پاورپوینت کامل جستاری از دکتر سید حسین نصر، درباره حضور الهی و تجلی آن در قلب انسان ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جستاری از دکتر سید حسین نصر، درباره حضور الهی و تجلی آن در قلب انسان ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جستاری از دکتر سید حسین نصر، درباره حضور الهی و تجلی آن در قلب انسان ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جستاری از دکتر سید حسین نصر، درباره حضور الهی و تجلی آن در قلب انسان ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
«در بین قوای انسانی، قلب مرکزیت دارد؛ چرا که قلب مکانی است که در آنجا حقایق متعالی با انسان تماس مییابد. قلب عضوی شهودی و محل تجلی الهی است» «تیتوس بورکهارت».
قلب مرکز عالم صغیر (انسانی) است. همچنین مرکز جسم مادی، نیروهای حیاتی، احساسات، روح و نیز محل مواجهه بین انسان و قلمروهای آسمانی است که جایگاه ارواح است.
این حقیقت قلب، بسیار قابل ملاحظه و مرکز اسرارآمیزی است که از دیدگاه حیات این جهانیمان، بسیار کوچک بهنظر میرسد ولی در عینحال، همانطور که پیامبر فرموده است: «قلب عرش خداوند رحمان است»؛ عرشی که بر کل عالم احاطه دارد، یا همانگونه که در حدیث دیگری آمده است: «آسمان و زمین گنجایش مرا ندارد بلکه قلب بنده مومن من گنجایش آن را دارد.»
ترجمه:دکتر سید نادر محمدزاده / مقاله حاضر از کتاب راههایی بهسوی قلب: تصوف و شرق مسیحی انتخاب و ترجمه شده است. این کتاب در حقیقت مجموعهیی از مقالاتی بوده است که گروهی از دینپژوهان و اندیشمندان بزرگ جهان، در باب ابعاد عرفانی و نظری اسلام، در همایشی در دانشگاه کارولینای جنوبی در اکتبر۲۰۰۱ ارایه کردهاند که در سه بخش و ۱۱ فصل به همت پروفسور کاتسینگر بهطبع رسیده است. این مقاله را نیز استاد سید حسین نصر، یکی از سنتگرایان برجسته شرکتکننده در این همایش، ارایه کرده که بهتبیین یکی از مفاهیم اساسی عرفان، یعنی قلب که مرکز انسان و درنتیجه مرکز هستی، محل تجلی، مکاشفه، شهود و حضور الهی است اختصاص دارد، همچنین به معنا، مفهوم و اهمیت آن در عرفان اسلامی، و مقایسه و ارتباط آن با قلب یا مفاهیم نزدیک به آن در سنتها و فرهنگهای ملل دیگر و نیز تعابیر دیگری که از آن در عرفان شده است، میپردازد. این مقاله از سوی انتشارات حقیقت در اختیار گروه اندیشه روزنامه اعتماد قرار گرفته که متن کامل آن را علاقهمندان میتوانند در مجموعه «عرفان ایران» شماره ۳۷ مطالعه کنند.
«در بین قوای انسانی، قلب مرکزیت دارد؛ چرا که قلب مکانی است که در آنجا حقایق متعالی با انسان تماس مییابد. قلب عضوی شهودی و محل تجلی الهی است» «تیتوس بورکهارت».
قلب مرکز عالم صغیر (انسانی) است. همچنین مرکز جسم مادی، نیروهای حیاتی، احساسات، روح و نیز محل مواجهه بین انسان و قلمروهای آسمانی است که جایگاه ارواح است.
این حقیقت قلب، بسیار قابل ملاحظه و مرکز اسرارآمیزی است که از دیدگاه حیات این جهانیمان، بسیار کوچک بهنظر میرسد ولی در عینحال، همانطور که پیامبر فرموده است: «قلب عرش خداوند رحمان است»؛ عرشی که بر کل عالم احاطه دارد، یا همانگونه که در حدیث دیگری آمده است: «آسمان و زمین گنجایش مرا ندارد بلکه قلب بنده مومن من گنجایش آن را دارد.»
این قلب، اقلیم درونی است که مسیح نیز بدان اشاره کرده است؛ آن هنگام که گفت: «ملکوت خدا در درون شماست» و در رابطه با قلب است که بنیانگذاران ادیان و تمام متون مقدس بر این نکته تاکید دارند که انسان برای نجات و رهایی خود، این عضو خود را پاک و طاهر نگاه دارد. ما در اینجا تنها به عبارات انجیل اکتفا میکنیم: «خوشا بهحال پاکدلان؛ چرا که آنان خداوند را ملاقات خواهند کرد.» اما این واقعیت عالی در نهاد انسان، از ما پنهان است. ما در وضعیتی قرار داریم که در آن، قلب در مرکز وجودمان به سری تبدیل شده است که دستنیافتنی است؛ بهگونهیی که ممکن است گفته شود سلوک معنوی چیزی جز کشف دوباره قلب و نفوذ به درون آن نیست.
این نظریه مرکزیت قلب در نشئه انسانی، نظریهیی عمومی و فراگیر است؛ چنانکه ارتباط آن با تعقل، خردورزی و وحدت نیز به همینگونه است. قرآن و کتاب مقدس، اغلب از معرفت قلب سخن میگویند. در مسیحیت، آباء بادیهنشین معانی عرفانی و رمزی حقیقت قلب را بیان کردهاند و این تعالیم سنتی طولانی در کلیسای ارتدکس شرقی بهنام «هسوخاسم» را بهوجود میآورد که با قدیس گرگوری پالاماس به اوج میرسد که وی بر «ذکر قلب» تاکید میکند و آن شامل بیان اهمیت قلب و شرح عرفان و الهیات قلب است. در مذهب کاتولیک تحول دیگری نیز اتفاق افتاد که در آن قلب مسیح جایگزین قلب مومن میشود و معنویتی نو براساس عشق به قلب مقدس عیسی ظاهر میشود؛ اشاره به قلب آغشته به خون مسیح در نوشتههای چهرههایی مثل: قدیس برنارد اهل کلیروز و قدیسه کاترین سینائی فراوان است.
تعالیم مسیحی در باب قلب، که بر کتاب مقدس استوار هستند، نظریات عمومی ویژهیی را ارایه میکنند که در یهودیت نیز دیده میشوند. مهمترین آنها ارتباط قلب با روح باطنی انسان و مرکز نشئه انسانی است. در عرفان یهودی، معنویت قلب بیشتر گسترش یافته است؛ برخی از عارفان یهودی بر مفهوم «قلب شکسته یا نادم» (
vichbar
) تاکید میکنند و اظهار میکنند که جهت رسیدن به شکوه و جلال الهی، شخص باید «قلبش را پاره کند» و آن «قلب شکسته» مذکور در مزامیر، برای این امر کافی است.
جهت روشنساختن عمومیت اهمیت معنوی قلب در آن سوی مرزهای دینی ــ هنگامیکه همچنین بر تکامل «الهیات قلب» و شیوههای «ذکر قلب» خاص هر سنتی، تاکید میشود ـ ممکن است اسم هُروس (الهه مصری، بهمعنای قلب جهان) را بهخاطر آید. در سانسکریت نیز اصطلاح مختص به قلب،
hridage
، بهمعنای مرکز جهان است؛ چون با مقایسه بین عالم کبیر و عالم صغیر، مرکز انسان مرکز جهان نیز هست. بهعلاوه در سانسکریت اصطلاح
Shradda
بهمعنای ایمان است و بر معرفت قلبی نیز دلالت دارد. در زبان عربی نیز بدین منوال است؛ در آنجا اصطلاح ایمان هنگامی که در مورد انسان بهکار میرود بهمعنای
Faith
است، ولی آن هنگام که در مورد خدا بهکار میرود، بهمعنای معرفت است؛ همانگونه که در نام الهی «المومن» دیده میشود. همچنین در سنت دینی خاور دور، در سنت چین اصطلاح
Xin
هم بهمعنای قلب و هم ذهن یا آگاهی است.
انسان قادر است بهصورت نامحدودی پیشرفت معنوی کند و این آموزه جهانی فوقالعاده را خاطرنشان سازد که «قلب» مرکزی است که هم انسان را بهعالم معنوی و مراتب عالی وجود مرتبط میسازد و هم وسیلهای برای نایل شدن به آن معرفت باطنی است که دستیابی به آن مراتب و نهایتا به محل عرش الهی را ممکن میسازد. بهعلاوه تلقیهای خاصی از آموزه قلب وجود دارد که با ویژگیهای مخصوص یک دین خاص مرتبط میشود؛ همانطور که شخص آشکارا این مساله را در مورد مسیحیت مشاهده میکند، چون در این دین هم درواقع بیش از یک مذهب وجود دارد که از این موضوع بحث میکند؛ یعنی مذهب ارتدکس و کاتولیک رومی و ما تنها از یک مورد«قدیس یوهان دلاکروز» سخن نمیگوییم، که یک نظام الهیات و عرفان قلبی – شبیه به آنچه دراسلام است – بهوجود آورد. به هر حال، هدف ما در اینجا این است که بهاختصار اهمیت قلب و الهیات و اعمال روحانی مرتبط به آن را در یک مقیاس جهانی و آن طرف مرزهای دینی، پیش از پرداختن به دین اسلام که در اینجا بهویژه با آن سروکار داریم، خاطرنشانسازیم.
در اسلام ادبیات عرفانی وسیعی وجود دارد که از قلب و اهمیت معنوی و عقلانی آن سخن میگویند. پیشتر در قرآن بیش از ۱۳۰ بار به قلب اشاره شده است و احادیث بسیاری از پیامبر اسلام نیز به این موضوع محوری اشاره دارد. همچنین بهندرت میتوان رسالههای عرفانی یافت که در آن به قلب و آنچه صوفیه آن را «امورالقلبیه» مینامند، اشاره نشده باشد. شخص اغلب با عنوانهای متون دینی و فلسفی – اسلامی که حاوی اصطلاح قلب هستند، مانند: قوت القلوب، شفاء القلوب، نورالفواد، برخورد میکند. به هر حال مجموعهیی از اصطلاحات وجود دارند که به قلب در مراتب مختلف حقیقی آن، از جمله: «فواد»، «سر» و «لب» اشاره دارند.
برای تبیین درک اسلامی از قلب، از جنبه مابعدالطبیعی و عملی آن، شایسته است تا با عبارت اصلی برای قلب در زبان عربی شروع کنیم. معنای ریشهیی این اصطلاح دگرگونی است. اصطلاح «انقلاب» که در ایران امروز به عنوان ترجمهیی برای مفهوم اروپایی
revolution
مورد استفاده قرار میگیرد، در اصل بهمعنی تغییر حکومت است. یکی از اسامی خداوند نیز «مقلبالقلوب» یعنی دگرگونکننده قلبها است. همچنین ابنعربی از اصطلاح «تقلب» که از همان ریشه «قلب» مشتق شده است، استفاده میکند و آن بهمعنی قدرت دگرگونکننده ثابتی است که جزو لاینفک قلب است؛ قدرتی که در یک حالت پویا باعث «جمعیت قلبی» میشود. ریشه «قلب» همچنین بهمعنای تبدیل و برگشتن بهحالت معکوس است. «قلب» در مرتبه جسمانی بهمعنای تعلیق است و نماد سنتی آن وجود یک مثلث وارونه است. یکی دیگر از معانی ریشهیی این کلمه،«قالب» است؛ یعنی آن چیزی که حقیقت باطنی انسان را حفظ میکند. بهعلاوه در «قلب» تقابل عناصر منفی و مثبت وجود دارد، چرا که «قلب» برزخ و اساس قلمرو عالم صغیر است.
در علم «جفر»، از علوم کهن اسلامی، کلمه «قلب» را دگرگون کرده و لفظ «قبل» را از آن ساختهاند. این کلمه، ریشه کلمه قبله است که انسان در طول نمازهای یومیه واجب بدان جهت رو میکند و در معنا نیز ریشه آن با کعبه ارتباط دارد و جهتی است که بدان، محل کعبه (خانه خدا) تعیین میشود.
از جهت باطنی، «قلب» همان کعبه است که عرش الرحمان است. مولوی در اشاره به این مساله یکسانی باطنی، بین کعبه و قلب (که هدف نهایی حج در کعبه است) میسراید:
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همینجاست بیایید بیایید
عبارت «کعبه قلب» یا «کعبه دل» معمولا در ادبیات فارسی و آثار عرفانی بهکار برده میشود. ریشه «قبل» دارای معنی پذیرش و قبول نیز هست که ویژگیهای اصلی «قلب» هستند. همیشه «قلب» تجلیات الهی را دریافت میکند که از بالا و درون میرسد؛ و «قلب» نهتنها قدرت انتقال یا تقلب را در بردارد، بلکه قدرت پذیرش، یعنی «قبول» یا «قابل» را نیز دارد. ابنعربی درباره این واقعیت است که در دیوان مشهورش ترجمان الأشواق بدان اشاره میکند؛ هنگامیکه میسراید: «لقد صار قلبی قابلا کل صوره» (قلبم پذیرای هر صورتی است) و اصطلاحات «قلب» و «قابل» را در این مصرع بهکار میبرد.
قرآن، همچون دیگر کتب مقدس، علم و آگاهی را با قلب، و نداشتن آگاهی را با کو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 