پاورپوینت کامل طلوع آفتاب عرفان در شعر فارسی ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طلوع آفتاب عرفان در شعر فارسی ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طلوع آفتاب عرفان در شعر فارسی ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طلوع آفتاب عرفان در شعر فارسی ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

در ادوار مختلف تاریخی عرفان عملی به دلیل تأثیر آن بر سایر آداب و رسوم اجتماعی همواره بیش از عرفان نظری مورد توجه حکومتها بوده و بازتاب اجتماعی وسیع رفتار و اعمال عرفا و اهل تصوف موجب شده همواره شیوه‌های متفاوتی برای بیان تعالیم عرفانی توسط عرفا بوجود بیاید. ممکن است عده‌ای به سماع اعتقاد داشته‌اند و شماری دیگر کاملاً آن را رد کرده باشند، گروهی سفر را از ملزومات عرفان عملی دانسته‌اند و گروه دیگری از عرفا کاملاً با آن مخالف بوده‌اند.

نکات عرفانی در حدیقه حکیم سنایی و تأثیر آن بر منظومه‌های پس از آن

در ادوار مختلف تاریخی عرفان عملی به دلیل تأثیر آن بر سایر آداب و رسوم اجتماعی همواره بیش از عرفان نظری مورد توجه حکومتها بوده و بازتاب اجتماعی وسیع رفتار و اعمال عرفا و اهل تصوف موجب شده همواره شیوه‌های متفاوتی برای بیان تعالیم عرفانی توسط عرفا بوجود بیاید. ممکن است عده‌ای به سماع اعتقاد داشته‌اند و شماری دیگر کاملاً آن را رد کرده باشند، گروهی سفر را از ملزومات عرفان عملی دانسته‌اند و گروه دیگری از عرفا کاملاً با آن مخالف بوده‌اند.

آداب و رسوم تعلیمی سیر و سلوک مسأله‌ای بوده است که هر سالکی آن را مطابق سلیقه و روحیات خود تفسیر کرده است. سنایی در یکی از پرآشوب‌ترین دوران یعنی دوران دوم حکومت غزنویان زندگی می‌کرده است زمانه‌ای که از نظر سیاسی و مذهبی بسیار آشفته بود. حدیقه سنایی بهترین گواه انعکاس احوال بد زمانه و اعتراض به زورگویی‌های حاکمان در این عصر است. سنایی با شجاعت تمام فریادها را می‌شنود و حس می‌کند و در هر فرصتی پرخاش و اعتراض خود را نشان می‌دهد و حاکمان را به عدالت، دادگستری و رعیت‌پروری تشویق کرده است.

ایّهاالناس روز بی‌شرمی است

نوبت شوخی و کم‌آزرمی است

عادت و رسم روزگار بد است

خاصه با آن‌که خاصه خرد است

(حدیقه – ص ۷۴۲ – بیت ۲-۱)

سنایی نخستین شاعر بزرگی است که عرفان را با سبکی منحصربه‌فرد به گونه‌ای وسیع وارد شعر فارسی کرد و در آثار بزرگانی چون خاقانی، نظامی، عطار، مولانا و سعدی نمود پیدا کرد.

سنایی سرچشمه بسیاری از مضامین فکری پس از خود بوده است. او در روزگار خود به خوبی از عهده این کار برآمده و الگوی خوبی هم برای آیندگان پس از خود بوده است. شعر سنایی در تاریخ شعر فارسی دوران جدیدی بوجود آورده و در واقع می‌توان از عالی‌ترین شاهکارهای مثنوی‌سرایی در تاریخ ادبیات ایران محسوب کرد. مثنوی سیرالعباد الی المعاد رساله مختصری است که ۵۰۰ بیت دارد و مبنای آن تمثیل و اخلاق است.

و اما مهمترین و اصلی‌ترین مبحثی که سنایی به آن پرداخته روشهای اثبات وجود خداست. سنایی معتقد است هر عملی که از جانب خدا صورت بگیرد لزوماً حکمتی در آن نهفته است اگرچه آدمیان آن حکمت را ندانند. بنابراین شرّی که در دنیا هست از نظر ما آدمیان شرّ است وگرنه خداوند آن را شرّ نمی‌داند و اساساً فعل بد از بدکار و بی‌خبر سر می‌زند.

حدیقه الحقیقه سرآغاز نوعی شعر حکمی عرفانی است که با مخزن‌الاسرار نظامی راه کمال را می‌پیماید و به وسیله مولانا با خلق مثنوی به منتهای درجه کمال می‌رسد.

بیان مسائل تعلیمی عرفانی در مثنوی‌های سنایی از جمله شناخت ذات خدا، صفات خدا، جبر و اختیار، رؤیت الهی، حسن و قبح اعمال، عدل الهی، رزق، اجل، ایمان، نبوت، خلافت، امامت، معاد و نظام احسن و انعکاس آن در منظومه‌های بعد از خودش عنوان پژوهشی شد که در پی می‌آید.

مولانا ارادت ویژه‌ای به سنایی دارد و همواره از او به محبت و ارادت یاد می‌کند و حتی در وفات او مرثیه عارفانه‌ای سروده است. مولانا در خلال مجادله لفظی حیوانات ظریف‌ترین مباحث کلامی را در مقابل دیدگان خواننده می‌نمایاند. عطار عرفان عملی را با واژه‌هایی شیرین و دل‌انگیز بیان کرده است.

اندیشه‌های عارفانه مولانا به دنبال اندیشه‌های عارفانه سنایی و عطار شکل گرفت. چیرگی و مهارت مولانا در بیان مطالب و قابلیت‌های برجسته فکری او در آثار مولانا بویژه اقیانوس عظیم مثنوی او ما را به این نتیجه می‌رساند که افق نگاه مولانا بسیار وسیع‌تر از سنایی و عطار است.

حرکتی که در حوزه شعر عارفانه در قرن پنجم با سنایی آغاز شد سرانجام در قرن هشتم به حافظ رسید،‌ عرفانی که در ذهن حافظ شکل می‌گیرد توأم با تفکر و اندیشه‌ای است که مفهوم فلسفی دارد.

در جامعه عصر سنایی هنرمندان و حکیمان گوشه‌نشین، شاعران در فقر فرهنگی و نادانان بسامان‌تر بودند، مردم پایبند اصول اخلاقی نبودند، اوضاع فرهنگی و اجتماعی آن عصر را در حدیقه می‌توان مشاهده کرد.

آثار شاعری مانند سنایی بسیار پیچیده است و برای این‌که به نتیجه مطمئن و مورد وثوقی برسیم باید همه آثار یک نویسنده یا شاعر را بطور کامل مورد بحث و بررسی قرارداد و سپس حکم نهایی را صادر کرد. چرا که ممکن است مطلبی را بخوانیم که کاملاً ناقض مطلب قبلی است ولی وقتی همه آن‌ها را کنار هم قرار دهیم می‌توانیم رأی نهایی را صادر کنیم به همین دلیل موضوع‌های خاص را در نظر گرفته و فقط آن‌ها در کل قطعات و مثنوی و قصاید سنایی بررسی شده است که این شیوه مطمئناً ما را به نتایج بهتری می‌رساند.

کاربرد فراوان آیات و روایات

سنایی چه در مثنوی و چه در دیوانش به فراوانی از آیات و روایات استفاده می‌کند و بویژه در حدیقه این مسأله به چشم می‌خورد.

وجود اشعار وعظی و تعلیمی همراه با هزل‌ها و هجو‌های تند که شاید نشانی از اندیشه‌های ملامتیه باشد نیز در شعر سنایی دیده می‌شود. همچنین وجود شعرهای قلندری که نمونه‌هایش را در غزلیات و قصاید به وفور می‌توان دید. شکایت از روزگار به دلیل بدبینی نسبت به دنیا و بیزاری از آن هم بخش دیگری از سطح فکری او را دربرمی‌گیرد.

وجود و ماهیت خدا از دیدگاه سنایی

افعال خدا از روی قصد و عمد،‌ امر‌کننده خیر و نیکویی نیست و اقوالش هم به لفظ نهی‌کننده شر نیست. او از بس ظاهر و آشکار، که همچون آفتابی در سایه خود پنهان شده است.

ذات خداوند برتر از وهم و عقل و حسّ و قیاس است. این ابزار تنها ابزاری هستند که آدمیان برای شناخت و معرفت حقایق عالم وجود، در اختیار دارند، ولی او برتر از همه اینهاست بنابراین به وسیله این ابزار هم به ماهیت و ذات او پی برده نمی‌شود زیرا ذات او برتر از چگونه و چون است:

وهم و خاطر دلیل نیکو نیست

هر کجا وهم و خاطر است او نیست

وهم و خاطر نو آفریده اوست

آدم و عقل نورسیده اوست

ذات او فارغ است از چونی

زشت و نیکو درون و بیرونی

(حدیقه الحقیقه – ص ۸۲)

سنایی اشعار بسیار زیادی در موضوع توحید سروده که به یگانه‌پرستی وی اشاره دارد.

از نگاه سنایی غم ازلی انسان و دلتنگی‌اش برای اصل و منشأ که به آن تعلّق داشته و بازگشت به وطن اصلی که همانا عالم قدس است و تعلق انسان به عالم ملکوت که انسان از آن جدا افتاده چرا که سنایی به انسان به عنوان موجود می‌اندیشد و نگاه او به سنگ و حیوان و گیاه و… آیاتی از نشانه‌های خداست.

دغدغه اصلی او بازگشت به میهن و وطن عرفانی است. او معتقد است که همه ما انسان‌ها دردها، اعتقادها، واکنش‌ها، رنج‌ها، منافع، عشق‌ها، نفرت‌ها، اشک‌ها، لبخندها و بیم و امیدهای مشترک داریم. همه ذراتی هستیم که به یک سرمنشأ وصل هستیم.

امکان شناخت ذات خدا

شناخت خدا از دیدگاه سنایی نه با حواس و خیال و وهم ممکن است و نه با خرد و عقل بلکه باید به راه‌های دیگر متوسل شد.

به باور سنایی لطف و کرم و فضل خدا یکی از راه‌ها و بلکه مهمترین راه‌هاست که آدمی را به شناخت خدا می‌رساند.

کرمش گفت مر مرا بشناس

ورنه کشناسدش به عقل و حواس

به دلیلی حواس کی شاید

گوژ، بر پشت قبه کی پاید

عقل رهبر ولیک تا درِ او

فضل او مر تو را برد بر او

(حدیقه الحقیقه – ص ۶۳)

این الطاف و فضل و کرم حق است که مایه بقا و ماندگاری انسان شده است. شناخت نفس خود مقدمه شناخت نفس دیگری است و اگر کسی از شناختن نفس خودش ناتوان باشد نفس دیگری را نمی‌تواند بشناسد. حقیقت وجود آدمی نفحه الهی است وقتی انسان به وجود این نفحه پی برد بنابراین او را هم می‌شناسد.

نظام احسن

از دیگر مسائلی که سنایی به آن اشاره داشته است نظام احسن است. سنایی با تمسّک به بیان تمثیلی «اشتر و جوان ابله» (حدیقه الحقیقه ص ۸۶) در پی بیان مسأله برمی‌آید و معتقد است که مجموعه آفرینش بهترین نظام ممکن است. او با پذیرفتن نظام احسن در پی توجیه شرهای جهان هم برآمده است و از این دیدگاه بر این عقیده است که شرهای جهان اعتباری است نه ذاتی.

معرفت شهودی و عینی

به اعتقاد سنایی معرفت شهودی و عینی بهترین نوع معرفت است و حصول آن هم کوشش سالک را می‌طلبد و هم فضل حق تعالی را. سنایی مانند سایر عرفا خود را مقید به یک اندیشه کلامی صرف نکرده است بلکه از مشرب‌ها و آبشخورهای گوناگون فکری تغذیه و خود دارای مکتب ویژه‌ای شده است و استقلال اندیشه او باعث شده که در پاسخ به پرسش‌های هستی‌شناختی نیز رو به جانب عرفان آورد.

ز خود تا گم نگردی باز هرگز نیست این ممکن

که بینی از ره حکمت جمال حضرت سلطان

خبر بادی است پر پیمای اثر خاکیست دور از وی

نظر راهی است پرمنزل عیان را باش چون اعیان

تو صاحب سرّ کاری شو که هر چت آرزو باشد

همه آراسته بینی چو یازی دست زی انبان

نبینی هیچ ویرانی در اطراف جهان دل

چو کردی قبله دین را به زهد و ترس آبادان

(دیوان – ص ۴۳۰)

*******

سنایی ناقد جامعه و اندرزگوی اخلاقی

در قصایدی با عنوان زهد و مانند با لحن قلندرانه الگوی تمام غزلیات دیوان شمس و بسیاری از غزل‌های بلند و پرشکوه شعر فارسی است. و البته با کمی تغییرات الگوی غزلیات حافظ. سنایی در برابر تناقض‌هایی که در رفتار و گفتار جامعه می‌بیند سکوت نمی‌کند و این نارضایتی یا آشکار است یا در قالب اصطلاحاتی نظیر خرابات، قمار و رند که در قاموس کلامش بار معنایی مثبت پیدا می‌کند، بروز کرده است.

عشقی که سنایی از آن یاد می‌کند رنجی ناشی از دلتنگی دورافتادن است که تا حال نیز جریان دارد، دلتنگ محبوبی است که در گذشته داشته است.

گر دوست را به غربت من خوش بود همی

ای من رهیّ غربت و ای من غلام دوست

غزل ۴۷، ص ۸۱۹

نوعی دلتنگی را در اشعار سنایی می‌بینیم که توأم با حسرت و اندوه جبران‌ناپذیر نیست و نوعی امیدواری در آن هست که همان را در اشعار حافظ و مولانا نیز می‌بینیم.

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

*******

پی بردن به قدر و مرتبه جمال و جلال معشوق و اهمیت عاشقی

اگر اشعار عارفانه سنایی را شروع جدی و مسلم شعر عارفانه فارسی دانست اشعار عطار،‌ مولوی، سعدی و حافظ قله‌های دیگر اشعار عارفانه فارسی هستند.

به عقیده سنایی عشق تنها شیوه‌ای است که می‌توان به راز جهان پی برد چرا که با شناخت خویش و ذات احدیت می‌توان بیشتر و دقیق‌تر این راه را پیمود.

همان عشقی که خوف و خشیت الهی را نه به آن سان که می‌پنداریم بلکه پرستشی توأم با دلدادگی و نیاز برای انسان به دنبال دارد. عشق از نظر سنایی موجب هدایت بشر است.

هر کرا عشق نیست در دل و جان

در دل و جان او هدایت نیست

(دیوان سنایی – غزل ۵۹)

عطار نیز مانند سنایی در مورد عشق دارای نظریات و دیدگاه‌های یکسانی هستند اگرچه زبان عطار سادگی و صمیمیت خاص او را دارد و همین مسأله باعث شده بویژه غزلیات عطار زیباتر، رساتر و شورانگیزتر باشد. سادگی و زودفهمی غزلیات عطار باعث شده به وحدت موضوع و اندیشه در او برسیم.

عشق آن باشد که غایت نبودش

هم نهایت هم بدایت نبودش

(دیوان حدیقه – غزل ۴۳۷)

و یا

تا تو تویی عاشقی از تو نیاید درست

خویش بباید فروخت عشق بباید خرید

عطار عشق مجازی ناشی از شهوات حیوانی را عشق صورت نامیده و آن را باعث نابودی انسان می‌داند.

عشق صورت نیست عشق معرفت

هست شهوت‌بازی ای حیوان صفت

هر جمالی را که نقصانی بود

مرد را از عشق تاوانی بود

چند گردی گرد صورت عیب‌جوی

حسن در غیب است تو از غیب جوی

دیوان عطار ص ۳۳۲ – ابیات ۲۲۵۳-۲۲۴۷

عطار حسن زیباروی را مفهومی غیبی می‌داند و برخلاف سنایی صریحاً به خصوصیات زیبارویان اشاره‌ای نکرده است چرا که عطار معتقد است هرگاه پرده از عالم برافتد و جمال ازلی اندکی تجلی کند، عزتها تبدیل به ذلت و عشق‌های صوری تبدیل به دشمنی می‌شود.

هر جمالی را که نبود بی‌زوال

کفر باشد نیست گشتن زآن جمال

صورتی از خلط و خون آراسته

کرده نام او مَهِ ناکاسته

گر شود آن خلط و آن خون کم از او

زشت‌تر نبود در این عالم از او

آنکه حسن او نه خط و خون بود

دانی آخر کان نکویی چون بود

گر برافتد پرده از پیشان کار

نه همی دیّار ماند نه دیار

محو گردد صورت آفاق کل

عزّها کلی بدل گردد به ظلّ

دوستیّ صورتیّ مختصر

دشمنی گردد همه با یکدگر

آنچه من در عشق جانان یافتم

کمترین چیز در جان یافتم

چون به پیدایی بدیدم روی دوست

صد هزاران راز پنهان یافتم

(دیوان عطار – غزل ۴۸۵)

مولانا عارفی است عاشق. بی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.