پاورپوینت کامل استاد در خدمت اسناد ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استاد در خدمت اسناد ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استاد در خدمت اسناد ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استاد در خدمت اسناد ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

هر چند آشنایی‌ام با استاد ایرج افشار از طریق آثارشان به ده‌ها سال پیش می‌رسد، ولی در حدود ۱۵ سال پیش بود که از ایشان درخواست کردم تا با پذیرش عضویت کمیته‌ای که برای ارزیابی و خرید اسناد در سازمان اسناد ملی ایران تشکیل شده بود، ما را یاری رساند.

هر چند آشنایی‌ام با استاد ایرج افشار از طریق آثارشان به ده‌ها سال پیش می‌رسد، ولی در حدود ۱۵ سال پیش بود که از ایشان درخواست کردم تا با پذیرش عضویت کمیته‌ای که برای ارزیابی و خرید اسناد در سازمان اسناد ملی ایران تشکیل شده بود، ما را یاری رساند. کمیته‌ای که شادروان استاد ایرج افشار، دکتر سیروس پرهام نخستین رئیس سازمان اسناد، شادروان دکتر اصغر مهدوی، دکتر عبدالله انوار و استاد کاوه بیات اعضای آن و اینجانب نیز به عنوان مسئول کمیته در آن عضویت داشتم.: دوره‌ای کم نظیر و استثنایی در مسیر اهداف سازمانی که دستاوردهای فراوانی را به دنبال داشت.

استاد افشار نگین مجلس ما بود. از این دوره درس‌ها گرفته‌ام و خاطره‌ها دارم که در وقت خود به آن خواهم پرداخت. در آغاز همکاری‌ها وقتی از استاد دعوت کردم تا از ساختمان سازمان اسناد ملی ایران دیدن نماید، با اشتیاق پذیرفت و پس از دیدار هم از ایشان در خواست کردم تا مطلبی برای فصلنامه تحقیقات تاریخی گنجینه اسناد که در آن زمان مدیر مسئول و سردبیر آن بودم ، بنویسید.

با تواضع و فروتنی پذیرفت و مقاله‌ای تحت عنوان «برگی از گذشته» را نوشت و مقاله‌ای را هم که در مجله یغما تحت عنوان «دیوان اسناد» نوشته بود، نیز پیوست آن کرد که به «تاریخچه و وضعیت اسناد» در کشور می‌پردازد، تاریخچه‌ای که استاد نیز با علاقه‌مندی و دلسوزی در جای جای آن نقش داشته است. نقشی که باید بیش از این به آن پرداخته شود و خدمت استاد در این حوزه برجسته‌تر گردد. برای برداشتن نخستین گام هر دو مطلب را از نظر می‌گذرانیم، مطالبی که مملو از نکات مهم و دقیقی است که روشنگر تاریخچه و چگونگی تأسیس سازمان اسناد ملی ایران و اهمیت اسناد در کشور است.

روحش شاد و یادش گرامی باد

(۲)

برگی از گذشته

دیدار از بنای فخیم و استوار سازمان اسناد ملّی ایران، موجب شد که به یاد وضع گذشت اسناد مربوط به تاریخ کشورمان افتادم و گذشته را از نظر گذراندم؛ یعنی مراحلی را که طی شده است تا بدین پایه رسیده است. دژ نبشت تخت‌جمشید، مجموعه‌های منشآت پیشینیان، چون «التوسّل الی التّرسل» و «عتبه الکتبه» از پیش نظرم گذشت تا «سفینه الانشا»ی میرزا محمد نائینی و منشآت فریدون بک. پیش خود اندیشیدم که از فرامین و احکام و مثالها و منشورها و نشانهای پادشاهان و حکّام و وزیران پیشین چیزی نمانده است مگر اندک. حتى یک ورق هم از این قبیل نوشته‌ها که مربوط به عصر غزنوی و سلجوقی باشد، در دست نداریم. از دور ایلخانان هم، تعداد اوراقی که از آن قبیل در دست باشد و از گزند حوادث روزگار در امان مانده باشد، از شمار انگشتان دو دست متجاوز نیست.

یادم آمد، روزی که به دعوت دکتر محسن صبا، به عضویّت کمیسیون «ایجاد مرکز بایگانی ملّی» دعوت شدم (زمستان ۱۳۳۸). او، رئیس کتابخان دانشکد حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود و من عضو آنجا بودم. از سفری بازگشته بود که به دعوت یونسکو، به پاریس رفته بود و در آنجا تصمیم گرفته شده بود که یونسکو، مملکت هایی را که مرکز اسناد (آرشیو) ندارند، متوجّه کند که می‌باید برای حفظ آثار تمدّن بشری، اسناد و اوراق گذشتگان را گردآوری کرده و در اختیار محقّقان و مورّخان قرار دارد. به من گفت: «کمیسیون ملی یونسکو در ایران، این تصمیم یونسکو را استقبال کرده و قرار شده است کمیسیونی به این کار بپردازد و معلوم کند که چه باید کرد و من اسم شما را برای شرکت در این کمیسیون داده‌ام و از شما دعوت رسمی خواهد شد. شاید سببش آن بود که من، در مجلّات و نشریّات آن روزگار، اسناد و مدارک قدیمی را که می‌یافتم، چاپ می‌کردم و برای کتابخانه هم، مجموعه‌های سندی می‌خریدم. از جمله مجموعه‌های نفیسی که متعلّق به عبدالحسین هژیر بود و پس از کشته شدن و متفرّق شدن کتابخانه‌اش، از کتابفروشی مرحوم سبوحی خریدار کردم.

دعوتنام کمیسیون ملّی از این بابت که نخستین اقدام رسمی بود در ایران که برای «ایجاد مرکز بایگانی ملی» برداشته شده است. اعضای این کمیسیون تا آنجا که به خاطر دارم و انشاءالله اشتباه نیست و همه منتخب شخص دکتر محسن صبا بودند، عبارت بودند از: اللهیار صالح (که در آن اوقات از مشاغل دولتی برکناری گرفته بود و هر دعوت و اشتغالی را نمی پذیرفت)، سید حسین شهشهانی به مناسبت آنکه مجموعه‌دار و خط شناس و قاضی بود (مستشار دیوان کشور و معاون وزارت دادگستری و استاندار و در آن اوقات بازنشسته بود)، عبدالحسین مفتاح از اعضای عالی رتب وزارت امور خارجه، دکتر مهدی بیانی رئیس کتابخان ملی، محمدتقی دانش پژوه نسخه‌شناس نامی، دکتر اصغر مهدوی استاد دانشگاه و دارند مجموع اسناد خاندان امین الضرب، محمود فرهاد معتمد از اعضای وزارت امور خارجه که دو مجموع خوب از اسناد مربوط به میرزا حسین خان مشیرالدوله طبع کرده بود و در گردآوری اوراق و اسناد قدیمی مخصوصاً آنچه مربوط به جدش فرهاد میرزا معتمد الدوله بود، کوشش می‌کرد و دائماً در تجسس بود که از کوچه و بازار آنگونه اسناد را به چنگ آورد. شاید یکی دو نفر دیگر هم بوده‌اند که به یاد نمی‌آورم و شاید در گزارشهای ماهانه یونسکو که چاپ می‌شد، موضوع منعکس شده باشد.

دکتر محسن صبا چون تحصیلات خود را در رشت آرشیو در مدرس مشهور «شارت» (پاریس) گذرانده بود و پیش از آن هم کوششهایی برای بایگانی کرده بود از جمله چندین سال آن موضوع را درس گفته و نخستین کتاب را به نام «اصول بایگانی» در سال ۱۳۳۷ (یک سال قبل از آن تجمع) چاپ کرده بود، مسئولیت ادار این کمیسیون جدید التأسیس را عهده‌دار بود.

جلس نخستین به مذاکرات اصولی و کلی نسبت به ضرورت امر، سوابق آن در کشورهای دیگر، نظر جدید یونسکو با گزارشی که دکتر صبا از سفر خود داد، آغاز شد و بالاخره نظر عموم بر آن قرار گرفت که می‌باید لایحه‌ای تهیه و به دولت ارائه کرد تا مسئله جنب رسمی و جدی بگیرد.

در همان جلسه آقای عبدالحسین مفتاح، مقدم شد طرحی تهیه کند و به جلس بعدی بیاورد. او به فاصل دو هفته طرح خود را آماده ساخت، زیرا یادداشت مورخ ۲۸ دی ۱۳۳۸ برای اللهیار صالح فرستاده بود که هم اکنون در اختیار من است. مرحوم صالح که از خداوندان نظم و ترتیب بود آن طرح را که «طرح لایح قانون بایگانی کل کشور» نام یافته بود ملاحظه کرده و اصلاحاتی در آن وارد کرده بود.

طرح مذکور تا آنجا که به خاطر دارم در دو سه جلس بعدی مورد رسیدگی ماده به ماده قرار گرفت و سرانجام ظاهراً از طرف کمیسیون ملی یونسکو و از طریق وزارت فرهنگ به دولت ارسال گردید.

پس از آن، تا آنجا که حافظه‌ام یاری می‌کند، یک بار رسول پرویزی که در دولت اسدالله علم سمت معاونت داشت از من خواست برای همان لایحه به دیدارش بروم. سببش آن بود که طرح مربوط به «بایگانی کل کشور» را رسیدگی می‌کردند. وی می‌خواست از ترتیبات و سوابق امر اطلاعاتی به دست بیاورد. یعنی همان لایحه‌ای که نسخه‌ای از عکس آن در اختیار من است و در اوراق اللهیار صالح برجای مانده است.

بالاخره قانون در سال ۱۳۴۹ از تصویب گذشت و نخستین گامها با سرعت به همت دلسوزان «سیروس پرهام» که به ریاست آنجا انتخاب شده بود، برداشته شد. از نخستین اقدامهای او شرکت سازمان اسناد ملی در کنفرانسهای بین‌المللی آرشیو (ICA) بود. ظاهراً نخستین بار که ایران شرکت کرد، در دهلی بود که بنده هم سعادت مشارکت در آن داشته‌ام.

از کارهای مشترکی که توسط «سازمان اسناد ملی» و «کتابخان مرکزی دانشگاه تهران» انجام شد، عقد قراردادی بود برای عکسبرداری از وقفنامه‌ها و اسناد اوقافی مهم که در ولایات پراکنده بود. نخستین اقام در این زمینه سفری بود که با مخارج اداری سازمان مذکور پیش آمد و در همصحبتی دکتر منوچهر ستوده و رضا ثقفی که سمت معاونت سازمان را داشت به گرگان، گنبد، شاهرود، بسطام، دامغان و سمنان رفتیم و از اسناد و اوراق تاریخی که در ادارات اوقاف به دستمان افتاد عکس برداشتیم و یک نسخه از آنها به صورت عکس در اختیار سازمان اسناد ملی قرار داده شد.

در سال ۱۳۴۲ که در دانشگاه هاروارد آمریکا به فهرست‌نگاری مشغول بودم، چون اثری از فعالیتهای گذشته مشهود نمی‌دیدم به مناسبت خبر واگذاری اسناد بازمانده از سید جمال‌الدین اسدآبادی که توسط دوستم، دکتر اصغر مهدوی به کتابخان مجلس داده شده بود، مقاله‌ای تحت عنوان «دیوان اسناد» نوشتم و به همین مراتب و جریانها اشاراتی کردم و آن را در مجل یغما (شماره۱۲ اسفند ۱۳۴۲) به چاپ رسانیدم. اختیار نام دیوان اسناد در قبال دیوان محاسبات و دیوان کشور بود. در آن نوشته چگونگی از میان رفتن اسناد و اوراق گذشته را بر شمردم. عکس آن مقاله را هم تقدیم می‌دارم که اگر مناسبت دارد تجدید کنید تا آیندگان بداند وضع اسناد به چه صورت بوده است.

مقاله دیگری هم تحت عنوان «اسناد تاریخی ایران» نوشته‌ام که تاریخچه‌ای است از آنچه بر اسناد متفرق وارد شده است (مجل آینده سال ۷، ۱۳۶۰، ص ۵۷۵-۵۸۷). مخصوصاً در آن کوشیده شده است که همه کارهایی که تا آن تاریخ در قلمرو اسناد مربوط به ایران انجام شده بود، مورد معرفی قرار گیرد. هم تاریخچه است و هم کتابشناسی.

(۳)

دیوان اسناد

در یکی از خبرنامه‌ها دیدم که به مناسبت تحویل اسناد مربوط به سید جمال‌الدین افغانی، توسط دکتر اصغر مهدوی به کتابخان مجلس شورای ملی، در مجلس گفته‌اند که باید «بایگانی ملّی» تشکیل شود تا اسناد از نیستی و نابودی در امان بماند. این فکری است که هر چند یک بار به میان می‌آید و بدون اینکه کاری در این باب بشود، فراموش می‌شود. چند سال پیش سازمان بین‌المللی یونسکو به کمیسیون ملّی در ایران پیشنهاد کرد که کمیت بایگانی تشکیل شود تا این کمیته بتواند فکر ایجاد دیوان اسناد را در ایران پخته کند و در وضع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.