پاورپوینت کامل یونس کرامتی رونق دادن به ترجمه از فارسی، از توان حوزه نشر خارج است – بخش دوم ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یونس کرامتی رونق دادن به ترجمه از فارسی، از توان حوزه نشر خارج است – بخش دوم ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یونس کرامتی رونق دادن به ترجمه از فارسی، از توان حوزه نشر خارج است – بخش دوم ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یونس کرامتی رونق دادن به ترجمه از فارسی، از توان حوزه نشر خارج است – بخش دوم ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
اجازه دهید یکبار دیگر از تاریخ بیاموزیم. نهضتهای ترجمه پیشین چرا شکل گرفتند؟ بهطور مثال چه انگیزهای موجب شد که مسلمانان این همه آثار غیرعربی را به عربی درآورند؟ و از آن جالبتر، چه شد که یونانیان که زمانی آثارشان به عربی و سریانی ترجمه میشد، شماری از آثار عربی و فارسی را به یونانی ترجمه کردند؟ پیشتر در مقدمه مقاله «ترجمه از عربی و فارسی به یونانی» کوشیدهام به این پرسش پاسخ دهم.
اجازه دهید یکبار دیگر از تاریخ بیاموزیم. نهضتهای ترجمه پیشین چرا شکل گرفتند؟ بهطور مثال چه انگیزهای موجب شد که مسلمانان این همه آثار غیرعربی را به عربی درآورند؟ و از آن جالبتر، چه شد که یونانیان که زمانی آثارشان به عربی و سریانی ترجمه میشد، شماری از آثار عربی و فارسی را به یونانی ترجمه کردند؟ پیشتر در مقدمه مقاله «ترجمه از عربی و فارسی به یونانی» کوشیدهام به این پرسش پاسخ دهم.
از میانه سده ۹ میلادی، با قدرت گرفتن ناوگان دریایی بیزانس و سپس روی کار آمدن نیکفوروس فوکاس و سپس ضعف روزافزون عباسیان، شهرهای مهمی چون انطاکیه و حلب و مناطق وسیعی از سرزمینهای اسلامی به دست مسیحیان افتاد. اینک بیزانسیهای فاتح، مردمانی مغلوب اما فرهیختهتر از خود را در برابر داشتند.
پس آنان نیز همچون اعراب سده اول قمری، که هنگام فتح ایران و سرزمینهای تحت سلطه بیزانس با چنین وضعی روبهرو بودند، سرانجام به فکر بهرهوری از میراث علمی مغلوبین افتادند. در نتیجه در آخرین سالهای سده ۱۰ میلادی، درست برخلاف آنچه در دو سده پیش در سرزمینهای اسلامی رخ داده بود، جریان نوینی از انتقال علوم از جهان اسلام به جهان یونانیمآب تحت سیطره دولت بیزانس به راه افتاد.
پس باید «کاری! کنیم که خود پژوهشگران غیر فارسیزبان آثار فارسی را به زبان خودشان ترجمه کنند» (نه این که خود ما این کار را کنیم یا هزینه این کار را ما بدهیم). اما چه کار؟ پاسخ اینکار را هنگامی خواهیم دانست که بدانیم «چه ویژگیهایی موجب میشود که یک غیر فارسیزبان فارسیدان، به صرافت ترجمه اثری از فارسی میافتد؟»
بهترین روش برای پاسخ به این پرسش آن است که ویژگیهای مختلف «شمار قابل توجهی» از این «آثار فارسی ترجمه شده به زبانهای دیگر» را بررسی کنیم تا معلوم شود کدام ویژگیها در این امر موثرند. اما اشکال اینجاست که «شمار همه این آثار» قابل توجه نیست چه رسد به «شماری از آنها»! پس شاید چاره کار در این باشد که پرسشی مشابه را مطرح کنیم که پاسخش کمابیش روشن است؟
«چه ویژگیهایی موجب میشود که اثری ترجمه شود؟» برای نمونه چرا کتاب «حساب دیفرانسیل و انتگرال» تام م. آپوستل، به زبانهای مختلف و از جمله فارسی ترجمه میشود؟ این کتاب سالهای سال در دانشگاههای سراسر دنیا و از جمله ایران تدریس میشد و شاید هنوز هم در جاهایی تدریس بشود.
به گمانم دو کتاب «فیزیک» و «مبانی فیزیک» نوشته دیوید هالیدی و رابرت رزنیک، مثالهایی به مراتب مناسبتر باشند. هالیدی و رزنیک ویراست نخست کتاب «فیزیک» را در ۱۹۶۰ منتشر کردند و ویراست نخست «مبانی فیزیک» اگر اشتباه نکرده باشم، در ۱۹۷۲ منتشر شد. کتاب «فیزیک» ساختاری مناسب تدریس (دستکم با الگوهای آن سالها) داشت و سالهای سال در سراسر جهان در سالهای اول و دوم دانشگاه تدریس میشد.
خود من وقتی در سال ۱۳۶۷ وارد دانشگاه شدم، ترجمه فارسی جلد نخست این کتاب (چاپ مرکز نشر دانشگاهی) درسنام رسمی فیزیک مکانیک در دانشگاههای ایران بود. کتاب دیگر هالیدی و رزنیک یعنی «مبانی فیزیک» سطح پایینتری داشت و اصولا ساختاری مناسب تدریس در دانشگاه نداشت. شهرت کتاب «مبانی فیزیک» در آن روزگار به هیچ وجه قابل مقایسه کتاب «فیزیک» نبود.
به همین دلیل در آن روزگار مقصود از «فیزیک هالیدی[-رزنیک]» بیهیچ تردیدی کتاب «فیزیک» این دو بود و هیچکس با شنیدن این عنوان مختصر به یاد کتاب دیگر این دو یعنی «مبانی فیزیک» نمیافتاد. در اواخر دهه ۸۰، هالیدی و رزنیک که اینک پا به سن گذاشته بودند، ویراست سوم این دو کتاب را منتشر کردند (ویراست سوم مبانی فیزیک، در ۱۹۸۸ منتشر شد.)
از آن پس براساس سنت پسندیدهای که در متون دانشگاهی ماوراء بحار مرسوم است، دو تن از استادان فیزیک تکمیل و روزآمدسازی این دو کتاب را بر عهده گرفتند. «کنت کِرِیْن» کتاب «فیزیک» را در دست گرفت و «یِرل واکر» به تکمیل کتاب «مبانی فیزیک» پرداخت (البته برخی به اشتباه گمان میکنند که مبانی فیزیک، همان کتاب فیزیک است که البته واکر تکمیل آن را پی گرفته است! برای نمونه نگاه کنید به مقالات ویکیپدیا درباره دیوید هالیدی، رابرت رزنیک، مبانی فیزیک و یرل واکر)
کنت کرین نخستین ویراست روزآمد شده «کتاب فیزیک» را در ۱۹۹۲ منتشر کرد و واکر نیز تقریبا همزمان با او نسخه جدید «مبانی فیزیک» را به چاپ سپرد. این دو کتاب باز هم بنا بر سنتی پسندیده نام هالیدی و رزنیک را به عنوان نویسندگان اصلی و نام کرین یا واکر را بهعنوان تکمیلکننده به نویسنده سوم بر خود داشت.
دیری نپایید که کتاب «مبانی فیزیک» که ویراستهای نخست آن در دانشگاهها در برابر کتاب «فیزیک» به چشم نمیآمد، جای خود را در دانشکدههای فیزیک دانشگاههای معتبر جهان باز کرد، چندانکه شهرت عالمگیر آن کتابِ دیگر را نیز از آن خود کرد و کار به جایی رسید که اینبار مقصود از «فیزیک» هالیدی بیهیچ تردیدی کتاب «مبانی فیزیک» بود و نه همچون سالهای دور کتاب «فیزیک»! امروزه در ایران نیز وضع همین است، به عبارت دیگر «فیزیک هالیدی» امروزین با آنچه من و همسالان من به عنوان «فیزیک هالیدی» خواندیم فرق دارد.
حال باید پرسید چرا کتاب «فیزیک» هالیدی و رزنیک به چندین و چند زبان و از جمله ترجمه میشود و از آن مهمتر آنکه واکر چه میکند که ویراستهای روزآمدشده کتاب «مبانی فیزیک» نه تنها خود را از زیر سیطره سهمگین همزاد نامدار خود نجات میدهند، بلکه آنرا به کنج عزلت میکشانند، چندانکه کنت کرین پس از انتشار ویراست چهارم و پنجم (۱۹۹۲ و ۲۰۰۲) از تکمیل و روزآمدسازی آن دست میکشد و سپر میاندازد؟
و چه میشود که کتاب «مبانی فیزیک» که کار رقابت را از «زیر صفر» آغاز کرده به چنین پیروزی شگفتی دست مییابد و کارش به جایی میرسد که به ۴۷ زبان و از جمله فارسی ترجمه میشود و به چاپ دهم و یازدهم میرسد؟ نویسندگان اصلی و اولیه کتاب که یکی هستند! ناشر هر دو روایت هم که وایلی است!
اگر گمان دستاندرکاران حوزه نشر این است که آنان باید درباره «ترجمه معکوس» (به گمان خودشان) یا «ترجمه از فارسی» (به تعبیر درست!) کاری بکنند. بهتر است با مسئولین انتشارات
John Wiley and sons
یا به اختصار
Wiley
(از معتبرترین ناشران جهان به ویژه در حوزه علوم) تماس بگیرند و بپرسند که چرا تا سال ۱۹۹۲ تمام هم و غم آنها رواج کتاب «فیزیک» بوده است اما به یکباره فرزند تنی و ناتنی جای خود را با یکدیگر عوض کردهاند و کتاب «مبانی فیزیک» عزیز شده است.
شاید همین یک دلیل برای آنانی که گمان میکنند حوزه نشر باید برای ترجمه یک اثر کاری بکند، کافی باشد. آیا این برگشتن ورق را باید با تکرار این بیت از شاعر نامدار خود توجیه کنیم: «چنین است رسم سرای درشت//گهی پشت بر زین گهی زین به پشت»! به گمانم نه!
پاسخ در کاری است که واکر کرد اما کرین نه و البته بالعکس! واکر کوشید تا خواننده را با جذابیتهای فیزیک آشنا سازد در حالی که کرین همان راه سنتی را در پیش گرفت. در برخی کشورها مانند ایران که «در بر داشتن مسائل پیچیده» از مزایای یک کتاب علوم پایه به شمار میآید، کتاب «فیزیک» هالیدی-رزنیک-کرین دستها را دیرتر بالابرد (حتی شنیدهام در برخی دانشکدههای فیزیک با تکیه بر این برتری! کتاب فیزیک، هنوز دانشجویان رشته فیزیک همین کتاب را میخوانند.)
نتیجه آنکه رونق دادن به بازار نشر ـ دست کم در حال حاضر ـ از حیطه اختیار، توان و وظیفه حوزه نشر خارج است! این دردی نیست که درمانش نزد متولیان حوزه نشر باشد، یا بتوانند آن را بیابند. کوشش برای ترجمه آثار فارسی به عربی توسط خود ما نیز اگرچه بیگمان سودمند است (چنان که گفته شد) اما حتی با صرف هزینه گزاف و ترجمه شمار قابل توجهی از آثار فارسی نمیتواند چاره کار باشد.
زیرا این روندی مصنوعی و غیر طبیعی است و به محض آنکه بودجه کار به پایان برسد کار نیز متوقف خواهد شد. از سوی دیگر اگر ما هم اکنون در حوزه علوم و فنون هزاران هزار اثر فارسی ارزشمند شایسته ترجمه به زبانهای دیگر داشته باشیم (که گمان ندارم چنین باشد) بازهم نمیتوان انتظار داشت که این آثار از فارسی به آن زبانها ترجمه شوند. زیرا زبان علم فارسی نیست.
این راهی است که زبان روسی پیش از پیموده و به گمانم راه به جایی نبرده است. در سده ۱۹ و ۲۰ میلادی شماری از برجستهترین ریاضیدانان جهان روس بودند و به زبان روسی مینوشتند. همه ریاضیدانان سایر نقاط جهان نیز این را میدانستند اما بازهم آثار روسی در انزوا بودند در نتیجه برخی مسائل مهم ریاضی یک بار به زبان روسی و یک بار به زبان فرانسه یا انگلیسی حل میشد!
مشهورترین این گونه موارد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 