پاورپوینت کامل نخستین گام های زنان در ادبیات معاصر ایران (۲) ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نخستین گام های زنان در ادبیات معاصر ایران (۲) ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نخستین گام های زنان در ادبیات معاصر ایران (۲) ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نخستین گام های زنان در ادبیات معاصر ایران (۲) ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
به طور کلی زن در ادبیات فارسی مقام شایسته ای نداشته است. شعر کلاسیک ایران زن را به صفت یار و دلدار و دلبر شناخته و اغلب از او به بی وفایی و مکر و خیانت یاد کرده است و در دیوان های شاعران و کتاب های نویسندگان بسیار به ندرت می توان به وصف زنان خوب و فرمانبر و پارسا برخورد. (۱)
به طور کلی زن در ادبیات فارسی مقام شایسته ای نداشته است. شعر کلاسیک ایران زن را به صفت یار و دلدار و دلبر شناخته و اغلب از او به بی وفایی و مکر و خیانت یاد کرده است و در دیوان های شاعران و کتاب های نویسندگان بسیار به ندرت می توان به وصف زنان خوب و فرمانبر و پارسا برخورد. (۱)
• زن ایرانی در دوره ی قاجاریه
در سرتاسر دوره ی سلطنت قاجار، نامی از زن و حقوق و آزادی زن نیست و هر چند به کنایه نیز ذکری ازاین مقوله نمی رود.(۲)
سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ و تحولات نسبی که در نتیجه ی آشنایی شاه و رجال ایران به اوضاع اروپا در کشور پدید آمد، هیچ گونه تغییری در سرنوشت زن ایرانی به وجود نیاورد و قیدهای مذهبی و شرایط اجتماعی همچنان به زن اجازه نداد که نه تنها در بیرون از خانه، بلکه در چهاردیواری خانه ی خود، از حقوق و آزادی برخوردار گردد.
تا پیش از جنبش مشروطه و مدت ها پس از آن، زنان ایرانی روی از مردان نامحرم، یعنی غیر از پدر و برادر و عمو و دایی، حتا از پسرعموها و پسردایی ها، می پوشاندند و چون می خواستند از خانه بیرون روند، شلواری بلند و سیاه و گشاد به نام “چاقچور” بر پا و چادری غالبن سیاه و گاهی به رنگ های دیگر به سر می کردند و روبنده و سپس پیچه بر روی می انداختند، چنان که هیچ عضوی از اعضای آنان نمایان نبود، و اگر زنی در این کار غفلت و سستی می نمود، بی حیا و بی عفت شناخته می شد و چه بسا میان دو همسایه و یا دو برادر بر سر این که یکی به زن دیگری نگاه کرده است، نزاع درمی گرفت. دلبستگی مردم بدین رسم و عادت چنان بود که در آغاز مشروطیت، دولتیان مردم آزادی خواه را به طرف داری از رفع حجاب متهم می کردند، تا مردم آنان را سست عقیده و بی دین شناسند و از مشروطه و آزادی رویگردان شوند.
میرزا حسین خان عدالت، از مردان آزادی خواه آذربایجان که سال ها در بیرون از کشور گذرانده بود، چون به ایران آمد، در شماره ی ۴ روزنامه ی «صحبت»، که در سال ۱۲۸۸ش به زبان آذربایجانی در تبریز دایر کرده بود، مقاله ای نوشت که اشاره به افسانه ی خلقت زن از دنده ی چپ مرد داشت و در آن مقاله از رفع حجاب زنان و بهبود وضع آنان سخن گفت. این مقاله خشم روحانیان و مردم را برانگیخت و به دستور انجمن، روزنامه اش توقیف و نویسنده به حبس و جریمه محکوم گردید.(۳)
معمولن زنان و دختران ایرانی در کوچه و بازار کم تر آفتابی می شدند و جز برای رفتن به حمّام و دیدن خویشان و نزدیکان از خانه بیرون نمی آمدند. در این اوقات، به آموزش و پرورش زنان نیز چندان توجه نمی شد. دبستان های دخترانه وجود نداشت و دختران در مکتب حاضر نمی شدند و تنها دختران خانواده های اشرافی پیش ملای سرخانه، که اغلب زن بود، قرآن و تا اندازه ای خواندن و نوشتن زبان فارسی را یاد می گرفتند. تا سال ۱۲۹۰ ش. تنها دو آموزشگاه دخترانه در تهران وجود داشت که امریکاییان و فرانسویان مقیم تهران دایر کرده بودند و بیش تر دختران ایرانی غیرمسلمان، از ارامنه و اقلیت های مذهبی دیگر، در آن ها تحصیل می کردند.
اما همین که مدارس دخترانه باز شد، چاقچور و روبنده یکی پس از دیگری از میان رفت و تنها چادر و پیچه بر جای ماند که زنان با آن ها تنها نیمی از صورت خود را پوشیده می داشتند.
در مصر و ترکیه و قفقاز و ایران کتاب های بسیار و مقالات بی شمار به ترکی و عربی و فارسی در «لزوم تستر و تحجّب» زنان نوشته می شد (۴) و مؤلفان به برخی از آیات قرآنی استناد می جستند. (۵) از سوی دیگر، کسانی مانند قاسم امین در مصر و بسیار کسان در ترکیه، و روزنامه های «ملانصرالدین» و «تکامل» در قفقاز و شاعران و نویسندگان آن کشورها سرنوشت غم انگیز زنان شرق را در خانه و جامعه موضوع بحث قرار می دادند و برخی از آن ها جهت اقناع گروه مخالف، در مقام تفسیر آیه های قرآن برمی آمدند و به کتب احادیث و اخبار، از جمله «کتاب الرّوض» امام شافعی و «تبیین الحقایق» توسل می جستند. (۶)
در ایران، چنان که گفتیم، از روزی که زمزمه ی آزادی بلند شد، تأمین حقوق زنان جزو آرزوهای تجددخواهان بود. اما آنان بسیار با احتیاط سخن می گفتند و پس از تأسیس مدرسه های دخترانه هم تا مدت ها اجازه نمی دادند آموزگاران مرد در سر کلاس ها حاضر شوند و اگر موردی پیدا می شد، آموزگار یا بسیار پیر یا نابینا بود، و یا دختران روپوشیده درس می خواندند.
• زن و انقلاب مشروطه
تاریخ نویسان از شرکت زنان در شورش های مشروطیت ایران و دلیری های آنان در راه آزادی، سخن ها گفته اند.
ایوانف، از خاورشناسان روس، در مقاله ای می نویسند: «در بیستم ژانویه ۱۹۰۷م (۱۹دی ۱۲۸۵ش) میتینگی از بانوان در شهر تهران تشکیل شد که در آن ده ماده از خواسته های زنان و از آن جمله تأسیس مدارس دخترانه و تعدیل و تخفیف در میزان صداق به تصویب رسید.» (۷)
در رساله ای که تریا، پاولوویچ و ایرانسکی به نام «انقلاب مشروطه ی ایران» نوشته اند، (۸) می خوانیم: «در نهضت مشروطه ی ایران، زنان ایرانی نیز پای در میان داشتند. عکس یک دسته ی شصت نفری از زنان چادر به سر و تفنگ به دست اکنون در اختیار ماست. اینان نگهبانان یکی از سنگرهای تبریز بودند.»
و باز در همان کتاب از قول روزنامه ی «حبل المتین» نقل شده است: «در یکی از زد و خوردهای انقلابی معروف ستارخان با لشکریان شاه، در میان کشته شدگان انقلابیون جنازه ی بیست زن مشروطه خواه در لباس مردانه پیدا شده است.»
و هم در آن کتاب آمده است: «در میتینگ های مربوط به مبارزه ی مشروطیت ایران، زنان ایرانی به تعداد زیادی دست داشتند و بسیاری از مبارزان ایرانی از کمک های ذیقیمت خواهران و زنان خود برخوردار می شدند.»
از تاریخ نویسان ایران احمد کسروی، در ذکر رویدادهای روز یکشنبه ۴ خرداد ۱۲۸۶ش. می نویسد: «امروز زنان تهران نیز در خیزش پا در میان داشتند و، چنان که “حبل المتین” نوشته، پانصد تن از ایشان در جلوی بهارستان گردآمده بودند ». (۹)
به گفته ی شوستر، مستشار امریکایی ایران، در آن اوان، سازمان ها و باشگاه های زنانه در تهران وجود داشته (۱۰) و اعضای این سازمان ها سوگند یاد کرده بودند که با استقراض از روس و انگلیس، که استقلال کشور را به خطر می انداخت، مبارزه نمایند. (۱۱)
• زن و مطبوعات
مساله ی تربیت زن و آزادی او همیشه روشنفکران و آزادی خواهان ایران را نگران می داشت. میرزا یوسف خان اعتصامالملک، پدر پروین اعتصامی و صاحب مجله ی «بهار»، گویا نخستین کسی است که به گفته ی دهخدا «لوای این حریت را برافراشته و بذر این شجر بارور را کشته است.» (۱۲)
میرزا یوسف خان، چند سال پیش از مشروطیت، در مرداد ۱۲۷۹ش کتاب «تحریرالمرئه»، تألیف قاسم امین مصری، را در حقوق و آزادی زنان به فارسی ترجمه و به نام «تربیت نسوان» در تبریز چاپ کرد؛ و طالبوف، پس از دریافت نسخه ی این کتاب، چند ماه پس از آن، به مترجم آن نوشت: «صد مرحبا بر آن سلیقه ی معنوی که سنگ گوشه ی بنای عمارت بزرگ تمدن لابُدّ مِنه وطن را گذاشتی که در آتیه در مجالسی که نسوان ایران دعوی تسویه ی حقوق خود را با نطق های فصیح و کلمات جامعه اثبات می کنند، از مترجم “تربیت نسوان” تذکره و وصّافی خواهند نمود.» (۱۳)
به راستی ترجمه و طبع چنین کتابی، به ویژه در تبریز آن روزی، «یکی از نوادر شجاعت های ادبی بود، همسنگ… ابرام در حرکت کره ی ارض در مجمع انکیزیتورهای نصاری». (۱۴)
اما پس از عهد مشروطیت، نخستین کسی که موضوع حقوق زنان را پیش کشید، دهخدا، نویسنده ی روزنامه ی «صور اسرافیل»، بود. او در مقالات «چرند و پرند»، در چند جا، به این مطلب پرداخت و مساله ی ازدواج های اجباری و نا به هنگام، ظلم و استبداد پدر و مادر و شوهر، تعدّد زوجات، و خرافات و تعصبات زنانه را با لحن طنز و طعن مورد بحث و انتقاد قرار داد.
همچنین، در آن زمان، سید اشرف الدین حسینی، مدیر روزنامه ی «نسیم شمال»، برخی از شعرهای خود را به تربیت و حقوق زنان و دختران ایرانی وقف کرد.
ناگفته نماند که در دوران انقلاب ایران، روزنامه ی «ملانصرالدین» قفقاز، در صفحات خود، جایگاه شایسته ای برای مساله ی زن و زنان شرق باز کرد که به روشن کردن افکار و ادامه ی این بحث در جراید و مطبوعات ایران کمک مؤثری می نمود.
چندی نگذشت که روزنامه ها و مجلات زنانه در مطبوعات فارسی پدید آمد. نخستین نشریه ای که به دست خود زنان برای بیدار کردن توده ی زنان منتشر شد، مجله ی «دانش» بود، که آن را خانم دکتر حسین خان کحّال، در سال ۱۲۸۹ش، در تهران بنیاد نهاد.
پس از «دانش»، روزنامه ی مصور «شکوفه»، در سال ۱۲۹۱ش، در تهران انتشار یافت که مدیر آن خانم مزین السلطنه، رییس مدرسه ی مزینیه، بود.
در سال های نزدیک به کودتای رضا شاه، بر شمار مطبوعات بانوان افزوده شد. در اصفهان، بانو صدیقه دولت آبادی، خواهر حاجی میرزا یحیی دولت آبادی، در شهریور ۱۲۹۸ش)، روزنامه ی «زبان زنان» را منتشر کرد؛ و چون این کار بر مردم عوام متعصب گران افتاد، خانه اش را سنگسار کردند و او ناچار به تهران آمد، و در خرداد ۱۳۰۰ش آن را، به صورت مجله، دوباره در ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 