پاورپوینت کامل جلال آل احمد و حدیث نفس ۷۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جلال آل احمد و حدیث نفس ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلال آل احمد و حدیث نفس ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جلال آل احمد و حدیث نفس ۷۵ اسلاید در PowerPoint :
« نزول این جلسه به خوبی محسوس است و هرچه در این باب بیشتر صحبت بشود، باز جای صحبت دارد. وقتهایی پیش میآید که مفاخری به صورت خودمانی درمیآیند، یعنی ما فکر میکنیم این را که میشناسیم، این را که بلدیم. این را که میدانیم. اما واقعیت این است که این طوری نیست و گاهی روایتها که متعدد میشود کار حقیقت هم تابناکتر میشود. میشود آن قص مشهوری که هر کسی بخشی از فیل عظیمی را لمس میکرد و روایت خودش را میگفت و این روایتها چقدر متفاوت بود. بحث در باب تفاوت این روایتهاست.
« نزول این جلسه به خوبی محسوس است و هرچه در این باب بیشتر صحبت بشود، باز جای صحبت دارد. وقتهایی پیش میآید که مفاخری به صورت خودمانی درمیآیند، یعنی ما فکر میکنیم این را که میشناسیم، این را که بلدیم. این را که میدانیم. اما واقعیت این است که این طوری نیست و گاهی روایتها که متعدد میشود کار حقیقت هم تابناکتر میشود. میشود آن قص مشهوری که هر کسی بخشی از فیل عظیمی را لمس میکرد و روایت خودش را میگفت و این روایتها چقدر متفاوت بود. بحث در باب تفاوت این روایتهاست. ولی نتیجهگیری زیباست چون به هر حال این نتیجهگیری نشان میدهد که اگر این تکهها کنار هم قرار بگیرند یک تصویر کلی و شاملی به دست میآید این جا هم مطلب همین است . یعنی در طول سالهای پس از درگذشت جلال آل احمد، این روایتهای متعدد به انواع و اقسام بیان شده و مخصوصاً بعد از انقلاب تحسین جلال آل احمد آشکارتر، بارزتر و گستردهتر بوده ولی انتقاد از او به قول خودش در پسله انجام میشده و این حساب نیست. اصلاً برخورد منصفانه برای شخص من همیشه اصل بوده. با وجود آن که آدمی که همیشه سعی میکند لا به لای چرخها گیر میکند و چیزی از او باقی نمیماند. ولی باکی نیست . به همین دلیل است که حضور من در این جلسه باید با نکتهسنجی خاصی صورت گرفته باشد. من به عنوان کسی که ساحت حضور جلال آل احمد را درک کرده، دارای منظری هستم، دارای اعتقادی هستم. اعتقاد من هم در طول زمان متأسفانه خیلی تغییر نکرده است. خیلی بالا و پایین نرفتم، شاید به خاطر این که عقلم همان عقل جوانی باقی ماند. ولی دو سه نکته است که من اینجا میخواهم به آنها اشاره بکنم چون به نظر من اشاره به اینها ضروری است.
یک نکته، مسئلهی زندگی آل احمد است به عنوان یک چالشگر. آدمی که اصلاً اهل چالش، اهل درگیری و اهل تندی بود در بسیار مواقع. این تندی را من هیچ وقت با بیادبی و بیحرمتی در او ندیدم. ولی تندی میکرد یعنی حرفش را با شدّت و حدّت میگفت و باکی هم از چیزی نداشت. و این شجاعت آل احمد از همان جوانی برای من الگو شد، از او آموختم ، با وجودی که به شجاعت او حتی ذرهای هم نزدیک نشدم. ولی دانستم که این امر بسیار پر قدری است هر چند که من نتوانم آن را با خودم حمل کنم.
خاطرم هست وقتی آن جلسه مصاحبهای که آقای دهباشی عزیزم به آن اشاره کردند، قرار شد برویم و با یکی از مهمترین روشنفکران آن دوران مصاحبه کنیم، بسیار بیمناک بودیم، یعنی نمیدانستیم که او با ما چگونه مواجه میشود. دکتر ناصر وثوقی هم قدری ما را میترساند. میگفت اگر اوقاتش تلخ بشود، اگر حرفی به نظرش ناجور و ناپسند بیاید، دیگر قیمه قیمهتان میکند. شما اصلاً فکر نکنید که اهل مجامله است و اهل تعارف. اصلاً ، مطلقا. ما فکر کردیم که بهتر است یکی از همکارانمان، پوران صلج کل را که بعدها همسر گرامی و گرانقدر سیروس طاهباز شد همراه ببریم که به یمن حضور خانمی که همراه ما هست یک قدری شاید تندی نکند. ولی تمام این تفکرات بیهوده بود. او تندی نمیکرد، بلکه بسیار هم مهربان بود. من خاطرم هست که وقتی رفتیم نشستیم، من بیست و یک یا بیست و دو سالم بود، ما به وسیله دکتر ناصر وثوقی که از دوستان قدیمی آل احمد بود، معرفی شدیم، با هم جزو کسانی بودند که همراه با خلیل ملکی انشعاب کرده بودند. وقتی که معرفی کرد، خوب یکی دو نفر را زیاد نشناخت ولی همین که اسم مرا برد، گفت آها این همانی است که راجع به نقاشی پقاشی مینویسد؟ معلوم بود که آن چند شمارهای که من مطالبی را دربار نقد نقاشی هنر معاصر ایران نوشته بودم، خوانده بود و نقاشی خیلی دوست داشت، فوقالعاده زیاد. شاید درست باشد که در مجموعه مقالاتش این بخش مجزا فراهم بیاید برای این که هم با بیانکینی دوست بود، هم با محصص دوست بود، دربار هر کسی بالاخره او اظهارنظر میکرد و وقتی که من در همان مصاجبه از او سئوال کردم که قربان شما چه طور دربار هر چیزی اظهار نظر میکنید؟ او گفت من قاعدهام بر این است که راجع به هر چیزی اظهارنظر بکنم. من اینجا نایستادهام که مرا در اتاقکهای کوچک بگذارند . من هر جایی که احساس بکنم باطلی دارد صورت میگیرد فغان میآورم و محکم هم میزنم و به جایش هم میزنم و اشارهای هم کرد، حالا نمیدانم در آن مصاحبه بود یا نبود، گفت که من دوست دارم مشت که میزنم روی تشت مسی بزنم که صدایش دربیاید. روی عدل پنبه دوست ندارم که مشت بزنم.
جلال انسان فوقالعادهای بود برای من . مقامی داشت غیرقابل تصور. این که من فکر میکردم من یک جوان بیست و یکی دو ساله در حضورش نشستهام و به طور مساوی با او مباحثه میکنم، افتخار عظیمی بود برای من و هنوز هم هست. من آل احمد را همیشه فوقالعاده زیاد دوست داشتم. هر کاری هم که از دستم برآمده، در بابش کردهام. صورتش را نقاشی کردم ، برای ویژهنامه او، همین کتابی که آقای دهباشی درآورد، صورت همسر نازنینش، سیمین خانم دانشور را برای جلد کتابش نقاشی کردم و تا به حال کلامی غیرمنصفانه در باب آن بزرگوار از من صادر نشده است و نمیشود، نه در باب او، در باب هر کسی. این رفتاری است که من سعی کردهام به قیمت گزافی ادامه بدهم.
حضور آل احمد به عنوان یک روشنفکر، حضور فوقالعادهای بود. همه از او حساب میبردند و اگر حکم میکرد که چیزی نباید انجام بشود، کسی در فلان مجله نباید کار بکند، یا با فلانی نباید آمد و شد بشود، همان طور میشد، اجباری در کار نبود، احترام غریبی بود به شجاعت آدمی که صاحب نظر بود.یعنی فقط شجاع خالی نبود. نظریه پشت شجاعتش بود و میایستاد پشت شجاعتش و نظریه خودش را هم عنوان میکرد. من همیشه افسوس خوردم آدمی چنین صاحب نظر، به معنای کسی که صاحب نظر هست، حالا ممکن است که کسی مثل من یا امثال من از بخشی خوششان بیاید یا از بخشی خوششان نیاید، این امری نیست که من بخواهم به آن اشاره بکنم. او صاحب نظر بود و در این بحثی نیست. من همیشه افسوس خوردم در طول این سالها که چرا آدمی به بزرگی و رشادت جلال آل احمد نویسندگی را به عنوان اصل مسلم اختیار نکرد و نویسندگی را وسیله کرد برای اشاع نظرش. برای تببین و توجیه نظرش. این به خودی خود اشکالی ندارد. به خاطرم هست که یک بار اشاره کرد به آرتور کوستلر،من آن موقع آرتور کوستلر را نمیشناختم، و با تحسین از او یاد کرد. حق هم بود برای آن که آرتور کوستلر نویسند بزرگی است. حالا میتوانم بگویم حیف که مانند کوستلر نوشتههایش به خودی خود و به استقلال هم اهمیت ادبی نداشتند. مایل نبود که این فشار را عمده کند. مایل بود که از ادبیات و از نویسندگی، از قصهنویسی و از هر چیزی که به قلم مربوط میشد و او خودش را به درستی صاحب قلم میدانست، مایل بود که احضار کند قلم را برای اظهار نظر، برای گفتارهایی که فکر میکرد باید گفته بشود و میگفت. به همین دلیل است که من به عنوان خوانند هم آثارش و تعقیبکنند همه چیزهایی که در بابش مینویسند، همیشه این افسوس برای من باقی ماند، چرا فکر نکرد که نوشته، که قصه ، که رمان فینفسه و به تنهایی میتواند حامل نظریاتی باشد که غیرمستقیم بیان بشود. در نتیجه آدمی که کتابی مثل مدیر مدرسه را نوشته، کتاب نفرین زمین را هم نوشت. کتاب نفرین زمین نشانهای بود از غیر آرتور کوستلری نوشتن. یعنی نوشته بهانه بود، نظریه و تفکر اصل بود. کوستلر هم این کار را میکند، منتها با چه نبوغی و با چه درایت شگفتانگیزی اصل ادبیات را، اصل قصهگویی را و اصل داستاننویسی را محفوظ و گرانقدر نگه میدارد. ولی اینها خدشهای بر قامت تاریخی آل احمد نیست. آل احمد در دورهای ظهور کرد که باید ظهور میکرد و از عهده برآمد. حالا بعد از نشستن این گرد و خاک عظیمی که به پا کرد، بعد از این چالشگریاش، حالا شاید تصویر واضحتر شد، حالا شاید نقاط قوّت و نقاط ضعف را بهتر بتوانیم ببینیم. و خوشا به حالش برای این که این چنین به نیکی هم از او یاد میشود چرا که او توانست در دوران خودش تأثیری شگفتانگیز بر هم جریانهای روشنفکری دوران خودش باقی بگذارد.
من خاطرم هست ، با آن شوق و با آن اشتیاق جوانی خودم، یک نکته را که بعدها در همان شمار مجله اندیشه و هنر منتشر شد در باب استنادهای تاریخی مورد تردید قرار دادند و اصلاً خود این فینفسه کار غریب و کار باورنکردنی بود. نه به عنوان تحسین میگویم بلکه به عنوان سهلانگاری و سهل دیدن قصه میدیدم. مسئله آل احمد این نبود که در فلان جا ، این قصه تاریخی را جور دیگری نقل کردهاند یا فلان تاریخی که اشاره کرده غلط است. آل احمد برای خودش رسالت بسیار بسیار مهمی قائل بود که وقتی پاسخ داد به آن مقاله، آن مقاله نزدیک به ۲۰ مورد قابل تشکیک را در مقالهها و نوشتههای او ذکر کرده بود، مخصوصاً در غربزدگی، در مقال بسیار زیبا و درخشانی اشاره کرد به این که تاریخ مگر چیست؟ تاریخ یک بازیچه است، تاریخ کجایش راست و کجایش دروغ است. من با تاریخ کاری ندارم. اشاره کرد که من با برداشتم از تاریخ سر و کار دارم. یعنی تاریخ را در جایی خرج میکنم که منظورم به این طریق و به این واسطه برآورده بشود. در آن ذهنیت چهارگوشِ و با چارچوبههای مشخص دوران نوجوانی ما این قابل درک نبود برای ما. شاید ما به ضرورت عظیمتری دقت نمیکردیم، نگاه نمیکردیم و همینطور هم بود. اما نکته اصلی این است که پیکره اصلی جلال آل احمد محفوظ ماند. پیکرهای که در جایی از او به نادرستی یاد کنند، پیکرهای که یک بزرگراه عظیم را به نام او اسمگذاری کنند. امروز این گرد و خاک فرو نشسته است. حالا ما تقریباً میتوانیم در باب آل احمد، در شقوق مختلفش صحبت بکنیم. آل احمدِ نویسنده، آل احمدِ مبارز، آل احمدِ منقد، آل احمدِ مقالهنویس که به زعم من آل احمدِ مقالهنویس یکی از مهمترین آل احمدهایی است که در این جمع آل احمدها وجود دارد. قطعاً یکی از مهمترین مقالهنویسان دوران خودش بود و من کسی را به یاد ندارم که مقالههایش این چنین تکان دهنده باشد. پیش از او شاید کسانی بودند که مقالههایی توأم با فحاشی و غیره و ذالک مینوشتند و اسم خودشان را روزنامهنگار میگذاشتند. نه منظور من درستی، صحت و پاکی و اصابت آل احمد است به عنوان مقاله نویس، آل احمدِ نثرنویس. کمتر درباره اهمیت نثر آل احمد بحث شده. من شاید یکی از کسانی باشم که بتوانم در این باره صحبت کنم، نه به عنوان متخصص ، بلکه به عنوان کسی که سالها و سالها نثر مقالهها و نوشتههایم را از آل احمد تأثیر گرفتهام. و مدتها و مدتها این تأثیر را نگه میداشتم و به آن میبالیدم. بعدها بود که عمرم زیاد شد، سنم زیاد شد و صاحب نثر مشخصتر و متفاوتتری شدم ولی آن معنا و آن نثر باقی ماند، آن نثر قوی منسجم. دکتر ناصر وثوقی بعضی اوقات شوخی میکرد و میگفت که این نثر تلگرافی است. این که نثر نیست. حتی این را به خود آل احمد هم در آن جلسه گفت. حتی چنین اشاره کرد، « من» ، نقطه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 