینده در سال ۱۳۳۸ تجدید انتشار پیدا کرد و پدرم با همکاری شرکتی که برای انتشار آن تأسیس کرده بود [شش] شماره منتشر ساخت و تعطیل شد.(۳)
آینده (سالهای پنجم تا نوزدهم) ۱۳۵۸- ۱۳۷۲
با تعطیل شدن اضطراری راهنمای کتاب ذوق مجلهنویسی در من نمرد. از دانشگاه هم در شرف بازنشستگی بودم و خواستار بیکاری نبودم. پس درصدد برآمدم که فرهنگ ایرانزمین را جانشین راهنمای کتاب بسازم و آن را به دو صورت درآورم، ماهانه همتراز با راهنمای کتاب و سالانه به همان طریق پیشین فرهنگ ایرانزمین. پدرم که از نیّتم خبر یافته بود به من گفت امتیاز مجل آینده را به شما واگذار میکنم و یکی از ساختمانهای موقوفه را به دفتر مجله اختصاص میدهم. پذیرفتم. ایشان نامهای به وزارت [ارشاد ملّی] نوشت که امتیاز را به نام من کنند. در این خلال من شمار اول آینده را منتشر کردم، زیرا مقداری از مطالبِ چیدهشده برای راهنمای کتاب مناسب آینده بود. از جمله ساقینام دکتر غلامعلی رعدی آذرخشی بود.(۴) ادار مطبوعات آنجا در صدور امتیازنامه بازی درآورده میگفتند چون از عوامل تحکیم رژیم از میانرفته و از اعضای فراماسونری بودهای صلاحیت داشتن امتیاز مجله ندارید. جز این در همین شمار مجله ساقینام رعدی را چاپ کردهای که انتقاد صریح از رفتارهای فرهنگی حکومت جدید (انقلابی) است. اعتراض کردم. جوابی ندادند. ناچار به محمدحسین مدرّسی طباطبائی که از مدرّسان حوز علمی قم بود ولی در آن اوقات به تحصیل در دانشگاه آکسفورد اشتغال داشت و اتفاقاً در تهران بود گفتم به داد برس.
به هر تقدیر سه اعتراض را یادآور شدند. من گفتم به چه دلیل اداره چنین ادعایی دارد و تهمت وارد میکند. دلایل تحکیم رژیم چیست؟ گفت نوشتهاند رئیس کتابخانه بودهای، استاد بودهای و با شاه و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 