پاورپوینت کامل از دانشگاه مدرک ساز تا دانشـگاه کـارآفـرین ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از دانشگاه مدرک ساز تا دانشـگاه کـارآفـرین ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از دانشگاه مدرک ساز تا دانشـگاه کـارآفـرین ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از دانشگاه مدرک ساز تا دانشـگاه کـارآفـرین ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :
نقش تعیین کننده دانشگاه فعال و روز آمد در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه، ترویج و ارتقای دانش، توسعه پژوهش ، فناوری ، نوآوری و کارآفرینی در توسعه فراگیر کشور انکارناپذیر است . طبیعتا ، هر نهاد آموزش عالی میبایست با پیشرفتها و تحولات اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی کشور توسعه یابد. هم چنین برای اطمینان از دستیابی به هدفهای برنامه ریزی شده ، ارزش و نتیجه کار، دانشگاه بایستی عالمانه، منصفانه ، منظم و دقیق و با بهره گیری از شاخصها و ملاکهای علمی روز آمد مورد ارزشیابی کیفی و کمی قرار گیرد تا با اصلاح مستمر خود، نقش خود را دراجرای برنامههای مناسب آموزش و توسعه هدفمند ایفا کند.
نقش تعیین کننده دانشگاه فعال و روز آمد در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه، ترویج و ارتقای دانش، توسعه پژوهش ، فناوری ، نوآوری و کارآفرینی در توسعه فراگیر کشور انکارناپذیر است . طبیعتا ، هر نهاد آموزش عالی میبایست با پیشرفتها و تحولات اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی کشور توسعه یابد. هم چنین برای اطمینان از دستیابی به هدفهای برنامه ریزی شده ، ارزش و نتیجه کار، دانشگاه بایستی عالمانه، منصفانه ، منظم و دقیق و با بهره گیری از شاخصها و ملاکهای علمی روز آمد مورد ارزشیابی کیفی و کمی قرار گیرد تا با اصلاح مستمر خود، نقش خود را دراجرای برنامههای مناسب آموزش و توسعه هدفمند ایفا کند.
اصلی ترین ثروت، دانایی است و بالاترین سرمایه اجتماعی ، انسان دانا و اخلاق محور است . هیچ توفیقی بدون علم و معرفت به دست نمی آید. پیش نیاز هر عملی ، دانایی است. انجام هر کاری از روی احساسات ، یا روحیه خود برتر بینی ، سلیقه ای و سوداگرانه ، هرگز جامعه را به خیر و نیکویی رهنمون نمی کند.
توسعه واقعی ، بی بنیاد نیست . دانایانِ با معرفت و فروتن، پیوسته در حال آفریدن و تولید هستند. بی آن که دستی از آستین ابداع ،ابتکار و نو آوری که ریشه در معرفت و فرزند زمانه بودن دارد، بیرون نیاید. هیچ پیشرفتی – حتی با داشتن اقیانوسی از امکانات مادی – متصور نیست.
آگاهی ، میوه فرهنگ است. فرهنگ، در مقایسه با توسعه، مانند روح و جان برای جسم است. رشد اقتصادی ، دانش محور است. شاخ و برگها و میوههای درختِ توسعه – که رفاه اجتماعی و زندگی مناسب است- ، از ریشه فرهنگ تغذیه میکنند. از این رو بدون فرهنگی اصیل، پویا، زنده که نیازمند شناخت جهان و فرزند زمانه بودن، عقلانیت ، معرفت و عشق است؛ توسعه ی پایدار و متوازن دست یافتنی نیست.
توسعه علمی و اقتصادی آن گاه قوام می یابد که اهمیت حیاتی علم و بینش علمی در جامعه فراگیر شود. یعنی فرهنگ علمی از جمله با ترویج و بهره گیری از مجموعه روش های مناسب ، و روزآمد شکل گیرد و توانمندیهای اجتماعی و فرهنگی آحاد مردم افزایش یابد.
به هر اندازه که جامعه از درک بهتر نسبت به علم، فناوری های روز و نقش اساسی آن در رفاه اقتصادی و ارتقای شرایط اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی برخوردار شود با رغبت بیش تری از آن پشتیبانی خواهد کرد . به هر اندازه که فرهنگ عمومی آثار مثبت علم را در عموم شئونات زندگی خود احساس و مهم تر، فهم کند و به طور مستدل بپذیرد که علم، افزون بر نقش محوری که در توسعه اقتصادی جامعه دارد از جنبه های اخلاقی، زیبا شناختی، معرفتی و فرهنگی نیز آثار بسیار نیکویی بر زندگی انسان می گذارد، به همان اندازه فرهنگ علمی در کشور استحکام می یابد. درک بهتر اصول و قواعد علمی از سوی مردم، هم بر دانایی آن ها می افزاید و هم زندگی را بهتر میکند.
علم، روح را جلا می دهد. قلمروهای زیبایی و حیات معقول را معنا می بخشد . بلاهای گوناگون اجتماعی ناشی از فقدان ذهنی علمی را که ریشه در جهل و سهل انگاری دارد، میزداید یا دست کم ، به شدت کاهش می دهد.
هرچه شهروندان بیش تر آگاه باشند، به همان میزان بهتر می توانند راهی و نقشی بهتر برای خود در جامعه بیابندو سرمایه اجتماعی را افزون کنند. و با درکی انتقادی و پویا ، حقوق خود را با معرفت و از روی تعقل طلب کنند . شهروندان برخوردار از فرهنگ علمی از نعمت های فاخرند که در سبک زندگی خود می توانند تغییرات مناسب شکل دهند.از افراط و تفریط و برخوردهای احساسی و شعاری بپرهیزند و خود را با وضعیت نو و مطلوب تر تطبیق دهند ، و در مجموع نقش فعال و مثبت خود را در جامعه ایفا کنند.
مدیریت علم و فناوری به ویژه در دولتهای نهم و دهم و در ابعاد ملی،متأسفانه بیشترین نقش را در وضع نامطلوب موجود داشته است که در آن تناسبی میان توان بالقوه کشور و نیازهای امروز و فردا مشاهده نمیشود.
آنان به جای تلاش برای تربیت انسانهای کارآفرین و خلاق، انبوهی مدرک دار را برای پشت میز نشینی به جمع لشکر بیکاران جامعه اضافه کردهاند. این نظام دانشگاهی برون زا، در حیات چندین دهه خود،در مجموع با نیازهای جامعه ارتباط نداشته و با بهره گیری از منابع آموزشی عمدتا غربی (کشورهای انگلستان، امریکا و فرانسه)، با صنعت نیز ارتباطی ارگانیک نداشته است و از موارد استثنا که بگذریم، درسها ترجمهای بوده و از تولید متنهای اصیل بومی حاصل پژوهشهای ارزشمند خبری نبوده است. پیداست که نظام دانشگاهی تقلیدی، به ویژه که فاقد حداقل استقلال و اختیار نیز باشد و به آن مانند یک اداره بزرگ نگریسته شود، در حال انفعال و روزمرگی به سر خواهد برد.
در چنین شرایطی مقصد و مقصود دانشگاههای ما هرچه زودتر باید متحول و روزآمد شود. باید طرحی نو در انداخت تا دانشگاهی در خدمت زندگی انسانها داشته باشیم. دانشگاهی که در مسیر توسعه معنوی و مادی جامعه گام بردارد. دانشگاهی پاسخگو ، که کیفیت و کارآمدی اصلی ترین دغدغه آن باشد. الگوی جامع کار آفرینی و اشتغال داشته باشد . فراوردههای پشت میزنشین ، بی سواد روز ، فاقد مهارت ، خلاقیت و نوآوری بیرون ندهد. هویت اصیلی داشته و در تولید سرمایههای معنوی و مادی پیشتاز باشد.
زندگی دانش آموزان و دانشجویانی که مهارتها و جزئیات نظری و کارکردی اداره کسب و کار را به درستی در کلاس بیاموزند، بدون تردید توسعه مییابد. آنان با کسب مهارتهای علمی و فنی و برخورداری از ایدهها و روحیهی کارآفرینی، فعال و با نشاط چرخهای توسعه کشور را به حرکت در میآورند. آن گاه که رمز و راز چگونگی استفاده از آموختههای خود در خلق ایده و ثروت را بیاموزند؛ آن گاه که در خارج از کلاس و محیطهای زنده کاری نیز به شیوههای مناسب و روزآمد و تعاملهای مستمر و هدفمند با کارآفرینان به شناخت مشکلات و نیز خلاقیتهای ذهنی خود نایل آیند، در مسیر حل دشواریها گامهای ارزشمندی را برمیدارند.
با تاکید بر این نکته که در نوشتارهای بعدی، بیشتر در این زمینه صحبت خواهیم کرد،در این بخش، موارد دیگری از چالشهای آموزش عالی را مورد اشاره قرار میدهیم:
جدی نگرفتن و به حساب نیاوردن دانشگاهیان و قشرهای خلاق و عدم رعایت کرامت انسانی آنها در گذشته و به ویژه در هشت سال اخیر نیازی به اثبات ندارد. این شیوه نادرست و از جمله نگاه از بالا ، غیر کارشناسانه و گفتارهای تحکم آمیز، پایههای اعتماد را میان دانشگاهیان و دولتمردان به شدت تضعیف کرده است و ناخواسته نخبگان دانشگاهی را به انفعال، سکوتی تلخ و سنگین کشانیده است. در این دوران،اغلب مدیران دانشگاهی با رفتار غیر حرفهای، غیر علمی و با تفکر مالکانه و نگاه خودی و غیرخودی؛ دانشگاهی مطیع، خاموش و بی خاصیت میخواستند که در آن از تفکر اقتصادی و نظریه پردازی خبری نباشد.
بنابراین در راستای تغییر ساختار اعضای هیئت علمی، بیشترین تلاش را به عمل آوردند و نیروهایی را وارد دانشگاه کردند که بسیاری از آنها صلاحیتهای هئیت علمی و کف ضوابط را نداشتند. همین طور، مانند یک اداره فرسوده، شمار قابل توجهی از اعضای هیئت علمی را که با سلایق خود سازگار ندیدند، اخراج کردند. نگاه نداشتن حرمت و منزلت دانشگاهیان و برخوردهای سیاسی – جناحی، سلیقهای و تبعیض آمیز با آنان؛ نیز از جمله رفتارهای غیر قابل پیش بینی دولت گذشته بود که علم و دانش و پژوهش را قربانی سلایق، بی تدبیری، تنگ نظری و سیاستهای ناکارآمد خود کردند که بازنشسته کردن بسیاری از فرزانگان در اوج پختگی و کارآمدی نیز از آن جمله است. عزیزانی که فروتنانه عمر خود را خرج اعتلای دانشگاه و صرف معلمی و وقف دانش کرده و وارد منازعات سیاسی – جناحی نشدهاند.
اساتید مبرز و صاحبان معرفت را به جای آنکه در عمل قدر ببینند و در صدر نشینند؛ به «افتخار بازنشستگی» نایل کردند! و با ارسال حکم آنان به روال اداری یا در مواردی انداختن در اتاق استاد، حتی رعایت ظاهری و حفظ شأن و مقام استادان را ننمودند و دانشجویان عزیز را از بهره مندی از محضر این اساتید محروم کرده، به دانشگاهیان ضربههای مهلکی وارد ساختند. در برابر، انبوه افراد دلخواه و خاص را به دانشگاهها وارد کردند. به صدها دانشجوی سفارشی بورس تحصیل خارج از کشور، اعطا کردند و بسیاری از بورسیهها را از خارج وارد دورههای دکترای کشور کردند. بر اساس آمار انتشار یافته در دولتهای نهم و دهم ، از ۸۰۰ نفر پذیرفته شده بورس خارج از کشور، بدون برگزاری آزمون، ۷۰۰ مورد را به بورس داخل کشور تبدیل کردند که بسیاری از آنها از حداقل توان علمی برخوردار نبودهاند.
با قضاوت درباره سوابق درخشان چندین دهه ی مجموعه بازنشستگان اجباری؛ بسیاری از بزرگوارانی را که غیر متعارف و به دور از رعایت اخلاق و معنویت، بازنشسته کردند،از زمره سرمایههای گرانسنگ ملی بودند که با وجدان کاری، مانند شمع سوختند و روشنی پراکندند و در برابرِ همه بی مهریهایی که دیدند، خَم به ابرو نیاوردند.
مردان علم و ادب که با کوله باری سنگین از تجربه، و آگاهی، راز هستی را در تلاش پی گیر خود جستجو کرده و با بهره گیری از هر فرصتی، نقش خویش را رقم زدند. به ویژه آن که کوشیدند تا اعتماد دانشجویان را جلب کنند.
کسب اعتماد دانش آموز و دانشجو برای معلم و استاد ، از بزرگ ترین پشتوانه های یک معلم موفق است. بدون مخاطب ، معلم کارهای نیست و مخاطب را آن سان که باید تربیت کردن کارِ بزرگ معلمی است .
معلمِ دلسوز و دانا ، از قدکشیدن شاگردان خود لذت می برد ، به ویژه که خود نیز به موازات آن ها، رشد می کند و از عمق جان می پذیرد که اگر فداکاری نکند و برای تربیت و پرورش شاگردانش از جان مایه نگذارد؛ هم خود و هم آنان را ضایع کرده است.
معلمی هنر بزرگی است که باید سرشار از نوآوری و تازگی باشد تا مخاطب (دانش آموز و دانشجو) که ضرورتاً روزهای زیادی باید او را ببیند، خسته نشود. موضوع و محور تدریس آن قدر جاذبه داشته باشد که قیافه معلم برای شاگرد مطرح نباشد . جریان دشتن بسیار حیاتی است تا احساس یکنواختی بمیرد . برای مثال ، اگر عاشق قیمه یا هر غذای دیگری باشیم، چنان چه پشت سرهم این غذا را به ما بدهند ؛ حالمان به هم می خورد. اما هر روز و هر شب صبحانه ، ناهار و شام می خوریم . تنوع کیفی غذاها؛ اساساً ما را خسته نمی کند . درس و تدریس نیز چنین است . به علاوه ، با کسب تجربه ارزشمند ، تدریس معلم به مراتب باید بهتر و بهتر شود. انباشت تجربهها، تازههای علم و نوآوری ، کلیشه شدن را می خشکاند.
سیاستهای غلط آموزش عالی کشور، نگاه افراطی به کمیت و آمار، پاسخ مناسب نداده است. برای نمونه در آیین نامههای ترفیع و ارتقای هیات علمی، داشتن مقالههای
ISI
از محورهای تعیین کننده است. پرسش این است که چرا باید شرط لازم برای احراز دانشیاری و استادی، داشتن چندین مقاله در مجلات
ISI
– فارغ از سودمندی و آثارش در جامعه – باشد؟ افزون بر این، دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی – به ویژه در مقطع دکترا – برای گرفتن مدرک به چاپ مقالههای
ISI
نیازمندند. همین طور، برای گرفتن پذیرش از دانشگاههای خارج از کشور و برای انبوه جوانان مشتاق مهاجرت ؛ داشتن چنین مقاله هایی بسیار اثر گذار است .آیین نامهها و مقرراتی که در ۸ سال گذشته مورد عمل واقع شده است؛ به طور عمده، تولید انبوه و افزایش کمی مقالهها را تجویز و تشویق کرده و معمولاً به کیفیت ، کاری نداشته است! بنابراین، اصلاح بنیادی و هدفمند آن ضروری است.
بی آن که تخلف را توجیه یا تایید کنیم، توجه داریم دانشجویی که مجبوراست در مدت زمان نه چندان زیاد، بدون بودجه مناسب، مقاله یا مقالههای
ISI
چاپ کند، بناچار مجلات ضعیف یا « سیاه»
ISI
را بیشتر سراغ میگیرد یا حتی به کارهای خلاف برای چاپ مقاله روی میآورد!متولیان آموزش عالی در هشت سال گذشته که از افزایش هرگونهای مقالههای نمایه شده در
ISI
،حمایت میکردند، بی تفاوت از آنچه بر سر علم و پژوهش میآورند، با خرسندی این افزایش غیر اصولی و کمی مقالهها را به نام توسعه واقعی به کام ملت میریختند. مدیران دانشگاهها نیز چاپ کنندگان این مقالهها را به شدت تشویق کرده ، جوایز و پاداشهای قابل توجه به آنان میدادند.
مگر دردِ توسعه نیافتگی ما، کمبود چاپ مقاله در
ISI
است؟ همه ما و به ویژه آنان که دلسوزترند منصفانه می پذیرند که رتبه علمی واقعی ما را تعداد مقالهها و تعداد ارجاعات به آن ها و مانند آن تعیین نمیکند، بلکه سیاهه نوآوریها،تولیدات و ثروتهای تولید شده و صادرات تعیین میکند .
ISI
را تنها در قواره.وحد خودش، آن هم در صورت چاپ مقالههای سودمند برای کشور، بها بدهیم.
همچنین برخی از همکاران محترم دانشگاهی متاسفانه، همزمان در دانشگاههای متعدد به تدریس، راهنمایی و یا مشاوره پایان نامههای دانشجویی مشغولند و ظاهرا هیچ نظارت بایستهای بر کار آنها به عمل نمیآید. برای نمونه، شماری از این عزیزان همزمان ۱۰ و حتی بیش از ۲۰ پایان نامه را در مقاطع متفاوت راهنمایی یا مشاوره میکنند که در برخی از موضوعها، اساسا تخصص هم ندارند! داوری پایان نامه، در کنار راهنمایی و مشاوره آنها نیز به شکل «گردشی – رفاقتی»، – و نوعی داد و ستد – بدون دقت کافی، احساس عمیق مسؤلیت و با مسامحه فراوان، میان شماری از اعضای هیئت علمی انجام می گیرد. مقصود اصلی آنها، افزون بر خواستههای مادی، دستیابی هرچه سریعتر و آسان تر بر آن تعداد از مقالههای
ISI
است که برای ارتقای آنان در نزدیکترین زمان ممکن کفایت کند.
و چنین است که انبوه پایان نامه ها پس از «دفاع»، در کتابخانه های غریبِ گروه های آموزشی ، دانشکده یا دانشگاه ، در حسرت مراجعه به خود، خاک می خورند. پایان نامه هایی که اگر هم خریده نشده اند؛ عموماً از نیاز سنجی و هدف گیری نیازهای کشور، بی بهره اند!
هم چنین، استفاده از «رفاقتهای منفعتی»، رانتهای اطلاعاتی و سوداگرایانه شماری از هیئتهای علمی یا برای گرفتن تایید «مقالهها»و طرحهای پژوهشی خود از همکاران دیگر، به عنوان داوران و ارزیابان مقاله ها و طرح ها – که ظاهرا به شکل محرمانه انجام میگیرد! – در سالهای اخیر با شدت در حال افزایش بوده است. که امید میرود با بازنگری همه جانبه آنها و توجه جدی، عالمانه و مسؤلانه ،چنین خلافهای سوداگرانه از ساحت دانشگاه رخت بربندد.
با تاکید بر این مهم که استاد و معلم در هیچ شرایطی نباید از سخت کوشی و خدمت به مردم غفلت کنند، اما رویههای نادرست وغیر حرفهای و اخلاقی بالا – و بسیاری موارد ناگفته دیگر – اگرچه که انشاءالله زیاد نیستند اما به هر میزان که باشد، هرگز در شأن استاد دانشگاه نیست.
بدیهی است تا نگاهها، ساختارها و شرایط از بنیاد، متحول نشود این رفتارهای ناصواب به دلایل متعدد و چند وجهی، افزایش هم خواهد یافت.
دراین جا، تاکید بر دو نکته را ضروری میداند: نخست ، هرگز قصد جسارت به ساحت همکارانِ از جمله دانشگاهی را نداشته و بی آنکه فرد یا افرادی در نظر باشند، شرایط حاکم بر نحوه و چگونگی ارتقا، مورد انتقاد است. و دوم، اطمینان دارد که بسیاری از همکاران ارجمند نیز از چنین وضعیتی که بر ارتقا حاکم شده است، ناراضی هستند و در برابر سیلی که راه افتاده است، کار زیادی از امثال بنده و آنها بر نمیآید. باید عالمانه و منصفانه به طور ریشهای زیر ساخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 